لطفا منتظر باشید

جلسه هفتم

(تهران مسجد رسول اکرم (ص))
محرم1437 ه.ق - آبان1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

به روشنی از آیات قرآن مجید استفاده می‌شود که خداوند متعال به فرد فرد انبیاء فرمان به نماز داده است. هیچ پیغمبری و فرستاده‌ای مستثنای از این فرمان نشده است، یعنی پیغمبری نبوده که خداوند مسأله نماز را به او امر نکرده باشد ما این مطلب را در قرآن به دو صورت می‌بینیم، البته قرآن مجید حدود بیست و چند نفر از انبیاء را اسم برده است، پنج پیغمبر اولوالعزم را نام برده حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و پیغمبر اسلام را.

تعدادی از غیر از اولوالعزم‌ها را هم اسم برده، آدم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل، زکریا، یحیی، ادریس، یونس، در بعضی از آیات پیغمبری را به تنهایی اسم می‌برد و نماز را در دین او در شخص او، مطرح می‌کند. و امر واجب به نماز را ذکر می‌کند. که به این پیغمبر امر کردم نماز را.

در بعضی از آیات اسمی از فردی از انبیاء نیاورده ولی جمعشان را یک جا به صورت کلی بیان می‌کند و می‌فرماید به کل این پیغمبران که به فرموده امام ششم تعدادشان صد و بیست و چهار هزار نفر بوده است فرمان به نماز دادم. اول این‌گونه آیات را برایتان مطرح می‌کنم و بعد می‌رویم سراغ انبیائی که اسمشان برده شده و مسئله نماز هم کنارشان یا به صورت فرمان به نماز، یا به صورت بیان ویژگی دینش نماز را بیان کرده است.

یکی از آیاتی که نشان می‌دهد به همه انبیاء فرمان نماز داده شده و فرمان واجب و لازم، این آیه است، که در سوره مبارکه انبیاء است. جمله اول این آیه خیلی از پرونده‌ها را باطل کرده جعلناهم ائمة امام در آیات قرآن کریم به معنای پیشرو است به معنای کسی است که در همه فضائل و ارزشها مقدم بر همه مردم است حالا یا مردم زمانش یا نه همه مردم تا روز قیامت، مثل اینکه درباره حضرت ابراهیم این دومین پیغمبر اولوالعزم الهی در سوره بقره آمده، وَ إِذِ اِبْتَلىٰ إِبْرٰاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمٰاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قٰالَ إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً ﴿البقرة، 124﴾.

ما ابراهیم را در همه تکالیف و وظائف مکلف کردیم و ابراهیم کامل و تمام همه تکالیف ارائه شده را عمل کرد، و ما بعد از این که او به کل تکالیف عمل کرد یک سلسله تکالیفی که خاص ابراهیم است، مثل اینکه خدا او را مکلف کرد با دست خودت اسماعیل را ببر ذبح کن، خب یک همچنین دستوری به هیچ پیغمبری داده نشده یا به هیچ امامی داده نشد تکلیف خاص او بود.

بعد از ادای کل تکالیف نشان داد که او یک انسانی به تمام معنا تسلیم خداست از تکالیف خسته نشد، روبرنگرداند، کل تکالیف را اجرا کرد، ما به این خاطر او را امام کل انسان‌ها تا قیامت قرار دادیم، یعنی سرمشق، که هر انسانی تا روز قیامت راه نجات می‌خواهد، سلامت دنیا و آخرت می‌خواهد به او اقتدا بکنید این معنی امام است.

در آیه مربوط به ابراهیم که در سوره بقره است ملاحظه می‌کنید که پروردگار می‌گوید إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً، جعل امامت، قرار دادن امامت و امام کار من است، نمی‌گوید چون ابراهیم کمالات و ارزشها را نشان داد ما به مردم گفتیم رای‌گیری کنید و ببینیم در این دوره به ابراهیم رای می‌دهید یا به یکی دیگر. در کنار مقام امامت و انتخاب امام یقین بدانید طبق قرآن مجید هر رایی باطل است، در مسأله امامت و امام یک دانه رای فقط وجود دارد که آن هم رأی پروردگار  مهربان عالم است.

