شب چهارم
(تهران حسینیه حضرت قاسم)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
در جلسات قبل شنیدید یک بحث بسیار مهم و پرفایدهای که در قرآن مجید از بیان پروردگار و در روایات از بیان پیغمبر و ائمه طاهرین مطرح است ویژگیها و خصوصیتها و اوصاف پاکان دنیا، اهل تقوا، اهل ایمان، این ویژگیها اختصاص به اهل تقوا و پاکان و مومنان امت پیغمبر ندارد، چون دین خدا یک دین بیشتر نیست، از زمان آدم تا رسول خدا فقط یک دین به انبیاء نازل شده اسم آن دین هم اسلام است.
إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ ﴿آلعمران، 19﴾، دین نزد خدا اسلام است، دینی به عنوان یهودیت، زرتشتیت، مسیحیت، ادیان دیگر خدا ندارد، لذا شما در همه قرآن دو کلمه را مفرد میبینید، تثنیه ندارد یعنی دوتایی نیست و جمع هم ندارد، یکی کلمه دین است، یکی کلمه نور است، شما لغت دین را در همه آیات قرآن ببینید مفرد است، یکیش در همین آیه که خواندم ان الدین عندالله الاسلام، یکی دو تا آیه دیگر هم برای نمونه برایتان بخوانم یکیش این است، وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ اَلْإِسْلاٰمِ دِيناً، اگر کسی غیر از اسلام در این عالم دینی را بپذیرد و زیر بار دین دیگری برود فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ من آن دین غیر دین خودم را از او هرگز نمیپذیرم وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ ﴿آلعمران، 85﴾ امروز هم با این ماهوارههای اسلامی، ماهوارههای شیعی و این سایتهای قوی و اینترنتهای جهانی که در اختیار شیعیان است و دارند اخبار قرآن و اهل بیت را به همه دنیا پخش میکنند کسی عذری ندارد.
تا پانصد ششصد سال قبل هم کتابخانههای پاریس و لندن و بعضی از کشورها از کتابهای اسلامی پر بوده قبل از چاپ مردم دسترسی به اسلام داشتند، در جنگهای صلیبی که یک کشیش از اروپا راه انداخت و تا فلسطین آمد و هزاران نفر مسلمان را کشت و صلاح الدین ایوبی شرشان را کم کرد اینها با اسلام و کتابهای اسلامی و مسلمانها آشنا شدند، از همان قرن اول سفر مسلمانها به افریقا و به اروپا شروع شد، البته هنوز امریکا را کشف نکرده بودند اما یک عالم اسلامی ابوریحان بیرونی در هزار و صد سال پیش از امریکا اطلاع پیدا کرد، من در کتاب التنجیم در فنلاند خواندم یک کتابخانه در فنلاند است که از کشورهای اسکاندیناوی است و نزدیک قطب جنوب است، وقت خوبی داشتم میتوانستم در آن کتابخانه زیاد مطالعه بکنم چون روزها هم بلند بود، بیست و دو ساعت بود شب فقط دو ساعت بود ما ده و نیم شب نماز مغرب و عشا را میخواندیم و یک و نیم صبح هم هواروشن بود و نماز صبح را میخواندیم، در روز هم آدم زیاد خوابش نمیبرد مخصوصا من که خیلی عادت به کتاب و خواندن دارم آنجا دیدم ابوریحان بیرونی که در حدود قرن سوم چهارم زندگی میکرده، اولا زمین را کروی میدانسته، و زمین را قبل از گالیله ایتالیایی متحرک میدانسته، البته قرآن مجید در