فارسی
سه شنبه 16 خرداد 1402 - الثلاثاء 17 ذي القعدة 1444
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اصفهان بیت الاحزان ذی القعده 1395 سخنرانی اول


روش تربیتی امام رضا(ع) - شب اول سه شنبه (19-5-1395) - ذی القعده 1437 - بیت الاحزان -  

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

روایاتی که از امام هشتم تقریبا در همه کتابهای باارزش شیعه نقل شده است انسان را در همه شئون زندگی راهنمایی می‌کند.

در روایات حضرت امهات مسائل الهی و معارف پروردگار مهربان عالم گنجانده شده. هر کدام از این روایات انسان را به حقیقتی یا به حقایقی راهنمایی می‌کند، اگر مردی، زنی، موفق به عمل به راهنمایی‌های حضرت بشود یقینا خیر دنیا و آخرت خودش را تامین کرده است. به قول قرآن مجید حیات طیبه پیدا کرده مرگ بسیار آسان در انتظار او خواهد بود مرگی که همراه با رحمت و عفو پروردگار است، برزخ آبادی خواهد داشت، و قیامت هم با سه حقیقت روبرو خواهد شد، لقاء حق، لقاء قلبی، رضایت پروردگار رضی الله عنهم و برای ابد قرار گردن در جنت پروردگار، خالدین فیها ابدا.

این حیات طیبه، آن مرگ همراه با رحمت و مغفرت، آن برزخ آباد، آن قیامت همراه با لقاء الله و رضایت الله و جنت الله بعد از ایمان محصول عمل به معارف اهل بیت است. نتیجه عمل به برنامه‌هایی است که پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین برای انسان نظام دادند.

روایتی را که امشب برایتان آماده کردم روایت بسیار مهمی است این روایت در کتاب باارزش قرب الاسناد است، که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی آنقدر برای این کتاب ارزش قائل بودند که دستور چاپ این کتاب را دادند و در زمان حیات خودشان کتاب چاپ شد در اختیار علما و دانشمندان قرار گرفت. عربی است و بخشی از معارف بلند اهل بیت در این کتاب یک جلدی است.

این روایت ما را به به دست آوردن عزم و همت و تصمیم قوی بالا، برتر و پرمنفعت هدایت می‌کند یعنی انسان را از ضعف اراده و ضعف همت در کنار آبرویش، مالش، علمش، مقامش نگاه می‌دارد چون یک عده‌ای از مردم فرقی نمی‌کند مردان زنان از نظر همت، اراده، تصمیم، مرد و زن نیمه مرده‌ای هستند یک مرد و زن بی‌حال، و بیشتر بیکاره و حتی از اندیشه درباره کارهای باارزش خستگی برایشان می‌آید این روایت هدایتگر هر مرد و زنی به همت بلند تصمیم با منفعت و عزم استوار برای به کار گرفتن خودش، علمش، مالش، آبرویش، برای انجام کارهای بزرگ  و ماندنی و بسیار مفید برای خودش و مردم و دنیا و آخرتش است.

من متن روایت را ابتدائا می‌خوانم و بعد در ضمن سه یا چهار مطلب خیلی مهم روایت را موشکافی می‌کنم شرح می‌دهم، توضیح می‌دهم امام هشتم می‌فرماید خداوند چون حضرت یک روایاتی را که تحت عنوان روایات قدسی است از پروردگار نقل می‌کنند، یک روایاتی را از انبیاء نقل می‌کنند، یک روایاتی را از پدران بزرگوارشان موسی ابن جعفر تا پیغمبر اکرم نقل می‌کنند. یعنی روایات امام خیلی گسترده است، اگر کسی به این روایات مراجعه بکند اهلش هم باشد فهمش هم داشته باشد، به نظرش می‌آید که کنار یک دریای بی‌ساحلی ایستاده که این دریا پر از گوهرهای گرانبهایی است که همه مرد و زن جهان را در هر دوره‌ای می‌تواند به خوبی اداره کند. و سعادت دنیا و آخرتشان را تامین کند.

