شب بیست و هشتم یکشنبه (13-4-1395)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
گفتگوی بسیار مهم و کاربردی پروردگار مهربان عالم در اوایل سوره ی انفال جزء نهم قرآن با مدعیان ایمان دارد آنهایی که می گویند ما مومنیم و به تعبیر امام صادق می گویند ما شیعه ایم. از کجا من عرض می کنم با مدعیان ایمان یا مدعیان تشیع از جمله ی پایانی آیه ی شریفه، ما در آیات قرآن که دقت کنیم خیلی چیز گیرمان می آید یعنی مثل ابر که بی دریغ بر زمین باران می بارد هر آیه ای با تدبر دقت اندیشه حقایقی را بر زمین قلب ما می باراند.
یک روایتی هست که شیخ بهایی در یک کتابی به نام مخلاط نقل می کنند این کتاب پر از حقایق گوناگون است خیلی کتاب پر قیمتی است جالب هم این است که یک بار این کتاب را در قاهره چاپ کردند روایات بسیار مهمی مطالب حکیمانه ی بسیار پر قیمتی در این کتاب موج می زند. روایتی که ایشان در این کتاب نقل کرده می گوید زمین وجود مومن یا یک بیابان مستعدی است یا نه، وجود مومن یک دریای مستعدی است اگر بر این بیابان مستعد باران ببارد و تخم افشانی شده باشد بهترین گندم را می دهد بر دریا ببارد مروارید در وجود صدف تولید می شود دیگر در طبیعت ما که اینگونه داریم می بینیم به زمین مستعد ابر ببارد گندم خوب تولید می شود به دریا ببارد در لؤلؤ به وجود می آید وجود یک انسان مستعد اگر باران رحمت قرآن و اهل بیت بر آن ببارد همه ی ارزش ها از سرزمین وجود مومن در کنار یک بینایی کامل و یک زرنگی الهی طلوع می کند سر در می آورد.
آیات را که آدم دقت می کند و همینطور روایات که دقت هم لازم است افرادی نباشیم که در خواندن قرآن مورد ملامت پروردگار شویم أَ فَلاٰ يَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ ﴿محمد، 24﴾ اندیشه در این قرآن نمی کنید؟ تدبر در این آیات نمی کنید؟ هی کلمات عربی را پشت سر هم می خوانی و می روی؟ پنجاه سال هم بخوانیم به جایی نمی رسیم فکر کنید در آیات با کمک روایات با کمک یافته های صحیح اولیاء خدا مثل باران به زمین دل آیه ی شریفه می بارد اگر فرصت شود من همین مساله را همین امشب در همین آیات بعد از آیه ی دوم سوره ی انفال برایتان می گویم. آیه ی دوم با مدعیان ایمان یا به قول حضرت صادق با مدعیان شیعه بودن حرف می زند مومنین شیعه هستید اگر مومن هستید آخر آیه می گوید اگر مومن هستید اگر شیعه هستید بنا به ادعای خودتان این چهار خصلت باید در شما ظهور داشته باشد اگر اگر هم نیستید که منتظر طلوع این چهار خصلت نباشید دروغ می گویید در آیه ی بعد از این آیه مومنان واقعی و شیعه ی خالص را معرفی می کند می گوید اگر شما نیستید اما من دارم چنین مومنانی و شیعیان واقعی را، خصلت هایشان را بیان می کند اینها هستند ادعایی هم ندارند ولی اینها در مومن بودن و شیعه بودن واقعا راست می گویند که همین جمله ی واقعا دارند راست می گویند را در آیه هم به همین صراحت ذکر می کند. حالا اول گفتارش را با مدعیان ایمان یا مدعیان شیعه بودن ببینیم چیست؟ پروردگار است دیگر او دارد حرف می زند ان احسن الحدیث و ابقل الموعظة کتاب الله، زیباترین کلام رساترین موعظه قرآن مجید است کلام الله است اگر شما بخواهید بدانید چه کسی دارد حرف می زند حتما معنای روشن کبیر را زحمت بکشید درک کنید که در این دعا هزار اسم صفت از پروردگار عالم بیان شده و این دعا اصلا نازل شده از جانب پروردگار است انشاء کسی نیست ساخت کسی نیست جوشن کبیر را بفهمم آن وقت می فهمم چه کسی دارد با من یا با مدعیان حرف می زند باید آب شوم عین یخ وسط تابستان دلم باید ذوب شود ممکن است بفرمایید خود پیغمبر ائمه اولیاء خدا که درک کامل داشتند از سخن خدا چطور آنها دلشان ذوب نشد؟ یک بار پیغمبر می فرماید بنا به نقل وجود مبارک مرحوم کلینی در جلد دوم عربی اصول کافی این مرد کم نظیر با این کتاب پر ارزشش لولا عاجال التی کتب الله علیهم لم تقر ارواحهم فی اجسادهم خوفا من العذاب و شوقا الی الثواب، اگر دست قدرت خدا روح اینها را در بدن نگه نمی داشت یک چشم به هم زدن خدا دستش را از روی روح اینها برمی داشت روح با شنیدن سخن خدا از آیات عذاب خوفا من العقاب از شنیدن سخن خدا درباره ی پاداش پاکان آخرتی در بدنشان نمی ماند این مرغ این قفس را رها می کرد و به محل اعلی که والا من و هزارتا مثل من نمی دانند کجا هست من که حالا هیچ چیزش را نمی دانم می رفت.
امیرالمومنین یک اضافه ی دیگری هم دارد و لولا عجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم شوقا من العذاب من الثواب و خوفا من العذاب طرفة عین، یک پلک بهم زدن اگر دستش را از روی روح عاشقانش بردارد روح نمی ماند در بدن با شنیدن آیات ملکوت با شنیدن آیات دوزخ درجا می مردند او نمی گذارد و الا او اگر اجازه بدهد آدم با شنیدن یک دانه اش رفته. تدبر، فکر، اندیشه آیه چه دارد می گوید؟ پایان آیه می گوید إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿الأنفال، 1﴾اگر مومن هستید خودتان که ادعا دارید هستیم من دارم می گویم اگر ادعایتان راست است اگر ادعایتان درست است اگر واقعا شیعه هستید بنا به ادعای خودتان این چهار حقیقت باید در وجود شما جلوه ی تام داشته باشد شوخی ندارد خداوند انسان مودب به آداب الهیه را می خواهد متخلق به اخلاق خودش را می خواهد حرفش جدی است امرش جدی است نهی اش جدی است به اندازه ی یک میلیون ارزن هم به ما زور نمی گوید از بس عاشق نجات بندگانش است به این محکمی حرف می زند ولی بندگانش آزادند ممکن است اصلا حرفش را هیچ اهمیت ندهند چنان که بدنه ی مهمی از کشور ما هیچ اهمیتی به حرف هایش نمی دهند. خیلی هم هستند اینهایی که اهمیت نمی دهند رباخوار، زناکار، بی حجاب، بند و بست چی با دشمن، ظالم، متجاوز به حقوق، آدم بسیار بد اخلاق داخل خانه، زن آزار دهنده ی شوهر، بچه های آق بی تربیت ظالم به پدر و مادر، متقلبان در جنس اینهایی که تند تند خروار خروار مرغ فاسد گوشت فاسد را می آورند بسته بندی می کنند تاریخ روز می زنند ملت را به کشتن می دهند بیمارستان ها را پر می کنند فلج می کنند مردم را عرق خوارها قمار بازها اینهایی که شب ها جلسات زن و مرد مختلط دارند اینها هیچ کدام هیچ اهمیتی به خدا نمی دهند به سخنش هم نمی دهند این اصرار خدا و گفتگوهای خدا برای محبت و رحمت خودش به مردم است و الا