لطفا منتظر باشید

شب ششم

(یزد هیئت خادمین شهدای گمنام امیر چخماق)
صفر1437 ه.ق - آذر1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

ثروت مجرای رحمت پروردگار عالم است و مجرای خشم و غضب خداوند. در صورتی مجرای رحمت پروردگار است که در اختیار مردم پاکدل مومن، عارف به اوضاع قیامت و عمل‌کننده به خواسته‌های خداوند درباره مال باشد.

اما اگر دست غیر از اینان باشد، به خاطر خلاف‌کاری‌های روحی، اخلاقی، و عملی، که در هزینه کردن ثروت، یا در جمع کردن ثروت دارند می‌شود مجرای غضب و خشم خداوند. یکی از مسائلی که کتاب خدا صریحا مطرح می‌کند مسئله ثروت متراکم است، غیر از مسئله هزینه کردن نادرست ثروت است. یک وقت یک کسی فقط جمع می‌کند، انباشته می‌کند، از زیاد شدنش فراوان شدنش، خوشش می‌آید به اندازه زندگی روزمره هم خرج می‌کند کار دیگر نمی‌کند.

این حرام است، این سبب خشم پروردگار است و گاهی ثروت در غیر راهی که خداوند خواسته خرج می‌شود، هزینه حرام، هزینه باطل، هزینه ضد دین، ضد انسانیت، به آن بحث نمی‌دانم فرصت اجازه بدهد برسم یا نه چون خیلی علاقه دارم چند مسئله مثبتی که خداوند درباره ثروت مطرح کرده که عامل رحمت است، عامل صلوات شخص پروردگار است، عامل رضایت خداوند است، قیمت بهشت است سعی می‌کنم اگر بتوانم آن بحث بسیار معنوی را هم برایتان مطرح بکنم با توفیق خداوند و عنایت خداوند.

اما امشب راجع به تراکم ثروت برایتان سخن می‌گویم، درباره جمع کردن روی هم انباشته کردن، و بعد از هفتاد هشتاد سال انباشته کردن مردن، یعنی بدن را تحویل مار و موش و حشرات قبر دادن و روح را هم تحویل عذاب برزخی دادن، اولا چی می‌شود که ثروت متراکمی برای کسی پدید می‌آید، با یک شب و دو شب و دو تا معامله تجارتی ثروت متراکم به دست نمی‌آید، همه این حرفهایی را هم که می‌شنوید در این جلسه مربوط به ثروت حلال است نه حرام، آیاتی هم که خیلی شدید ثروتمندانی که ثروت متراکم دارند و تهدید به عذاب قطعی دوزخ می‌کند مربوط به ثروت حلال است، که از متن خود آیه هم صریحا استفاده می‌شود. بحث ثروت حرام هم یک پرونده جداگانه‌ای دارد این خیلی عجیب است که ثروت‌مندان جمع‌کننده ثروت را از راه حلال که در زمان ما بحث میلیاردی درباره‌اش می‌شود اینها را شدید تهدید به  جهنم رفتن می‌کند. اینطور نیست که فردای قیامت بگوید حرفت را گوش دادم دنبال ثروت حرام نرفتم از آن زمانی که دو میلیون تومان سرمایه‌ام بود تا وقتی که مردم دو هزار میلیارد تومان جمع کردم همش حلال بوده، گناهی نکردم معصیتی نکردم، تجارت بوده، کشاورزی بوده، داد و ستد بوده ارث بوده، اینها را خدا نمی‌پذیرد چون پروردگار عالم محور مسئله را در قرآن ثروت متراکم قرار داده و با قرینه‌هایی که در آیات سوره آل عمران و سوره توبه است می‌فهمد آدم این ثروت متراکمی که مجرای خشم خدا و سبب دوزخ رفتن است ثروت صددرصد حلال است. نمی‌دانم اینگونه متن‌ها را می‌دانید یا از قرآن کریم شنیدید یا نشنیدید، حتما شنیدید، من از باب وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ اَلذِّكْرىٰ تَنْفَعُ اَلْمُؤْمِنِينَ  ﴿الذاريات‏، 55﴾ محضر مبارک شما مردان و زنان ثروتمندان عرض می‌کنم.

وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام یک روایت بسیار پرارزشی دارند که اگر انسان با چشم عقل این روایت را نگاه بکند به نظرش می‌رسد امام دارو دارد می‌دهد به ثروتمندان برای درمان کردنشان، چه طبیبی در این عالم برای درمان دردهای فکری روحی، اخلاقی، بالاتر از پروردگار عالم است؟ چه طبیبی بالاتر از پیغمبر و ائمه طاهرین است؟ یک کتابی دارد شیعه بسیار کتاب باارزشی است، قدیمی است، و اگر کسی یک مقدار مزاق عرفانی اهل بیتی داشته باشد این کتاب را که ببیند و بخواند حس می‌کند سراسر این کتاب حال است، نورانیت است، معنویت است، در این کتاب مولف دانشمند و حکیمش و عارفش این روایت را  از وجود مبارک رسول خدا نقل کرده، ظاهر روایت این است که حضرت روی منبر برای مردم سخنرانی کردند خیلی کوتاه دو سه دقیقه، عباد الله چقدر عالی است این روایت، اگر آدم بپذیرد که همین است که پیغمبر می‌گوید چون اگر آدم نپذیرد کاری نمی‌کند برای خودش، بی‌تفاوت می‌گذرد، عباد الله انتم کالمرضاة شما مثل مریض‌های بدنی در بستر بیماری فکری و اخلاقی و روحی دارید، چون ارزیابی‌های درستی ندارید نه  نسبت به خودتان و نه زن و بچه و نه دنیا و نه آخرتتان، از ارزیابی‌های غلط و داوری‌های اشتباه‌تان نسبت به امور معلوم می‌شود مرض فکری دارید، بیمار هستید، از اینکه بعضی از رذائل اخلاقی در وجودتان دارد با شما کار می‌کند خط بهتان می‌دهد و عقب و جلویتان می‌کند نمی‌گذارد آدم ثابت قدمی در پیشگاه پروردگار باشید معلوم می‌شود بیمار هستید.

خب شما بیمار، و رب العالمین کالطبیب، رب خیلی جالب است در اینجا به کار گرفته شده نمی‌گوید الله، نمی‌فرماید رحمان، رحیم، رب یعنی تدبیرکننده زندگیتان، سر و سامان دهنده به دنیا و آخرتتان، سر و سامان‌دهنده به فکر و به روانتان، سرو سامان‌دهنده به حرکاتتان، رب یعنی مربی، درست است که در کتابهای لغت معنی مالک برایش آوردند ولی این مالک مربی مملوکش است، یعنی یک مالکی است که خلق نکرده و بهش بگوید برو دنبال کارت هیچ کاری به کارت ندارم اینجور مالکی نیست، خلق کرده و می‌خواهد با اراده تشریعیه مملوک را تا ورود به بهشت بدرقه بکند، و بعدهم بهش بگوید لهم فیها ما تشاءون این بهشت و این تو و هر چی هم در اینجادلت می‌خواهد برایت حاضر است من دیگر تو را دعوت به عبادت و به تقوا و به ترک گناه و به این حرفها نمی‌کنم، آنجا دیگر کاری به کارت ندارم. ولی ربوبیت او اقتضا می‌کند که از ولادت من از جنین بودن من، در تربیت جسم روح، و رشد عقل من من را زیر نظر داشته باشد.

کلمه رب در قرآن زیاد آمده در دعای عرفه خیلی آمده، در ابوحمزه زیاد آمده، در دعای کمیل تکرار شده، معلوم می‌شود پروردگار عالم به این اسمش نظر ویژه دارد نظر خاص دارد، فرصت نیست وگرنه ده تا دوازده  تا پیغمبر را که در ذهنم است از قرآن مجید برایتان می‌گفتم که از آدم تا پیغمبر در تمام توسلاتشان به پروردگار به نام رب تکیه کردند، از آدم تا پیغمبر. و  رب العالمین کالطبیب مالک شما، مدبّر زندگی شما طبیب شماست، کامل‌ترین و جامع‌ترین نسخه را در عالم هستی این طبیب به نام قرآن برایتان نظام داده است، این نسخه پروردگار است. بهتر از این را سراغ دارید بگویید چیست، دانشگاه هاروارد امریکا که از مهمترین دانشگاه‌های جهان هستند بهترین از این نسخه را برای علاج دارند، بگویند چیست، این نسخه که در دسترس است دانشگاه‌های ایران، اساتید امروزی ایران، فکل کراواتی‌های ایران اگر بالاتر از این نسخه را خبر دارند بگویند و ثابت بکنند همینطوری ادعا نکنند.