حضرت می‌فرماید خداوند به موسی ابن عمران وحی کرد که قبر حضرت یوسف را تغییر بده و جنازه او را از جایی که دفن شده به جای دیگر ببر همین، دیگر خداوند مهربان آدرس قبر را نداد، محل قبر را به موسی ابن عمران نفرمود، یک حکم کلی به حضرت کلیم الله داد که محل قبر یوسف این بنده صدیق من را تغییر بده بدن را ببر جای دیگر دفن کن، خب این حکم الهی است.

انبیاء خدا عاشق خدا بودند، علتش هم معرفت بسیار بالایی بود که به پروردگار مهربان عالم داشتند، امام صادق می‌فرماید عشق و محبت میوه معرفت است، ما نمی‌توانیم مردم را دعوت بکنیم بدون معرفت به محبت‌ورزی به یک حقیقت ما اگر بخواهیم مردم را به عشق‌ورزی به یک حقیقت دعوت کنیم اول باید حقیقت را به آنها بشناسانیم، یا اگر خود مردم بخواهند عاشق یک واقعیتی بشوند باید آن واقعیت را بشناسند، وقتی واقعیت را بشناسند زیبایی‌های واقعیت را بفهمند، جایگاه واقعیت را یا در عالم یا در زندگی خودشان بفهمند محبت ایجاد می‌شود یعنی محبت یک گلی است که از سرزمین معرفت شکفته می‌شود.

اگر معرفت نباشد یقینا نوبت به محبت نخواهد رسید، مردم دنیا چون گل را زیبایی‌های گل را، می‌شناسند همه گل را دوست دارند، مردم دنیا چون اشیاء مورد نیاز خود را می‌شناسند به آن اشیاء محبت دارند یعنی بدون شناخت امکان محبت وجود ندارد، ما بیاییم مردم را دعوت بکنیم عاشق اهل بیت بشوند، نمی‌شوند بدون معرفت محبت پدید نمی‌آید ابتدا باید اهل بیت را شناساند جایگاهشان را بیان کرد، آثارشان را در زندگی دنیا و آخرت انسان بیان کرد گل محبت بعد از این معرفت شکفته خواهد شد.

ببینید آنی که معرفت به امیرالمومنین پیدا کرد مالک اشتر شد، مالک اشتر که بی‌معرفت مالک اشتر نشد، وقتی معرفت به وجود امیرالمومنین به ارزشهای امیرالمومنین به جایگاه امیرالمومنین در دنیا و آخرت پیدا کرد عاشق شد، و در این عشق مالک به شدت مجذوب امیرالمومنین شد و تبدیل به یک شیعه کامل و دارای ارزش‌های معنوی شد کارش هم به جایی رسید که وقتی شهید شد امیرالمومنین بالای منبر بین جمعیت در مسجد کوفه فرمودند مادری را دیگر سراغ ندارم که مانند مالک را به دنیا بیاورد.

امیرالمومنین که از آینده خبر داشت، امیرالمومنین که پرونده جهان تا برپا شدن قیامت پیشش بود نهج البلاغه او نشان می‌دهد که پرونده گذشته عالم و آینده عالم پیشش بود، ما در نهج البلاغه می‌خوانیم امیرالمومنین به مردم می‌فرماید فاستنطقوه، قرآن را به گفتن دربیاورید تا برای شما حرف بزند، ولی و لن ینطق، قرآن مجید آیات صامت است با شما حرف نمی‌زند و لکن اخبرکم عنه، شما بیایید من با این علمی که دارم شما را از قرآن خبر بدهم علی ان فیه علم ما یاتی تمام آینده جهان در این قرآن است و من از آنها خبر دارم و الحدیث عن الماضی تمام وقایع گذشته عالم در قرآن است من ازش خبر دارم، و دواء دائکم داروهای بیماری‌های شما بیماری‌های فکری و نفسی و روانی در قرآن است من ازش خبر دارم، و نظم ما بینکم و آنچه که نظام درست زندگی شما را برپا می‌کند در قرآن است و من ازش خبر دارم این علم  امیرالمومنین.

