روزنهم چهارشنبه (26-3-1395)
(تهران مسجد امیر)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
من ادعا نمیکنم که از زمان تحصیل علم چه علم جدید چه علوم الهی و اسلامی نگاه همه مکتبها را به انسان و اینکه چگونه باید زندگی کند دیدم. اما کتابهای مکتبهای شرق و غرب را که مکتبهای مشهوری هستند و مذهبهای معروف شرق و غرب را آنچه را که خودشان تدوین کردند نه انبیا دیدم خب با خیلی از بزرگان این مکتبها و ادیان هم در داخل و خارج گفتگو کردم بحث کردم.
هیچ مکتبی و هیچ دینی به اندازه قرآن مجید و اهل بیت مردم را تشویق به فهم نکردند. در روایات اهل بیت است فهم انسان را تشویق و ترغیب و دعوت به خیر میکند. کلمه خیر هم در روایت اهل بیت مطلق است، به هر خوبی، به هر کار مفیدی، به هر کار مثبت، به همین خاطر است که پیغمبر اسلام در یک روایتی میفرمایند آدمهای فهمیده ده خصلت دارند و نمیتوانند هم نداشته باشند، چون بین این ده خصلت مثبت و فهم گره خورده است. یک مقدار واضحتر بگویم امام میفرمایند در اصول کافی جلد اول است روایت از باب نمایش ملکوت پشت پرده به حضرت آدم است.
جبرئیل از جانب پروردگار میاید پیش حضرت آدم میگوید من از جانب پروردگار سه هدیه برایت آوردم، ولی جنابعالی آزاد هستی یکی را انتخاب کنی نه هر دو را، دست خودت است، که از این سه هدیه کدامش را بپذیری، یکی عقل است، فهم، یکی دین است، یعنی دینداری، یکی هم حیا است حیا یکی از حقایق اخلاقی است که رئیس است صدرنشین است، اگر باشد انسان از خیلی از خطرات در امان است حیا وقتی باشد دزدی انجام نمیگیرد، رشوه انجام نمیگیرد، زنا انجام نمیگیرد ظلم انجام نمیگیرد، رابطه نامشروع انجام نمیگیرد. زین العابدین میفرمایدیک دزدی در یک گوشه خلوتی یک زن زیبایی را دید این روایت هم در کتاب شریف کافی است دید خیلی قیافه میدرخشد از زیبایی، بیتحمل شد به زن حمله کرد، زن را انداخت زمین آماده تجاوز شد زن زورش نمیرسید به او توان بالایی نداشت ولی این دزد دید زن تمام بدن و لب و دهانو دندان و اعضا و جوارحش دارد میلرزد، مثل آدمی که دچار یک سرمای سختی شده باشد، گفت چه شده؟ یک کاری است انجام میگیرد تمام میشود من نمیخواهم بکشمت که، گفت که من که تا حالا دامنم آلوده نبوده آلوده هم نکردم امادر این موقعیتی که گرفتار شدم این لرزیدن من به خاطر این است که از آنی که من را خلق کرده و دارد من را در این گناهی که خودم نمیخواهم میبیند حیا میکنم از شدت حیا دارم میلرزم.
امام چهارم میفرماید دزد بلند شد، به قول آن ضرب المثل چه مردی بود کز زنی کم بود، دزد گفت یک زن اینجور از آفرینندهاش حیا میکند که او را دارد در گناه تازه ناخواسته میبیند دارد میلرزد وای به حال من، گفت خانم کاریت ندارم راه افتاد، امام چهارم میفرماید در مسیر به یک عابدی برخورد یک آدمی که خیلی وابسته به نماز و روزه و عبادت و ذکر و حال و زاری و تضرع بود، خیلی هم هوا گرم بود، عابد به دزد برگشت گفت نمیدانست دزد است و نمیدانست که میخواسته به یک زن پاکدامنی تجاوز کند گفت بیا دعا کنیم خدا یک قطعه ابر بفرستد ما زیر سایهاش راه برویم اینجور آفتاب ما را نسوزاند. گفت من اهل دعا نیستم، زمینهاش را هم ندارم دست گدایی به طرف پروردگاردراز بکنم خودت دعا کن.