اجباری در کار نیست اینقدر محکم حرف می زند نمی خواهد اجبار کند مردم را گوششان را بگیرد ببرد بهشت نه، یا جلویشان بایستد نروند جهنم هر کس می خواهد برود بهشت درها باز است برود هر کس هم می خواهد برود جهنم در هفت طبقه اش باز است نه بهشتی ها را هل می دهد نه جهنمی ها را هل می دهد با عقل مردم با فطرت مردم با جان مردم با روح مردم حرف می زند لاٰ إِكْرٰاهَ فِي اَلدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ اَلرُّشْدُ مِنَ اَلْغَيِّ ﴿البقرة، 256﴾ من نه شانه ی یکی تان را می گیرم هل می دهم به بهشت نه پشت کسی را هل می دهم برود در جهنم دین من با اجبار صورت نمی گیرد من راه را از چاه نشان می دهم خودت می دانی این لا اکراه فی الدین را هم خیلی ها اشتباه می کنند معنیش را مثلا به عرق خوار به بی حجاب به ربا خوار به ظالم به دزد به اختلاص چی به غارتگر بیت المال می گوید حرام است می گوید لا اکراه فی الدین دین اجباری نیست می خواهم بدزدم اصلا لا اکراه فی الدین جایش اینجا نیست لا اکراه فی الدین طرفش فقط خداست نه انسان لا اکراه فی الدین حرف خدا درباره ی خودش است می گوید من کسی را مجبورا و دست و پا بسته به جهنم نمی برم هیچ کس را هم زنجیر نمی کنم به زور بکشم ببرم بهشت اصلا لا اکراه فی الدین کاری به ملت ندارد کاری به مردم ندارد که با این آیه بازی می کنند جنایت می کنند به این آیه ظلم می کنند به این آیه. آیه در ارتباط با شخص خداست در ارتباط با یک مرد و زن نیست که هر غلطی دلشان می خواهد بکنند هر جفتکی دلشان می خواهد بیاندازند هر حقی را می خواهند پامال کنند بعد هم به امر به معروف کننده می گویند دین اجباری نیست ما دلمان می خواهد بخوریم ببریم بدزدیم اصلا آیه مربوط به مردم نیست. اگر معنی این آیه این باشد که دیگر بعثت انبیاء لازم نبود همین جمله را به ملت یاد می داد می گفت هر کس آمد گفت کار بد نکنید بگویید لا اکراه فی الدین عرقت را بخور تجاوزت را بکن به ناموس مردم بتاز زنا بکن ربا بخور بیت المال را بدزد هر کس هم گفت چرا؟ بگو لا اکراه فی الدین خودش را معطل صد و بیست و چهار پیغمبر و صد و چهارده کتاب و دوازده امام و میلیون ها عالم ربانی از زمان غیبت صغری تا حالا نمی کرد. کج فهمی بد فهمی از قرآن بسیار خطرناک است چه گفتگوی زیبایی و جدی ای أَحْسَنَ اَلْحَدِيثِ ﴿الزمر، 23﴾و ابلغ الموعظة کتاب الله چقدر محکم متین زیبا فطری عقلی صاف پاک با مردم حرف می زند می گویی مومن هستم؟ می گویی شیعه ام؟ چون امام صادق دانستید فرمود بین مومن و شیعه مصداقا فرقی نیست هر جا قرآن می گوید مومن یعنی شیعه هر جا ما می گوییم شیعه یعنی مومن. واقعا مومنی؟ شیعه ای؟ باید علامت داشته باشی علامت مومن و شیعه این است.
فاتقوا الله صفحه وجودت را از گناهان باطن مثل حرص، حسد، کینه، بخل، بددلی، سوء ظن نظرتنگی، پاک کن، پاک هم نگه دار، صفحه ظاهرت را چشمو گوش و زبان ودست و شکم و غریزه جنسی و پایت را از گناهان مربوط به این هفت عضو نگهدار این یک بدنه تقواست نه کل تقوا. الاجتناب من المحرمات الظاهریة و الباطنیه. یک بدنهاش هم انجام واجبات بدنی مالی حقوقی، این تقوا.