فصلاح المریض فیما یعمله الطبیب، صلاح بیمار در آنی است که طبیب انجام می‌دهد، لا فیما یشتهیه المریض و یقترح، صلاح مریض گره به اشتهای بیمار نخورده، و به کارکرد بیمار، چون اگر بیمار را تنها بگذارم گره می‌خورد به اشتهایش هر چی دلش می‌خواهد از یخچال درمی‌آوردو می‌خورد و شب هم می‌میرد، مصلحت مریض دست طبیب واقعی عالم است. در نهج البلاغه امیر المومنین پیغمبر را که می‌خواهد تعریف کند می‌فرماید طبیب دوار بطبه، پیغمبر مطب نداشت، نسخه زیر بغلش بود دوره‌گردی می‌کرد این کوچه، آن کوچه، این محل، آن محل، برای معالجه بیماران، من نمی‌دانم در شهرهایمان الان دکتر آنگونه داریم که مثل رسول خدا دوره‌گردی کند.

طبیب سوم، چقدر به ائمه ما مراجعه کردند درخواست علاج کردند، معالجه‌شان هم کردند، طبیب روایت امام هشتم درباره انباشته شدن ثروت که چی می‌شود یک نفر ثروتش را انباشته می‌کند و محل به هیچی نمی‌گذارد نه مستحق شرعی، نه خانواده‌ای که خانه ندارند، نه بیماری که پول بیمارستان ندارد، نه یتیمی که کنار مادر برای یک لقمه گوشت گریه می‌کند، نه دختران مومن با عفتی که بی‌جهيزیه ماندند، نه جوانان بیکاری که پیغمبر اصرار می‌کند ثروت را در تولید قرار بدهید در تولید قرار می‌دهند. فقط جمع می‌کنند.

لا یجتمع المال این گفتار حکیمانه عالم اهل بیت است، گفتار حکیمانه چشمه علم الله است، گفتار کسی است که اینقدر با ارزش است که امیر المومنین صد و پنجاه سال حدودا قبل ا ز تولدش یعنی تولد حضرت رضا فرمودند ستدفن بضعة منی فی ارض طوس، در آینده پاره تن من را در شهری به نام طوس دفن می‌کنند، من زاره عارف بحقه هر کسی برود در آن شهر او را زیارت  کند در حالی که عارف به حقش باشد یعنی همه حرفهایش را گوش بدهد، یعنی فقط زائر نباشد بیگانه نباشد برود در حرم سلام بدهد و برگردد، گوش بدهد به حرفهایش او را امام واجب الاطاعه بداند، یک چنین زائری با زیارت پاره تن من حرّم الله جسده علی النار، خدا بدنش را به آتش دوزخ حرام می‌کند این ارزش قبرش، یک کسی برود او را زیارت کند خودش را که نمی‌بیند قبرش را زیارت می‌کند.

لا یجتمع المال الا بخمس خصال، ثروتی انباشته نمی‌شود، متراکم نمی‌شود، جمع نمی‌شود، به زبان روز میلیاردی نمی‌شود مگر از پنج راه، یک ببخل شدید، به این که پول جمع کن دستش را از هزینه کردن مال در مواردی که پروردگار فرموده ببندد، هر چی هم بهش مراجعه کنند بگوید به من چه، اینجا مدرسه می‌خواهد به من  چه، مسجد می‌خواهد به من چه، ده تا خانه زمستان است گاز نکشیدند پول ندارند به  من چه، دختر و پسر سی تا، چهل تا، عقدشان دارد به هم می‌خورد طولانی شده نتوانستند خانواده دختر جهازیه تهیه کنند به من چه، ببخل شدید، من یک روایت نصف خط درباره بخل برایتان بگویم، اسم کتابش هم ببرم بعضی کتابها واقعا محبوب من است، حدود پنجاه و پنج سال است من با انواع کتابهای شیعه، سنی، مسیحی، شرقی، سروکار دارم جمع هم کردم، خریدم، سروکار با آنها داشتم، این کتاب خیلی کتاب عالی است.

