لطفا منتظر باشید

شب سوم

(یزد هیئت خادمین شهدای گمنام امیر چخماق)
صفر1437 ه.ق - آذر1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

اگر همه ما عادت کنیم از طریق مطالعه قرآن و روایات اهل بیت به هر چیزی به هر کاری، به هر برنامه‌ای، به هر عنصری نگاه بیندازیم یا اگر از طریق مطالعه نتوانستیم با یک متخصص قرآن و روایات پیوند بخوریم به آسانی و به راحتی خیر و شرّ هر چیزی را به دست می‌آوریم درک می‌کنیم. چرا که قرآن مجید تجلی علم بی‌نهایت خداست علمی که به همه ظاهر و باطن هستی از ریزترین ذره تا بزرگترین عالم فراگیر است، و کل دانش قرآن هم که تجلی علم بی‌نهایت خداست بنا به فرموده قرآن پیش پیغمبر اسلام و اهل ذکر است.

آیه‌ای که می‌فرماید فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ  ﴿الأنبياء، 7﴾ چیزی را که نمی‌دانید نمی‌فهمید، من اجازه  نمی‌دهم در نادانی و نفهمی بمانید بیماری جهل و نفهمی و ندانستن‌تان را با اهل ذکر درمان کنید. ما وقتی در برابر این آیه قرار می‌گیریم اهل ذکر، ذکر یعنی قران یعنی علم، یعنی دانش، برایمان روشن نیست که اهل ذکر کیانند، آیه مبهم است. مصادیق اهل ذکر در آیه یا آیات دیگر بیان نشده، خدا برای قران طبق آیاتی که در قرآن است معلم قرار داده و از اینکه معلم قرار داده معلوم می‌شود که حتی عرب ناب خالص که جد و آبادش هم عرب بودند بدون معلم قرآن را نمی‌فهمد اگرنه که می‌گفت غیر از عرب به معلم مراجعه بکند عرب هم خودش به قرآن مراجعه بکند.

نزدیک چهار بار درباره پیغمبر فرموده یعلمهم الکتاب، یعنی این کتاب معلم می‌خواهد،  واقعا بسیاری از موارد قرآن بدون معلم برای قوی‌ترین عالمان دین قابل فهم نیست. درباره پیغمبر صریحا می‌گوید یعلمهم الکتاب، پیغمبر معلم قرآن است، درباره دیگران می‌گوید اهل ذکر، اینجا هم باید از معلم قرآن پرسید اهل ذکر کیانند؟ حداقل در همین چند روزه من نزدیک به ده روایت با سند اصیل ریشه‌دار در باارزش‌ترین کتاب‌هایمان دیدم که اهل ذکر امیر المومنین و ائمه طاهرین علیهم السلام هستند. یک مورد فقط برای نمونه برایتان می‌گویم که بدون پیغمبر و امام نمی‌شود بسیاری از آیات قرآن را فهمید.

از شهر بصره تا مدینه به نظر می‌رسد که راه خیلی طولانی باشد حدود احتمالا دو هزار کیلومتر، چون آنی که از بصره می‌خواهد بیاید مدینه اگر راه گذشته را باید طی می‌کرده باید می‌آمده عرض عراق را رد می‌شده وارد اردن می‌شده وارد جاده تبوک می‌شده، می‌آمده مدینه. هزار و پانصد سال پیش طی این جاده با مرکب حیوانی یا پیاده میسر بود راهی دیگر نداشت، عالم دانشمند، و مدرّس بصری که حوزه علمیه داشته، شاگرد داشته، در سن نود سالگی از بصره راه  می‌افتد می‌آید مدینه می‌آید محضر وجود مبارک امام ششم، عرض می‌کند من با این سنم این راه طولانی بصره تا مدینه را طی کردم چون یک آیه رادر سوره نساء نصفش را نمی‌فهمم، باز هم عنایت بکنید که هر کسی دو کلمه د رس خوانده یا دو روز دانشگاه آلمان و انگلیس و اروپا را دیده یا یک روز دانشگاه‌های ایران را دیده نپرد وسط زندگیتان بگوید همه قرآن را می‌دانم، اگر بیاید بگوید دروغ می‌گوید یقینا دروغ می‌گوید.