حرکت زمین آیاتی دارد ابوریحان هم بیاطلاع از کتاب خدا نبوده، ایشان میگوید من این جمله ربع مسکون را اصلا قبول ندارم، که در زبان دانشمندان آن روز در زبان دانشمندان بود تا زمان کریستف کلمب، و در دانشگاهها هم درس داده میشد ودر کتابها نوشته میشد، ربع مسکون یعنی یک چهارم زمین خشکی است و یک سوم سه قسمتش هم آب است، یک ربع مسکون فقط آسیا و افریقا و اروپا نیست، بلکه زمین باز هم جای سکونت دارد که حالا ما دسترسی به آن محل نداریم و بعد معلوم شد که این زمینی که دسترسی بهش نیست قاره امریکا است. در هر صورت از آن زمان یعنی قرن اول هجری مسلمانها تاجرهای مسلمان، دانشمندان مسلمان، حرکتشان را به طرف آفریقا و اروپا شروع کردند و صدای اسلام را در آنجا به مردم رساندند. این مسئله داستانهای عجیبی دارد که حالا یکیش را من برای قدردانی یک طلبه مسلمان ایرانی مقیم هندوستان برایتان بگویم که فکر نکنید صدای دین خدا به غیر از ما مسلمانها نرسیده، به همه قارهها رسیده آنها هم مثل ما یک عدهای عقل به خرج دادند و انصاف دین اسلام را قبول کردند، یک عدهای هم مثل افراد مملکت ما عقل به خرج ندادند و انصاف هم ندادند بیدین ماندند، یا تابع ادیان باطله ماندند. یعنی علی را داشتند در کشور رفتند دنبال لنین، پیغمبر را داشتند رفتند دنبال استالین، رسول خدا را داشتند رفتند سراغ کلیسا، قرآن را داشتند رفتند سراغ لائیک شدن، اروپا هم همینطور، امریکا هم همینطور.
صدای دین رسیده که خدا میفرماید وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ اَلْإِسْلاٰمِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخٰاسِرِينَ ﴿آلعمران، 85﴾، چون این دین دین کاملی است، این دین تمام خواستههای بشر را زیر پر گرفته و برای گوشه گوشه زندگی انسان حتی دستشویی رفتنش قانون دارد، قاعده دارد، برای حیاتش طرح دارد، برای مرگش هم طرح دارد، برای عروسیاش هم طرح دارد، برای شاباش در عروسیها هم طرح دارد شما کتابهای فقه ما را بخوانید پولی که سر عروس میریزند، شکلاتی که سر عروس میریزند و زن و بچه میریزند جمع میکنند آنجا بحث شده که اینها آیا ملک عروس و داماد است، اینهایی که جمع میکنند ملک آنها میشود، آیا برای عروس و داماد فقط است، حلال به دیگران نیست، تمام دقائق شاباش را هم دین ما بحث کرده تمام دقائق، سر بریدن حیوانات، حیوانات حلال گوشت، شکار کردن حیوانات، سگ شکاری، سگی که پاسبان باغ است، سگی که پاسبان گله است برای تمامش قانون دارد، برای بیماریها، دارو برای بیماریها، من الان یک کتابی جدیدا بهم دادند چهار جلد است که رسول خدا تمام بیماریها و داروهایش را بیان کردند، چهار جلد است دو هزار صفحه است. این دین است و صدایش هم به همه رسیده به همه. رئیس جمهور آمریکا پدر بزرگ مادربزرگش مسلمان هستند، وقتی به دنیا آمده اسمش را گذاشتند حسین ولی او صهیونیست شدن را انتخاب کرده، مثل بعضیها در ایران که لائیک بودن را انتخاب کردند.
