شب ششم
(تهران هیئت سجادیه نازی آباد)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
دو مطلب که بسیار مهم است در قرآن مجید درباره هر کار خیری آمده است، یکی امر پروردگار به انجام کار خیر است، که حتما میدانید اوامر پروردگار دو بخش است، بخشی از اوامر حضرت حق امر به مستحب است، که مردم طواف مستحب، نمازهای مستحب دستور داده شده، و روزههای مستحب را انجام بدهند، چون واجب نشده کسی که انجام بدهد خب معلوم است که روی دل به عبادت خدا دارد، و انجام مستحب پاداش ویژهای دارد.
یکی نیم ساعت به اذان صبح بیدار میشود و یازده رکعت نماز میخواند دو تا پنج رکعت مثل نماز صبح و یک دانه یک رکعت، قرآن مجید برای این عمل مستحب پاداش ویژهای را اعلام کرده است، به این صورت فَلاٰ تَعْلَمُ نَفْسٌ مٰا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ ﴿السجده، 17﴾، احدی در این عالم نمیداند آنچه که باعث دلخوشی خواننده این نماز است من برایش مقرر کردم، هیچ کس نمیداند.
این یک مستحب باعظمتی است پاداشش هم که خدا میفرماید کسی نمیداند یعنی به کسی خبر ندادم، آیا اگر کسی در کل دوره عمرش یک بار هم این یازده رکعت را نخواند، این در قیامت جریمه دارد؟ یا کم دارد؟ یا مورد سرزنش قرار میگیرد که چرا نخواندی؟ نه نه او را سرزنش میکنند نه او را بازجویی میکنند که چرا این مستحب را انجام ندادی و نه از بهشتش کم میگذارند، آن مقداری که از بهشت مستحب است طبق وعدههایی که خدا در قرآن داده و وعده خدا هم تخلف نمیکند بهش عنایت میکند. خب دستور به مستحب اگر آدم انجام بدهد خوب است اگر انجام ندهد بنده بدی نیست، انجام نداده. ولی بعضی از دستورات پروردگار به کار خیر دستور واجب است، که اگر انسان آن خیر را انجام ندهد هم سرزنشش میکنند قیامت چرا انجام ندادی؟ و هم جریمه دارد، یکی از خیرهایی که در آیات قرآن و روایات است و امر دارد خدا به آن خیر نماز واجب است، که ما در نظام اذان هم میبینیم چون اذان را جبرئیل برای پیغمبر آورد اذان طرح پیغمبر نیست، مدینه یک مشت مسیحی زندگی میکردند سالیان طولانی اینها کلیسا داشتند، برای روزهای یکشنبه که مسیحیهای مدینه را جمع بکنند ناقوس میزدند و همه جمع میشدند، مسلمانها هم دلشان میخواست مثلا برای جمع شدن نماز صبح، ظهر، مغرب و عشاء شیپوری زده بشود طبلی زده شود سر و صدایی دربیاید که جبرئیل اذان را آورد. خب شما در اذان یک جملهاش را دائم میشنوید در مسجدها در اذانها در رادیو و تلویزیون، حی علی خیر العمل، خب این یک عمل خیری است ولی بهترین خیر، اگر در قرآن مجید میفرماید و افعل الخیر این خیر اگر نماز است خب واجب است انجامش، اگر زکات است که کار خیر بسیار عالی است پرداختش واجب است، اگر خمس است طبق آیات سوره انفال یک خیر واجبی است.
