لطفا منتظر باشید

شب چهارم

(لامرد حسینیه بیت العباس)
صفر1437 ه.ق - آبان1394 ه.ش

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم اَلحَمدُ للهِ رَبِّ العالَمین الصَّلاۀُ وَالسَّلام علی سیِّدِ الاَنبیاءِ وَالمُرسَلین حَبیبِ اِلهِنا وَ طَبیبِ نُفوسِنا اَبوالقاسِمِ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و عَلی اَهلِ بَیتِهِ الطَّیِّبین الطَّاهِرینَ المَعصومینَ المُکَرَّمین.

از سوره ی مبارکه ی بقره دو آیه که بسیار هشداردهنده است درباره ی شیطان برایتان قرائت می کنم. شیطان یعنی طغیان گر و متکبر در برابر حق و باطلِ فکر و دین و اخلاق انسان. هرکس می خواهد بخواهد باشد مرد، زن، قوم و خویش، غریبه. آن کسی که انسان را هدف قرار گرفته است برای این که همه ی ارزش های او را نابود کند خداوند از او تعبیر به شیطان کرده است.

ابلیس هم یک شیطان است. نه این که شیطان فقط ابلیس باشد. چون طاغی است، متکبر در برابر حق است، قاتل ارزش ها است خداوند از او در بعضی از روایات مانند آیات مربوط به آدم به عنوان شیطان یاد کرده است ولی نام خاصّش ابلیس است. اما آیه ی اول: «یا اَیُّها الّذینَ آمَنوا» چرا پروردگار یا ایّها النّاس نفرموده؟ علتش این است که مردم مؤمن دلشان نرم است، باعاطفه هستند، بامحبت هستند، متواضع هستند، خدا را دوست دارند و دعوتش را اجابت می کند.

اما غیر مؤمن انسانی است که دعوت خدا را اجابت نکرده است. دیگر معنی ندارد خدا به او خطاب بکند، او خودش را از گردونه ی خطاب خدا خارج کرده است، از خدا رو برگردانده است، کاری به خدا ندارد، لذا در آیه ی شریفه می فرماید: مردم مؤمن چون آن کسی که مؤمن واقعی است درک کرده، حس کرده، می فهمد که خیر دنیا و آخرتش در قبول کردن دعوت خداست لذا به مؤمن خطاب کرده است.

به همه ی مؤمنان «اُدخُلوا فِی السِّلمِ کافَّۀً» همه ی شما مردم مؤمن، جوانتان، پیرتان، زنتان، مردتان، باسوادتان، بی سوادتان وارد گردونه ی تسلیم به خدا بشوید. کاری که همه ی انبیاء کردند. درباره ی حضرت ابراهیم می گوید پروردگار: «اِذ قالَ لَهُ رَبُّهُ اَسلِم قالَ اَسلَمتُ لِرَبِّ العالَمین» فرمود ابراهیم تسلیم من، تسلیم خواسته های من، تسلیم امر و نهی من باش ابراهیم هم بدون فاصله جواب داد اَسلَمتُ لِرَبِّ العالَمین من تسلیم مالک جهانیان شدم. تسلیم پرورش دهنده ی جهانیان شدم. تسلیم شد که شد ابراهیم. چون کسی که تسلیم خدا بشود یعنی تسلیم همه ی کمالات و ارزش ها و درستی ها و حقایق شده است، همه ی آن ها را به اندازه ی ظرفیت خودش منتقل به خودش می کند، شخصیت پیدا می کند، می شود ابراهیم. طرف مقابلش نه تسلیم شیطان بود و هوای نفس یعنی مجموعه ی خواسته های نامشروع شد نمرود. این دوتا نشان دهنده ی این معنا هستند که هرکس تسلیم او بشود می شود ابراهیم، نشود می شود نمرود. بشود می شود موسی، نشود می شود فرعون. بشود می شود پیغمبر نشود می شود عمویش ابولهب. تسلیم بشود می شود امیرالمؤمنین، نشود می شود معاویه. تسلیم بشود می شود سلمان، نشود می شود ابوجهل، بشود می شود حبیب بن مظاهر، نشود می شود شمر. این فرق این دو نفر است.