خب امیرالمومنینی که از آینده خبر دارد دارد درست می‌گوید که من مادری را دیگر تا قیامت سراغ ندارم مانند مالک را بزاید این نتیجه معرفت است، و نتیجه عشق است، و نتیجه محبت است که برخاسته از معرفت است ولی در همان روزگار یک آدم بی‌معرفتی که نهایتا چون معرفت نداشته محبت هم نداشته با امیرالمومنین برخورد می‌کند و شب نوزدهم ماه رمضان امیرالمومنین را می‌کشد. اگر آدم معرفت نداشته باشد به اهل بیت یا قاتل خود اهل بیت می‌شود یا قاتل فرهنگشان می‌شود آنی که الان در جامعه ما هر حرامی را مرتکب می‌شود و هیچ عبادتی را انجام نمی‌دهد و در خانه مسلمان هم به دنیا آمده این هم یک نوع قاتل است، خود امیرالمومنین را اگر می‌دید می‌کشت ولی ندیده فرهنگ‌کشی می‌کنددر زندگیش. این خیلی مهم است. اینقدر که قرآن روی معرفت اصرار دارد روی هیچ چیز اصرار ندارد شما قرآن مجید را دقت کنید می‌گوید من شما را آفریدم لتعلموا برای اینکه بفهمید من خاک را گل نکردم آدم بسازم مثل حیوانات بخورد و بخوابد و چاق بشود و مریض بشود و بمیرد. اصلا من همچنین نیتی در ساختن انسان نداشتم، من اگر برای شکمتان مواد می‌سازم برای این است که زنده بمانید بفهمید وگرنه اگر پای فهم نبود شما را خلق نمی‌کردم اینقدر حیوان در کره زمین ولو بود نیازی نبود دیگر شما بیایید علف چر بشوید، خب آنها علف چر هستند.

لتعلموا برای اینکه بدانید یا در آیه دیگر می‌فرماید وَ جَعَلَ لَكُمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصٰارَ وَ اَلْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ  ﴿النحل‏، 78﴾، من برای شما گوش ساختم، برای شما چشم ساختم برای شما نیروی درک ساختم لعلکم تشکرون برای اینکه سپاسگذار باشید یعنی دستتان را بالا کنید بگویید خدا را شکر به ما چشم دادی، به ما  گوش دادی، به ما نیروی درک دادی این لعلکم تشکرون یعنی از این سه ابزار شناخت برای معرفت استفاده کنید اگر اهل معرفت شدید می‌شوید شاکر اما اگر بی‌معرفت ماندید می‌شوید ناسپاس و کفران‌کننده خیلی آیات قران دقیق است خیلی، خب انبیاء عاشق خدا بودند، چرا؟ چون عرفان به حق داشتند یعنی واقعا وجودمقدس او را می‌شناختند و به دنبال عشق به او عاشق انجام دستوراتش بودند. این است که هر عبادتی می‌کردند با نشاط بود، یعنی شما عبادات انبیاء را در آیات قرآن ببینید سه خصلت در عباداتشان موج می‌زد همت، بالاترین عبادت را داشتند، معرفت، شناخت به عبادت و معبود داشتند عشق عبادت عاشقانه بود نه با کسالت، نه با سستی، واقعا نماز می‌خواندند لذت می‌بردند، روزه می‌گرفتند لذت می‌بردند جهاد می‌رفتند لذت می‌بردند، زندگیشان غرق در معرفت و همت و محبت بود.

