لطفا منتظر باشید

جلسه اول *روز شهادت امام محمد با قر (ع)*(19-6-1395)

(قم بیت آیت الله بروجردی)
ذی الحجه1437 ه.ق - شهریور1395 ه.ش
5.25 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.

یکی از شایسته‌ترین یاران وجود مبارک حضرت باقر علیه السلام که انسان از برخوردهایی که با حضرت داشته می‌فهمد یک امام‌شناس واقعی بوده؛یعنی در قلب مبارکش عظیم‌ترین سرمایه را که حجت‌شناسی بوده داشته، و از توفیق خاص پروردگار مهربان در این زمینه برخوردار بوده. چنین قلبی همان قلبی است که رسول خدا با تضرع و ابتهال به پیشگاه حق عرض می‌کرد اللهم اجعل فی قلبی نورا، خیلی مهم است که بالاترین بهترین، اعلم‌بندگان، اعبد‌بندگان، از پروردگار بخواهد که در قلبش نور قرار بدهد حالا قلب وجود مبارک رسول خدا که در رحم مادر از نور ساخته شد اما اگر به این جمله بتوانیم تکیه کنیم که نور مقول به تشکیک است با اینکه این قلب از رحم مادر نوری بوده و قد خلقکم الله انوارا ولی باز هم ظرفیت اینقدر بالا بوده که جای درخواست نور بیشتر بوده که به پروردگار عرض می‌کند اللهم اجعل فی قلبی نورا.

این مرد بزرگ الهی این یار صادق امام صادق، امام باقر، قلبش از نور معرفت به حجت الله پر بوده این بالاترین سرمایه است، عظیم‌ترین موتور برای حرکت انسان به سوی کمالات و ارزشهاست. اگر در روایات جلد اول اصول کافی هم سری بزنید آنجا می‌بینید که ائمه طاهرین معرفت خود را به نورانیت اعلام کردند، یعنی هر قلبی که شناخت از امام معصوم داشته باشد ،حداقل یقین به واجب الاطاعه بودن آنها داشته باشد و حداقل به این واجب الاطاعه بودن آنها عمل کند، این قلبش قلب نورداری است.

وجود مبارک رسول خدا _باز در باب ایمان اصول کافی است در جلد دوم _وقتی که در مسجد نشسته بودند مردم هم کنارشان بودند مصعب ابن عمیر آمد از بیرون مسجد رد شد پیغمبر اشاره کردند با دست مبارکشان و مردم را توجه دادند که او را ببینند_ یک جوان بیست و پنج شش ساله که در جنگ احد هم شهید شد_فرمودند هذا رجل، رجل در لغت به معنای یک انسان شایسته بزرگ است، اگر به لغت مراجعه بکنید اینجور معنی کردند، فقط در برابر مرأة معنی نکردند، نوشتند رجل ورجال یعنی انسان و انسان‌های با شخصیت ،ارزشمند و بزرگوار. آنجایی که خدا می‌فرماید:( فیه رجال یحبون ان یتطهروا)، در سوره توبه  منظور انسان‌های شایسته و بزرگ است یا در سوره نور که صدیقه کبری هم در این آیه یقینا هست (رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع ان ذکر الله)، انسان‌های شایسته و بزرگ که شامل حال صدیقه کبری هم می‌شود بدون کم و زیاد از نظر بزرگواری و شایستگی با پدرش و همسر با کرامتش و فرزندانش.

البته من در یک روایتی دیدم _قابل تحلیل هم هست_ که پیغمبر می‌فرمایند: اگر از آدم تا عیسی ابن مریم صد و بیست و چهار هزار نفرشان به خواستگاری زهرا می‌آمدند من این خواستگاری را قبول نمی‌کردم؛ چون هیچکدام هم وزن و هم سنگ او نبودند. یک کفو یک هم وزن بیشتر در این عالم ،خدا برای زهرا نیافرید آن هم امیرالمومنین است، در آیه مباهله هم دیدید کل سنی و شیعه نقل کردند ،با اینکه پیغمبر از طرف خدا مامور بود به نصاری نجران بگوید (ندعوا ابناءنا و ابناءکم و نساءنا)، کلمه نساء جمع ،اضافه به نا ،ضمیر جمع هم شده ،اضافه جمع به جمع دلیل بسیار روشنی است بر اینکه نساءنا یعنی کل ؛ولی فردا دیدند پیغمبر با اینکه دیروز وعده نساءنا داده بود یک خانم را با خودش آورده، یعنی زهرا به تنهایی وجود مقدسی است که آنچه خوبان همه داشتند او به تنهایی داشت.