چقدر خوب است که برای حفظ این مجلس و چقدر عالی است برای حفظ جمع بودن حواس ها که بتوانند دقایق این آیات را بگیرند خانم هایی که بچه دارند ادب بکنند به اهل بیت و به این مجلس و به زحمات من و به عمر این مردم بچه هایشان را ببرند در حیاط، در حسینیه ی روبه رو که معصیت نکنند چون مزاحمت برای منبر، روایات، آیات، جلسه یقیناً معصیت است چون وقتی گوینده رنج بکشد، مستمع رنج بکشد این می شود ظلم و معصیت است. این را خانم ها اگر دلشان می خواهد من سکوت بکنم یک چند دقیقه بچه هایشان را با خودشان انتقال بدهند به حسینیه یا کتابخانه یا هر جایی که آماده کردند اگر خانم هایی که مأمور نظم جلسه هستند که بامحبت تذکر بدهند که خانم های بچه دار بروند جای دیگر اگر دلشان می خواهد اگر نمی خواهد هم که معصیت می کنند بدون شک. این فرق بین این دو نفر.

انسانی که تسلیم خواسته های خدا است، خواسته های عالمانه، حکیمانه، خیرخواهانه، سازنده ی خیر دنیا و آخرت و آن هایی که تسلیم خواسته های شیاطین خانوادگی و داخلی و خارجی هستند که قاتل همه ی ارزش هایشان است. درک فرق این دو طایفه هم خیلی کار مشکلی نیست. شما از نوجوانی فرق این دو طایفه را فهمیدید، متوجه شدید. «اُدخُلوا فِی السِّلمِ کافَّۀً» خب این زیباترین دعوت است، بهترین دعوت است، پرمنفعت ترین دعوت است.

دنباله ی آیه می فرماید: «وَ لا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّیطان» از فرهنگ شیطان پیروی نکنید چون شیطان موجود زیانداری است، شیطان خاوی است، شیطان متکبر است، شیطان آلوده است، شیطان کافر است. شما دعوت به اجابت بکنید همه ی ارزش ها را از دست می دهید. یک روزی هم پشیمان می شوید که ممکن است روز پشیمانی زمان جبران نماند.

«وَ لا تَتَّبِعوا خُطُواتِ الشَّیطان» از فرهنگ شیطان پیروی نکنید چرا؟ علت بیان می کند پروردگار «اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین» او دشمن خیلی روشن شماست پنهان نیست. دشمنی او آشکار است. کسی که دین من را بخواهد ببرد معلوم است دشمن آشکار است.

کسی که می خواهد به ناموس من در حجاب و عفت و پاکدامنی لطمه بزند خب معلوم است دشمن من است. کسی که می خواهد ارزش های اخلاقی من را نابود بکند خب معلوم است دشمن من است. خب این بی فکری نیست، این جهل نیست که آدم دستش را از دست بهترین یار مهربانش، پروردگار عالم بیرون بکشد و دستش را بگذارد در دست شیطان و بگوید به هر طرفی که دلت می خواهد من را ببرد و بیاید انسان تمام نعمت های داده شده ی خدا را براساس خواست دشمن هزینه کند. این یک آیه. اما آیه ی دوم. این آیه به نظر می رسد متوجه ثروتمندان مادی و معنوی باشد. یک ثروت عظیم معنوی علم است، دانش است، یک ثروت عظیم مالی است، زمین است، پول است، باغ است، پاساژ است، پول های موجود در بانک است، خدا دشمن را می شناسد، می داند دعوت دشمن بر چه اساسی است؟

می گوید «الشَّیطانُ یَعِدُکُمُ الفَقر» شما وقتی که یک ثروت قابل توجهی به دست آوردی یا یک دانش قابل توجهی اگر بخواهی هزینه کنی، می خواهی با پولت دو هزار یتیم را اداره کنی، بخواهی با پولت فقر فقرا را از بین ببری، بخواهی با پولت به از کارافتاده کمک کنی، می خواهی با پولت یک مؤسسه ی خیریه بسازی، بخواهی با پولت به عالمی بگویی کتاب هایی که نوشتی و مانده و به درد می خورد را بگیر چاپ کن، می خواهی با پولت در یک منطقه ای که مسجد ندارد، مدرسه ندارد مسجد بسازی، مدرسه بسازی، تهدیدت می کند به تهیدستی. می گوید به تو چه؟ الان حکومت، حکومت اسلامی است. مسجد را او باید بسازد، یتیم ها را او باید اداره کند، مدرسه را او باید بسازد، خرابی های زلزله و سیل را او باید بیاید آباد کند برای چه می خواهی پول بدهی، کم پول بشوی. برای چه؟ تو زن داری، بچه داری، نوه داری، آینده داری. یعنی قرآن مجید می گوید شیطان دارد تو را دعوت می کند به بخل نه پرداخت. سفت پولت را نگه دار.