کسی قیامت عذری پیش پروردگار ندارد، در تمام بهانهها بسته است، من از ایران سوار شدم دعوت داشتم برای سخنرانی به افریقای جنوبی، سیزده ساعت روی هوا بودم، تا رسیدم به افریقا، افریقای جنوبی آخرین نقطه خاکی شرق زمین است، یعنی بعد از افریقای جنوبی اقیانوس اطلس است که کشیده میشود تا قطب جنوب و یخبندان، خیلی هم طولانی است، اولین شهری که ما وارد شدیم پایتخت افریقا بود کوروتوریا یک سفر هم رفتیم محلی که انگلیسها رضاخان را آنجا تبعيد کرده بودند ژوانسبورگ، تمام این کشور سرسبز است، تمام این کشور زیباترین پرندهها را دارد، خیابانهای این کشور درختهایی دارد به اندازه چنارهای خیابان ولیعصر ما که صبح تا غروب پر از گل سفید و صورتی است و این گلها به شکل پیراهن عروس است و میریزد زیر پای مردم، از آنجا ما یک سفر بنا شد برویم شهر کیپتون که با هواپیما یک ساعت و حدود نیم طول میکشید، رفتیم کیپتون اقیانوس اطلس در افریقا کاملا چسبیده به اقیانوس هند است، یعنی این دو تا دریا وصل به همدیگر هستند، اقیانوس هند آبش گرم است و رنگش تیره و لجنی است، اقیانوس اطلس آبش سرد است و رنگش نقرهای و روشن و سفید است، حدود چهار میلیارد سال است چون از عمر زمین چهار میلیارد و پانصد میلیون سال است گذشته و شما عمر خودمان را نسبت به عمر این خاک حساب بکنید ما یک چشم به هم زدن هم تولد تا مرگمان طول نمیکشد، یک چشم به هم زدن کمتر، اگر مقایسه کنیم عمر خود را با عمر زمین اصلا ما عمری نداریم ما یک طرفة العین است در این یک لحظه ببینید چقدر آدم میکشند، چقدر پول اختلاس میکنند، چقدر میدزدند، چقدر حق پایمال میکنند چقدر زن و شوهرها به هم ظلم میکنند، چقدر مردم تجاوز به حق همدیگر میکنند برای یک عمر یک لحظه، این در مقایسه با کره زمین.
از زمانی که این دو تا اقیانوس به وجود آمده حدود چهار میلیارد سال است، این دو تا اقیانوس تا حالا یک بار با هم قاطی نشده، اینور آب لجنی و تیره و گرم است، بغلش هم آب سرد است و روشن و خنک، این آیه هم در مکه بدون آب، بدون علف و گل و بدون درخت و بدون مکتبخانه نازل شده که این مکه تا افریقای جنوبی کیپتون که این دو تا اقیانوس به هم چسبیده با هواپیما یازده ساعت فاصله است، پیغمبر اکرم اصلا دریا ندیده، یک مدینه را دیده طائف را دیده و یک مکه را و بعد هم از دنیا رفته، آیات در مکه بهش نازل شده مَرَجَ اَلْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيٰانِ ﴿الرحمن، 19﴾ بَيْنَهُمٰا بَرْزَخٌ لاٰ يَبْغِيٰانِ ﴿الرحمن، 20﴾، دو تا دریاست که کنار همدیگر هستند با هم ملاقات دارند چسب به هم هستند، بینهما برزخ من پردهای بین این دو تا قرار دادم که دیدنی نیست لا یبغیان قاطی نمیشود، حالا این پرده چیست؟ نمیدانیم این همه باد میآید، این همه طوفان میآید این همه سونامی و زلزله میآید، این همه زمستان و تابستان میآید، ولی این دو تا دریا بغل همدیگر قاطی نمیشوند من رفتم فیلمبرداری هم کردیم با دوستانمان یک ساعت فیلم این دو تا دریا را در دماغه امید گرفتیم، وارد این شهرشدیم. دوستانی در آن شهر پیدا کردیم سیاه، افریقایی، شیعه، متدین، باسواد، دکترای دانشگاهدار اینها آمدند دیدنمان، چه انسانهایی، یک سوالشان از من این بود خیلی برایم عجیب است آفریقای جنوبی و کنار دریای هند و اطلس از من سوال کردند راه گریه کردن بر ابی عبدالله را به ما یاد بده، ما دلمان میخواهد برای حسین گریه کنیم صدای خدا به همه جا رسیده، کسی بهانهای ندارد مخصوصا ما که در ایران هستیم، به من گفتند اینجا در کوهستان کیپتون بالای یک تپه و کوه، که ماشین هم سخت میرود، یک مقبره یک حرم، یک گنبد، با گلدسته است زیارتگاه ما شیعیان و مردم باتقواست ببریمتان؟ گفتم ببرید، با ماشین رفتیم، خب این قبر برای کیست؟ صاحب قبر اسمش این است، قریب شاه حسین، این یک طلبه شیعه بود، با چهارصد سال پیش با بلم، بلمهای بادی، قایقهای بادی، با کشتیهای بادی، از هند سوار میشود میآید ژوانسبورگ، خب از هند تا آنجا چقدر راه است با کشتی؟ با هواپیما دوازده ساعت است، با کشتیهای آن زمان حتما پنج شش ماه روی آب بوده وقتی وارد ژوانسبورگ میشود تمام مردم بتپرست بودند یا به وسیله کشیشان آلمانی و انگلیسی که چهارصد سال پیش آمده بودند برای چاپیدن معادن آفریقای جنوبی که چه معدنهای تریلیاردی دارد، بهترین طلا، بهترین الماس، بهترین مروارید، بهترین سنگهای قیمتی، بعد از چهارصد سال نلسون ماندلا یک مقدار این کشور را توانست نجات بدهد هنوز هم دارند میخورند، هنوز هم دارند میدزدند و میبرند، علتش این است که در این چهارصد سال اجازه ندادند یک افریقایی عالم بشود، دانشمند بشود و مهندس بشود، معدنشناس بشود، انقلاب نلسون وقتی پیروز شد اینها هیچی بلد نبودند باز مجبور شدند از این لامذهبهای دزد و غارتگر برای کارهایشان کمک بگیرند، ما زرنگی کردیم امام فرمود میتوانیم بندهای استعمار را توانستیم قطع کنیم و وابستگی را کم بکنیم آنها هیچ کس را نداشتند.
شیخ نمیگوید من شیعه هستم فقط به عنوان یک مسلمان آنجا شروع میکند به تبلیغ دین و قرآن و روایات اهل بیت بدون اینکه بگوید من شیعه هستم، خب اسلام یک دین فطری است، یک دین عقلی است، مردم با انصاف زود این دین را قبول میکنند مردم شروع کردند به مسلمان شدن، جوانها رو به قرآن آوردند رو به اسلام آوردند، آلمانیها و انگلیسیها از خواب بیدار شدند که این شیخ اگر کارش ادامه پیدا بکند ممکن است مردم را به آزادی از استعمار آلمان و انگلیس تشویق بکند، چی کار کردند؟ ماشین که نبود، من راه بین ژوانسبورگ تا کیپتون را یک ساعت و نیم با هواپیمای جت رفتم اگر ملخی بود که میشد سه ساعت، شیخ را میگیرند واقعا این اسلام چه زحمتهایی پایش کشیده شده و چقدر مفت دست ما ایرانیها رسیده، میگیرند تمام دست و پا و بدن را طنابپیچ میکنند میاندازند روی قاطر، میدهند به مامورین خودشان، هزاران و خردهای کیلومتر این شیخ دست و پا بسته را با قاطر از ژوانسبورگ میبرند کیپتون، فقط یک غذای بخور و نمیر و یک آبی بهش میدهند و هر ده دوازده ساعت پانزده ساعت یک بار بازش میکنند دستشویی برود همین، تسلیم نمیشود. یعنی بهش گفتند آزادت میکنیم حرف نزن، گفت نه من بسته هم که باشم حرف میزنم آوردند کجا؟ کیپتون، حالا هزار و خردهای کیلومتر از تهران تا مشهد که پیاده میروند بیست و هفت روز میکشد، با مرکبهای حیوانی هم همینطور یک ماه میکشد، این هزار و خردهای کیلومتر یک ماه و نیم دو ماه طول کشیده بسته، هیچ کس نمیآید الان به ما بگوید چرا نماز میخوانی، طنابپیچت میکنیم، چرا روزه میگیری؟ چرا تا ده شب میروی در حسینیه چرا برای ابی عبدالله گریه میکنی؟ ما اصلا هیچ کس را نداریم بهمان چون و چرا بکنیم، ولی یک عده از مسلمانان نمیدانید برای تبلیغ دین به چه بلاهایی دچار شدند، میآورند کیپتون، قاطر را هدایت میکنند میآید در این کوههای شهر کیپتون که یک ربع راه است، میبرند بالای این تپه که حالت جنگل دارد، پر از درخت است الان هم همینطور است، میاندازند آنجا کت بسته و پا بسته که آنجا پلنگها و یوزپلنگها و شیرهای گرسنه جنگل بخورند، مامورها برمیگردند ژوانسبورگ، این خودش را میکشد کنار سنگهای تیز، میسابد خودش را به این سنگها تا از این طنابپیچ دربیاید، سرازیر میشود میآید کیپتون آنجا شروع میکند تبلیغ دین، حوزه درست کردن، مدرسه درست کردن، منبر رفتن، مردم را با اسلام آشنا کردن، چون هزار و خردهای کیلومتر با ژوانسبورگ فاصله بود تا خبرش به آنها برسد این خیلیها را مسلمان کرد و بعد از دنیا رفت و مسلمانها بردند همان جایی که بدن بسته و کت بسته انداخته بودند شیر و پلنگها بخورند آنجا دفنش کردند و حالا حرمی دارد و بارگاهی دارد و خادمی دارد و فضایی دارد و آنجا آدم میرود انگار بوی پیغمبر و ائمه میآید، انگار بوی خدا میآید، واقعا این حرف درستی است که پیغمبر بعد از سه شبانه روز که اویس شترچران از مدینه رفت و پیغمبر را ندید چون مادرش گفته بود یک نصف روز به تو اجازه میدهم مدینه بمانی پیغمبر را ببینی برگردی یمن ولی آن نصف روز که ماند پیغمبر مسافرت بود نیامد، برگشت وقتی پیغمبر رسید دم در اصلا حال پیغمبر عوض شد، سه روز هم گذشته بود، فرمود انی لانشح رائحة الرحمان من طرف الیمن، بوی خدا از طرف یمن میآید. بله آدم میتواند اینقدر خدایی بشود در همین روزگار، در همین مردم، در همین خیابانها و پارکهای پر از بدحجاب و جدیدا بیحجاب، همین الان هم میتواند آدم بوی خدا بگیرد. انی لانشح رائحة الرحمان من طرف الیمن.
گفت احمد ز یمن بوی خدا میشنوم، یمنی برقع من بوی خدا بوی تو بود، این اسلام است. یک دین خدا داشته، یک آیه دیگر هم بخوانم که باز دین در آیه مفرد است همه اینها دارد داد میزند که خدا فقط دینش یک دین بوده اسلام، دین آدم، دین نوح، دین ابراهیم، دین موسی، دین عیسی، دین یعقوب، دین یوسف، دین یحیی، دین زکریا، همه اسلام است. فقط در هر زمانی به تناسب نیازهایی که پیدا میشد به این دین قانون اضافه میشد، یا حلال و حرام اضافه میشد مثلا زمانی که مشروب نبود خب در اسلام خدا بحث مشروب نبود، بحث حرمت مشروب هم نبود، اما وقتی مردم یاد گرفتند از انگور و خرما شراب مستکننده درست بکنند که چه زمانی بوده ما نمیدانیم، همان زمان حکم حرمت مشروب برای اسلام نازل شد، یعنی حکم اضافه شد، یا تا زمان حضرت لوط علیه السلام که پیغمبر باعظمتی بود عروسی مرد با مرد در دنیا نبوده، یعنی این عمل زشت منکر بسیار ضرردار و خطرناک نبوده، ما سبق بکم لوط میگوید اصلا در گذشتگان جهانیان، این عمل شما را نداشتند وقتی این عمل شروع شد حکم حرمت هم آمد، ربا تا زمان یهودیها در دنیا نبوده مخترع ربا پول قرضی دادن و اضافه گرفتن، کار یهود است، وقتی ربا اختراع شد درجا هم حکم حرمتش زمان همان اختراعش آمد به پیغمبر آن زمان. حلال خدا از اول حلال بوده حرام خدا از اول حرام بوده، فقط هر چی جلو میآمد اسلام جمعیت بیشتر میشد، نیاز بیشتر میشد قانون اضافه میشد. این آیه دیگر را هم بشنوید.