گفت پس من دعا میکنم حداقل تو آمین بگو این یک کار را که میتوانی بکنی؟ گفت آره این کار را میکنم دعا کرد و دزد هم گفت آمین ابر هم آمد حداقل از حرارت آفتاب در امان رفتند رسیدند سر یک دوراهی، دزد به عابد گفت خداحافظ من راهم اینور است، خب خدا حافظت باشد، دزد که جدا شد عابد دید دیگر همه صورت و بدن را آفتاب گرفت برگشت دید ابر بالای سر او دارد میرود. گفت آقا بایست ایستاد، آمد گفت تو پیغمبر هستی؟ گفت پیغمبر؟ پیغمبر یعنی چی؟ مقام انبیا الهی مقام اختصاصی است کدام پیغمبر؟ گفت از اولیاء خدا هستی گفت برای چی میپرسی گفت برای اینکه دعای تو یک نفر مستجاب شده نه من و تو وگرنه اگر دعای من هم مستجاب میشد این ابر دو تکه میشد یک تکهاش هم میآمد بالای سر من یک تکهاش هم بالای سر تو راه میرفت گفت نه پدرجان من نه پیغمبر هستم نه از اولیاء الهی هستم من دزد هستم، داستانم هم این است، گفت برو که به خاطر این حیائی که کردی خدا تو را مستجاب الدعوه کرده، حالا ما آخوندها و شما مردم هر دویمان این سوال را داریم که خدا که امر کرده دعا کنید ما هم امرش را اطاعت میکنیم چرا هر چی دعا میکنیم مستجاب نمیشود؟ از سرمایههایی که علت استجابت دعاست کم داریم یکیش هم حیای اجتماعی است.
زنهادخترها پسرها بدجور میآیند بیرون ما هم چشممان دنبال آنها هزینه میشود، هم آنها دارند بد میکنند هم ماداریم بد میکنیم، هم آنها حیا ندارند هم چشم ما حیا ندارد، هم آنها حیا ندارند هم خیلی از مردها و جوانها حیای شهوت جنسی ندارند. دخترها و زنها به کنار و بیحیایی چشم و شهوت هم به کنار، تقلب در جنس، کم فروشی، بدفروشی، جنس تاریخ گذشته، گوشت و مرغ فاسدشده را به خورد مردم دادن حداقل سه شب در میان در تلویزیون انبارهای گوشت مرغ و گوسفند فاسد و ماهی فاسد را نشان ملت میدهند، برای چی دعا مستجاب بشود؟ وقتی زمینه استجابت وجود ندارد مگر اینکه یک فردی که نه در معاملاتش نه در کسبش، نه در داد و ستد نه در چشمش، نه در غریزه جنسی، آلودگی ندارد آن دعا بکنددعایش مستجاب بشود آن هم برای خودش. هم دعای دسته جمعی نمیشود.
آدم خدا گفته اجازه داری یکیش را قبول کنی هدیهها هدیههای بسیار مهمی است یکیش را میتوانی قبول کنی، عقل، دین، حیا، یا فهمیدن را قبول کن، یا دین را، یا حیا را، گلی به جمال پدرمان آدم، چه انتخابگر درستی، ایشان همان بزرگواری است که زیباترین توبه را انتخاب کرد، در حالی که ابلیس درگیری با خدا و ادامه درگیری را انتخاب کرد، در روایاتمان دارد یا حضرت باقر نقل میکنندیا امام صادق یک روز ابلیس آمد پیش موسی حرفهای خیلی خوبی زد چون عالم فوق العادهای است ابلیس از علمای بزرگ جنبندگان عالم است، همان وقتی که با آدم درگیر شد و با پروردگار یک آدم بوددیگر هیچی دیگر نبود ولی اینقدر این علمش بالا بود که از انبیا خبر داشت که به خدا گفت فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین، یعنی دانش به آینده داشت که آینده این کره زمین صد و بیست و چهار هزار مهمان خصوصی خدا پیدا میکند که این مهمانها همه چیزشان را برای نجات بشر هزینه میکنند این را میدانست، عالم به وجود خدا هم بود گفت فبعزتک خب قبول داشت خدارا عالم به خدا بود، عالم به برپا شدن قیامت هم بود، آنهایی که قیامت را قبول ندارند گندتر از ابلیس هستند، آنی که با او حرف میزنی میگویی این کارها را نکن این اعمال را نکن، مال مردم را نخور رشوه نخور ربا نخور، زنا نکن، دزدی نکن، اختلاس نکن، مال این هفتاد و پنج میلیون ملت را روز روشن ندزد قیامت همش گیر دارد میگوید برو خدا پدرت را بیامرزد قیامت کدام است؟ قیامت دروغ است این گندتر و پستتر از ابلیس است. چون او یک منزلت بالاتراز این است این قیامت را قبول ندارد او کاملا قبول داشت لذا به پروردگار گفت حالاکه لعنت کردی و بیرونم کردی انذرنی الی یوم یبعثون تا روزی که میخواهی قیامت را برپا بکنی به من مهلت عمر بده و جان من را نگیر. خدا هم بهش گفت انک من المنذرین، مهم نیست برای من که عمر تو را تا قیامت طولانی کنم تو یک گدایی از من کردی من هم جوابت را دادم. میگویی به من عمر تا قیامت رابده من هم دادم، هم عالم بود هم خدا را قبول داشت که خدای عالم است، هم قیامت را قبول داشت، جاهل از ابلیس پستتر است، و آنی که انبیاء را قبول ندارد پستتر از ابلیس است و آنی که قیامت را قبول ندارد بیارزشتر از ابلیس است یعنی آن سه پله از اینها جلوتر است اینها را آدم بفهمد خیلی خوب است. من بفهمم که پستتر از ابلیس در این عالم نمانم.