چون مردم هیچ علمی به ظاهر و باطن کامل کسی ندارند، حق رای ندارند در این زمینه، که بیایند برای خودشان یک پیشوا انتخاب بکنند حق رأی به یک پیغمبر که به پیشوایی انتخاب بشود یا امام فقط با خداست. لذا می‌گوید انی جاعلک للناس اماما، من تو را برای مردم به عنوان امام و پیشوا انتخاب کردم. اما جاهای دیگر رأی عیبی ندارد. مردم خب می‌روند رأی می‌دهند  این مشکلی ندارد، اما اینکه بیایند یکی را به عنوان پیغمبر انتخاب کنند یا امام معصوم، کار آنها نیست چون آگاهی ندارند به تمام ظاهر و باطن و ارزشهای کسی، و لذا ممنوع است رای دادن و باطل است و حرام است.

خب این انی جاعلک للناس اماما رأی‌گیری اهل ثقیفه را بعد از مرگ پیغمبر باطل می‌کند، کی به شما حق داده بوده  که بعد از مرگ پیغمبر اکرم همه امور دین و دنیای مردم را بدهید دست یک نفر که با خودتان هیچ فرقی نداشته گاهی هم در امور زندگی ناقص‌تر از خودتان بوده، به اینهایی که رای دادید کجا درس خوانده بودند و چه سواد و علمی داشتند و چه دید و نگاهی و عقلی داشتند؟ اینها اگر عقل کاملی داشتند که قبل از بعثت پیغمبر عمرشان در بت‌پرستی نگذشته بود، اینها بت‌پرست بودند، اینها چهره‌های فرهنگ جاهلیت بودند که خدا در قرآن به این فرهنگ به شدت حمله کرده است. که این فرهنگ یک فرهنگ صددرصد ضد پروردگار است در همین فرهنگ جاهلیت بود که  دختران را زنده زنده زنده به گور می‌کردند در همین فرهنگ بود که کل کتابها نوشتند یک  ازدواجی را اختراع کرده بودند به نام ازدواج استبدال، زمان هم برایش گذاشته بودند، دو تا می‌امدند با همدیگر می‌نشستند قرارداد می‌بستند که زن این نه ماه برود خانه آن و زن این نه ماه بیاید خانه این، ازدواج استبدال، خودشان قرار را امضا می‌کردند حالا زن جوان بیست و چهار پنج ساله آن یکی هم زن جوان بیست ساله سی ساله با هم امضا می‌کردند که زن این بدون طلاق در حالی که زن او بود یک سال و نیم برود زن او باشد، زن او هم یک سال و نیم بیاید زن این بشود این قانون فرهنگ جاهلیت بود.

در فرهنگ جاهلیت غارت اموال را هیچ کس حرام نمی‌دانست اگر زورشان می‌رسید می‌رفتند اموال مردم را غارت می‌کردند اگر هم مردم پافشاری می‌کردند در حفظ اموالشان می‌کشتند و مال را می‌بردند و زن و دخترشان را می‌بردند، در فرهنگ جاهلیت طب در مکه و مدینه این بود طب، اگر کسی بچه‌اش مریض می‌شد زنش مریض میشد خودش مریض می‌شد برای درمانش این را دوا قرار داده بودند یک میله آهنی را در آتش سرخ می‌کردند و میله سرخ شده را می‌آوردند روی گرده شتر می‌گذاشتند که مو و پوست و گوشت را بسوزاند مریض‌شان خوب بشود این عقل مردم جاهلیت بود.