انسان شایسته بزرگوار، هذا رجل به مسجدی‌هایشان فرمودند ،خیلی عجیب است که اطراف پیغمبر آدم‌های ضعیف الروح و ضعیف القلب و ضعیف العقل زیاد بودند، و آدم نشدند ،که بعد از مرگ پیغمبر آن حادثه تلخ زخم‌زننده به اسلام را به وجود آوردند که تا حالا جبران نشده ،زخم هم سنگین‌تر شده و علاج الان منحصر به یک نفر است آن هم وجود مبارک امام دوازدهم علیه السلام است که ما هر چی هم بنشینیم برای علاج این زخم‌های بعد از مرگ پیغمبر ،کار آنچنانی از دستمان برنمی‌آید. نمی‌خواهم ناامید بشوید کار باید بکنیم اقلا این زخم گسترده‌تر نشود یا پر آن دامن ما را نگیرد.

خب این برای همین اطرافیان پیغمبر بود، خیلی کم بودند آنهایی که انسان شایسته شدند، صالح شدند، بزرگ شدند، و ویژگی‌شان هم اطاعت صددرصد از خدا و رسول بود و حالشان هم حال تسلیم به وجود مقدس پروردگار و پیغمبر اکرم بود. یکیشان همین جوان بیست و هفت و هشت ساله بود که اشاره در مسجد به آنهایی که نشسته بودند نکردند که تو اینجوری هستی نه هیچکدام اینجوری نبودند چهارتا هم اگر بودند آن روز در مسجد نبودند، سلمان نبوده، مقداد نبوده، حضرت منظورش این بود که اینهایی که خیلی دست پایین هستند بفهمند که می‌شوددست بالا شد.

هذا رجل نوّر الله قلبه بالایمان، این کم سرمایه‌ای نیست آن هم در سن بیست و پنج شش سالگی که خدا قلبش را روبروی افاضات و عنایات خودش قرار بدهد و در قلب انحرافی نباشد (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا)، ببینید این قلب را که این قلب واقعا لیاقت دارد که خودش نورش را به صورت عنصر ایمان بتابد در آن، رجل نوّر الله قلبه بالایمان.

خب این شاگرد امام باقر، این انسان بزرگ از همین قماش بود، از همین قبیله بود، از همین تیره بود،معرفتش به امام یک معرفت کاملی بود. این سرمایه. خب ما برای معرفت پیدا کردن به شکل آنها یا باید خیلی زحمت مطالعه در احوالات و آثار و فرمایشات ائمه به خودمان بدهیم، و بیاییم بخشی از روایات را -حالا همه را که نمی‌رسیم _حداقل مردم ما کل روایات جلد یازدهم وسائل را از بیست جلد_بیست جلدی که به امر مرحوم آیت الله العظمی بروجردی چاپ شد_فقط شیعه جلد یازدهم وسائل را بفهمد، یا برود مطالعه کند دقیق ،اگر ابزار فهمش را دارد .یا نه یک استاد بگیرد و اگر پول هم باید بدهد پول بدهد، اذا نزلت نازلة فاجعلوا اموالکم، امیرالمومنین می‌فرماید خطر دینی برایتان پیش آمد راه دفع خطر پول گذاشتن است پول بگذارید ،یک استاد بگیر ماهی ده جلسه برو پیشش، جلسه‌ای صد هزار تومان ،دویست هزار تومان بهش بده آثار اهل بیت را بشناساند ،می‌شوی امام‌شناس.