همه قرآن را پیغمبر می‌داند و ائمه طاهرین، ما اصلا در این هزار و پانصد ساله استاد قرآن نداشتیم همه شاگرد بودند، استاد فقط پیغمبر و ائمه طاهرین و صدیقه کبری بوده بقیه شاگرد هستند، و نمی‌دانند باید ندانسته‌هایشان را نسبت به قرآن از دانایان به قرآن بپرسند، به شما جوان‌ها هم سفارش می‌کنم در رابطه با قرآن خیلی محتاط باشید خیلی، به شما طلبه‌های بزرگوار هم سفارش می‌کنم در کنار آیات قرآن بسیار محتاط باشید، قرآن دریای بی‌ساحل دانش خداوند مهربان و حکمت اوست و او که قرآن مجید را از علمش تجلی داده است کرارا در قرآن می‌گوید قرآن را با معلم بفهمید نه خودتان، معلمش هم قرآن و اهل بیت هستند دقت فرمودید عالم نود ساله دارای حوزه، شاگرد‌پرور، مطالعه کرده، دانشمند، حدود دو هزار کیلومتر راه آمده مدینه به امام صادق می‌گوید یک آیه در سوره  نساء است نصفش را من  نمی‌فهمم، حالا منی که درس زیادی نخواندم یا مردم کوچه و بازار قرآن می‌فهمند؟ آدم نود ساله عالم می‌گوید نصف یک آیه را نمی‌فهمم چه برسد به کل قرآن.

خانم‌هایی هم که سخنران جلسات هستند آنها بیش از ما و طلبه‌ها در ورود به قرآن و بیان قرآن احتیاط کنند که اگر تخصص بالایی در فهم قرآن، با کمک پیغمبر و ائمه نداشته باشند یقینا مستمع‌شان را گمراه و بی‌دین می‌کنند. ما می‌خواهیم علم خدا را برای مردم بیان کنیم، خدا یعنی خدا، ما یعنی ما، خدا یعنی عظمت بی‌نهایت ما هم یعنی کوچک بی‌نهایت نسبت به خدا، امام صادق فرمودند آیه را بخوان، خواند إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبٰائِرَ مٰا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ گفت اینجا را می‌‌فهمم اینجا را نمی‌فهمم، نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئٰاتِكُمْ نکفر عنه سیئاتکم را حالیم می‌شود اما ان تجتنبوا تنهون عنه را حالیم نمی‌شود، اجتناب از آنچه که شما را نهی کردم، نمی‌فهمم چیست، نود سالم هم هست خیلی هم پر علم هستم استاد هستم، حوزه هم اداره  می‌کنم ا ما حالیم نیست.

چون در آیه دو نوع گناه را مقابل هم قرار داده ان تجتنبوا تنهون عنه ما تنهون عنه یک مرحله، یک پرونده، نکفر عنکم سیئاتکم یک مرحله دیگر، دو پرونده گناه روبروی هم است گفت من اولی را نمی‌فهمم از چی باید اجتناب بکنیم و ما تنهون عنه چیست؟ سیئات را می‌فهمم گناهان صغیره و کوچک است، تنهون عنه را نمی‌فهمم حتما  گناهان کبیره است ولی گناهان کبیره چه گناهانی است؟

عالم به قرآن این است، اهل  ذکر این است، امام صادق فرمود از اول قران تا آخر قرآن هر گناهی که خدا اسم برده و پشت سرش وعده  عذاب داده، که گنهکارش را می‌برم جهنم این معنی این آیه است ان تجتنبوا ما تنهون عنه، و بعد هم درجا امام حدود بیست آیه را خواند فرمود گناهان ما تنهون عنه اینهاست که این آیات گناه را مطرح کرده پشتش هم برای مرتکبش دوزخ گفته، ربا یعنی حضرت  اسکناس، که اگر در غیر از موردش قرار بگیرد می‌برد جهنم صاحبش، این را من بعدا برایتان توضیح می‌دهم در آثار پول، چون بحث هر شب ما پول است، این چهره عجیب و غریبی است که هم صددرصد چهره دوزخی است و هم صددرصد چهره بهشتی است ولی بستگی به این دارد که پولدار با پول چی کار بکند که صددرصد پول جهنمی‌ کند یا صددرصد پول بهشتی کند.