خب اینهایی را که شما در ثقیفه جمع کردید و به جای امیر المومنینی که انتخاب خدا بود نه انتخاب پیغمبر این صریح آیه قران است، جعلناهم ائمة من اینها را در مقام امامت قرار دادم، من ابراهیم را در مقام امامت قرار دادم شما به چه دلیلی به کدام حقی براساس چه قانون شرعی آمدید و به مردمی که تربیت‌شده جاهلیت بودند، بعد از مرگ پیغمبر رای دادید که دین مردم، دنیای مردم آخرت مردم دست این آقا باشد، این آقا چه علمی داشته؟ چه طهارت باطنی داشته؟ چه نفس زکیه‌ای داشته؟ اقلا بیایید حرف خود این آقا را  گوش بدهید یک میلیارد نفر اصرار دارید بر اینکه علی ا مام نیست، این آقا امام است، چرا این آقا امام است؟ یک گوشه مدینه در ثقیفه بنی ساعده زیر یک سایبون مردم رای دادند این آقا امام باشد اولا  کل مردم مدینه که نبودند شما پنجاه شصت تا بودید، دور هم جمع شدید دعوا داشتید مهاجرین با انصار، با ترفند و بازیگری انصار بدبخت را کنار زدید و به یک مهاجر مکه‌ای بی‌سواد رأی دادید و او را جای امیر المومنین گذاشتید در حالی که قرآن می‌گوید مٰا كٰانَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ ﴿القصص‏، 68﴾، حق انتخاب مطلقی نداشتید حالا من کاری به این آیه ندارم آیه  که در تمام کشورهای غیرشیعه جلوی چشم مردم است، ما کان لهم الخیره در زمینه انتخاب پیغمبر و امام شما هیچ اختیاری ندارید اصلا حق رأی ندارید این متن آیه است کاری به این آیه ندارم نمی‌خواهم بگویم به این قرآن گوش بدهید و عمل بکنید به قرآن، که به شما و پدرانتان گفته حق رأی ندارید حالا رأی دادید رأی باطل است پس امامت آنهایی را که انتخاب کردید باطل است، نمی‌گویم بیایید دنبال این آیه باشید و تسلیم قرآن بشوید بگویید رأی باطل بوده فلان آقا کاره دین ما و دنیا و آخرت ما نیست این را نمی‌گویم، قرآن باشد عمل نکنید اما به حرف خود این آقایی که بعد از مرگ پیغمبر انتخاب کردید عمل بکنید. مگر نمی‌گویید امام شماست مگر نمی‌گویید پیشوای شماست، مگر نمی‌گویید با رأی به این مقام منصوب شده، ما به رأی هم کاری نداریم خیلی خب با رای یعنی هر چی زن و مرد در مدینه بوده رأی دادند، هم مکه‌ای‌ها هم اعلام کردند ما هم رأی‌مان این آقاست و دیگران هم اعلام کردند ما هم رأی‌مان این آقاست باشد، رأی قبول، آن آیه را نمی‌خواهد عمل بکنید که خدا می‌گوید در انتخاب این مقام یک نفر تا قیامت حق رأی ندارد عمل نکنید به این آیه، ما شیعه هم دعوتتان نمی‌کنیم عمل بکنید به قرآن نه نکنید، آن رای را هم محفوظ بدارید فرض بکنید کل مردم بعد از مرگ پیغمبر به این آقا رأی دادند فرض کنید.

در حالی که با رأی سی چهل تا آمد امام شد البته امام بی‌سواد، امامی  که به فقه الهی وارد نبود، امامی که قبل از پیغمبر بت‌پرست بوده، امامی که تربیت شده فرهنگ منحط ابلیسی جاهلیت بوده، خیلی خب امام اما مگر خودتان در مهم‌ترین  کتابها‌یتان که الان در دسترس ماست، گرچه در بعضی از کتابها جایش را  عوض کردید، ما مدرک دادیم این پانزده تا کتاب این حرف را ا زاین آقا نقل کردند، در جلد دوم و سوم صفحه دویست شما آمدید مکه را بردید جلد یازدهم صفحه سیصد و بیست و دو، که بعد بیایید به ما بگویید شما نقل کردید از کتاب ما این کتاب ما همچنین چیزی در کتاب ما  نیست،  اما ما زرنگ‌تر از شما هستیم، ما آدرس جابجا کردن حرفهایتان هم دادیم در کتابهایمان که این اول د راین کتاب در این صفحه بوده، بعد در چاپ بعد جابجا کردند که حرف ما پیروان مکتب اهل بیت به کرسی ننشیند.