یا نه باید دنبال بگردیم جستجوگر باشیم ؛چون زمینه‌اش در مملکت ما چهل سال است خیلی کم شده، و دارد کمتر هم می‌شود، دنبال منبری‌های عالم واجد شرائط بگردیم که بیانشان ،بیان انتقالی باشد، بتوانند در منبر، ایام رمضان، محرم وصفر، فاطمیه، با اثرگذاری، یک بخشی از آثار اهل بیت را که روایاتشان است و نور هم هست، در زیارت جامعه می‌خوانیم کلامکم نور، واقعا همین است، و امرکم رشد و فعلکم الخیر، و وصیتکم التقوی و سجیتکم الکرم. اینها انتقال داده شود به شما ،می‌شوید امام‌شناس شما هم قلب نورانی پیدا می‌کنید. یقین هم بدانید حالا من تقریبا تجربه پنجاه سال منبر و مطالعه را در یک کپسول خیلی کوچک به شما بدهم، امام‌شناس می‌تواند پیغمبرشناس بشود هر پیغمبرشناسی امام‌شناس نیست، یک میلیارد نفر می‌گویند یا رسول الله، یک میلیارد نفر می‌گویند قال رسول الله ،اما هیچکدامشان امام‌شناس نیستند این رده‌بندی‌ها باید لحاظ شود امام‌شناس پیغمبر شناس می‌شود، امام شناس خداشناس می‌شود {بنا عرف الله }حرف تمام است، اگر آدم امام باقر را نشناسد، همین فقط بداند ایشان پنجمین نفر است از دوازده نفر این چه فایده‌ای دارد

اگر انسان امام باقر را با هویت امام باقر بودن بشناسد پیغمبر را خب می‌شناسد، خدا را خوب می‌شناسد اصلا ما بدون امام هر قدمی برای پیغمبرشناسی و خداشناسی برداریم قدم باطلی است، من کتاب دارم که یکی از بزرگترین علمای اهل تسنن نوشته، خیلی هم چاپ خورده .کتاب را من دارم درباره پروردگار است، شما این کتاب را اگر بخوانید بهتتان می‌برد که آنهایی که بی‌توفیق از امام‌شناسی هستند خداشناسی‌شان در چه رده‌ای است، من این کتاب را مطالعه کردم در آن کتاب راجع به کله خدا، چشم خدا، گوش خدا، زبان خدا، دست خدا، شکم خدا، پای خدا سیصد صفحه را پر کرده.

خب این احمق اگر امام‌شناس بود خب امام خدای واقعی را به او می‌شناساند، اگر این احمق قرآن را اقلا دقت می‌کرد که (لیس کمثله شیء)، نمی‌آمد یک کتاب سیصد صفحه راجع به کله خدا، سینه خدا، دست خدا ،شکم خدا و پای خدا بنویسد و بعد هم بنویسد شبهای جمعه خدا صندلی‌اش را خودش _به ملائکه هم نمی‌گوید مبادا برای آنها زحمت باشد خدا خودش صندلی خودش _را کول می‌گیرد می‌آید آسمان اول، صندلی را می‌گذارد روی آسمان اول می‌نشیند که به بندگانش نزدیک باشد ،صدایشان را بشنود، مگر آسمان طاق است، آسمان کف است، ولی اینها در کتابهایشان پر است، امام در زندگی آدم نباشد گمراهی او قطعی است ،امام در زندگی نباشد خدا را نمی‌شود شناخت، پیغمبر را نمی‌شود شناخت، دین را نمی‌شود شناخت، حلال و حرام را نمی‌شود شناخت.

امام واجب است شناختش، مستحب نیست من اصول دین و فروع دین را از جوانی قبول نداشتم، من می‌گفتم این تقسیم یک تقسیم نادرستی است اصل را گذاشتند فرع و می‌گویند فروع دین، فروع دین دوتاست، امامت و معاد، معاد بالای هزار آیه در قرآن دارد این فرع است، امامت مجلات مهمی از روایات باب امامت را اشغال کرده این فرع است بنا عرف الله فرع است، این جابجایی جابجایی درستی نبوده .به جای اصول دین پنج تاست اول توحید، باید اول امامت را می‌گذاشتند، با امام آدم خدا را می‌شناسد نبی را می‌شناسد، قیامت را می‌شناسد، فقه را می‌شناسد ،با امام.

اینها محافظان دین هستند از انحراف، اینها مبین دین هستند از اجمال و از ابهام، اینها مفسران قرآن هستند.خب حالا من راجع به امامت بحثی نداریم  این بحث صد سال هم آدم بنشیند هر روز یک ساعت حرف بزند تمام نمی‌شود، کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم، داستانی است داستان امامت.