این یک مسئله در قرآن که پروردگار عالم امر به خیر کرده است، و یک بخش از خیرهایی که خداوند امر کرده است واجب است، به سود ما هم هست خیلی هم به سود ماست، خیلی از مردم از فلسفه احکام الهی خبر ندارند، البته الان در روزگار ما فلسفه خیلی مسائل روشن شده، من نمیخواهم به حرف غربیها روی منبر تکیه کنم و یک مسئلهای را از اسلام با کمک حرف غربیها به شما بقبولانم، ولی شما ملاحظه میکنید قران مجید میگوید اگر گاو و گوسفند و شتر و بز از بالای بلندی بیفتد و بمیرد خوردن گوشتش حرام است، اگر این چهارپایان حلال گوشت را خفه کنند، خوردن گوشتشان حرام است، اگر بزنند در سرشان و بمیرند خوردن گوشتشان حرام است، اگر یک سگی اینها را گاز بگیرد یا یک گرگی بمیرند خوردن گوشتشان حرام است. اما اگر همینها را یک نفر مسلمان با کارد تیز چهار رگشان را ببرد، خوردن گوشتش حلال است از نظر فیزیکی همه مردند آنی که گرگ گاز گرفته یک جای بدنش را پاره کرده خون رفته مرده، آنی که با چوب زدند و کشتند آنی که از بالای بلندی افتاده و آنی که یک قصاب رو به قبله ذبح کرده، بدنهای مرده اینها یکی است، اما اگر دیروز معلوم نبود ولی امروز معلوم است بهداشتیهای دنیا یعنی آنهایی که درس خواندند و دکتری بهداشت دارند، میگویند بهترین گوشت که هیچ ضرری ندارد و بلکه منفعت دارد گوشتهای ذبح مسلمانهاست از نظر بهداشت. من اروپا خیلی کشورهایش را بودم، خود مسیحیها در کشورهای روس و آزاد شده شوروی کمونیستها لائیکها چند سال است که روی به گوشت حلال آوردند فروشگاه هم خیلی زیاد است به عنوان گوشت حلال مطابق مذهب آنها ذبح نشده، مطابق مذهب اسلام و قرآن ذبح شده میگویند این سالمترین گوشت است چون وقتی چهار رگ گوسفند را میبرند این دست و پایی که گوسفند میزند و نفسهای شدیدی که میکشد تمام خون او را بیرون میآورد. نمیماند بگندد، عفونت کند، ولو کم و بعد هم اسلام میگوید اگر گوشت یک مقدار آلوده به خون بود بشورید. حلال تنها مطرح برایتان نباشد، کلوا این خیلی جالب است کلوا مما فی الارض حلالا طیبا، نه حلال تنها، حلالی که پاکیزه باشد، حلالی که درست باشد.
خب پروردگار عالم به هر کار خیری که امر کرده است به نفع ماست، نماز به نفع ماست، من اگر نمازخوان واقعی باشم حالا بعضیها نمازخوان واقعی نیستند اگر نمازخوان واقعی باشم این نماز من اجازه ورود حرامی را در زندگی من نمیدهد، باز هم عرض میکنم اگر نمازخوان واقعی باشم خب من میخواهم فرش بخرم در اتاقهایم بیندازم گاهی در این اتاق در آن اتاق نماز میخواهم بخوانم، اگر فرش من از مال حرام مال دزدی، مال غصبی، مال رشوه، مال اختلاس تامین شده باشد من چه نماز بخوانم چه نخوانم مساوی است چون نمازم باطل است قیامت هم جزو بینمازها به حساب میآورند، چون نماز وارد پروندهام نشده خب یک نمازخوان واقعی ببینید وجودش برای مردم یک مملکت برای تاجرها، برای کاسبها ضرر ندارد، میخواهد نماز واقعی بخواند این هیچ وقت از دیوار مردم بالا نمیرود بدزدد این هیچ وقت رشوه در اداره نمیگیرد در دادگستری نمیگیرد، رشوهای که قرآن اسمش را گذاشته سحط، اکالون سحط، سحط یعنی چی؟ اگر بخواهیم خیلی در عمق این لغت برویم یعنی رشوه گرفته شده لقمهای است که از گوشت سگ نجستر است. خب چطوری با این لقمه آدم نماز بخواند مگر میشود؟ با این لقمه، با پول رشوه، لباس بپوشد برای نماز، فرش بخرد، خانه بخرد، مغازه بخرد، یا دزدی یا تقلب در جنس، یا کلاهبرداری، خب یک نمازگزار اصلا ضرر برای اهل شهر ندارد. یعنی یک آدمی است که همه از دست او در امان هستند. همه.