اما نمی‌توانید انکار بکنید در صد تا کتابتان بعضی‌هایش هم جابجا نکردید، قرآن را گوش ندهید، رأی‌تان هم محفوظ، از این سی چهل تا که رأی دادند بگویید کل مردم بعد از مرگ پیغمبر به امامت این آقا رأی دادند که دنیا و دین و آخرت ملت و امت دست این یک نفر باشد، یک نفری که خودتان هم نوشتید بزرگ شده فرهنگ جاهلیت است، نوشتید سواد نداشته چون مکه و مدینه مدرسه نبوده، معلم نبوده، پیغمبر آمد شما دو کلمه چیز حالیتان شد وگرنه قبل از پیغمبر که هیچی حالیتان نبود، او را واجب الاطاعه می‌دانید؟ همشان می‌گویند بله، ا طاعت از این آدم واجب است، یک میلیارد نفر الان مطیع  این سه نفر ثقیفه هستند که یکیشان با سی چهل تا رأی امام شده، یکیشان هم با وصیت خود این آقا امام شده، و مردم رأی ندادند.

حالا اولی‌تان را رأی دادند نفر دوم را کی بهش رأی داد؟ مگر نمی‌گویید امامت با رأی انتخاب می‌شود نفر دوم را کی رأی بهش داد؟ نفر دوم یک دانه رأی هم ندارد فقط آن اولی در حال مردن گفت بعد از من همه کاره دین و دنیا و آخرتتان این رفیق من است، رأی ندادند مگر نمی‌گویید امام باید با رأی انتخاب بشود خیلی خب اولی با رأی انتخاب شد در امت با سی چهل تا رأی، دومی با چه رأیی انتخاب شد؟ شما چه حقی داشتی وقت مردن وصیت کردی این بعد از تو امام بشود چه حقی داشتی؟ از همه مردم رضایت گرفته بودی؟ چه حقی داشتی؟ هیچ حقی.

خب حالا خود اینی که بهش رأی دادید می‌گویید رأی دادیم که در کتابهایتان هم نیست که تمام مردم مدینه رأی دادند چهار تا  مهاجرین دور هم جمع شدند و شلوغ کردند و گفتند رأی گرفته شد و ایشان امام، رأی بماند ما رأی را قبول کردیم آیه قرآن را هم عمل نکنید و به حرف خدا گوش ندهید که گفته در این منصب احدی حق رأی ندارد به حرف خودش گوش بدهید وقتی رأی بهش دادید از زیر آن سایبان آوردید مسجد کردید منبر، جای پیغمبر نشاندید که تا قیامت کسی حق نشستن سر جای پیغمبر را جز اهل بیتش و امامان معصوم ندارند روی منبر رو کرد به همتان این جمله در کتابهایتان هست و نمی‌توانید حذفش کنید می‌توانید جابجا بکنید که کردید، به مردم گفت اقیلونی و لست بخیر منکم مردم دو بار هم گفت دست از سر من بردارید، اقیلونی دوباره گفت دست از سر من بردارید، یعنی اگر با من هم بیعت کردید رأی دادید رأی‌تان را پس بگیرید و لست بخیر منکم من را گذاشتید در این منصب من در هیچ چیز بهتر از شما نیستم، نه سوادی بیشتر از شما دارم نه عبادتی بیشتر از شما، نه عقلی بیشتر از شما نه شعوری بیشتر از شما، اقیلونی اقیلونی و لست بخیر منکم و علی فیکم، با بودن علی رأی‌تان را  از من پس بگیرید دست از سرم بردارید من را رها بکنید چون من در هیچی بهتر از شما نیستم آن رفیقش دوید آمد گفت تواضع نفرمائید خاکساری نکنید، شما امام بعد از پیغمبر هستید گفت عجب پس بمانم؟ گفت بله بمان اقلا به اقرار خودش عمل بکنید که می‌گوید من هیچ امتیازی ندارم.

