شب ششم شنبه (22-3-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
قرآن مجید در بعضی از آیات وجود مبارک حضرت ابراهیم را به عنوان حنیف معرفی می کند. حنیف یعنی انسانی که حق گرا بود معتدل بود در هیچ زمینه ای افراط تفریط نداشت. یکی از آیاتی که حضرت را حنیف معرفی می کند آیه ای در پایان سوره ی مبارکه ی نحل است. در بعضی از آیات دین او را دین حنیف معرفی می کند یعنی دینی که خداوند به او عطا کرده بود و از هر انحرافی این دین پاک بود مِلَّةَ إِبْرٰاهِيمَ حَنِيفاً ﴿البقرة، 135﴾پس گاهی خودش را می گوید حنیف, إِنَّ إِبْرٰاهِيمَ كٰانَ أُمَّةً قٰانِتاً لِلّٰهِ حَنِيفاً ﴿النحل، 120﴾گاهی دینش را حنیف معرفی می کند ملة ابراهیم حنیفا.
در خطبه ی یا حکمت نود و دو نهج البلاغه یک جمله ای را امیرالمومنین می فرماید بعد برای توضیح این جمله متوسل می شوند به یک آیه ی قرآن در سوره ی مبارکه ی آل عمران که بعد از آن توضیح و آن جمله ی اول حکمت امام شیعه ی واقعی ابراهیم را از آیه ی سوره ی آل عمران معرفی می کند که شیعه کیست. اما جمله ی اول حکمت نود و دو, ان قول الناس به انبیاء اعلمهم بما جائوا به, چقدر این جمله نورانی است حضرت می فرماید از نظر انتساب معنوی به تمام پیامبران خدا کسی که داناتر, آگاه تر به آورده های انبیاء از جانب خداست او در انتساب معنوی به همه ی انبیاء الهی نزدیک تر است یعنی در این گروه دارد زندگی می کند می خواهد بدن این گروه در بین آنها باشد یعنی انبیاء به ظاهر زنده باشند و می خواهد انبیاء از دنیا رفته باشند کاری به بودن انبیاء در دنیا و نبودشان ندارند یک زحمتی به خودشان دادند رفتند دانا شدند به آنچه که انبیاء از جانب خدا برای هدایت انسان آوردند که نتیجه ی آورده های انبیاء اعتقادات صحیح اخلاق حسنه و عمل صالح است. خب اعتقادات صحیح می گوییم صحیح یعنی بی انحراف یعنی از جانب پروردگار ایمان به پروردگار را برای مردم آوردند یک ایمان درست که مردم مومن به پروردگار باشند آن گونه که پروردگار هست نه خدای ناقص, نه خدای ضعیف, نه خدای شبیه خدایان قلابی ساخت دست بشر. ایمان به خداوند آن گونه که خداوند هست البته اینجا سخن صد و بیست و چهار هزار پیغمبر این است که دنبال شناخت ذات نباشید ذات یک حقیقت بینهایت است برای ما مجهول است فقط برای خودش معلوم است این رشته را رها کنید دنبالش نروید چون گم می شوید منحرف می شوید و مغزتان هم وادار به ساختن ذات می شود برای خدا, یک تصوری از او می کنید که آن مخلوق ذهنتان است خدا نیست پس دنبال علم به ذات نباشید ظاهرا ذات برای کل انبیاء الهی هم مجهول بوده پس دنبال چی خدا باشیم برای شناخت خدا و ایمان به خدا؟ صفات خدا, اسماء حسنی خدا, این را می توانیم بفهمیم. وقتی که در قرآن مجید دقت می کنید می بینید کمتر صفحه ای در قرآن دیده می شود که کلمه ی الله در آن نباشد معنی الله را بفهمید نه ذات الله را, اگر بخواهید دنبال ذات بروید راه ندارید به آنجا اگر دنبال صفات بخواهید بروید چرا راه باز است الله یعنی چه؟ یعنی وجود مقدسی که مستجمع جمیع صفات کمالیه است این الله است. یک وجودی که تمام صفات کمال در اوست فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ﴿الشورى، 11﴾ هیچ چیز هم در این زمینه مانند او نیست هر چه در عالم است گدای سر سفره ی آن صفات کمالیه است. هیچ چیز در وجود انسان نیست غیر از شعاع آن صفات که به طور مایه در وجود است و می تواند این مایه را ظهور دهد مثلا خدا یک صفتش رحیم است در وجود مقدس خودش کامل است و بینهایت است ما می توانیم شعاع خورشید رحمت را در خودمان تجلی دهیم ما هم بشویم یک انسان مهربان در حد ظرفیت خودمان که در اینجا اگر ما مهربان به معنای واقعی بودیم و بلد هم باشیم که مهربانی را کجا هزینه کنیم نیاییم مهربانی را هزینه یزید و شمر و معاویه و اوباما و کامرون و نتانیاهو کنیم اینهایی که مهربانی دارند مثل دولت های عربی بیشترشان دارند هزینه ی این سگان هار و گرگ های درنده می کنند دارند به این صفت جنایت می کنند در حقیقت دارند خیانت می کنند در حقیقت دارند از خدا فاصله می گیرند. شعاع این صفات را ما در خودمان می توانیم ایجاد کنیم.