که یکی از آیاتی است که خدا نام پنج پیغمبر اولوالعزمش را یک جا آورده است، دو بار هم کلمه دین در این آیه است ولی مفرد تثنیه ندارد دینان، ادیان ندارد، خدا کارش بلبشو نیست که که هر قرنی یک دینی را علم بکند، هر زمانی یک مکتبی را علم بکند و مردم را در حیرت و در تحیر و سرگردانی بیندازد، این یک دین بودن برای این است که مردم هیچ وقت سرگردان نشوند و با هم اختلاف نداشته باشند دو تا دین نفرستاد که دینداران آن دین و دینداران این دین دائم به هم بپرند، عاشق وحدت است خدا، از دار و دستهبازی و حزببازی بسیار متنفر است خدا، من این را حاضر هستم از قرآن ثابت بکنم.
میبینید که خود ملت ایران که شیعه هستند اصلا مزاج قبول حزب ندارند، هر حزب قوی هم که در مملکت پیدا شد آخرش چراغش خاموش شد، چون مردم علاقه ندارند، مردم شیعه هستند، مردم قرآنی هستند، مردم اهل بیتی هستند، مردم دینی به نام حزب ندارند، مخترع حزب هم در این کره زمین طبق آیات سوره قصص فرعون بود، هیچ پیغمبری موسس حزب نبود، موسس دار و دسته نبود، امت واحده، یک جامعه، یک قرآن، یک خدا، یک پیغمبر، یک دین، اگر این وحدت حاکم میشد چقدر مردم راحت میشدند، از سرگردانیها درمیآمدند حالا آیه را دقت کنید، این آیات خیلی هم توضیح دارد ولی من چون هدفم بحث دهه اربعین است که کاملش بکنم دیگر توضیح نمیدهم.
شرع لکم، میگوید این کار من است، برای شما بندگانم، شَرَعَ لَكُمْ مِنَ اَلدِّينِ ﴿الشورى، 13﴾، من یک دینی را برای شما بندگانم پایهگذاری کردم، مٰا وَصّٰى بِهِ نُوحاً وَ اَلَّذِي أَوْحَيْنٰا إِلَيْكَ این دو تا پیغمبر اولوالعزم نوح و پیغمبر اسلام، وَ مٰا وَصَّيْنٰا بِهِ إِبْرٰاهِيمَ وَ مُوسىٰ وَ عِيسىٰ من یک دین نازل کردم به نوح و به تو ای پیغمبر همان را نازل کردم با کاملتر بودن مقرراتش، و همان دین را به ابراهیم و به موسی و به عیسی سفارش کردم سفارشم هم این بود أَنْ أَقِيمُوا اَلدِّينَ که فقط دین من را به پا بداری وَ لاٰ تَتَفَرَّقُوا فِيهِ ، دین و مکتب مکتب و حزب حزب ودار ود سته نشوید این سفارش من به انبیاء اولوالعزم است، به پیغمبران بزرگم.