باریک الله به آدم، آدم انتخابهای جالبی داشته یک انتخابش توبه است که در سوره بقره پروردگار نقل میکند فَتَلَقّٰى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمٰاتٍ فَتٰابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِيمُ ﴿البقرة، 37﴾، اینجا هم در این سه تا هدیه انتخاب بسیار زیبایی کرد. به جبرئیل گفت من دین را انتخاب نمیکنم دینداری حیا را هم انتخاب نمیکنم فهم را انتخاب میکنم مردم اندر حسرت فهم درست، فهم، جبرئیل هم برگشت به عقل به فهم، گفت که در آدم قرار بگیر خداحافظ. دین و حیا آماده شدند که در آدم طلوع بکنند جبرئیل به این دو تا گفت که خدا به آدم اجازه انتخاب یکی از شما سه تا را داده آن انتخابش را کرده فهم را، دین و حیا در عالم تکوین در عالم ملکوت هر چی میخواهید اسمش را بگذارید این روایت اولا از روایات ناب اهل بیت است ثانیا یک مقدار حسش مشکل است حالاشما هر چی میخواهی اسمش را بگذار که خدا سفره ملکوت و پشت پرده را جلوی آدم باز کرد گفت این سه تا غذای خیلی خوشمزه، عقل و دین و حیا یکیش را انتخاب کن، به دین و به حیا گفت کجا؟ انصرفا آدم را رها کنید برگردید سرجایتان هر جایی که در این خلقت خدا برایتان قرار داده، هر دو به جبرئیل گفتند ما ماموریت واجب داریم هر کجا فهم برودما دو تا هم با او باشیم چون ماوصل به فهم هستیم.
آدمی که دارای فهم است، درک است، به همه خوبیها اهل بیت میفرمایند راه دارد علتش هم این است که همه خوبیها زنجیر به فهم هستند، نمیشود یک جا فهم باشد خوبیها نباشد عبادت خدا نباشد، خدمت به خلق نباشد، آنی که درک کرده و حقایق را فهمیده فهمیده این دنیا جای ماندن نیست، فهمیده خدا از آفرینش او هدف مثبت داشته، فهمیده یک سلسله مسئولیتهای مثبت بر عهدهاش است به عنوان حقوق الهی و حقوق جامعه و حقوق پدر و مادر چون انسان است این حقوق از او جدا نیست خیلی خوب زندگی میکند، این یکی دو سه تا روایت درباره ارزش و آثار فهم که هیچ مکتبی ندارد، نه مسیحیت، نه یهودیت، نه کمونیست، نه زرتشتیت، نه مکاتب دیگر، من هم کتابهایشان را خواندم هم با بزرگهایشان به بحث نشستم اصلا از این حرفها به طور صددرصد بیگانه هستند.
پاپ رهبر دو میلیارد مسیحی است، اگر اهل فهم بود الان یک شیعه واقعی بود دو میلیارد را هم شیعه واقعی میکرد فهم ندارد. رهبران دیگر مذاهب فهم ندارند، اگر آخوندهای وهابیت در عربستان فهم داشتند اولا شیعه ناب بودند ثانیا سه میلیون زائر را هر سال با فرهنگ اهل بیت گره میزدند فهم ندارند خودشان برده ابلیسند دیگران را هم میزنند برده ابلیس کنند. فهم ندارند.
من در یک نماز جمعه مسجدالحرام بودم آخوند مسجدالحرام امام جمعه بلندگو دردنیا دارد پخش میکند، نماز جمعه را آنها کانالهایشان هم خیلی قویتر از ماست نفس امام جمعه مسجدالحرام را کل کره زمین هم میشنوند کنار خانه کعبه به این روز رمضان قسم زار زار گریه میکرد به مردم اصرار میکرد هر جا قورباغه را دیدید بکشید چون وقتی ابراهیم را میخواستند آتش بزنند این قورباغه رفته دم آن آتش فوت میکرده که آتش شعلهورتر بشود احمق نفهم آتشی که از چند کیلومتری آن پرندهها نمیتوانستند پرواز بکنند بعد هم در یک دیوار چهار دیواری هزار متری بود دیوارهای بلند قورباغه با این بدن نرم چطوری تا دم این آتش رفته، یعنی از دیوار رفته بالا پریده پایین هی فوت کرده که آتش بیشتر بشود، آخوند نفهم. امام جمعه احمق.