«یَعِدُکُم الفَقر وَ یَأمُرُکُم بِالفَحشاء» فحشاء یعنی چه؟ در این آیه فحشاء به معنی روابط نامشروع نیست. کلمه ی فحشاء در این آیه به معنی بخل است. یعنی تو را دعوت می کند به یک حالت زشت، پست، بی ارزش. دوتا آیه من درباره ی بخل برایتان بخوانم تا زشتی این حالت شیطانی بیشتر روشن بشود. خیلی خطرناک است بخل، شاید بیشتر ثروتمندان خطر بخل را ندانند. یک آیه در سوره ی آل عمران آیه ی 180 تقریباً آخرهای آل عمران: «وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذینَ بما يبخلون بِما اتاهم اللهُ مِن فَضلِه هو خيرا لهم » این هایی که من از جانب خودم ثروتمند به آن ها داده ام. بِما اتاهم اللهُ مِن فَضلِه یعنی ثروت حلال پاکِ خداداد. از تجارت، از کاسبی، از امارات رفتن، از کشورهای دیگر رفتن به دست آوردی به زحمت من، به عنایت من، گمان نکنند کسانی که در کنار ثروت خداداده بخل می ورزند به جگرشان بسته است، به جانشان بسته است، هیچ کمکی در هیچ جا حاضر نیستند بکنند، هیچ. فکر نکنند این بخل به سودشان است، این بخلی است که شیطان شما را به آن دعوت می کند.

«یَأمُرُکُم بِالفَحشاء» «بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم» زیان و خسارت سنگینی برایشان است. «سَیُطَوَّقونَ ما بَخَلوا بِه یَومَ القیامۀ» روز قیامت. این هم از آیات عجیب قرآن است کلّ ثروتشان را که فلز اصلش است طلا و نقر، این اسکناس ها خودش ارزش ندارد پشتوانه اش طلا و نقره ارزش دارد. کل این ثروتی که از آن می ماند کلش را در قیامت می آورند. چون هیچ چیز در این دنیا از بین نمی رود. چون در پایان آیه می گوید «وَ لِلّهِ میراثُ السّماواتِ وَ الاَرض» از تمام مردم عالم آنچه می ماند و خودشان می میرند در خزانه ی خدا می ماند، موجود است، قیامت می آورم آن پول را، گردنبند آتشین درست می کنم، طوق، سَیُطَوَّقونَ ما بَخَلوا بِه: همان ثروت مانده را گردنبند آتشین درست می کنم و می اندازم در گردنشان. تا ابد این گردنبندهای آتشین در گردنشان است.

«وَ لِلّهِ میراثُ السّماواتِ وَ الاَرض و اللهُ خبیرٌ بما تَعمَلون» خدا آگاه است شما چگونه دارید زندگی می کنید. غلط یا درست. حالا قیامت می شود و این گردنبندها را می اندازند گردن ثروتمندان بخیل چه کسی می خواهد این گردنبندها را دربیاورد؟ اجازه نمی دهند که. عذاب الهی با کلمه ی خالد و ابد بیان شده است. خالد: ابد.

شما ممکن است بگویید یک کسی صد میلیارد از او مانده است و مرده است. هیچ کار خیری هم با آن نکرده است، زکاتش را نداده، خمسش را نداده، انفاق نکرده، صدقه نداده، در راه خیر مصرف نکرده، حالا این اگر تبدیل به فلز در قیامت بشود خب ممکن است بشود دویست تن. یک حلقه چقدر مگه وزنش است؟ این را دانش ثابت کرده است. دانشمندان طبیعت شناس و کیهان شناس این را من خودم در نوشته هایشان خواندم می گویند کل جهان ترکیبی از اتم هاست. اتم ها یک هسته ی مرکزی دوقسمته دارند و یک الکترون. یا دوتا، یا سه تا، یا ده تا، یا دوازده تا که دور هسته می چرخند. بین هسته و بین الکترون ها خلأ وجود دارد. اگر خلأ وجود نداشت که نمی چرخید.

