روز ششم یکشنبه (23-3-1395)
(تهران مسجد امیر)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
درباره ارزش فهم و اینکه راهی به سوی همه خیرات و خوبیهاست و پروردگار عالم فهمیدن را بر انسان در سوره حشر واجب فرموده است مسائل مهمی از قرآن و روایات و زندگی اهل فهم بیان شد.
از مسائلی که دانستنش در این زمینه بسیار مهم و بسیار مفید است، ویژگیهای اهل فهم است. انسانهایی که انسانهای فهمیدهای هستند و اهل درک هستند اهل بینش هستند، اهل کیاست و فراست و تشخیص حق از باطل هستند چه ویژگیهایی دارند؟
امروز با توفیق خداوند روایت فوق العاده باارزشی را از قول پیغمبر عظیم الشأن اسلام برایتان قرائت میکنم این از نخبه روایات اهل بیت است. ازگوهرهای شبچراغ معدن گوهرهای اهل بیت است.
پیش از آنکه روایت را برایتان قرائت کنم باید به محضر مبارکتان عرض بکنم چون اول روایت کلمه عاقل به کار گرفته شده است من امروز به کتاب معتبر قابل قبول لغت که مراجعه کردم ببینم برای عقل برای عاقل، چند تا معنا بیان شده است، چون لغات عرب منحصر در یک معنا نیست یک لغت گاهی دارای ده دوازده، پانزده، هشت، پنج معناست، یکی از معانی عقل فهمیدن است، درک کردن است، که به همین مناسبت یک معنای عاقل یعنی کسی که میفهمد، کسی که درک میکند، کسی که تشخیص میدهد چگونه زندگی کند. این عقل و عاقل.
اما رسول خدا در حدود ده ویژگی بسیار مهم را برای انسانهای فهیم بیان فرمودند، که بخش بخشش را تا جایی که فرصت اجازه بدهد با همدیگر دقت میکنیم و تحلیل میکنیم. متن گفتار حضرت را من قطعه به قطعه میخوانم چون نور دارد، کلامکم نور.
صفت العاقل ان یحلم عمن جهل علیه، یک ویژگی انسان فهمیده این است که در مقابل کار جاهلانه و عمل نابخردانه مردم بیدر و پیکر و نفهم که قرار میگیرد با نرمی، با خوشخوئی، با مدارا، با راحتی برخورد میکند. یعنی میگوید شأن من نیست با مردمی که کار جاهلانه انجام میدهند دست به گریبان بشوم، از کوره در بروم، عصبانی بشوم، خشمگین بشوم، دعوا راه بیندازم، چون طرفم جاهل است و آدم جاهل رعایت آبرو، رعایت خانواده، رعایت شأن، و رعایت شخصیت انسان را نمیکند. راه برخورد با او برخورد مدارایی است، برخورد مدارایی یعنی چی؟ یعنی خیلی نرم با خوش اخلاقی، با خوشروئی بهش بگویم عزیز من این کار شما کاردرستی نیست، رفتارتان رفتار درستی نیست، کلامتان کلام نابابی است، خودتان ضرر میکنید، این برخوردی که با من کردید ضرری به من نمیزند، شما ضرر میکنید شما از چشم مردم میافتید، شما از حوزه محبت مردم دور میشوید، شما از چشم رحمت پروردگار میافتید، یا قبول میکند که عالی است اگر قبول بکند یا قبول نمیکند، اگر قبول نکرددیگر نباید با او ادامه داد.
از این افرادی هم که کارهای جاهلانه میکنند همه جا هستند در خانواده، در بازار، در خیابان، در ادارات، در مسیرها، در قطارها، در هواپیماها، در سفرها، اما انسانهای فهمیده در کنار اینگونه افرادی که کار جاهلانه دارند ضرر نمیبینند، ضرر نمیخورند. چون پیغمبر میفرماید عکس العمل اینان با مردمی که کارهای جاهلانه دارند عکس العمل نرمی است، عکس العمل مهربانانهای است، عکس العمل با خوشروئی است عکس العملی نهایتا با گفتاردرمانی است که اسم عربی آن نهی از منکر است، یا امر به معروف است، گفتار درمانی که الان در کره زمین در کشورها و در کشور ایران یکی از رشتههای درمان بعضی از بیماریهاست، گفتاردرمانی.