بگذارید کنار بروید سراغ امتیازدار، بروید سراغ آن انسانی که آن فردی که بعد از پیغمبر خودتان نوشتید شما هم اگر عربی وارد هستید جلد اول شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید را ببینید اگر عربی بلد هستید هفده جلد الغدیر را ببینید، اگر عربی بلد هستید یک جلد المراجعات سید شرف الدین را که از عالی‌ترین کتابهایمان است ببینید، اگر عربی بلد هستید چهل جلد هشتصد تا نهصد صفحه احقاق الحق قاضی نور الله شوشتری و ملحقاتش را ببینید، اگر عربی بلد هستید شصت جلد عبقات الانوار را ببینید که کل صفحات اینها پر است که بعد از مرگ پیغمبر اعلم از امت علی بود، عاقل‌ترین علی بود، شجاع‌ترین‌شان علی بود، زاهدترین‌شان علی بود، بصیرترین‌شان علی بود، مجاهدترینشان علی بود. خودتان هم در بیشتر کتابهایتان نوشتید در بیست و سه سالی که پیغمبر بین مردم بود با مقام نبوت، در این بیست و سه سال مرتب تا وقت مردن شما نوشتید نه ما، تا وقت  مردن به امیر المومنین می‌گفت انت و شیعتک هم الفائزون، اهل نجات علی جان در قیامت تو هستی و اقتداکنندگان به تو بقیه اهل دوزخ هستند، حداقل بیایید حرف خودش را قبول کنید.

حق انتخاب پیغمبر و امام معصوم با احدی نیست، این معنی جمله اول آیه، وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً پیغمبران را ما انتخاب کردیم، دوازده امام را ما انتخاب کردیم حتی انتخاب علی حق پیغمبر نبود. پیغمبر هم در این مسأله رأی نداشت، رأی در این مسئله فقط برای خداست.

خب جمله بعد، اینها را ما انتخاب کردیم به مقام پیشوایی و امامت که چه کار بکنند، يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا به دستور ما مردم را هدایت بکنند دقیقا نشان مردم بدهند راه بهشت کدام است، راه جهنم کدام است، فقه چیست، اخلاق چیست، حلال و حرام چیست، به امر ما مردم را به این حقایق الهیه راهنمایی کنند ا ین وظیفه کل انبیاء و ائمه طاهرین است.

حالا جزء وظائف اصلی شخصی خودشان، یهدون بامرنا وظیفه عمومی‌شان بود که به داد کل مردم برسند، اما از وظائف شخصی خودشان که واجب بود به همشان، وَ أَوْحَيْنٰا إِلَيْهِمْ فِعْلَ اَلْخَيْرٰاتِ امر کردیم که هر کار خیری را در این عالم انجام بدهید ازتان فوت نشود این یک  دستور به خودشان شخص، دوم از آدم تا پیغمبر صد و بیست و چهار هزار دستور دوم بهشان این بود وَ إِقٰامَ اَلصَّلاٰةِ، انبیاء من نماز، نماز عبادت فوق العاده‌ای است، بسیار فوق العاده، خب ما هفده رکعت نماز واجب داریم، چند رکعتش برای صبح است؟ دو رکعت؟ برای ظهر و عصر هشت تاست، برای مغرب و عشا هفت تا، ظهر هشت رکعت خب هشت رکعت شش رکعت از  نماز صبح بیشتر است، چهار رکعت بیشتر است از نماز صبح چون اصل پیکره نماز دو رکعت اولش است، خب شما ظهر و عصر چهار رکعت اضافه می‌خوانید، چهار رکعت از نماز صبح آنها بیشتر دارند سه رکعت نماز مغرب و عشاء بیشتر از نماز صبح است، اما به قرآن مراجعه کنید بالاترین نماز خدا و پرسودترین و پرپاداش‌ترین نماز صبح است، همین یک کلمه را بگویم و رد بشوم نماز صبح. خدا اسم نماز صبح را گذاشته قرآن الفجر، ا سم نمازهای دیگر را گذاشته صلاة همین، نماز صبح.