خدا رزاق است یکی از صفات کمالش است ما نمی توانیم به همه ی موجودات عالم نان برسانیم ولی به اطرافیانمان اگر پول بیشتری داریم به دایره ی بیشتر اگر بیشتری داریم به دایره ی بزرگتر اخلاق نان رسانی داشته باشیم. صفت شناسی کار مشکلی نیست چون خود ما هم بعضی از این صفات را در خودمان داریم و می دانیم چیست مثلا می دانیم مهربانی چیست و می دانیم زمختی و خشونت چیست می دانیم. خب ما بیاییم صفات را بشناسیم چون یک مقدار هم در خودمان است راه شناخت برایمان باز است این بما جائوا به, انبیاء زمینه ی ایمان به پروردگار عالم را آوردند یعنی به صفاتش و به ما هم گفتند که هیچ چیزی در این عالم ظرفیت آن صفات را به صورت کمال و بینهایت ندارد و لیس کمثله شیء هیچ کس را خدا تشبیه نکنید نگوید خداگونه خداگونه غلط است. خیلی جاها هم گونه غلط است اصلا این خانم زینب گونه است دو میلیون این خانم انگشت کوچک زینب کبری هم نمی شود آن برای خودش یک ظرفیت الهی مستقلی است این خانم هم برای خودش یک ظرفیت مستقلی است ولی ظرفیت او یک پارچ است ظرفیت زینب کبری یک اقیانوس است که ساحل هم ندارد. این حسین گونه است این حرف غلطی است تا چه برسد به اینکه بگوییم ایشان خداگونه است خود پروردگار می گوید من گونه ندارم وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ ﴿الإخلاص، 4﴾ فَلاٰ تَجْعَلُوا لِلّٰهِ أَنْدٰاداً ﴿البقرة، 22﴾ برای من نمونه سازی نکنید کفر است پس راه ما به صفات باز است و عجب علمی و عجب حالی است عجب حالی است.
خب انبیاء ایمان به قیامت را برای ما آوردند انبیاء آمدند گفتند یک ذره فکر کنید اگر قیامت برپا نمی شد اگر نمی شد پس عدالتی هم معنا نداشت نمی شود که, چنگیز بیاید چند سال از مرز مغولستان تا تمام حوزه ی ایران دستور دهد زنده ها را بکشید سوزاندنی ها را بسوزانید آبادی ها را خراب کنید و یک مشت احمق هم حکم او را در کشتن خراب کردن سوزاندن عمل کنند و روز قیامتی نباشد که به ایشان بگویند چرا این سه فتوا را دادی و ایستادی عمل کردی؟ یعنی خون این همه مظلوم هدر؟ یعنی این همه اموال تخریب شده هدر؟ یعنی این همه سوزاندن ها هدر؟ حداقل در شهر نیشابور ایستادند یک میلیون کتاب خطی علمی را تبدیل به خاکستر کردند حداقل, حالا غیر از کتابخانه های شهرهای دیگر. یعنی هیچ؟ یعنی خدا تمام آسمان و زمین را برپا کرد که روی این زمین و زیر سقف این آسمان یک چنگیزی در قرن هفتم هجری بیاید بیاید و این همه جنایت کند بعد هم خداوند همیشه ساکت باشد اگر قیامت نبود عدالت در عالم معنی نداشت رحم در عالم معنی نداشت. خب چرا خدا جلویش را نگرفت نکشد نسوزاند خراب نکند؟ خدا اعلام کرده بود قَدْ تَبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَيِّ ﴿البقرة، 256﴾ من راه را از چاه فقط نشان می دهم بعد هم به تو عقل دادم یعنی عقلت بهت نگفت کشتن بی گناه, کشتن بچه ها, کشتن زنها گناه دارد ظلم است حالا پیغمبری را هم نشناختی امامی را هم نشناختی در مغولستان دینی هم نداشتی عقل هم نداشتی؟ وجدان هم نداشتی؟ انصاف هم نداشتی؟ شرف هم نداشتی؟ همه را زیر پا گذاشتی تعجبی هم ندارد تاریخ دائما دارد تکرار می شود آل صعودی که ریشه ای یهود هستند و جزء یهودی های خیبر هستند و ذاتا هم عرب نیستند و مکه و مدینه و کشور به اصطلاح جزیرة العرب را اشغال کردند این ها هم یک سال و سه ماه است حکم دادند به توپی ها و تانکی هایشان به هلیکوپترهایشان به هواپیماهای بمبارانیشان, بکشید زن, بچه, مرد, مریض, بیمارستان, جلسه ی عروسی صدای پیغمبر به گوشتان نرسید صدای قرآن به گوشتان نرسید شما آخوندهای پست بی شرف عربستان صدای عقل هم به گوشتان نرسید به این دیوانه های سگ بگویید کشتن بچه ی در رحم مادر و بچه ی یک ماهه و پنج ماهه و شش ماهه و دو ساله عمل زشتی است این صدا را هم نشنیدید؟ اگر قیامتی نباشد پس برنده آل صعود هستند خوش به حالشان که می توانند بکشند می توانند بسوزانند می توانند خراب کنند می توانند کشتار بچه ها در یمن چند برابر کشتار فرعون زمان موسی است چند برابر. اگر قیامت نباشد پس خوش به حال هیتلر که در یازده سال صدر اعظمیش در آلمان یازده سال حدود دوازده میلیون انسانی که هیچ جرمی نسبت به هیتلر نداشتند کشت هفده میلیون لیتر خون از بدن مردم روی زمین ریخت.
چقدر این حکمت نود و دوم حرف داخلش است ان قول الناس به انبیاء اعلمهم بما جائوا به, از نظر نسب معنوی و انتساب معنوی و رابطه ی معنوی با انبیاء الهی نزدیک ترین مردم به آنها آگاه ترین مردم هستند به آنچه که انبیاء از جانب خدا آوردند یکیش ایمان به قیامت است.
در دمشق یک عالم مسافری بود چهارصد پانصد سال پیش می خواست برود در حبشه یا مراکش و برگردد خیلی ها آمده بودند بدرقه اش یک کسی هم آمد گفت من گرفتارم اگر به فلان کس یک نامه بنویسی گرفتاری من حل می شود گفت من الان قلمی در اختیار ندارم یک قلم داد به این عالم نامه را نوشت و داد به این مظلوم گفت ببر انشاءالله که ظلم را از سرت برمی دارند و حرکت کرد رفت. دو ماه جاده را رفته بود دیگر نزدیک افریقا و مراکش به دوستانش گفت من برمی گردم شام گفتند آقا نزدیک مراکش هستیم گفت قلمی که گرفتم بنویسم یادم رفت بدهم به صاحبش این پیش من مانده من برمی گردم قلم را پس می دهم دوباره سفر را ادامه می دهم این قیامت است این ایمان به قیامت است که وقتی یادش می آید قلم را در جیبش گذاشته بعد از مسیر زیادی که رفته نیاز پیدا کرده دست در جیبش کند می بیند قلم فراموش شده برگشت داده شود از قیامت به وحشت می افتد که اگر بمیرم جواب این قلم را چه بدهم برمی گردد به آنهایی که آشنا بودند می گوید آنها را بیاورید ملاقات می کند می گوید شما دور مرکب من بودید من یک قلم گرفتم نوشتم فهمیدید از چه کسی گرفتم؟ گفتند بله فلان کس فرمود این قلم را بهش بدهید خداحافظ من دوباره باید بروم در افریقا.