که این گفتاردرمانی حوصله میخواهد،تحمل میخواهد، بردباری میخواهد چون طرف کار جاهلانه دارد ممکن است در برابر گفتاردرمانی من عکس العمل بد هم نشان بدهد بگوید به تو چه، مگر فضولی، مگر جهنم من را تو میروی؟ اصلا وضع من به تو چه ربطی دارد؟ و باز یک مقدار ممکن است بیشتر از کوره در برود سرش را تکان بدهد بگوید با عجب آدم نفهمی ما روبرو هستیم این برخوردهایی است که دیده میشود در جامعه.
گاهی هم عمل جاهلانه و گفتار جاهلانهشان اوج میگیرد میگوید چی میگویی خدا هم بیاید من گوش نمیدهم، این گفتار جاهلانه است. ولی پیغمبر میفرماید انسانهای فهیم در برابر کل گفتار و کار جاهلانه جاهلان با نرمی برخورد میکنند با خوشروئی برخورد میکنند، با گفتار درمانی برخورد میکنند جواب داد داد جواب نداد که آدم سرش را میاندازد پایین و میرود.
سعدی چقدر اینجا جالب میگوید، میگوید که اینها چندین چراغ دارد و هم عقل دارد، هم یک عمری ازش گذشته تجربه دارد، عبرتها را دیده، الان هم که بایک عاقل نرمِ خوشرو و خوشخو برخورد دارد میکند چندین چراغ دارد و بیراهه میرود، گوش نمیدهد بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش. حالا که گفتار او را بیدار نکرد رفتار او را بیدار نکرد، نرمخوئی او را بیدار نکرد، خوشخوئی او را بیدار نکرد بگذار روزگار جریمهاش بکند و بیدارش بکند.
این که بگذار بیفتد و بیند سزای خویش این معنی آیات و روایات است که بالاخره خداوند از این گونه افراد ستمکار ظالم کردار جاهلانه انتقام خواهد گرفت، یک پسر داشت ناصر الدین شاه که بیست سال استاندار اصفهان بود جرثومه همه گناهان جهان بود، خیلی بچههای مردم را کشت، این بچه بود یک گنجشکی را گرفت و یک چوب تیز را برداشت و چشم این گنجشک را شروع کرد با این چوب تیز به هم زدن و این گنجشک ناله میکرد و پر میزد ود ست و پا میزد این در مشتش نگه داشته بود تا چشمش را دربیاورد. در یک بازی تیراندازی بین بچهها از تیرکمان یکی از بچهها یک سنگ تیز رها شد پروردگاراین سنگ را هدایت کرد آمد خورد به همان چشمی که در گنجشک بوده طرف راست صورت گنجشک یا چپ، خورد به چشم این پسر که تا آخر عمر هم رنج میکشید در مردم هم معروف شده بود اصفهان هم برایش تصنیف ساخته بوده آدم لوچه یعنی چشم سالمش لوچ شد.
و نگهش داشت خدا یک پسر بیشتر نداشت عاشق این پسر بود این پسر در جنگ اول جهانی داشت سفر خارج میرفت در دریا کشتی مورد حمله دشمن قرار گرفت کشتی با افرادی رفتند زیر آب و جنازه آن پسر هم پیدا نشد. حالا که درس نمیگیرد حالا که گوش نمیدهد، حالا که خوش رفتاری در او اثر ندارد، حالا که گفتاردرمانی را نمیپذیرد، دیگر بگذار بیفتد و بیند سزای خویش این در قرآن هم هست ذرهم فی خوضهم یلعبون. دیگر حبیب من رهایشان کن غرق در بازیگری باشند تا نوبت من برسد.
آن وقت وقتی خدا دست انتقامش گریبان مردمی که کار جاهلانه میکنند را گرفت اینها نمیتوانند از دست قدرت خدا فرار بکنند، یک کسی نمرود را نصیحت کرد، بهش گفت ابراهیم را زجر دادی هیچی نشد، در مضیقه قرار دادی هیچیش نشد، در هزار متر مربع دیوار کشیدی آنجا را پر از مواد آتش زا کردی بدن این مرد را هم انداختی در این آتش هیچی نشد، این معلوم میشود نمرود به یک جایی بند است، پشت سر این یک دستی دائما از آستین قدرت بیرون است که این را از همه حادثههایی که تو برایش ایجاد کردی نجات بدهد.