خیلی هم روی این مسئله دقت دارند یک عدهای نمیتوانم بگویم الان آدمهای با دقت مثل قدیمیها نیستند نه هستند، یقینا هستند، دقت یک بار یک کسی که من اصلا حاضر در این جریان بودم، آمد خدمت یکی از مراجع بزرگ گذشته، من جوان بودم، هیچکدام از اینهایی که الان هستند هنوز مرجع نبودند، یکی آمد پیش آن مرجع بسیار بزرگ که مرحوم امام یک مقدار که جوانتر بودند به ایشان التماس دعا میگفتند. گفت آقا من میخواهم بروم مشهد، میخواهم بروم کربلا، میخواهم بروم مکه خب این حرم پیغمبر و حرم خدا را کی ساخته؟ آل سعود، یک مشت دزد عرقخور، شرابخور، البته از پول خودشان که نساختند از پول نفت ساختند ولی بالاخره نفت دست اینهاست، یا مشهد یک بخش عمدهای را صفویه ساختند و قاجاریه ساختند و شاهان بعد از قاجاریه، یا کربلا ما میخواهیم نماز واجبمان را در این حرمهایی که شاهان ستمگر ساختند مثلا حرم نجف را نادرشاه ساخته یک آدم قاتل که چندین هزار نفر را بیگناه در هند و در ایران کشت، یا ناصر الدین شاه که چهل و نه سال این مملکت را دزدی کرد، از آن شرابخورهای حرفهای هم بود من عکسش را دارم در عکسهای قدیمی مجلس هست یکی آن عکس را آورد و چاپ کرد من دارم در حال مستی، مست، نماز میخواهیم بخوانیم نماز خدا را در این حرمها، ایشان که خیلی آدم بااحتیاطی بود با دلائلی که از قرآن و روایات داشت که حالا یک دلیلش این است که در نبود پیغمبر و ائمه مالک معادن طبق آیه قرآن امام عصر است، ایشان مالک است حالا خودش نیست نایبهایش باید مسئله معادن را در درآوردن و هزینه کردن طرح عادلانه بدهند که تمام مردم کشور بهرهمند باشند از معادن.
خب مالک اصلی ایشان است، پولهای ایشان را نادرشاه یا ناصر قاجار یا مظفر قاجار یا شاه که شما بیرونش کردید آنها برداشتند این حرمها را ساختند پول برای کسی دیگر بوده ولی او رضایت دارد شما در ملکش نمازهای واجبتان را بخوانید یعنی اینقدر قدیمیها دقیق بودند، نرفته راجع به فرش و خانه و لباس خودش بپرسد، آنها را که دقت کرده پاک بوده و درست بوده، میگوید اینجاها نکند نمازهایمان باطل باشد، دقت احتیاط، با اندیشه خیر را انجام دادن که اقلا خیر به مهر قبولی پروردگار مهربان عالم برسد آدم یک عمری حمالی مفت و باربری مفت نکند. که روز قیامت به آدم بگویند نماز یکی از بهترین خیرها بوده، ولی هفتاد سال نمازهای تو باطل است.