زنا، نارضایتی پدر و مادر که تا آخر عمرشان از دست بچه‌شان در دلشان بماند و بمیرند، قتل نفس محترمه، یعنی بی‌دلیل کشتن یک انسان، شرک به خدا، یعنی به جای خداپرستی اوباما را بپرستند در روزگار ما، قبلا بوش‌پرستی بوده، قبلا دیگران‌پرستی بوده بت زنده امروز دیگر بت بی‌جان را نمی‌پرستند، امروز دولت‌های بی‌دین و لائیک شرق و غرب یا بت غربی را می‌پرستند یا بت شرقی را، یعنی گوش به فرمانند که این بت بگوید به یمن حمله کنید یک قران هم من نمی‌دهم پولش را قطر بدهد و ترکیه بدهد و بحرین بدهد و آل یهود عربستان، آل یهودی که دارم مدرک دارم مدرک خانه‌ام است در تهران، که اینها شش هفت نسل قبلشان از یهودی‌های خیبر هستند اصالتا هم عرب نیستند و عکس محمد بن عبدالوهاب موسس مذهب وهابیت رامن دارم با لباس‌های هاخام یهود.

می‌گویند چشم، این عبادت طاغوت است، عبادت بت زنده است، می‌گوید زیرساخت‌های یمن را نابود کنید، چشم، زیرساخت‌های عراق را نابود کنید چشم، زنده زنده مرد و زن را در آتش خاکستر کنید چشم، خرج دارد چشمتان کور غلامان حلقه به گوشم در بحرین و قطر و عربستان و ترکیه خائن کثیف، خرج اینها را شما باید بدهید چشم، این شرک است، شما می‌دانستید معنی شرک این است؟ امام صادق می‌فرماید بنی امیه تا جایی که امکان داشت نگذاشت مردم معنی شرک را بفهمند، چون اگر مردم معنی شرک را می‌فهمیدند خداپرست بودند معاویه‌پرست  نمی‌شدند، سقیفه‌پرست نمی‌شدند یزیدپرست نمی‌شدند.

امام حسین به فرزدق فرمود این ملت زمان من لزموا طاعة الشیطان پایبند عبادت شیطانند رها نمی‌کنند و شیطانی که معبودشان است یزید است، شرک گناهی است که دوزخ دارد، گفت یابن رسول الله فهمیدم تنها سراغ قرآن نرویم نه من آخوند، نه شمای کت شلواری، نه شما دانشگاهی، نه شما خانم جلسه‌ای، که بعضی از مسائل را خانم‌ها از گویندگان زن برای ما نقل می‌کنند ما را مات می‌کنند عین مات‌ شدن مهره شطرنج، که این حرف از کجا درآمده، این کجای تفسیر قرآن یا روایت است.

مقدمه تمام، قرآن علم فراگیر است ان الله بکل شیء  علیم، علم پیغمبر و ائمه علم فراگیر است اگر نبود نه پیغمبر می‌شدند نه ائمه، می‌شدند مثل من و شما، من و شما چرا ماموم هستیم؟ چون علم فراگیر نداریم، علم ما برای دو کلمه از مدرسه است دو سه خط هم ازدانشگاه چهار پنج خط هم از قم و نجف، ما علم فراگیر نداریم، یک نفر از ما امشب در این جلسه علم فراگیر پیدا کند یا پیغمبر می‌شود یا امام، حالا بحث خوب است اگر ما با نگاه قرآن و اهل بیت اینی که کرارا می‌گویم اهل بیت چون منهای اهل بیت باز قرآن فهمیده نمی‌شود، چنانکه آن مرد نود ساله بصری نصف آیه را نمی‌فهمد، اگر با چشم قرآن و با چشم امیر المومنین پیغمبر، سید الشهدا، امام مجتبی تا امام عصر، به پول نگاه بکنیم خیلی آسان خیر و شرّ پولی که در اختیارمان است چون پول بدون  ما وقتی به صورت طلا و نقره در معدن است یا به صورت اسکناس در بانک مرکزی هیچ رنگی ندارد، نه خیر است نه شر است، پولهای بانک مرکزی کاغذ است، به پشتوانه طلا و نقره، هیچ مارکی بهش نمی‌شود زد، که این خیر است نه، چه خیری است؟ چون حبس در صندوق است، شر است؟ نه شر نیست چون حبس است در کار نیست، پولی که در کار مثبت نیست، در کار منفی نیست، رنگی ندارد، نمی‌شود درباره‌اش گفت خیر است یا شر است، یک موجود بی‌رنگ است، وقتی که در آغوش انسان قرار گرفت یا برعکس انسان در آغوش پول قرار گرفت حالا بایددید این انسان با پول چی کار می‌کند، از دیدگاه قرآن و اهل بیت خیلی راحت می‌شود فهمید پول دست این مرد یا این زن خیر است یا شر است.