نوشتند اگر کسی بتواند خلأهای اتم های سازنده ی زمین را بردارد و زمین را فشرده کند، یعنی آن هوای بین الکترون ها و اتم ها را تخلیه کند، کل کره ی زمین به اندازه ی نارنج می شود بدون اینکه وزنش کم بشود. این حرف قرآن است. سَیُطَوَّقونَ ما بَخَلوا بِه آن هم یَومَ القیامۀ. این عذاب بخیل است یعنی شیطان انسان را به زیر بار چنین عذابی دعوت می کند که برود زیر بار این عذاب. این حرف پروردگار است. «وَ یَأمُرُکُم بِالفَحشاء» و این بخل است.

این است کار شیطان که می آیند می نشینند در گوش آدم وسوسه می کنند. پول ندهی، گردن تو نیست، به تو چه، تو با عرق ریختن این پول را گیر آوردی برای چه حالا پنجاه میلیون بدهی مسجد، صد میلیون بدهی مدرسه، ده تا جهازیه برای دخترهای مانده درست بکنی اصلاً به تو چه؟

بعضی ها هم ضعیف الایمان هستند و وسوسه در آن ها اثر می گذارد. خیلی خطرناک است قبول وسوسه. خیلی. این یک آیه. اما آیه ی دیگر در سوره ی توبه است. این آیه از این آیه کوبنده تر است و سخت تر است. «اَلَّذینَ یَکنِزونَ الذَهَبَ وَ الفِضَّۀ» من به زبان روز آیه را برایتان بگویم. کسانی که ثروت کلانی را در بانک ها جمع می کنند، یَکنِزون: کنزش می کنند، خزانه ای اش می کنند، بانک ها برایشان نگه می دارند «وَ لا یُنفِقونَها فِی سَبیلِ الله» و این ثروت را در راه خدا هزینه نمی کنند «فَبَشِّرهُم بِعَذابٍ اَلیم» می دانید که ثروت حرام را نمی شود انفاق کرد. آیه معلوم است که دارد ثروت حلال را می گوید. ثروت حرام را که باید به صاحبانش برگرداند. آن را آدم مالکی است. آیه درباره ی آن هایی دارد می گوید که مالک واقعی مال هستند و مال خودشان است. اینان را به عذاب دردناک من بشارت بده. آن عذاب چیست؟ «یَومَ یُحمی عَلَیها فیِ نارِ جَهَنَّم» عذاب این است که کل ثروتشان را قیامت با آتش دوزخ گداخته می کنند. خب این فلزات پولی حالا در آتش جهنم گداخته شد، سرخ شد، «فَتُکبی بِها جِبالُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهم» این پول های گداخته شده را به پیشانی شان، به دو طرف پهلویشان و به پشتشان می چسبانند. چرا به این سه تا؟ چرا این سه تا؟ علتش این است که قیامت به آن ها می گویند شما به جای سجده ی بر خدا به پول سجده می کردید. چرا به دو طرفشان؟ برای اینکه دو طرف مرکز شکم و شهوت است یعنی شما عاشق پول بودید. چرا به پشتشان؟ برای این که شما مرتب از صبح رفتید تا شب حمّالی کردید پول بار کردید آوردید دادید ذخیره کنند برایتان و بعد به آن ها می گویند «هذا ما کَنَزتُم لِاَنفُسِکُم» این ها ثروتی است که فقط برای خودتان جمع کردید. قوم و خویش فقیر، دین، مردم از کارافتاده، مردم آبرودار، مردم خانه خراب هیچ بهره ای از ثروت شما نبردند.

«فَذوقوا بِما کُنتُم تَکنِزون» با همین ثروتی که به پیشانی و پشت و پهلوتان چسباندند عذاب بچشید. خب این دعوت شیطان. یعنی این جنس دوپای بی دین کافر که می آید بغل ما می نشیند و ما را وسوسه می کند. اما خدا شما را به چه دعوت می کند؟ در همان آیه، در همان آیه ای که می گوید «الشّیطانُ یَعِدُکُم الفَقر و یَأمُرُکُم بِالفَحشاء» در همان آیه پروردگار می گوید: «وَ اللهُ یَعِدُکُم اِلی مَغفِرَۀٍ مِنه و فَضلاً وَ اللهُ واسِعٌ عَلیم» اما خداوند شما را به آمرزشی از جانب خودش دعوت می کند که بیایید رو به من، از بخل توبه کنید، از بدی ها توبه کنید، من شما را می آمرزم و از جانب خودم برای هر یک قدم خیرتان چند برابر به شما برمی گردانم. دوتا آیه راجع به این چند برابر برگرداندن هم برایتان بخوانم.

«مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ فی سَبیلِ الله کَمَثَل حَبَّۀٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِل فی کُلِّ سُنبُلَۀٍ مَئَۀُ حَبَّۀ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاء» آن هایی که با پولشان دوزار، یک قران، یک تومان بیشتر ندارند یک میلیون، دو میلیون، صد میلیون در راه من هزینه می کنند کارشان عین یک دانه ی نباتی است که می کارد کشاورز یک دانه هست، یک گندم است، یک نخود است، یک لوبیا است، یک عدد ذرت است، یک دانه ی سیب است، یک دانه گردو است، وقتی که درمی آید، بعضی از این دانه ها تبدیل به هفت خوشه می شود در هر خوشه ای صد دانه است. یک دانه تبدیل به هفتصد دانه می شود. من برای هر یک تومانشان هفتصد برابر به آن ها برمی گردانم. کجا برمی گردد؟ یا در دنیا یا در آخرت و به برگرداندن هفتصدتا هم توقف نمی کنم وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاء هرچه بخواهم بیشتر برمی گردانم. هرچه بخواهم. این یک آیه. این آیه آخر بقره است. یک آیه هم از سوره ی فاطر بشنوید خیلی آیه ی خوشمزه ای است.

خداوند در آیه ی قبلش می گوید: کسانی که اهل قرآن هستند «یَتلُونَ کِتابَ الله وَ اَقامُ الصَّلاۀ» و اهل نماز هستند «وَ اَنفَقوا مِمّا رَزَقناهُم سِرّاً وَ عَلانیَۀً» پنهانی که هیچ کس نفهمد انفاق می کنند و در آشکار هم انفاق می کنند «لِیُوَفِّیَهُم اُجُورَهُم» من برای این که اهل قرآن هستند، اهل نماز هستند، اهل انفاق هستند پاداش کامل به آن ها می دهم. هیچ چیزی کم نمی گذارم از آن ها. اگر بهشت می دهم کامل می دهم، قصر می دهم کامل می دهم، نعمت بهشت می دهم کامل پر می کنم ظرفشان را «وَ یَزیَدَهُم مِن فَضلِه» اضافه هم به آن ها می دهم دائم. نه یک مرتبه.

یَزیدُهُم فعل مضارع است دلالت بر دوام دارد. یعنی علاوه بر این که در بهشت پر به آن ها می دهم دائم و الی الابد هم اضافه به آن ها می دهم. حتماً ما در بهشت وقتی اضافه به ما بدهند اضافه را هم می توانیم بهره ببریم که می گوید. اگر نتوانیم بهره ببریم که این اضافه دادن به ما به چه درد می خورد؟ وَ یَزیَدَهُم مِن فَضلِه. خب ببینید نزدیک هشت ـ نه تا آیه خوانده شد. خیلی خوب و روشن است که شیطان چه معامله ای با ما می کند؟ پروردگار مهربان عالم چه معامله ای می کند؟ در داد و ستد با شیطان «فَما رَبِحَت تِجارَتُهُم» مردم سودی نمی برند، ضرر می کنند. در داد و ستد با خدا «اِنَّ اللهَ اشتَری مِن المؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّۀ» آن هایی که با جانشان، با مالشان، با زحماتشان با من معامله می کنند من قیمت آنچه را که به من از جال و مال پرداختند بهشت را می پردازم.