از لشگرکشی خدا بترس، این مرد نصیحتکننده گفت، گفت برو به خدا بگو آن لشگرش را بیاورد من هم میآورم البته یک هفته باید این خدا وقت بگذارد تا من ارتشم را جمع بکنم، خب دید این رفتار جاهلانه است، جهلش هم در وجودش بتون آرمه شده، این گفتار هم گفتار جاهلانهای است برو به خدا پیغام بده تو لشگرت را بیاور من هم میآورم، تمام نیروی لازم را نمرود در صحرایی بیرون از بابل جمع کرد، یک لشگر فوق العاده با تعداد بسیار غرق در اسلحه، این نصیحتکننده هم آمده بود اوضاع را ببیند با مسخره بهش گفت که مگر به خدا پیغام ندادی که لشگرش را بیاورد کو؟ گفت که خدا حوصلهاش خیلی است عجلهای هم ندارد، لشگرش هم همیشه پیروز است، تو هم عجله نکن در آمدن لشگر خدا الان میرسند، فضا پر از پشه کوچک شد یعنی پروردگار حتی خرمگس هم نیاورد به جنگ این ارتش پشه ریز، پشهها میآمدند لب پایین این ارتش نمرود را تک تک را میزدند لب بالا را هم میزدند درجا ورم میکرد خفهشان میکرد.
نمرود در حال فرار بود کل ارتش که دهان و زبان ولبها باد کرد و خفه شدند و از روی اسبها افتادند زمین یک دشت جنازه، شما هم که امر او را اطاعت میکردید اطاعت جاهلانهای بود، شما دیدید ابراهیم نسوخت میآمدید از ابراهیم اطاعت میکردید چرادر جهل پافشاری میکنید؟ چرا؟
این طلاقهایی که الان در این کشور آمارش بسیار رفته بالا نه میرود بالا بسیار رفته بالا، اینها علتش یا کارهای جاهلانه مرد است که جان زن را به گلو رسانده، یا کارهای جاهلانه زن است مرد را به جان آورده، یا کارهای جاهلانه دوتایی، یعنی بیشتر طلاقها نود و نه درصد طلاقها نامشروع است، عاقلانه نیست، مورد نفرت پروردگار عالم است، پروردگار همدلی را دوست دارد، همراهی را دوست دارد، همزیستی را دوست دارد خدا از جدایی و فرقت شدیدا متنفر است و اگر کسی در کل کشور این بحث امروز را میشنود از سیما، یا از صدا، صدایش را میشنود و در طلاق است یا طلاق داده یا یکی مقصر است، یا دو تا مقصرند بدانند قیامت در دادگاه الهی جواب قابل قبولی نخواهند داشت و عذر مورد پسندی هم نخواهند داشت یا زن به مرد ظلم کرده یا مرد به زن ظلم کرده، یا هر دو به هم ظلم کردند علی لعنت الله علی الظالمین. این فریاد پروردگاراست. این را پیغمبر نگفته این را خود خدا دارد میگوید علی لعنت الله علی الظالمین.
یک مقدار با فهم زندگی کنید، عاقلانه زندگی کنید، از امور جاهلانه بپرهیزید، قیامتمان را خراب میکند و دیگر هم نمیشود بعد از مردن آبادش کرد.
یک پشه ریزتر از همه پشهها در کتابها نوشته یک دانه ریزتر از همه آمد لب پایین نمرود را زد نشد ردش کند، رفت و دوباره آمد لب بالایش را زد دو تا لب ورم کرد، دستور داده شد به آن پشه حالا که از زبان افتاد ولی یک جوری من لب این را به ورم میآورم که راه یک نفس کشیدن داشته باشد یک خرده زجر بکشد تا بچشد زجر دادن به بنده خالص من یعنی چی. بگذار خوب زجر بکشد در رختخواب دست و پا بزند، ناله بزند، عربده بزند، به زور این دو تا لب ورم شده را مامورها باز کنند یک نصف استکان آب در آن بریزند بعد از دماغش برو بیرون فقط مغزش را قلقلک بده بخاران، جای خاراندن هم که نبود، دست که در دماغ نمیرفت در مغز. اول خودش مشت میزد به کلهاش که آن پشه ول کند مغز را دیگر خسته شد هر کسی میآمد عیادتش میگفت تا نشستی مشت بزن در کله من، چطور خدا ذلیل میکند متکبران را.