این یک بخش آیات قرآن است که خداوند مهربان امر به خیر دارد، یک بخش زیبایی هم در مسئله خیر در قرآن مطرح است چقدر عالی است، چقدر. اینقدر من آرزو دارم و آرزو داشتم که این بخش از قرآن را این هفتاد و دو میلیون جمعیت ایران میدانستند، آگاه بودند، عالم بهش بودند، و آن این است که پروردگار میفرماید بندگان مومن من چون آیاتی که خداوند میخواهد کار خیر را مطرح کند شروع آیات به یا ایها الذین آمنوا است، یعنی روی حرفش با شما رفیقهایش است، با کفار که پروردگار حرف نمیزند آنها که قهرند با خدا، نمیخواهند خدا را یا بدبختها قبول ندارند خدا روی حرفش با آنها نیست، روی حرفش با یک مشت مرد و زن باادب، باوقار، با ایمان، بزرگوار، در همان جایی که میخواهد امر به خیر بکند، در آخرین آیات سوره حج یا ایها الذین آمنوا ای بندگان مومن من، یعنی بندگانی که من را قبول دارید، د وست هم دارید خالقتان هستم، رازقتان هستم، کلیددنیا و آخرتتان دست من است، بهشت و جهنم دست من است، حیات و مرگتان دست من است، روزیتان بزرگ شدنتان دست من است، این که زن و بچه خوبی نصیبتان بشود دست من است، مال حلالی نصیبتان شود دست من است خب به این خاطر من را دوست دارید چون همه کاره شما هستم و همه کاره بسیار خوبی هستم.
محبت دارم بهتان، لطف دارم، احسان دارم، دوستتان دارم، با شما میگویم یا ایها الذین امنوا ارکعوا، این معنیاش خیلی ساده است ارکعوا در این آیه شریفه که امر است معنیاش این نیست تا فرمان من را شنیدید بلند شوید رکوع کنید، اینجا رکوع تنهایی مطرح نیست، یا ایها الذین آمنوا ارکعوا بخش بعدش و اسجدوا، رکوع کنید سجده کنید، بزرگان اهل فهم قرآن میگویند امر به رکوع و سجده چون امر دسته جمعی است رکوع کنید و سجود کنید، نگفته ارکع بلند شو یک نفره رکوع کن، بلند شو یک نفره سجده کن، میگوید همتان شما بندگان خوبم که دوستتان دارم و به این خاطر هم با شما حرف میزنم يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِرْكَعُوا وَ اُسْجُدُوا ﴿الحج، 77﴾، یعنی نماز جماعت بخوانید.
از کجا درمیآورید که خدا دارد در این آیه میگوید نماز جماعت بخوانید؟ از اینکه ششصد سال قبل از آمدن قرآن ششصد سال، یعنی شش قرن قبل از نزول قرآن پروردگار به مریم این دختر جوان پاکدامن باکرامت بزرگوار قابل توجه دختر خانمهای جوانی که پای منبر هستند، به این دختر میگوید میگوید که يٰا مَرْيَمُ اُقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اُسْجُدِي وَ اِرْكَعِي مَعَ اَلرّٰاكِعِينَ ﴿آلعمران، 43﴾، یعنی خانمها هم بروند مسجد، دخترهای جوان هم بروند مسجد و ارکعی مریم رکوع کن اما نه تک نفره، مع الراکعین یعنی برو در نماز جماعت زمان خودت شرکت کن. برو مسجد، مسجد را خلوت نگذارید، تنها نگذارید از امام صادق من یک روایت دیدم درجا یادداشت کردم یعنی بیست سال است که این روایت در یادداشتهای من هست جلوی دست هم هست، یک کسی خیلی روایت پرقیمتی است به وجود مبارک حضرت صادق گفت ما الغفلة این که قرآن میگوید غفلت، روایات میگوید غفلت نهج البلاغه میگوید غفلت، یابن الرسول الله معنی غفلت چیست؟ چقدر زیبا معنی کرده امام صادق، فرمودند دو چیز غفلت است، ترکک المسجد، وقتی به کل مسجد را کنار بگذاری تو اهل غفلت هستی، چرا؟ چون آدم وقتی میرود مسجد بالاخره پیش نماز، یک آدم متدین، یک واعظ، حلال و حرام خدا را میگوید، مسائل اخلاقی را میگوید، راه بهشت را نشان میدهد راه جهنم را نشان میدهد، آدم هم گوش میدهد میشود جزو بیداران، بیدار است که این حلال است این حرام است خب حرام را مرتکب نمیشود، بیدار است که راه بهشت این است راه دوزخ این است، نمیرود در راه دوزخ.