مردم اندر حسرت فهم درست، آن وقت آدم میآید این روحانیهای واجد شرائط شیعه را میبیند، میبیند روحانی واجد شرائط یاد خدا میافتد، یاد قیامت می افتد، یاد مسئولیت میافتد، پای حرفهایشان هم که مینشیند پیغمبر میفرماید حرف که میزنند به علمتان اضافه میکنند، رفتارشان شما را به آباد کردن آخرت تشویق میکند، البته در ایران و کشورهای اسلامی بد هم هست در این طایفه، ولی من مقید میکنم حرفم را به واجد شرایط یک بار شاید خدمت شما عرض کردم مرحوم آقا میرزا حسن نوری که خیلی مورد محبت آیت الله العظمی بروجردی بود ایشان نقل میکردند که داشتند میرفتند کرمان برای تبلیغ تصادف کردند از دنیا رفتند، زمانی که در هامبورگ آلمان یک اتاق ساختند به نام دفتر مسجد هنوز هم فنداسیون مسجد را نریخته بودند آلمانیها میآمدند از بغل این دفتر بروند عکس آیت الله العظمی بروجردی دردفتر بود آماری که ایشان خبرش را داشت اضافهاش را نه، بیست و پنج مرد و زن آلمانی با دیدن آن عکس شیعه شدند فقط با دیدن عکس، گفتند ما مسیح را ندیدیم اما اینها، ما لذت نبوت را نچشیدیم اما اینها، ما لذت عبادت را نچشیدیم عکس نه خودش، فهم. دنیا پر از نفهمی است، دنیا پر از نفهم است، نود و نه درصد دولتهایی که سرکار هستند و مسلط به ملتها نفهم هستند نفهم. گفتند جبرئیل خدا به ما دستور داده هر کجا فهم هست شما دو تا دین و حیا هم باید باشید، لذا در روایات ما اهل بیت میگویند من لا حیاء له لا دین له، من لا عقل له لا دین له، آنی که نمیفهمددین ندارد نمیتوانددیندار باشد چون باید دین را بفهمد که دیندار بشود چون باید آثار حیا را بفهمد که آدم باحیائی باشد.
یک روایت ناب بیست و چهار عیار از مولایمان وجود مبارک مقدس امیر مومنان علیه السلام بشنوید، من که نمونه این روایات را هیچ جا در هیچ مکتبی ندیدم این حرفها پشتوانهاش وحی است اگر پشتوانه وحی نداشت اصلا از دهان آنها بیرون نمیآمد، اینها روایت گفتند اما خدا از گلوی آنها حرف زده. اینقدر گلو پاک است.
اصل السلامة، به به من که این روایات را خانه وقتی نگاه میکنم و مینویسم و میخواهم بیاورم مسجد زنده میشوم، اصلا یادم میرود عمرم رسیده به آخر یادم میرود که بدنم ضعف پیدا کرده، یادم میرود در دنیا هستم انگاردر بهشت هستم، ریشه سلامت از کل لغزشها، ریشه سلامت انسان این است که قبل از هر عملی و قدمی فکر بکند بعد عمل بکند و قدم بردارد، اول بفهمد، که این عمل خوب است، این داد و ستد خوب است این ازدواج خوب است، این رفاقت خوب است، انتخاب این مقام در مناسب دولتی برای دنیا و آخرت و برای مردم خوب است بفهمد، به نفهمی وارد کاری نشود، به نفهمی صندلی پر نکند که جنایت و ظلم به مردم بشود بفهمد. و ریشه سلامت این است که قبل از اینکه دهان برای سخن گفتن باز بکند بسنجد سخن را که این حرفی که الان میخواهم بزنم آبروی زنی را نمیبرد؟ آبروی مردی را نمیبرد، مردم را به ناحق به کسی بدبین نمیکند؟ مردم را به ناحق نمیترساند؟ مردم را به ناحق به خدا مغرور نمیکند؟ امیدوار نمیکند؟ کلام را بسنجد بعدبگوید. چقدر این جملات نورانی است.
امام هادی وقتی میخواهند سخنان ائمه طاهرین را تشبیه بکنند تشبیه که، اصلش را بگویند، من ذهنم رفت به یک روایتی دیگر که در آنجاتشبیه است اما اینجا در زیارت جامعه کبیره اصل را بیان میکند کلامکم نور ای ائمه طاهرین امام هادی میگوید این زیارت جامعه شناسنامه ائمه است، ای ائمه طاهرین سخنانتان نور است، ظلمت دل را برطرف میکند ظلمت عقل را برطرف میکند، ظلمت روح را برطرف میکند، کلامکم نور روشنایی محض است.