آیت الله العظمی مرحوم آخوند ملا علی معصومی به من فرمودند که  علامه بحر العلوم این انسان کم‌نظیر شیعه، وقتی این کتاب تالیف شد آمد نجف کتاب را که خواند گفت من در اسلام بهتر از این کتاب را در علم اخلاق ندیدم، این نگاه یکی از بزرگترین مراجع عالم عارف عامل تشیع است، جامع السعادات، مولف ملا مهدی نراقی است. پدر ملا مهدی اهل نراق کاشان کارگر رفتگر ولی پسر به عالی‌ترین درجات علمی رسید حضرت امام بخشی از بحث ولایت فقیه را از کتاب ملا مهدی نراقی نظام دادند. ببینید کی بوده، چی بوده.

ایشان در این کتاب نقل می‌کند خیلی سنگین است به قول قدیمی‌ها خدا رحم کند خیلی سنگین است رسول خدا داشتند طواف می‌کردند، در حال طواف دیدند یک حاجی رویش به کعبه است، دستش را گذاشته روی دیوار کعبه و دارد می‌گوید خدایا به حرمت کعبه مشکل من را  حل کن، رسول خدا در طواف بودند برنگشتند که رویشان به بیت بشود طواف به هم بخورد ایستادند، دست زدند روی شانه‌اش، حاجی برگشت فرمود چرا خدا را به قسم بالاتر قسم نمی‌دهی؟ گفت قسم بالاتر چیست من بلد نیستم، مگر خدا را به کعبه قسم دادن قسم دادن به بالاترین قسم نیست؟ فرمود نه، گفت پس چه قسمی بدهم؟ فرمود اگر مومن هستی خدا را به حق خودت قسم بده فان المومن اعظم حرمة من الکعبه، حرمت مومن پیش پروردگار از بیت سنگین‌تر است. بالاتر است.

گفت نمی‌توانم به خودم قسم بدهم خدا را، چرا؟ گفت یک خرده پول دارم دستم به جیبم نمی‌رود، عیب دارم، پیغمبر اکرم حرکت کردند با اشاره به این حاجی فرمودند البخل فی النار، ا ین یکی از چهره‌های دوزخ است در قیامت، مکه آمده خب بیاید، پروردگار عالم از اول اراده کرده بخیل را ببرد جهنم، مکه رفتن جهنم نرفتنش را حل نمی‌کند. اگر می‌خواهد نرود جهنم از فضای بخل بیاید بیرون جواد بشود، سخیّ بشود.

این یک راه تراکم ثروت، بخل شدید، خیلی جالب است که حضرت رضا قید شدید را آوردند یعنی یک قِران از این آدم نمی‌شود درآورد، نمی‌شود برای یک کار خیر اندک تکانش داد، نمی‌شود یک لیوان آب تابستان برای یک تشنه ازش گرفت، این یک راه جمع شدن ثروت است خب آدم هزینه  نکند، مدرسه‌ای نسازد، مسجدی نسازد، درمانگاهی نسازد، بیمارستانی نسازد، به بیمارستان‌ها سر نزند ببیند کی نمی‌تواند پول بیمارستان را بدهد خبر از یتیم نگیرد، خبر از گرسنه نگیرد خب پول جمع می‌شود.

و عمل طویل، جمع شدن ثروت برای حاکم شدن آرزوی تریلیاردر شدن و از همه شهر پولدارتر شدن است این هم یک کانال جمع ثروت، عمل طویل همینجور در آتش آرزو می‌سوزد و فکرش این است که یک روزی در استان در کشور، بگویند انگشت‌نمایش بکنند ثروتمندتر از این وجود ندارد. این آرزو کی فروکش می‌کند کسی که گرفتارش بشود. هیچ وقت. هیچ وقت فروکش نمی‌کند. این آتش بسیار سنگینی است.