 من از شما برادران روحانی تقاضا می‌کنم در باب حجت کافی حتما آن روایت حضرت رضا را در باب امامت که مسلم مرزی از حضرت رضا نقل می‌کند ببینید .آن نخبه روایت در روایات ماست ،نزدیک دو صفحه وجود مبارک امام هشتم معرف امام شده است . شما در منطق خواندید ،معرف باید اجلای از معرَف باشد، اینجا دیگر اجلا ورشکسته است، چون خود امام اجلاست ،آنهایی را هم که دارد معرفی می‌کند اجلا هستند. امام از زبان امام نه از زبان یک عالم، نه از زبان یک منبری، امام از زبان امام همان را مردم برایشان بیان بشود به وسیله شما که نزدیک محرم و صفر است امام‌شناس می‌شوند، کمتر هم این روایت به منبر کشیده شده حالا من پای همه منبرها نبودم خبری ندارم دقیق نمی‌توانم بگویم ،این روایت به منبرها کشیده نشده ،اما واجب است این روایت بیاید به منبرها و برای مردم توضیح داده شود، نه الفاظش معنی شود نه ،آن هم به درد مردم نمی‌خورد ،باید پوشش این الفاظ را برداشت اعماق الفاظ را کشف کرد وبه مردم ارائه کرد.

خب این انسان شایسته بزرگ، رجل یعنی معرفت‌دار . یک روز خدمت وجود مبارک امام باقر عرض کرد یابن الرسول الله شما یک دریا هستی، آدم امام را دریا ببیند معلوم می‌شودآدم چشم‌داری است، گفت شما یک دریا هستی که این دریا ته ندارد، باریک الله یعنی گفت اگر برجسته‌ترین غواص هم بخواهد با کله برود کف این دریا ،دریا کف ندارد، خب دریایی که ته ندارد از تمام جهاتش ساحل هم ندارد، تو یک همچنین دریا یی هستی یابن الرسول الله چقدر گوهر تحت عنوان علم در این دریا ریخته  است کسی نمی‌داند، شما یابن الرسول الله دریای پرگوهر علم هستید، این علم هم قابل شمردن نیست علم کیفیت است کمیت هم که نیست بگوییم یک دو سه چهار امام عالم به این دو هزار رشته بوده نه کیفیت شماره‌ای نیست، کیفیت با دل لمس کردنی اگر دلی در کار باشد.

دل باشد بله لمس می‌کند کیفیت را، بعد به حضرت عرض کرد گفت :یابن الرسول الله یک چیزی بابت این شانزده هفده سالی که من نوکر شما بودم، خادم شما بودم از این دریا به من می‌دهی؟ این معرفت!حالا باز به آن خواسته‌اش که امام باقر فرمود یکی از گوهرهای این دریا این است آن هم کار ندارم ؛چون آن هم خیلی حرف دارد آنی که امروز برایتان آماده کردم که آن را بگویم حیف است از دست برود، گفت :یابن الرسول الله من امدم خدمت شما، حرف بزنید با من، این هم خواسته مهمی است آدم از امام دارد حرف بزنید. ببینید امام چی فرمودند ببینیم ما این حال را داریم یا نداریم، این از نخبه‌ترین روایات ماست ،تعبیر اصلا نیست برای این روایات . حالا ضعیف‌ترینش این است که بگوییم گوهر شب چراغ روایاتمان است، حرف بزنید با من، به من یک چیزی بگویید.

امام فرمودند اگر کل مردم _حالا امروز اگر بود می‌شود هفت میلیارد زمان خود حضرت خب جمعیت کره زمین کمتر بود_اگر کل مردم یک جا بایستند من توضیح دارم می‌دهم روایت را، یک جا بایستند یک جا  مشت گره کنند، یک جا هم با هم متفقا عربده بکشند که شخص تو آدم بد و زشتی هستی_آخه می‌گویند جمع اشتباه نمی‌کنند اتفاقا در طول تاریخ همیشه جمع اشتباه کرده_فرد که فرد الهی و خردمند است کمتر اشتباه می‌کند جمع بیشتر اشتباه می‌کنند، الان یک میلیارد بغل ما ایستادند آنها می‌گویند ما مسلمانیم، طبق آیات و روایات کل یک میلیارد اشتباه می‌کنند ؛لذا قرآن می‌گوید :(اکثرهم لا یعقلون)، اینها اشتباه می‌کنند حالیشون نیست اکثرهم لا یفقهون، اکثرهم لا یشکرون اینها آدم نیستند، لا یشکرون.