قیامت یعنی ترمز ایمان به قیامت یعنی ترمز, ترمز در برابر همه چیز که ماشین وجود دارد حرکت می کند انسان می بیند راننده ی هوای نفس دارد می بردش به طرف زنا ایمان به قیامت ترمز می زند به ماشین وجود درجا می ایستد. دارد می بردش به طرف ربا, به طرف مال حرام, به طرف ریختن آبروی مردم, به طرف ظلم تا یاد قیامت می افتد یک ترمز اتوماتیک الهی از حرکت بازش می دارد و حلال و حرامی که انبیاء آوردند از آدم تا پیغمبر. این جمله را اول حضرت فرمود که شاهکار این جمله اعلمهم است داناترین مردم به آنچه که انبیاء آوردند از نظر انتساب معنوی به انبیاء نزدیک ترین مردم روزگار به انبیاء هستند یعنی اینها انبیاء را خوب می شناسند انبیاء هم خوب اینها را می شناسند. خوب اینها را می شناسند انبیاء روز قیامت هم ذره ذره که اندر این عرض و سماء ست/ جنس خود را همچو کاه و کهرباست/ مه فشاند نور و سگ او او کند/ هر کسی بر طینت خود می تند, ابدا شما ناراحت نباشید برای قیامتتان شما آگاه بما جائوا انبیاء هستید پس قیامت قبرتان که می خواهد شکافته شود جایی شکافته می شود چون بین شما و انبیاء انتساب معنوی است قبر شما را نزدیک انبیاء می آورد بیرون. شما را نزدیک انبیاء می آورد بیرون انتساب معنوی نزدیک ترین انسان ها به انبیاء در انتساب معنوی آنهایی هستند که اعلمهم بما جائوا به الانبیاء, قیامت هم همین نزدیکی هست همین نزدیکی.
بعد حضرت این آیه را خواندند در سوره ی مبارکه ی آل عمران ان, این دیگر بیان خداوند است این نگاه خداوند است که با این آیه خیلی خوب امشب درک می کنید شیعه کیست و هر چه علیه تان می گویند علیه قرآن است هر چه وهابی ها علیه شما شیعه ها می گویند اروپا علیه تان می گوید سایت ها علیه تان می گوید ماهواره ها علیه تان می گوید تمامش فحش است نه مسائل علمی نه دلیل نه برهان یعنی تمام دنیا قرآن می گوید به شما حسودند از حسادت دارند بد و بیراه بهتان می گویند والا دلیلی ندارند برهانی ندارند حرف علمی ندارند چه دارند به شما بگویند علمی؟ تکان نخورید از این تبلیغات دل به این تبلیغات ندهید این تبلیغات نشخوارهای کثیف متعفن بد بوی شیاطین تاریخ از زمان آدم تا حالاست این نشخوارهای آنها را که دارند استفراغ می کنند در ماهواره ها و سایت ها به شما آسیبی نزند. شما از طریق قرآن و ائمه پاک ترین روزی معنوی را دارید پاک ترین حتی رسول خدا می فرماید محبت به اهل بیت من رزق است این رزق را هم خدا در بشقاب کثیف و نجس نمی گذارد و تعارف کند این محبت برای دلهای پاک است بشقاب پاک, دیس پاک, ظرف پاک. چرا که قرآن مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ ﴿عبس، 14﴾ ائمه و حضرت زهرا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ﴿الأحزاب، 33﴾هم کل قرآن پاک است هم کل اهل بیت هر دویشان هم روزی خاص خداست در دلهای پاک می گذارد. اصلا این تبلیغات برایتان سبب سوال نشود که بیایید پیش ما از ما بپرسید اینها راست می گویند راجع به شیعه؟ نخیر اینها همه دروغ می گویند اینها همه نشخوارهای شیاطین تاریخ است آنها اول کثافت خوردند بعد استفراغ کردند بعد استفراغ آنها را وهابیت و بهائیت و آل صعود و غرب و مسیحیت و کلیسا با اشتها خوردند و دوتا کثافت شده یک کثافت آنها بوده یک استفراغ آنها بوده یک کثافت ظرف خورندگان بوده اینها را می آورند استفراغ آنها را که خوردند در ماهواره ها و سایت ها استفراغ می کنند دوباره یعنی تمام مطالب کثافت در کثافت است. شما تا یک تبلیغ سوئی به گوشتان خورد سریع بیایید قرآن را ببینید نهج البلاغه را ببینید صحیفه ی زین العابدین را ببینید ببینید غذا این است یا غذا آن است؟ ببینید این درست است یا آن درست است؟ ببینید این رزق است یا آن رزق است؟ اصلا سوال ندارد چیزی که مثل آفتاب روشن است سلامت قرآن و سلامت فرهنگ اهل بیت.