حالا دیدگاه پیغمبر امیر المومنین، ابی عبدالله الحسین را فعلا ملاحظه بکنید، زمانی که پول در اختیار یک آدم  منفی است، یک آدمی که کم اعتقاد به خدا و به اسلام و به قرآن و به اهل بیت است، یک آدمی که در دین ضعیف است یک آدمی که لائیک است اصلا دین ندارد، یک آدمی که قران مجید می‌گوید وَ تُحِبُّونَ اَلْمٰالَ حُبًّا جَمًّا  ﴿الفجر، 20﴾، پول معشوق اول و آخرش است و نمی‌تواند آزاد بشود از این معشوق، اینقدر شدت عشق زیاد است که در کنار پول هیچ حکم حلال و حرام خدا را گوش نمی‌دهد و حکم حلال و حرام پیغمبر و ائمه را گوش نمی‌دهد.

عشق خطرناک، شما اسمش را گذاشتید پول‌دوستی، قرآن اسمش را گذاشته حب جم و پول را هم می‌گوید، تحبون المال حبا جما، این دیدگاه‌هایی که برایتان می‌گویم وقتی داشتم یادداشت می‌کردم و درمی‌آوردم از روایات خیلی برایم عجیب بود و ترسناک، در این جلسه هم باید بگویم این دیدگاه قابل توجه مردان ثروتمند و خانم‌های ثروتمند است، خانم‌هایی هستند پدر در پدر میلیاردها تومان پول جمع کردند و خرج نکردند مردند و موشها و کرمهای قبر خورد آنها را و پولها رسید به دخترهایشان قابل توجه این گروه، گروه تحبون المال حبا جما که نمی‌توانند دل از پول بکنند، پول معشوق است اینقدر به نظرشان زیباست که هر چیزی در کنارش نازیبا می‌آید حتی قرآن، حتی پیغمبر، حتی اهل بیت.

به یک میلیاردرشان بگو ده میلیون برای یک کار خیر بده، می‌گوید خدا بدهد، به یک تریلیاردر بگو ده تا خانه صد متری برای ده تا جوان متدین بساز چهار سال است زنش را عقد کرده ببرد در این خانه هیچی هم نگیر، می‌گوید وظیفه دولت است به من چه، اینها را چون من دیدم به یکیشان می‌گویی ده تا جهيزیه دادن به ده تا دختر بی‌جهيزیه مثل یک قران است کنار مالت، خب بده، می‌گوید چشمش کور می‌خواست هی بچه نزاید برای چی شش تا دختر زاییده غلط کرده.

همه چیز نازیباست در برابرش، تنها یوسف زندگی امروز و فردا و دم مرگ و برزخش پول است، همین پول است که من در جریانش بودم دو تا جریان عجیب دارم که پولدارش در وقت مرگ می‌دید دارند می‌برند لای خاک، میلیاردها تومان پول دسته کرده روی هم در حال احتضار تا جایی که نفس اجازه می‌داد چهار تا، پنج تا، شش تا دو تا فحش به پروردگار داده و مرده، چون می‌بیند خدا دارد از این همه پول او را می‌کَند خدا برایش زیبا نیست، دارد از این زیبای معشوق جدایش می‌کند دم مرگ با پروردگار درگیر شده. یکیشان وقت مردن داد می‌زد ای خدا تو عادل نیستی تو ظالم هستی، تو متجاوز هستی، هشتاد سال است من ثروت جمع کردم حالا در یک لحظه داری همه را از من می‌گیری و من را به خاک گور می‌سپری تو خدا نیستی تو بی‌رحمی گفت و مرد.