غفلت یعنی ترک کردن مسجد، یک. دو و طاعتک المفسد، غفلت یعنی هر فاسد عوضی بیدینی هر چی ازت بخواهد عمل بکنی، این غفلت است، غفلت معنیاش این نیست که گوشه خانه نشستی مادرت را یادت رفته یک دفعه یادت میآید این غفلت نیست، یا خانوادهات گفته داری میآیی یک دو سه جور میوه بگیر بیاور دو سه کیلو از هر کدام بیاور میآیی در خانه یک دفعه یادت میآید که میوه نگرفتی این آدم را جزو غافلین قرار نمیدهد، این که آدم اصلا مسجد را ترک بکند این غفلت است، از اهل گناه پیروی بکند این غفلت است. این امر خداست گرچه امر مستحب است که در نماز جماعت شرکت کند. چه بهرهای دارد آدم برود مسجد؟ یک بهرهاش این است که آدم خورده خورده عالم به دین میشود یک بهرهاش هم این است که تمام بزرگان این روایت را قبول دارند، حتی آیت الله العظمی بروجردی وقتی که از بروجرد آمد قم رساله نوشت و در یک بخش رساله مسئله نماز جماعت را مطرح کرد که اگر پیرمردها رساله ایشان را در خانه دارند همین امشب بروند ببینند که مراجع بعدی هم رسالههایشان همان طرح رساله آیت الله العظمی بروجردی است.
اینهایی که میروند مسجد، نماز جماعت که شروع میشود تعداد شرکتکنندگان در نماز جماعت با پیشنماز از ده نفر که بگذرد، فقط بشود یازده نفر، به دوازده تا هم نرسد، اگر دریاها مرکب بشود جن و انس نویسنده بخواهند ثواب این نماز جماعت را بنویسند مرکبها که دریاها هستند تمام میشود، عمر جن و انس هم تمام میشود و ثواب این نماز جماعت نوشته نمیشود. این حرف پروردگار است.
یا ایها الذین آمنوا ای دوستان من مردم مومن، ارکعوا و اسجدوا، رکوع کنید سجده کنید یعنی در نماز جماعت شرکت کنید، حالا منفعت مسجد فقط نماز جماعت نیست که، چقدر مردم یک دست مساجد تا حالا چقدر کار خیر کردند، مردم مساجد یعنی نماز جماعتها چقدر تا حالا کار خیر کردند، من شاید خودم نزدیک سی تا مسجد درمانگاه، غسالخانه، دار الایتام، کتابخانه، حسینیه ساختم که آمارش هم هست پیش خودم است جایی نیست که پخش نکردیم همه از دل همین مسجدها بیرون کشیده شده، مسجد این سود را برای امت و مسلمانها دارد، مسجد دین خدا را تا حالا نگه داشته، آدم تعجب نمیکند اگر پیغمبر میفرماید از چهار طرف مسجد از طرف شمال، جنوب، غرب، شرق، از هر طرف چهل تا خانه وظیفه دارند که به این مسجد برسند و شرکت کنند. اگر نکنند فردای قیامت یکی از شاکیان مسجد است که به خدا میگوید اینها همسایه من بودند و من را غریب گذاشتند نیامدند. من را آباد نکردند. نه آباد ساختمانی آباد از هدایت، و دین.