خب در این دین پروردگار عالم یک طرح زیبایی را که ارائه داده بیان اوصاف پاکان روزگار طبق این آیاتی که خواندم از زمان آدم تا قیامت، نه یک امت، نه فقط امت پیغمبر پاکان روزگار، با تقوایان روزگار، مومنان روزگار، اینها را اوصافشان را بیان کرده، اهل بیت هم اوصاف همینها را بیان کردند برای ما با بیان این اوصاف در این دنیا قبلهنما گذاشتند، که اگر میخواهید این را دقت کنید هر سه در قرآن است، اگر میخواهید به لقاء الله برسید، به رضایت الله برسید، در قران این دو تا کلمه و کلمه بعد با الله چسبیده است مَنْ كٰانَ يَرْجُوا لِقٰاءَ رَبِّهِ اگر میخواهید به لقاء الله برسید، به رضایت الله برسید، وَ اُدْخُلِي جَنَّتِي ﴿الفجر، 30﴾، به جنت الله برسید، هر سه وصل به خداست، راهنمایتان همین اوصاف باشد، پاکان دنیا و با تقوایان دنیا و مومنان دنیا فلشهای به طرف من هستند یعنی جاده درست این است، دنبال فلشهای دیگر نباشید آنها فلش به طرف جهنم است، آنها فلش به طرف ابلیس است، آنها فلش به طرف عذاب است آنها فلش به طرف پیچیده شدن زندگیتان است، درهم و برهم شدن زندگیتان است، آنها فلش به طرف این است که زندگیتان را طوری قرار بده که به قول قدیمیها کاسه چه کنم چه کنم دستت بیفتد و حل هم نشود. حل نشود. گرهی بخورد که باز نشود. این اسلام است.
آن وقت در بیان این اوصاف پاکان و با تقوایان و مومنان روش اینان را در هنگام عصبانی شدن بیان میکند، که اینها نمیگوید اصلا عصبانی نمیشوند نه، و اذا ما غضبوا خودش در قرآن میگوید وقتی که اینها از کوره درمیروند حالا یا از دست زنشان، یا زن از دست شوهر، پاکان را دارد میگوید یا رفیق از دست رفیق، یا کاسب از دست مشتری، یا قاضی از دست مدعی، مدعی علیه هر کسی، اذا ما غضبوا وقتی از کوره در میروند روششان در فضای خشم و عصبانیت با روش دیگران که پاکی دل ندارند، تقوا ندارند، ایمان ندارند یا ایمانشان ضعیف است صددرصد فرق میکند، آنها عصبانی میشوند بمباران میکنند، عصبانی میشوند آدم میکشند، عصبانی میشوند زن طلاق میدهند، عصبانی میشوند از خانه شوهر میروند میگویند دیگر نمیآییم هر غلطی میخواهی بکن به هم میریزد زندگی عصبانیت، ولی اینها در اوج عصبانیت اخلاقشان دقیقا در یک ساعت دیشب شنیدید من متوجه ساعت بودم که حدود یک ساعت کامل حرف زدم در یک ساعت دیشب شنیدید اخلاقشان در عصبانیت نسبت به طرف مقابلشان اخلاق خداست، خدا دائما از بندگانش در حال گذشت است دائما. اگر از ما گذشت نمیکرد از اول تکلیفمان تا حالا با این چند هزار گناهی که داریم که در همان گناهان اول و دوم خفهمان میکرد، بدبختمان میکرد اما گذشت. ولی گذشت کریمانه، گذشت واقعی، گذشت مفید.
خب در این زمینه من اگر خدا بخواهد امروز از طریق قران و روایات طول هم کشید کارم سه تا موضوع خیلی مهم را یادداشت کردم فردا شب برایتان عرض میکنم. خدا بخواهد خیلی هم مطالب مهمی است. دکترها میگویند این را خوب دقت کنید، میگویند آدم گرسنه عصبانی میشود، درست میگویند طبیعت بدن است، آدم تشنه عصبانی میشود، در بعضی خانهها مردها میآیند دلشان ضعف میرود، یک بار به خانمشان میگویند سفره را بیاور حالا خانم یک کاری دارد یا دارد دستش را میشورد، یا دارد یک غذایی را داغ میکند، یا دارد یخچال را پاک میکند یک خرده که بگذرد دادش درمیآید فریاد میکشد بهت نگفتم مگر سفره را بیاور، آدم گرسنه عصبانی میشود آدم تشنه شدید عصبانی میشود.