خب حالا امر کرده به موسی، که بدن یوسف را جایش را تغییر بده، همین، حالا باید خود موسی ابن عمران در مقام برآید قبر را پیدا بکند و جنازه را دربیاورد و آنجایی که بهش دستور می‌دهند ببرد دفن کند، در مقام تحقیق برآمد، چرا؟ چون باید پروردگار عالم به او می‌گفت قبر کجاست ولی نگفت، وقتی که نگوید خب نمی‌داند کجاست، به مردم فرمود، کی از قبر یوسف خبر دارد؟ کی؟ گشتند گفتند موسی یک پیرزنی است هم کور است هم زمین‌گیر است، خیلی سنش بالاست، ولی هوش و حواسش سر جایش است او از جای قبر یوسف خبر دارد. گفت بیاورید.

حالا امام هشتم دارد ما را راهنمایی می‌کند به همت بلند، به این که عزمتان تصمیم‌تان، همت‌تان، خیلی بالا باشد، کم همت نباشید عزم سست نداشته باشید، نیت مرده نداشته باشید، خدا اینجور آدم‌ها را دوست ندارد، پیرزن را آوردند، خب زمین‌گیر، پا خشک شده، چشم کور شده، فقط زبان کار می‌کند و هوش، همین. موسی ابن عمران به او فرمودند خانم قبر یوسف را می‌دانی کجاست؟ خب آن نسل به نسل بعد از مرگ یوسف بهش رسیده بود که محل قبر کجاست، گفت می‌دانم کجاست، گفت آدرس بده گفت نمی‌دهم، فهمید که درخواست‌کننده کلیم الله است و فهمید که از کلیم الله خیلی کار برمی‌آید، این هم آدم بفهمد خیلی مهم است که آدم بفهمد از خدا همه کار مثبتی برمی‌آید از انبیاء و ائمه و اولیاء الهی همه کار مثبتی برمی‌آید این را آدم بفهمد اگر آدم بفهمد به قول خود پروردگار رو از من برنمی‌گردانی و رو به دیگرانی بکنی که خودشان با همه وجود گدای من هستند و نیازمند به من هستند.

پیرزن وقتی شناخت سوال‌کننده کلیم الله است بهش گفت موسی دقیقا جای قبر را نشان بدهم بهت؟ گفت نشان بده گفت به چهار شرط نشان می‌دهم این همت بلند گفت شرایطت؟ گفت یکی اینکه چشمم به من برگردد، بینای کامل بشوم، یک. یکی این که خشکی پایم برگردد و پادار حسابی بشوم، یکی اینکه به روزگار جوانی برگردم، یکی دیگر که چهارمی است ضمانت بده قیامت بهشت خانه‌ام دیوار به دیوار خانه تو باشد، همان جا که خدا تو را می‌برد من را ببرد، امام هشتم می‌فرماید این چهار تا پیشنهاد خیلی سنگین آمد به موسی، خیلی، حالا زمان عیسی باز عیسی یک معجزه‌ای که خدا بهش داده بود برای اینکه نبوتش را یهودیان متعصب منجمد قلب تاریک قبول بکنند این بود که کور مادرزاد را چشم‌دار می‌کرد، اما حالا زمان موسی زمان معمولی بود مردم راحت‌تر واقعیات الهی را قبول می‌کردند. ولی حالا موسی تعجب کرده و خیلی به نظرش سنگین می‌آید که من تو پیرزن صد ساله را برگردانم به سن بیست و چهار و پنج سالگی، چشمت هم صددرصد سالم کنم، پاهایت هم برگردانم، و در بهشت هم خانه‌ات دیوار به دیوار خانه من بشود این خیلی سنگین آمد به موسی.

همت خیلی بالا بود خواسته‌ها خیلی سنگین بود، گفت خدایا من با این پیرزن چی کار بکنم؟ خطاب رسید موسی تو مگر می‌خواهی این کارها را بکنی؟ این چهار تا چیز از تو خواسته من باید انجام بدهم بهش قول بده، چه رحمت بی‌نهایتی، چه خدایی، که توقعات بنده‌اش را که برای پیغمبر اولوالعزمش سنگین آمده می‌گوید برآورده می‌کنم عیبی ندارد، برادران و خواهران آدرس یک قبر را می‌خواهد بدهد و خدا اینقدر پاداش می‌خواهد بهش عنایت کند اگر آدم یک عمری با خدا زندگی کند، اگر عمری انسان بنده واقعی خدا باشد، اگر انسان از محرمات خدا اجتناب بکند خدا چی می‌خواهد به آدم بدهد اینها همه پاداش آدرس دادن یک دانه قبر است که پیری جوان شود، شلی سالم شود، کوری بینا شود، و خانه‌اش هم در بهشت دیوار به دیوار موسی قرار بگیرد برای آدرس یک قبر.