چه خبر است روایات را گوش بدهید حالا، من که از این روایات ترسیدم، شاید در ما شجاعی باشد که از این‌گونه روایات نترسد، شاید، این روایت خیلی بارش سنگین است خیلی، رسول خدا می‌فرماید لکل امة خیلی عجیب است برای هر ملتی آمریکایی، اروپایی، شرقی، غربی، شمالی، جنوبی، ایرانی برای هر امتی عجل گوساله‌ای است یعبدونه، که آن گوساله را می‌پرستند، که چند لحظه قبل گفتم بیشتر دولت‌های عربی گوساله‌شان اوباماست، عبادت می‌کنند او را، لکل امة عجل و عجل امتی الدنانیر و الدراهم، گوساله امت من ثروت است می‌پرستند، نمی‌توانند از آن جدا بشوند معشوقشان است محبوبشان است، می‌پرستند یعنی فرهنگ ثروت به هر جا که دلش بخواهد اینها را جهت می‌دهد، من را به کسی ندهی، من را به فقیر ندهی، من را به مستحق نپردازی، خمس نپردازی، زکات ندهی، نگهم دار، پرستش.

خیلی روایت سنگینی است، لکل امة عجل یعبدونه و  عجل امتی الدنانیر جمع است، و الدراهم یعنی ثروت انباشته این گوساله امت من است. یعنی امت من عین بنی اسرائیل خدا را حذف می‌کنند موسی را حذف می‌کنند هارون را حذف می‌کنند، خدا و من و علی را حذف می‌کنند عبادت ثروت می‌کنند، پول‌پرست می‌شوند، باز هم عرض می‌کنم روی دلسوزی خدایا من عاشق بندگانت هستم، عاشق بدان هم هستم، چون از جهنم رفتنشان دلم می‌سوزد، خدایا ما شیعه بهشت تو را تنها تنها نمی‌خواهیم بخوریم می‌خواهیم همه مردان و زنان سر این سفره بنشینند خدایا حرفهای ما می‌دانی توهین به مردم و به ثروتمندان نیست، دلسوزی است عاطفه است، محبت است، زنگ بیدارباش است، خدایا دلمان می‌سوزد، که این حرفها را می‌زنیم اگر هم ما را دعوت کنند این حرفها را نزنیم که قیامت ما را به عنوان ضایع کردن عمر مردم خیلی راحت هل می‌دهی در جهنم، باید این حرفهای تو و پیغمبر و اهل بیت را بزنیم خدا نکند کسی خوشش نیاید، اگر خوشش نیاید آن وقت معلوم است که بیماری‌اش در پول‌پرستی سنگین است، خدا کند خواب باشند و با این حرفها بیدار بشوند فقط.

ما به پیروی از امیرالمومنین دلمان می‌سوزد، جنگ بصره که تمام شد کشته‌های دشمن در میدان ریخته بود، امیر المومنین به یکی از دوستانش فرمود بیا برویم یک گشتی در کشته‌های دشمن آنهایی که آمده بودند من را بکشند بزنیم علی‌کشی خیلی کار سنگینی است گناه بسیار بزرگی است، قابل بخشش نیست، آمدند بالای سر کشته‌ها، نگاه می‌کرد کشته‌ها را، طلحه را می‌دید قاضی دادگستری بصره را می‌دید، بازاری‌های بصره را می‌دید، جوان‌ها را می‌دید، یک مرتبه مثل آدم داغدیده بالای سر این جنازه‌ها زار زار شروع کرد گریه  کردن، دوستش بهش گفت علی جان برای چی گریه می‌کنی؟ فرمود برای این کشته‌ها، گفت اینها که آمده بودند تو را بکشند گفت  اینها باید می‌رفتند بهشت از اینکه رفتند جهنم جگرم آتش گرفته دارم گریه می‌کنم چرا رفتند جهنم؟ چرا؟

من مدرک این حرف را  الان نمی‌دانم، لحظات آخر عمرش ابی عبدالله که روی اسب بود هنوز نیفتاده بود، هیچ کس هم دیگر نمانده بود آخرین شهید بچه شش ماهه‌اش بود خودش مانده بود رو کرد به لشگر گفت تا خون گلوی من روی زمین نریخته بیایید توبه کنید من از خون هفتاد و دو نفر شهیدم گذشت می‌کنم و از خدا برایتان طلب آمرزش می‌کنم، نروید جهنم قبول نکردند.