دیگر مشت هم کارگر نبود فکر کنم چکش لاستیکی درست کردند که با لاستیک بکوبند در کلهاش، اینقدر کوبیدند تا جانش درآمد و رفت جهنم. ظلم بیجواب نمیماند. ابدا بیجواب نمیماند نه ظلم مرد به زن، نه ظلم زن به مرد، نه ظلم زن به زن، نه ظلم مرد به مرد، نه ظلم حکومت به مردم، نه ظلم مردم به حکومت، ظلم بیجواب نمیماند. تاریخ هم نشان داده بیجواب نمیماند. قزافی کم مانده بود ادعای انا ربکم الاعلی کند صدام ادعا کرد انا ربکم الاعلی، ولی هر دویشان را دیدید با چه ذلتی رفتند جهنم؟ یارانشان هم همینطور.
فکر نکنید داعش ماندنی است، ظلم بقاء ندارد ظالم هم بقاء ندارد شما فکر نکنید آل سعود یهود ماندگارند، ظلم ماندگاری ندارد، ظالم دارد پیش میرود که خودش را بیندازد در دست انتقام پروردگار راهی ندارد فرار کند آل سعود دارند به طرف انتقام خدا میروند، داعش دارند به طرف انتقام خدا میروند هر کسی هم در مملکت ما ظلم میکند آن هم دارد به طرف انتقام خدا میرود جاده دومی نیست برای ظالم. این یک ویژگی مردم فهمیده صفت العاقل ان یحلم عمن جهل علیه. فهمیده که ضرر نمیکند، من از شما میپرسم این هفتاد و دو نفر کربلا روز عاشورای اول تا الان چه ضرری کردند؟ چه خسارتی کردند؟
زینب کبری به یزید فرمود کد کیدک، هر چی نقشه داری ادامه بده، و اسع سعیک، هر چی زور داری باز هم به میدان بیاور هر چی فشار، قدرت و قوت داری باز هم بیاور در میدان، نگفت ظلم کردی و تمام شد، نقشه کشیدی و تمام شد، زینب کبری فرمود از حالا به بعد کد کیدک، هر چی نقشه داری بیاور وسط و اسع سعیک هر چه کوشش و فعالیت و قدرت داری بیاور وسط، والله لا تمحو ذکرنا، به والله قسم تا قیامت یاد ما را از این عالم نمیتوانی پاک کنی خودت از یاد میروی ولی ما در یاد جهان، در یاد پاکدلان، در یاد عاشقان، در یاد صالحان، در یاد مومنان میمانیم. تو دو روز جلوی آب را کربلا گرفتی اما تا قیامت نام حسین ما کنار این آب ثبت است هر کسی آب میخورد یادش است میگوید صلی الله علیک یا ابا عبدالله هر کسی میخواهد ثواب ببرد در خانهاش، در مغازهاش، در مسجد، در حسینیه، در جادهها، سقاخانه میسازد بالایش هم مینویسد یاابا عبدالله الحسین، خیال کردی یزید کجا داری میروی؟ تو چهار اسبه داری به طرف انتقام خدا میروی برای ظالم جاده دیگری نیست، و لا یمکن الفرار من حکومتک.
برادران قوم و خویشان، زن و شوهرها، دوستان، قدر همدیگر را بدانید، از جدایی بپرهیزید، از کارهای جاهلانه بپرهیزید کشور را غرق در محبت کنید، خانواده را غرق در محبت کنید، ایران را غرق در عدالت کنید، ایران را غرق مروت و رحم کنید، از طلاق بپرهیزید، شما صاحبان قدرت بعضیهایتان از زورگویی به این مردم بپرهیزید، این مردم راست میگویند حاضرند راست بگویند خود و خدا بنشانید و بهشان بگویید سال نود و چهار و نود و سه چقدر کاسبی کردی؟ حاضرند راست بگویند،دویست میلیون مالیاتشان میشود دویست هزار تومان اگر راست را شما قبول بکنید، حاضرند این ملت به حکومت اسلامی راست بگویند اینها مردم دلسوزی هستند اینها کشورشان را میخواهند، اینها شمارا میخواهند، محبت کنید. عاطفه هزینه کنید، چوبانداز نگذارید از مردم پول بگیرند مردم را دلسوخته کنند مردم را رنجیده کنند، مردم را وادار به نفرین کنند نگذارید.
این یک ویژگی مردم فهمیده است، مردمی نرم، آرام خوشرو، و با جاهلی که کار جاهلانه میکند الهی، ایمانی، انسانی، اخلاقی برخورد میکنند شد که سود جاهل است نشد جاهل اگر به کارش ادامه بدهد به طرف انتقام خدا حرکت میکند، جاده فرعی ندارد فرار. نمیارزد. با گناه و با معصیت و با ظلم دنیا به دست آوردن نمیارزد.