ولی همت عجب همت بالایی است، عزم و تصمیم عجب عزم و تصمیمی بود، وقتی موسی ابن عمران قول بهش داد پیرزن مطمئن به موسی است میداند انبیاء اهل دروغ نیستند، می‌داند انبیاء اهل دوز و کلک نیستند، می‌داند انبیاء کلاه‌بردار نیستند، می‌داند انبیاء سوء استفاده‌چی نیستند، می‌داند انبیاء از قدرتی که دارند خلاف استفاده نمی‌کنند که آدرس قبر را بدهد بعد هم به پیرزن بگوید برو دنبال کارت، خواسته‌های نامعقولی داری نه. ای کاش همه ما مثل انبیاء بودیم، قول درست، حرف درست، ضمانت درست، زندگی بی‌کلاه گذاشتن سر مردم، زندگی بدون فریب دادن، زندگی بدون سوء استفاده کردن از عباد خدا.

آدرس داد گفت کناره‌های رود نیل یوسف را در آنجا دفن کردند حالا مثلا باید غواص بیاید یا صبر کنید آب فروکش بکند من نقطه قبر را نشان بدهم و نشان داد و آب هم کنار رفت یک قبر سنگی پیدا شد که یوسف را در این قبر سنگی دفن کرده بودند موسی ابن عمران جنازه را انتقال داد به جایی که باید دفن بشود، همت بلند. یک آیه هم از قرآن بشنوید سوره تبارک آیه دو.

هو الذی خلقکم آیه شریفه همت را می‌خواهد درس بدهد همت بلند، اراده قوی، تصمیم جدی، عزم برتر، اَلَّذِي خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَيٰاةَ خدا آفریننده حیات و زندگی و مرگ است، لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ اَلْعَزِيزُ اَلْغَفُورُ  ﴿الملك‏، 2﴾ خدا حیات و مرگ را آفرید برای اینکه شما را در این عرصه قرار بدهد که کدامتان سراغ احسن عمل می‌روید، اگر عبادت می‌کنید احسن عبادت، اگر به مردم خدمت می‌کنید احسن خدمت، اگر دنبال علم می‌روید احسن علم، اگر دنبال اخلاق می‌روید احسن اخلاق و هو العزیز الغفور، خدا توانای شکست نا‌پذیر است شما برای من احسن عمل بیاور من هم به تو احسن پاداش را خواهم داد. توانای شکست‌ناپذیر و غفور، اگر در مسیر رساندن خودت به احسن عمل یک وقت سستی کردی، لغزشی داشتی آن هم به تو می‌بخشد، عزیز هستم یعنی توانایی دارم به احسن عمل تو احسن پاداش را بدهم، اگر سستی در مسیر شد یا لغزشی می‌بخشمت، بهت نمی‌گیرم. این یکی از آیاتی است که مردم را تشویق می‌کند به احسن عمل که در دعای کمیل هم خواندید امیرالمومنین عرض می‌کند و اجعلنی من احسن عبادک نصیبا عندک، خدایا به من کمک بده من بشوم بهترین بنده تو، و شد یعنی همه این واقعیات شدنی است همه این واقعیات.

 

 

 


0% ( نفر 0 )
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
سخنرانی های مرتبط
پربازدیدترین سخنرانی ها
ذی القعده 1395 اصفهان بیت الاحزان ذی القعده 1395 سخنرانی اول اصفهان بیت الاحزان

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^