حالا آیه را من می خوانم تا بدانید شیعه یعنی چه؟ حضرت این آیه را در توضیح جمله ی اول حکمت نود و دو خودشان آوردند إِنَّ أَوْلَى اَلنّٰاسِ بِإِبْرٰاهِيمَ لَلَّذِينَ اِتَّبَعُوهُ ﴿آلعمران، 68﴾ از نظر انتساب معنوی نزدیک ترین انسان ها به ابراهیم آنهایی هستند که تابع ابراهیم هستند کدام ابراهیم؟ ابراهیم حنیف و ابراهیمی که دینش حنیف است یعنی سراپای ابراهیم صدق است سراپای دینش هم صدق است خب للذین اتبعوه و نزدیک ترین منتسبان معنوی به ابراهیم حنیف و ملت حنیف چه کسانی هستند؟ وَ هٰذَا اَلنَّبِيُّ اول پیغمبر من است پیغمبر من تابع ابراهیم حنیف بوده خودش هم حنیف است تابع ابراهیم بوده دین حنیف خودش هم اسلام ابراهیم درش به صورت اکمل و اتم جلوه کرده نزدیک ترین انسان در انتساب معنوی به ابراهیم این پیغمبرم است هذا النبی هذا می گوید در قرآن که کسی سر بلند نکند بگوید من را می گوید هذا اشاره به نزدیک است یعنی این قرآنی که دارم نازل می کنم این پیغمبر را می گویم دیگر چه کسانی به ابراهیم انتساب معنوی دارند؟ و نزدیک ترین مردم به ابراهیم هستند؟ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا آنهایی که مومن به ابراهیم هستند مومن به دین ابراهیم هستند مومن به پیغمبرند مومن به دین پیغمبرند دین پیغمبر توحید است نبوت است ولایت اهل بیت است حلال و حرام است پشت سرش آیه می گوید وَ اَللّٰهُ وَلِيُّ اَلْمُؤْمِنِينَ من سرپرست و یار فقط شیعه هستم. بقیه را دوست ندارم در این عالم چون آنها هیچ انتسابی نه به ابراهیم دارند نه به پیغمبر نه به ملت ابراهیم ملت یعنی دین نه به دین ابراهیم دارند نه به پیغمبر هیچ انتسابی ندارند من یهود را دوست ندارم مسیحیت را دوست ندارم آئین های متعدد را دوست ندارم من ولی مومنین هستم. ما مگر چقدریم که خدا ولی ماست؟ حدود پانصد میلیون نفر یک میلیارد دیگر هستند خدا ولی آنها نیست؟ نه! نه! چرا ولی آنها نیست؟ چون تابع پیغمبر نیستند و تابع ابراهیم چون ابراهیم وقتی خانه ی کعبه را می خواست بنا کند خدا به او گفت إِنِّي جٰاعِلُكَ لِلنّٰاسِ إِمٰاماً من تو را به امامت عموم مردم انتخاب کردم قٰالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي بعد از مرگ من در نسل من هم این عهد امامت هست؟ خدا فرمود لاٰ يَنٰالُ عَهْدِي اَلظّٰالِمِينَ ﴿البقرة، 124﴾این امامت به هیچ ظالمی نمی رسد فقط به آنهایی که وزن خودت هستند می رسد آنهایی که از ذریه اش وزن خودش هستند پیغمبر و ائمه ی طاهرین علیهم السلام فقط پیغمبر تنها نیست.