چرا قبول نکردند؟ چون به همشان گفته بودند حسین را بکشیم بیاییم زمین صندلی، فرمانداری، استانداری پول می‌دهیم، تحبون المال حبا جما پول معشوقشان بود حسین زیبا نمی‌آمد به نظرشان، زشت می‌آمد. اما پول خیلی زیبا می‌آمد نمی‌توانستند یک لحظه ازش جدا بشوند نمی‌توانستند.

لکل امة عجل الله اکبر از دید پیغمبر و عجل امتی الدنانیر و الدراهم، این یک روایت است، یک دیدگاهش است درباره پولی که دست یک آدم منفی است یک آدمی که هنوز قرآن و روایات و خمس و زکات و انفاق و کار خیر را باور نکرده این پول واقعا خیر است؟ دست این آدم؟

روایت دوم، ان الدرهم و الدینار اهلکا من کان قبلکم، پول کسانی که قبل از شما بودند کشاند به جهنم و دارم می‌بینم که شما را هم می‌کشد به جهنم، سنگین است روایت نه؟ خیلی سنگین است چی کار کنیم؟ بگذاریم در کتابها بماند نگوییم برای مردم چون ناراحت  می‌شوند، نه چرا ناراحت بشوند اگر ناراحت بشوند که از پیغمبر دلخور شدند، اما امیر المومنین عجب جمله‌ای است این جمله  امیر المومنین دو کلمه است، کولاک  کرده ده جلد کتاب را در این دو کلمه ریخته، المال در نهج البلاغه است المال مادة الشهوات، پول دست آدمهای منفی اصل و اساس و ریشه تحقق تمام خواسته‌های نامشروع است، پول دارد می‌گوید مهم نیست برایم این زن، این زن شوهردار، دو میلیون می‌خواهد یک شب با من باشد مهم نیست می‌دهیم سه میلیون بگیرد، پول دارد می‌گوید عید چرا بروم کنار حرم حضرت رضا و سید الشهدا مگر لندن مرده؟ مگر اتریش مرده؟ مگر کاباره‌های بلژیک مرده، پول دارد.

مادة الشهوات، شهوات یعنی خواسته‌های نامشروع یک جمله دیگر از امیر المومنین حرفم تمام، المال سبب الفتن ثروت دست مردم ناباب وسیله هر نوع فتنه است، هر نوع فتنه، من دیگر توضیح ندهم که مال، پول، در این سی و شش ساله چه  کرده، روز روشن عشق به پول وادار کرده از سه هزار میلیارد تا دوازده هزار میلیارد روز روشن از حق شما هفتاد و پنج میلیون بدزدند، سبب الفتن جمله ابی عبدالله هم این است الناس نه المومنون، خیلی قوی است مطلب الناس یعنی آدمهای بی‌در و پیکر عبید الدنیا، دنیا یعنی ثروت معبودشان است، اینها هم بنده هستند، پول بهش بده بگو برو حسین بن علی را بکش می‌آید می‌کشد، پول بده بگو برو دست قمر بنی هاشم را قلم کن می‌آید می‌کند، پول بده می‌گوید بچه شش ماهه را در بغل پدر بامحبت با تیر سه شعبه سرش را بپران، تیر که آمد درجا سر جدا شد افتاد روی زمین پول است.

وای خوش به حال عاشقان خدا، خوش به حالشان، به زینب کبری فرمود یک جبّه در بقچه‌هایم است در خیمه چهارصد دینار قیمتش است بردار بیاور، و یک پیراهن کهنه، آمد پشت خیمه‌های پیراهن کهنه را پوشید رویش هم این جبه چهارصد دیناری را نپرسید زینب کبری ادب داشت، می‌دانست امام کار بی‌حکمت نمی‌کند، امام خودش به زینب کبری فرمود فرمود اینهایی که آمدند من را بکشند خیلی‌ها به امید غارت  کردن جنس آمدند، پیراهن کهنه را می‌پوشم که رغبت نکنند ببرند، این جبه چهارصد دیناری را می‌پوشم که ببرند به یک د ردی بخورد یک جای گوشه زندگیشان را بگیرد، آنی که از پول آزاد است این است می‌گوید بگذار این جبه چهارصد دیناری را قاتل ببرد به زخم یک کاری، یعنی راضی بوده این خیلی عجیب است راضی بوده.

 

 

 

 

 

برچسب ها :