کربلا ابی عبدالله سه شبانه روز است تشنه است، گرسنه است، آب که نبود غذای پخته درست بکنند، یک نان جو و یک مقدار خرما و همین بوده در خیمهها، غیر از گرسنگی و تشنگی هفتاد و یک داغ هم دیده که آنهایی را که داغشان را دیده در تاریخ عالم بینظیرند از زمان آدم تا قیامت دلیل هم زیاد دارد این مسئله، خیلی باید عصبانی باشد، آدمی که سه شبانه روز است آب گیرش نیامده غذای معمولی، داغ هفتاد و یک داغ آمده جلوی لشگر، عمرسعد گفت این آدم تشنه گرسنه داغدیده توانی ندارد یکی برود کارش را تمام بکند یک آدم قوی شجاعی به عمرسعد گفت من میروم الان کارش را تمام میکنم، امام دیدند که یک نفر از لشگر آمد بیرون و میخواهد خیز بردارد برای کشتن، آماده دفاع شد ابی عبدالله، طرف که حمله کرد امام است دیگر شجاعت از پدرش علی به ارث رسیده، دل از پیغمبر بهش ارث رسیده، توانمندی روحی را از زهرا گرفته امام است، امام با همه وجود آماده دفاع شد، طرف تا با اسبش خیز برداشت ابی عبدالله پیش دستی کرد یک شمشیر محکم زد پای این شجاع عمرسعدی قطع شد خب یک پا قطع شد یک پادر رکاب ماند درد پا دیگر او را از جنگ با امام غافل کرد خون هم دارد میپاشد از بالای اسب با یک پا آمد پایین و افتاد و ابی عبدالله پیاده شد و آمد بالای سرش، آدم تشنه و گرسنه عصبانی است دیگر باید با زانو جفت بزند روی سینهاش خنجر را بکشد و سرش را ببرد، وقتی آمد پایین ابی عبدالله فرمود میخواهی ببرمت خیمههایم بگویم پایت را ببندند دارو روی زخمت بگذارند؟ اگر نمیخواهی در لشگر قوم و خویش داری بگو من بروم جلو صدایشان کنم بیایند و ببرند، امام ماست، یعنی ما باید ماموم این امام باشیم، امام تشنه بود و عصبانی نشد، گرسنه بود و عصبانی نشد، داغدار بود و عصبانی نشد، ا ین آدمی که ضعف کرده بود گفت حسین جان من قوم و خویش دارم یک خرده برو جلو صدایشان کن بیایند من را بردارند و ببرند، کتابها دیگر دنباله داستان را ننوشتند، حسین جان جلوی چشم خولی و شمر و عمرسعد تو از اسب آمدی پایین و به این مرد محبت کردی، پیشنهاد دادی ببرمت خیمه، خودش گفت نه اما خودت که از اسب افتادی روی زمین، من اینها را روز عاشورا باید بگویم نه حالا، آدم گرسنه و تشنه و داغدیده و پر از زخم شمر با چکمه پرید روی سینه. نمیتوانم ادامه بدهم. خدایا ما را حسینی زنده بدار و حسینی بمیران.
خدایا ما را از اسلام و احکامش جدا نکن.
خدایا همینطور که یعقوب به بچههایش وصیت کرد وَ لاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿آلعمران، 102﴾، بچههای من سعی کنید مسلمان واقعی ازدنیا بروید دین یعقوب همان دین آدم و انبیاست، خدایا ما را مسلمان از دنیا ببر، خدایا امام، شهدا غریق رحمت فرما، این مجروحین مظلوم ما را شفا عنایت کن.
خدایا دین، کشور، رهبری، ماه رمضان، محرم و صفر، منبر، قرآن مرجعیت را برای ما حفظ فرما.
امام زمان را دعاگوی ما قرار بده.
...