شیعه هستی؟ خب باید اینها راداشته باشی، دو و اصلحوا ذات بینکم در مردم مومن و در مردم شیعه دعوا درگیری، نزاع، زد و خورد نباید به وجود بیاید اگر بین یک زن و شوهری، بین دو تا شریکی، بین دو تا همسایهای بین دو تا رفیقی، درگیری پیدا شد بر همه شما مردم مومن واجب است شعله این درگیری را به هر شکلی که میتوانید خاموش کنید نگذارید بین دو تا به کینه برسد، به دادگاه ودادگستری برسد، به زندان برسد، نگذارید ناموس جوانی پلههای دادگاه و دادگستری را یک سال دو سال برود بالا بیاید پایین هزار چشم ناپاک ببیند نکند یک کسی هم که میخواهد کارش رادرست بکند و دلش پیشش گیر بکند و گیر بشود دوبرابر. یعنی چی ناموس شیعه در این اجتماعات سنگین متراکم برود و بیاید.
میگوید نزاع نباید باشد، اگر هم اتفاق بیفتد در نطفه بشینید با محبت، با گفتاردرمانی، با پول خاموشش کنید. امام صادق به مفضل ابن عمر کوفی فرمود بیرون چه خبر؟ گفت آقا دو تا شیعه سر ارث دعوا داشتند ظاهرا یک پسر میت بود و داماد میت که خواهر این وارث زن این آقا بود، فرمود سر چقدر دعوا داشتند گفت آقا چهارصد درهم، امام چهارصد درهم داد گفت سریع برو به آنی که مسر است چهارصد درهم برای من است بده خاموش کن دعوا را، آبروی ما اهل بیت در کوچه و خیابان میرود مخالف میگوید هذا شیعت جعفر برای چهارصد درهم دارند کتککاری میکننددر سر همدیگر میزنند، و بعد فرمود مفضل پولهایی که مردم به عنوان سهم امام و خمس بهت میدهند هر جا دیدی شیعه نزاع دارد با پول ما برو نزاع را بخوابان، شیعه هستی پس چراآبروی اهل بیت را میببری؟ این دو فاتقوا الله و اصلحوا ذات بینکم یعنی جو زندگی شیعه و مومن باید آرامترین جو، عاطفیترین جو، با محبتترین جو، زنان، شوهران چه دعوایی با هم دارید اگر شیعه هستید ان کنتم مومنون اگر مومن هستید برای چی به هم میپرید، برای چی چنگ به صورت هم میکشید، برای چی داد میکشید که صدای هر دویتان را زن نامحرم جوان تا کوچه و خیابان برای چی طلاق را وارد میشوید شما شیعه هستید؟ اگر مومن و شیعه هستید که نبایددرگیری بینتان بشود اگر هم درگیری بینتان شود ده پانزده ثانیه بایدخاموشش کنید زن خاموش کند، شوهر خاموش کند دختر در خانه خاموش کند، پسر خاموش کند. قیامت وارد نشوید به پروردگار بگوید ده میلیارد کیلومتر از اهل بیت راهت دور است برو بهشان برس، یا آنها رفتند بهشت میلیونها سال است من هنوز دارم میدوم که ببینم میرسم یا نمیرسم، یک خرده مردم به فکر قیامتشان هم باشند. یک خرده کارمندان مدیران دولتی یک ذره به فکر قیامتشان باشند یک خرده.
یک کسی را در کوچه یک نفر دید خیلی لاغر و مردنی است گفت چرا اینجوری هستی غذا نمیخوری؟ گفت چرا به اندازه میخورم گفت برای چی آب شدی؟ گفت تازگی شک برایم آمده که آیا قیامت هست یا نه تازه شک کردم اگر یقین بکنم که میمیرم، گفت تازه به شک رسیدم، هی از خودم میپرسم قیامت هست نیست، اگر یقین به قیامت برایم بیاید که جانم به باد است.