خب این دو تا دستور در آیه میشود نماز جماعت، آنی که شنیدید میشود ثواب نماز جماعت، آثاری که شنیدید از افق مسجد طلوع کرده از کجا درآمده؟ حوزههای علمیه ما مدیون مساجد هستند، چون همین مسجدیها رفتند مدرسه فیضیه ساختند، دار الشفا ساختند، مدرسه امام باقر ساختند، اینها را که ارمنیهای ایران و یهودیها و تودهایها و لائیکها نیامدند قم بسازند کار همین مسجدیهاست و کار اینها در این هزار ساله که حوزهها را برپا کردند در نجف، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، که حالا قویترینش دو تا حوزه است نجف، قم، چقدر این حوزه سود داشته، هزار سال است نویسنده تربیت کردند، مفسر قرآن تربیت کرده، گویندگانی منبریهایی مثل ماها را همین حوزهها تربیت کردند ما که فن منبر و بیان قرآن و حدیث را از خانه پدر و مادرمان نیاوردیم کار همین حوزههاست و همینها چقدر در داخل مملکت موثر بودند و چقدر در این سی چهل ساله مخصوصا الان که اوجش است در خارج موثر بودند.
شما میدانید قم و نجف تا حالا در اروپا و امریکا چقدر مسیحی و یهودی را و لائیک را شیعه کرده، خب اینها کار همین مسجدیهاست، مسجد بهترین خانه خیر است، خانه باعظمتی است، مسجد برای دین افق طلوع خیرات به دست مسجدیهاست، قدر خودتان را بدانید توفیق عظیمی خدا به شما داده بسیار عظیم. مسجد بیت الله رفت و آمدکنندگان در مسجد عبدالله هستند، عبداللهها راهشان به سوی جنت الله است، و از جنت الله به سوی رضایت الله است. این خط سیر مسجد است.
در همین آیه شریفه میفرماید امر میکند وَ اِفْعَلُوا اَلْخَيْرَ ﴿الحج، 77﴾، انجام کار خیر بر شما واجب است، گاهی هم مستحب واجب میشود، گاهی هم واجب تبدیل به واجب عینی میشود یعنی از حالت کفایی بودن درمیآید کار خیر انجام بدهید، خب مسجد ساختند یک کار خیر است، ادم اگر وضعش خوب است برود ده تا طلبه را انتخاب بکند که نمرههای بالا دارند بگوید آقا نگران نباش دغدغه نداشته باش، من شما ده نفر را هر چی دین دارید ادا میکنم، خانه برایتان میخرم، بشینید فقط درس بخوانید ده تا بشوید بیست سال دیگر آیت الله بروجردی، بشوید شیخ انصاری، بشوید علامه حلی، ما پول بیکار در این مملکت خیلی داریم که در بانکها میماند صاحبهایش میمیرند پول هرز هم خیلی داریم، که میلیون میلیون خرج گناه و سفرهای خارجی غیر ضروری میشود و فردا این پولها باعث حسرت ابد صاحبانشان است. که از این پشیمانی درنمیآیند.
سفره انجام کار خیر پهن است از جانب پروردگار مهربان عالم، حیف که آدم بمیرد و پروندهاش به قول آیات اول سوره اعراف وزن نداشته باشد، پوک باشد، فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوٰازِينُهُ، آنان که پروندهشان ثقل دارد، یعنی پر است از ارزشهاست، فَأُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ ﴿المؤمنون، 102﴾ اینها در قیامت برای رفتن به بهشت به مانع برنمیخورند، که آن مانع جلویشان باشد نتوانند بروند، وَ مَنْ خَفَّتْ مَوٰازِينُهُ آنهایی که پروندهشان پوک است، ارزش در آن نیست پوک، فاولئک الذین خیلی آیه سنگینی است، فَأُولٰئِكَ اَلَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمٰا كٰانُوا بِآيٰاتِنٰا يَظْلِمُونَ ﴿الأعراف، 9﴾ اینها تمام سرمایههای وجودیشان در قیامت برباد است به خاطر اینکه به آیات من ظلم کردند یعنی گوش به حرف من ندادند، و افعل الخیر اما بخش دیگری در قرآن هست که گفتم من آرزو دارم داشتم آینده هم اگر زنده بمانم این آرزو را دارم که کل مردم مملکت از این حقیقت قرآنی آگاه بشوند، رساندنش هم کار من نیست کار رادیو و تلویزیون است که روی این مسئله کار بکنند تشویق بکنند.