باز یک آیه ی دیگر برایتان بخوانم که من این آیه را در یک دهه ی عاشورا در بازار در مسجد سید عزیز الله ده روز کامل تمام جوانبش را بررسی کردم. در قرآن است به خدا می گوید فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ اَلنّٰاسِ ﴿إبراهيم، 37﴾ اینجا نمی گوید افئدة الناس ابراهیم چون می داند آلودگان این روزی ها بهشان نمی رسد مگر اینکه پاک شوند گفت فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ اَلنّٰاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ الیهم ضمیر جمع است یا مفرد است؟ جمع است اگر می گفت فاجعل افئدة من الناس تهوی الیه معنیش این می شد که خدایا دل بعضی از مردم را عاشق پیغمبر که از نسل من است قرار بده نگفت الیه گفت فاجعل افئدة من الناس تهوی الیهم گروهی از مردم را عاشق این ذریه ی من که وعده دادی امامتی که به من دادی به آنها بدهی دل بعضی از مردم را به طرف ذریه ی امام من عاشق کن غیر ما شیعه بقیه که عاشق اهل بیت نیستند یعنی دعای ابراهیم در حق آنها مستجاب نشده آنها عاشق شاهان ثقیفه اند آنها عاشق بنی امیه ند آنها عاشق معاویه و یزیدند آنها عاشق بنی عباس اند آنها عاشق همین کارهایی هستند که دارند می کنند همین کارها. پس خدا آنها را دوست ندارد طبق قرآن من از خودم که حرف نمی زنم چیزی را تحمیل به دین نمی کنم که از جانب خودم است متن متن قرآن است این قرآن و بعد پیغمبر فرمود ما ان تمسکتم بهما, قرآن و اهل بیت من الائمة بعدی لم تضلوا بعدی ابدا اگر سراغ قرآن و اهل بیت من برود زندگیتان هرگز گمراه نمی شوید در چاه نمی افتید و ما آمدیم سراغ اهل بیت ما همان هایی هستیم که ابراهیم دعایمان کرده خدایا گروهی از مردم را عاشق علی قرار بده عاشق حسن قرار بده به به عاشق ابی عبدالله قرار بده ما دعا کرده ابراهیم هستیم خدا دعایش را مستجاب کرده پس للذین تبعوه و هذا النبی و الذین امنوا, فقط انتساب معنوی به ابراهیم پیغمبر من دارد و شیعه ی ابراهیم و شیعه ی پیغمبر و شیعه ی اهل بیت. این شیعه است.
فاجعل چه دعایی افئدة من الناس نه همه همه لیاقت نشان ندادند که این روزی را پروردگار عالم بهشان بدهد یک مسیحی بود خیلی گرفتار بود یک کسی بهش گفت کلید حل مشکلات تو دست یک نفر است از اولاد پیغمبر ما راهش هم به تو دور است تو در اصفهانی او در سامره زندگی می کند اسمش امام عسگری است اگر دلت می خواهد کل مشکلاتت حل شود بلند شو برو سامرا گفت می روم. خب بیست و پنج روز یک ماه این جاده را طی کرد با مرکب های حیوانی قدیم آمد سامرا از خادم پرسید امام عسگری هست گفت بله گفت برو بگو یک مسیحی آمده می خواهد ببیند تو را حضرت فرمود بگویید بیاید داخل آمد کنار امام عسگری هنوز حرف نزده بود امام فرمودند تو این مشکل را داری این مشکل را داری چهار پنج تا مشکل بود در روایت هست حضرت برایش شمردند و فرمودند من از پروردگار عالم خواستم که تمام این چند مشکل تو تا برگردی اصفهان حل شود گفت یابن رسول الله اگر اینطور است که با زبان یک نفر و اینکه خدا به حرف یکی گوش دهد همه ی مشکلات من حل شود من هم برمی گردم مسلمان می شوم فرمود تا بمیری مسلمان نمی شوی و مسیحی می میری یعنی تو لیاقت نشان نمی دهی که خداوند شیعه بودن را نصیب تو کند و روزی تو کند.