سعدی می‌گوید  یک شب در یک مجلسی بودم سعدی آدم درس خوانده‌ای بود سی سال تحصیل کرد و وقتی در شهر‌ها  می‌رفت منبر می‌رفت شیراز هم منبری بود یک چند تا از  منبرهای خودش هم ابتدای دیوانش نوشته، منبرهای خیلی پاکیزه پرمایه‌ای است. می‌گوید من این روایت پیغمبر را با سی سال درس خواندن هم نمی‌فهمیدم که رسول خدا فرموده اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک، دشمن‌ترین دشمنان تو بین دو تا پهلویت است، شکم غریزه جنسی، بین دو پهلوی ما عقل که نیست، فکر که نیست، چشم که نیست، گوش که نیست، بین دو طرف پایین بدن ما شکم است و کیسه غریزه جنسی.

هیچ روانکاوی در این عالم مثل انبیا و ائمه نبودند، اعداء عدوک دشمن‌ترین دشمنانت آنی است که بین دو پهلویت است، اگر بیدار نباشی، شکم خیلی راحت می‌برد تو را جهنم، بیدار نباشی غریزه جنسی خیلی آسان می‌برد جهنم، گفت من نمی‌فهمیدم دشمن‌ترین دشمن یعنی چی؟ خب ما دشمنی مثل امریکا داریم، دشمنی مثل اسرائیل داریم، دشمنی مثل منافقین داریم، دشمنی مثل داعش داریم، از همه این دشمنان پلیدتر و کثیف‌تر دشمنی مثل آل سعود داریم، چطور پیغمبر می‌گوید دشمن‌ترین دشمنانت بین دو پهلویت است شکم و غریزه جنسی نمی‌فهمیدم. باریک الله به آدمی که بگوید نمی‌فهمم آقا  حالیم  کن، باریک الله به آدمی که سریع دخالت در مسائل نمی‌کند، من یک روز پیش یکی از مراجع بزرگ گذشته رفتم مرجع بزرگی بود، گفتم آقا به من محبت داشت، من یک مسئله شرعی دارم فرمود بپرس، هشتاد سال این مرجع در فقه شنا کرده بود هشتاد سال، اصلا تمام همتش را گذاشته بود در فقه اهل بیت، واقعا فقیه اهل بیت بود. چهارصد سال هم اجدادش فقیه و نویسنده و مرجع تقلید بودند، امام هم از جوانی‌شان دوستش داشت، فرمود بپرس.

مسئله را پرسیدند یک خرده فکر کرد فرمود نمی‌دانم، باریک الله به این آزادمنشی، ما چقدر نمی‌دانیم؟ به اندازه کل هستی نمی‌دانیم، چقدر می‌دانیم؟ پروردگار در قرآن می‌گوید دانستن کل شما را که از زمان آدم تا قیامت روی هم بریزند قلیلا خیلی کم است، خیلی کم می‌دانید و به اندازه همه هستی نمی‌دانید، خب منی که به اندازه هستی نمی‌دانم درست است در هر کاری دخالت بکنم و بگویم به نظر من، من با خانمم دعوا دارم بهش بگویم به نظر من سریع برو محضر طلاقش بده بیرونش کن، یا زن بیاید بگویدمن با شوهرم دعوا دارم به نظر من اگر می‌خواهی راحت بشوی بینداز دور، به نظر من پول ندهی به  این آخوندها می‌خورند برایت، کدام آخوند؟ اگر ما پولها را خورده بودیم هزار سال نجف، قم، اصفهان، مشهد، چطوری سرپا شد هزاران فقیه و فیلسوف و مفسر و نویسنده تحویل عالم داد اگر ما پولها را می‌خوردیم که الان قم لقمه گلوگیر برای امریکا نمی‌شد که می‌بیند قم فرهنگ اهل بیت را به همه جهان صدایش را رسانده کجا خوردیم پولها را؟ دو میلیون سه میلیون سهم امام به ما دادید ما به جای این پولها آنی که به شما برگرداندیم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بوده با همین پولهای کم، ببینید چه بازدهی عظیمی به شما داده است، علامه  حلی بود، امام بود، آیت الله العظمی بروجردی بود، شیخ انصاری بود، آخوند خراسانی بود، حاج شیخ عبدالله مازندرانی بود، حاج میرزا حسین و حاج میرزا خلیل بود، علامه امینی بود، سید شرف الدین بود، کی ما پولها را خوردیم؟