و استبقوا الخیرات، در انجام تمام کارهای خیر با هم مسابقه بدهید و از همدیگر پیشقدم بشوید، یعنی بدوید، عجله کنید، هزینه کنید، مسابقه خیر را ببرید، و استبقوا الخیرات این هم در قرآن کریم است، در قرآن مجید است. این آیه را که خواندم مسابقه بدهید بدوید پیش بیفتید، یاد این جریان افتادم کربلا یک کتاب کامل صددرصد است هیچی کم ندارد، یک کتاب جامع الهی است که پر است، کم ندارد، امام کنار خیمه نشسته بودند پنجاه نفر کشته شده بودند، اول طلوع آفتاب در جنگ آن روز، بیست و دو نفر بیشتر نمانده بودند این بیست و دو تا هم هفت هشت تا شهید شده بودند و تعداد کمی مانده بودند دیگر داشت به بعدازظهر میکشید کار چون نماز ظهر را هم با هجده نفر خواندند بعد از نماز هم تعدادی از اینها در جنگ تن به تن شهید شدند، امام آمده روی خاک نشسته امام است دیگر امام یعنی اوج فروتنی و تواضع. برایش مهم نیست روی خاک نشستن، دید که یک بچه ده ساله از یک خیمه آمد بیرون شمشیر به کمرش نمیخورده آخه دسته شمشیر را به کمربند کمر میبستند نمیخورد بهش، دسته شمشیر را به گردنش بستند، که اگر بخواهد برود جنگ از بغل گردنش شمشیر را بکشد دارد میدود و استبقوا مسابقه میدهد، بالاترین کار خیر جهاد است دفاع از پسر امیر المومنین است، دفاع از صدیقه کبری است، دفاع از قرآن است، این بچه وقتی دوید امام حسین به قمر بنی هاشم فرمود برادر برو این بچه را برگردان، قمر بنی هاشم آمد دیگر یک بچه ده ساله است بغلش کرد دیگر با همان شمشیر آورد جلوی ابی عبدالله، امام فرمودعزیز دلم کجا میروی؟ خیر را فهمیده بود این بچه مهم این است که فهمیده بود که خیر الان چیست و باید در این خیر با کل مردم عالم مسابقه بدهد و ببرد مسابقه را، کجا میروی؟ گفت آقا من یک دانه جان دارم دارم میروم فدایت کنم، پسر کی هستی؟ اسم پدرش را گفت، امام اشکش ریخت پدرش صبح شهید شده بود فرمودند عزیز دلم داغ پدرت برای مادرت و خانوادهات بس است برگرد برو در خیمه، گفت من نمیتوانم برگردم چرا؟ گفت برای اینکه این شمشیر را مادرم به گردنم بسته، و به من گفته عزیز دلم حسین غریب است حسین الان دارد بییار میشود، دیگر الان کسی نیست بهش کمک بدهد.
پسرم داری میروی برنگردی گفت آقا من نمیتوانم به خیمه برگردم، کربلا خاص است خدا به کسی که به بلوغ نرسیده جهاد را واجب نکرده امام باید اصرار میکرد نمیشود بروی جنگ، کربلا پرونده خاصی پیش خدا دارد، فرمود میخواهی بروی برو، رفت دشمن همینجوری دارد نگاه میکند چه مسئله شگفتی اینها چه عشقی به حسین دارند این بچه ده ساله برای چی دارد میآید آمد خودش را معرفی کرده نگفت پدرم کیست، به دشمن گفت امیری حسین، آقای من ابی عبدالله است، و نعم الامیر من چه امیر خوبی دارم. جنگ کرد بالاخره سه چهار تا را کشت ریختند سرش، مادرش آمده بود بیرون خیمه تماشا میکرد لذت میبرد، سر بچه را برید، پرت کردند طرف خیمه مادر آمد سر بریده را برداشت و بوسید و سر را پرت کرد به طرف لشگر گفت من چیزی را که به خدا دادم پس نمیگیرم.