حالا پدر مادرهای ما هر که بودند یا با ما خوب رفتار کردند یا تلخ رفتار کردند خیلی هایشان مردند با آمدن ما در این مجالس خدا مرتب برایشان روح و ریحان می فرستد برایشان. روایت هم داریم پیغمبر از کنار یک قبرستان عبور می کرد به یارانش فرمود سریع حرکت کنید نمانید چند روز بعد که برگشت از کنار همان قبرستان مسیر بود فرمود قدم آهسته بردارید گفتند یا رسول الله چند روز قبل ما اینجا رسیدیدم به ما فرمودید تند بیایید فرمود یک کسی در برزخ به عذاب سختی گرفتار بود من تحمل دیدنش را نداشتم گفتم سریع برویم نبینم امروز که برگشتیم دیدم کل آن عذاب از او برداشته شده راحت است دوست داشتم آرام آرام برویم ببینمش از جبرئیل پرسیدم داستان این چیست؟ گفت آقا این کافر نبود ولی یک آدم بدی بود گناه زیادی داشت معذب بود شما رد شدید دیدید عذابش به خاطر گناهانش بود چون توبه هم نکرده بود شما که رفتید دیگر قبرستان را ترک کردید بچه اش را بردند مکتب بچه شش هفت ساله اش را وقتی بچه را بردند معلم خیلی محبت کرد به بچه گفت بچه امروز درست فقط یک درس است بچه هم گفت بگو آقا معلم. معلم به او گفت که بگو بسم الله الرحمن الرحیم همین را تمرین کن فردا بیا درست را پس بده تا گفت بسم الله الرحمن الرحیم خدا فرمود فرشتگان بچه اش دارد من را به رحمانیت و رحیمیت می خواند من حیا می کنم پدرش را در عذاب نگه دارم.
پدر و مادرهای ما هر کسی بودند بودند خدا رحمتشان کند رحمتشان هم کرده اما آمد و رفت شما هم در این نیمه شب می دانید چقدر به آنها خدا از جانب شما محبت و لطف خواهد کرد همین برای ما بس کاری دیگر به کارهای دیگر پدر و مادرمان نداریم اینکه ما را در خانواده شان شیعه بار آوردند. همین برای ما بس است برای آنها هم بس است تقریبا ریشه ای امشب وجود شیعه را شناختید تا اوصاف شیعه را به تدریج از قرآن و روایات ببینید.
شیعه, آدم با روایاتی که راجع به شیعه روبرو می شود می بیند با یک دریای بی ساحل روبرو می شود شیعه, امام صادق می فرماید دل مادرم از شیعه شاد است دل مادرم. خب زهرا از ما خوشنود باشد خودش خیلی سرمایه است. چون از عالم برزخ ما را می بیند می بیند که با اینکه هزار و چهارصد سال فاصله داریم برای بچه اش خودکشی می کنیم خب این خیلی شاد می کند دلش را شیعه چقدر سرمایه دارد که امام صادق در کتاب کامل الزیارات است می فرماید وقتی که پیغمبر امیرالمومنین امام مجتبی مادرم صدیقه کبری خود حضرت مجتبی و جدم ابی عبدالله هر پنج تا از عالم برزخ وقتی چشمشان به شیعه می افتد که دور هم نشستند و دارند برای ابی عبدالله گریه می کنند هر پنج نفر می گویند خدایا همه ی اینها را بیامرز هر پنج نفر می گویند خدایا پدرانشان را هم بیامرز هر پنج نفر می گویند خدایا مادرانشان را هم بیامرز. یک سوال هم از شما داشته باشم حرفم تمام, ما گریه می کنیم هر پنج تایشان از خدا درخواست می کنند درخواستشان هم با یک درخواست است درخواستشان با یک درخواست است ما که شروع می کنیم به گریه کردن ابی عبدالله رو می کند به چهار نفرشان جد بزرگوار پدر مادر برادر می بینید برای من چه کار دارند می کنند؟ شما به همه ی اینها و پدر و مادرهایشان دعا کنید. شما برای همه ی اینها طلب مغفرت کنید حالا من از شما می پرسم خود و خدا این گریه ای که ما می کنیم این عکس العمل به گریه ی ما از آن پنج نفر پیدا می شود برای گریه ی زینب چه بود آن گریه چه گریه ای بود. اینجا ما فقط گریه می کنیم آن پنج تا دعا می کنند اما کربلا وقتی زینب گریه کرد تمام ملائکه گریه کردند همه انبیاء گریه کردند در بارگاه قدس که جای ملال نیست/ سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است/ جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند/ گویا عزای اشرف اولاد آدم است.