اما درجا نظر می‌دهند، پول به اینها ندهی‌ها، برو طلاق بگیر، برو طلاق بده، برو دوز و کلک بزن، بارک الله آنهایی که می‌گویند نمی‌دانیم، گفتم بروم فرمود نه، به یک عالم بزرگی که بغل دستش بود می‌شناختمش، فرمود بلند شو برو فلان کتاب را بیاور من ببینم جواب مسئله ایشان را بدهم، این خیلی مهم است، سعدی با آن عظمت علمی بگوید نمی‌فهمیدم این روایت را، روایت را هم ما نقل کردیم هم اهل سنت، گفت یک شب شیراز در یک مجلسی بودم تازه این روایت را فهمیدم یک پیرمردی در آن مجلس بود گفت که خیلی زیباست خیلی پرقیمت است، پیرمرد گفت عالم هم نبود یک آدم معمولی، گفت به هر دشمنی که بخورانی دوستت می‌شود، اما به شکم و شهوت هر چی بخورانی دشمنی‌اش بیشتر می‌شود، یک بار زنا بخورانی، سی تا دیگر زنا در طول ماه می‌خواهد پانصد تا زنا تا آخر سال می‌خواهد، دو میلیون حرام به شکم بخورانی چهار میلیون می‌خواهد، چهار میلیون بدهی هشت میلیون می‌خواهد، صد میلیون می‌خواهد، این دشمن‌ترین دشمنان.

و بعد پیرمرد گفت، گفت معده عین جهنم است، خدا در قرآن می‌گوید قیامت میلیاردها نفر را که ریختم در جهنم چون از زمان آدم در خانواده آدم قابیل دوزخی شد، تا روز قیامت  مرتب مشتری برای جهنم درست می‌شد، بهشت کم هستند وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبٰادِيَ اَلشَّكُورُ  ﴿سبإ، 13﴾ لغت کثیر خدا برای بهشت در قرآن ندارد ولی برای جهنم دارد، وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ ﴿الأعراف‏، 179﴾، پر شد جهنم. تمام شد. به قول ما درهای هفت طبقه را که می‌بندند خدا به جهنم برمی‌گردد می‌گوید هَلِ اِمْتَلَأْتِ، سیر شدی؟ پر شدی؟ بس است؟ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ  ﴿ق‏، 30﴾، چی چی بس است باز هم اگر آدمیزاد داری بریز در من، این معنی عمل طویل. آرزوهای دست نیافتنی خاموش نشدنی. شب و روز آرزو می‌کشد مارک اول ثروتمندی در استان در کشور در دنیا به نام او بخورد. امام هشتم می‌گوید این یک راه دیگر برای جمع شدن ثروت.

راه سوم، که ممکن است همه در یک نفر باشد و هست، و حرص غالب، طمع، دو بار سه بار به خاطر پول به خاطر اضافه کردن، می‌افتد زندان، آبرویش هم می‌رود می‌آید بیرون اصلا خجالت  نمی‌کشد باز هم می‌رود دنبالش، طمع، و چهارمین مجرای اضافه شدن ثروت قطیعة الرحم، به اقوام مستحق نپرداختن است. خواهر فقیر برادر فقیر، پدر و مادر فقیر، داماد برادر فقیر، عروس خاله فقیر، قطیعة الرحم و مجرای دیگر خیلی این مجرا سنگین است که ثروت جمع می‌شود انتخاب دنیا بر آخرت است، که پولدار می‌آید به آخرت می‌گوید نمی‌خواهمت، برو از زندگی من بیرون، من فقط دنیا را می‌خواهم چون اگر آخرت را بخواهد خیلی باید ثروت هزینه کند، خیلی. پول یک مرکب است برای رفتن به بهشت این را من از قرآن برایتان می‌خوانم، اصلا یک مرکب رفتن به بهشت، یک قطار، یک اتوبوس، یک هواپیما برای رفتن به بهشت پول است.

دنیا را بر آخرت ترجیح دادن اینها خطرات ثروت متراکم و مجراهای جمع شدن و این که خود این نوع ثروت مجرای غضب و خشم پروردگار است.

 

 

 

 

برچسب ها :