خیلی جوان بودم، قم درس می خواندم، تابستان درس تعطیل بود، یک حمامی آمد به من گفت که در محل ما یک آقایی پنج روز صبح به مناسبت ایام فاطمیه روضه دارد شما می آیید منبر بروید؟ گفتم می آیم. خانه ی وسیعی بود. سه ـ چهارتا اتاق پی درپی، افراد خیلی وزینی شرکت می کردند، خود صاحبخانه هم دم در می نشست، خیلی چهره ی ملکوتی ای داشت، خیلی پرگریه بود، من فکر می کردم چهل و چهار ـ پنج سالش است. یک روز سؤال کردم که ایشان چند سالش است؟ گفتند از هشتاد سال گذشته است. چرا اینقدر باطراوت، شاد، سر پا، آرامش، دین، امنیت، ارزش های اخلاقی، نماز نیمه ی شب نزدیک یک ساعت به اذان صبح، این ها خیلی به سلامت آدم و به طراوت آدم کمک می کند ثابت شده است. من داستانی با او دارم که حالا فرصت گفتنش را ندارم فکر کنم بعد پیروزی انقلاب چون من دیگر واقعاً نتوانستم آنجا منبر بروم، توفیق نداشتم. یک شب از حرم حضرت رضا درآمدم، نوه اش را دیدم. گفتم آقاجان چطور است؟ گفت آقاجان یک سال است فوت کرده است. یک مغازه داشت در یکی از بهترین مناطق تهران. هیچ مغازه ای هم شلوغ تر از مغازه ی او نبود، عین نانوایی. از هشت صبح تا اذان مغرب و عشاء. بهترین جنس را می داد به مردم و باانصاف ترین معامله را با مردم داشت. از همه جای تهران می آمدند خرید. اتفاقی من پرسیدم. نباید می پرسیدم، اتفاقی، می گویم نباید می پرسیدم ولی به زبانم آمد. گفتم از بابا چقدر ثروت ماند؟ گفت: هیچ چیز. گفتم پدر در آن مغازه می گفتند شصت سال پرفروش ترین مغازه ی منطقه ی تهران بود چطور هیچ چیز؟ گفت اولاً زمانی که بابابزرگ زنده بود پدر من که پسرش بود و دو ـ سه تا عموهایم را خانه داد، مغازه هم داد مستقل شد. دخترها را هم به یکی از هر کدام را به دامادهای بسیار متدیّن شوهر داد. آن ها هم ثروتمند بودند ولی به دخترها هم چیزی داد. خانه ای که شما منبر رفتید به نام مادر زد یعنی خانمش. مغازه و جنس ها را هم به عنوان ارث گذاشت. بین بچه ها و دخترها و پسرها که می گفت چیزی نبود و امّا ما نمی دانستیم چقدر ثروت مانده است مثلاً چند صد میلیون یا آن زمان حدود سی و سه ـ چهار سال پیش دو میلیارد، سه میلیارد. گفت وقتی ختمش برگزار شد کلید صندوق را بابای من برد. صندوق مخصوص خودش را باز کرد فقط یک وصیت نامه در آن بود درآورد. نوشته بود پسران من، دختران من، همسر بزرگوارم به انتظار تقسیم ارث، پول که از من مانده باشد نباشید. من بدون این که حتی واسطه ام بفهمد یک امینی را که می شناختم او را انتخاب کردم، به او گفتم یک آقایی نگفتم من، یک آقایی من را وکیل کرده است منظورم از آقا پروردگار بود که در دعای کمیل می گوییم یا سَیِّدی و مَولای آقای من! یک آقایی من را وکیل کرده است زمین صد متری، صد و بیست متری، هشتاد متری بخر، جواز بگیر، خانه بساز، اثاثش را کامل کن، ببین پسر و دختری که می خواهند عروسی بکنند و خانه ندارند، این ها را ببر محضر به نامشان بزن و بیا. من هرچه در این شصت سال درآوردم سهم شما پسرانم را دادم، دخترها را دادم، خانه را به نام مادرتان زدم، مغازه و جنس هایش هم ارث همه تان که چیزی هم نمی رسید با آن مغازه و جنس ها، بقیه اش را هم نودتا خانه ساختم، به نام کردم و پول این نودتا خانه را با خودم بردم آخرت. منتظر پیدا شدن پول از من نباشید. نودتا خانه.

اَنفَقوا مِمّا رَزَقناهُم سِرّاً در پنهانی. این آدمی است که دعوت خدا را گوش داده است، این آدمی است که به شیطان رو نیاورده است، این آدمی است که دست به دست شیطان نداده است، چقدر دین خوب است. چقدر آشنایی با قرآن خوب است. چقدر عمل به قرآن و هدایت های پیغمبر و اهل بیت مفید است. چقدر.

برچسب ها :