یک خرده قیامت را باور کنیم، یک ذره. حالا بالاخره خودمان را میگویم بیرونیها را که ما نمیشناسیم نمیدانیم، امشب شب بیست و هشتم است چیزی گیرمان آمده یا نه از این بیست و هشت روز این هم باید از خودمان بپرسیم چیزی گیرمان آمده یا نه سوم و چهارم. ان کنتم مومنون اگر مومن هستید اگر شیعه هستید اطیعوا الله و رسوله فقط مطیع خدا و پیغمبرش باشید، همین. فلان فرهنگ چی چی گفته فلان موسیو چی چی گفته فلان روانشناس چی گفته آنها اگر زندگی بلد بودند و علم استوار داشتند خودشان را تربیت میکردند کشورهایشان اینجور در گودال فساد و در چاه شهوات فرو نمیرفت، خدا فقط انسان را تربیت میکند پیغمبر انسان را به رشد و کمال میرساند فقط ائمه، پیغمبر، اهل بیت قرآن مجید این سرمایهها غافل نشویم ازش. از حالا اگر زنده بودیم تا روز اول ماه رمضان سال دیگر این حال را، این تاثر را، این مسائل را، این حقایق را، نگه داریم و بپرورانیم در خودمان، راه را به سوی خدا قرار بدهیم. مسافر الی الله باشیم، چقدر جالب است قرآن خدا به مردم میگوید، میگوید میخواهید فرار بکنید در بروید، واقعا عشقتان میکشد فرار بکنید، خب به سوی خودم فرار کنید ففروا الی الله، خب میخواهید فرار بکنید خب به طرف خودم فرار کنید من که آغوشم برای تو باز ا ست، اما از من فرار میکنی چه آغوشی میخواهد تو رادرآغوش بگیرد؟ کجا میخواهی بروی، کی دلش برایت میسوزد؟ ففروا الی الله فرموده یزدان ولی سوی نفس و هوا میگریزی؟ اگر میگریزی ز بیگانه بگریز چرا دیگر از آشنا میگریزی از رفیقت چرا فرار میکنی؟ از دوستت، از آنی که تو را میخواهد، از غفور، از رحیم، از کریم، از عزیز، از سمیع، از علیم برای چی فرار میکنی کجا میخواهی بروی؟
اگر میگریزی ز بیگانه بگریز، چرا دیگر از آشنا میگریزی، گوش دادیم به حرفت بیست و هفت شب است در این تاریکی شب به طرف تو داریم فرار میکنیم فردا شب بهت میرسیم. تو برای این حرکت یک ماه وقت گذاشتی یک ماه، تو برای این حرکت در قرآن فرمودی يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ اَلصِّيٰامُ كَمٰا كُتِبَ عَلَى اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿البقرة، 183﴾، سی شبانه روز به طرف من بیا لعلکم در آغوش من قرار بگیر سی شبانه روز چهل هم نه، با چلهنشینی هم کار نداردده روزش هم کم کرده که برای ما راحتتر باشد راه کوتاهتر باشد. سه آیه هم بعد از این آیه است که به اینها میگوید اگر مومن هستید باید این چهار واقعیت در شما باشد نیستید حالا یک مشت رفیق جون جونی دارند، یک مشت مومن واقعی دارم، یک مشت شیعه حقیقی دارم اینها را شروع میکند به معرفی کردن من متن سه آیه را میخوانم یک توضیحات بسیار لطیفی در هر سه آیه دارم اگر عمر کفاف بدهد فردا شب آن توضیحات لطیف را برایتان میگویم.
انما المومنون، انما یعنی همینی که میگویم همین است دومی ندارد، إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِينَ إِذٰا ذُكِرَ اَللّٰهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذٰا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيٰاتُهُ زٰادَتْهُمْ إِيمٰاناً وَ عَلىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿الأنفال، 2﴾ اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿الأنفال، 3﴾ أُولٰئِكَ هُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجٰاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿الأنفال، 4﴾ این مومن واقعی، در مقابل اینها چی به اینها میدهم من؟ لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم، اینها چهل پنجاه سال پنج شش تا کار را به من تحویل میدهند من هم سه حقیقت بهشان تحویل میدهم درجات عند ربهم و مغفرة یعنی قیامت وقتی وارد میشوند پرونده را میبینند به پروردگار میگویند امام صادق میفرماید خدایا در این پنجاه شصت سال یعنی ما یک گناه هم نکردیم در پرونده ما نیامده خودمان میدانیم که گناه کردیم کجاست؟ و مغفرة و رزق کریم.