در مملکت ما چقدر زن و مرد صبح نماز نمی‌خوانند، جوان‌ها چقدر نماز نمی‌خوانند این مهمترین نماز خداست و وَ إِيتٰاءَ اَلزَّكٰاةِ امر کردم اگر کشاورزی دارید انبیا من دامداری دارید پرداخت زکات به کل شما واجب است، وَ كٰانُوا لَنٰا عٰابِدِينَ  ﴿الأنبياء، 73﴾، این صد و بیست و چهار هزار این دوازده نفر، فقط من را عبادت کردند، یعنی یک چشم به هم زدن اینها بت نگاه نکردند اما آنهایی که شما در ثقیفه انتخاب کردید که از بت‌پرستان رده اول مکه بودند بی‌انصاف‌ها چطور با امیر المومنین یکی را جابجا کردید که هیچ امتیازی نداشته و خودش هم بدبخت زور زد روی منبر که من را رها کنید من را رها کنید، من بهتر از شما نیستم و علی فیکم، همین را گوش بدهید گوش ندادید.

پدرانتان هم گوش ندادند این جابجایی، این رأی شما چه ثمراتی به بار آورد اولین میوه رأی شما آوردن آتش در خانه صدیقه کبری بود، چه  کسانی آتش آوردند؟ همان‌هایی که رأی دادند، آخه شما حق رأی نداشتید این اولین ثمره‌اش بود ثمره بعدش حالا اینها تک نفرند تاریخ را نگاه بکنید بهتتان می‌برد چه خبر است، ثمره دومش این  که سحر ماه رمضان در محراب فرق امیر المومنین را شکافتند همین رأی‌دهندگان. ثمره سوم این بود که بچه پیغمبر را در خانه پیغمبر که ارث مادرشان بود می‌خواستند دفن کنند نگذاشتید، پانصد نفر تیرانداز آوردید دم در مسجد به امام حسین گفتید اگر  جنازه برادرت را ببری در حرم هر پانصد تا تیر را می‌زنیم به بدنش، اما ثمره بسیار بسیار تلخ دیگر این رأی شما، بعد از مرگ پیغمبر این بود که پیغمبر زار می‌زد و به حسین می‌گفت لا یومک یومک یا ابی عبدالله، حسین جان در این عالم روزی مانند روز تو نیست. که جلوی چشمش هفده نفرش را قطعه قطعه کردند، اصحابش را قطعه قطعه کردند، روزی مانند روز تو نیست که سرهای بریده‌تان را بالای نیزه زدند، خیمه‌هایتان را آتش زدند، زن و بچه‌تان را کتک زدند، همه را به اسارت گرفتند روزی مانند روز تو نبود که جلوی چشم زن  و بچه‌ات با چوب خیزران به لب و دندانت حمله  کردند اینها همه نتیجه آن رأیی بود که حق نداشتند بدهند اما ضد قرآن و پیغمبر رأی دادند و این همه داغ روی دل شیعه گذاشتند که تا قیامت زخم این داغ‌ها درمان نخواهد شد.

خدایا ما را از محمدو آل محمد جدا نکن، نسل ما را جدا نکن، دنیا و آخرت ما را با اهل بیت قرار بده.

 

برچسب ها :