اتفاقا جمع اشتباه می‌کند، کم اشتباه نمی‌کنند، كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً ﴿البقرة، 249﴾ ما ارزیابی‌های قرآن را می‌بینیم ،می‌بینیم ارزیابی حق فقط در قرآن  است، بله جمع اشتباه می‌کنند امام باقر می‌فرمایددر جنگ صفین پدر عدد امام‌شناسان و خردمندانش به چهل نفر نمی‌رسید. هفتاد هشتاد هزار تا کنار امیرالمومنین در جنگ صفین بودند امام باقر می‌فرماید تعداد آدم حسابی‌ها چهل تا نبود . کجا جمع  اشتباه نمی‌کند، جامعه جهانی در این هفت هشت ساله جلوی چشم خودتان هزار جور اشتباه کردند جامعه جهانی، این الفاظ دهان پر کن درست می‌کنند برای اغنای مردم به خورد مردم می‌دهند کدام جامعه جهانی، یک مشت مسیحی و بودایی و بت پرست و کافر و صهیونیست اینها را می‌گویند جامعه جهانی. اینها اشتباه نمی‌کنند؟ هر روز اشتباه می‌کنند.

صد و بیست و چهار هزار تا و دوازده تا اشتباه نکردند و آنهایی که تسلیم آنها شدند و قبول شدند آنها اشتباه نمی‌کنند، آنها اگر اشتباه می‌کردند که امام صادق به زراره نمی‌فرمود دوست دارم بشینی در مسجد پیغمبر در دین فتوا بدهی یعنی تو اشتباه نمی‌کنی، ما هم می‌توانیم به جایی برسیم که اشتباه نکنیم باید امام‌شناس بشویم تسلیم امام و مطیع امام ،آن وقت اشتباه نمی‌کنیم. اگر کل مردم دنیا یک جا جمع شوند و اشاره به تو بکنند که خیلی آدم بد و زشت و پستی هستی_ببینم من هم  اینجوری هستم یا نه شیعه آخه باید اینجوری باشد_امام باقر فرمود اصلا ناراحت نشو، محزون نشو، یک چرندی از دهان هفت میلیون پریده نجس، آنی که از دهان هفت میلیون پریده هفت میلیارد یک جمله نجس بیخودی است که به تو بگویند تو آدم بد وزشت و نابابی هستی ولش کن، اصلا قلبت تحت تاثیر قرار  نگیرد حالا بگویند بعد حضرت می‌فرماید من به تو یاد می‌دهم که حزن و خوشحالی کجا باید باشد این یکی جای حزن ندارد. که حالا در همه سایت‌ها و واتساپ‌ها و این تلفن گرام‌ها و این وسایل الکترونیک جدیدی که نوددرصد به ضرر مردم جهان است ده درصد هم اگر به سود باشد سود خیلی مهمی نیست حالا کل سایت‌ها پر بکنند همه دنیا هم برداشت بکنند از همدیگر که تو آدم زشت بد بدبختی هستی، اصلا تکان نخور، حالا یک غلطی کردند تو برای چی خودت را ناراحت کنی، نمی‌ارزد این بدن و روح پاکت تحت تاثیر این جمله سخیف باطل بیهوده قرار بگیرد اصلا، تکان نخور.

هیچ ناراحت نشو، خب این یک مسئله، دو ،این جالبتر از اولی است، اگر تمام مردم جمع بشوند بگویند به به، به به، این آدم صالحی است، آدم شایسته‌ای است، آدم بزرگی است، آدم با کرامتی است، در مملکت آدم بی‌نمونه‌ای است، اصلا خوشحال نشو، تحت تاثیر قرار نگیر بگویند، هفت میلیارد در تمام سایت‌ها بزنند عجب آدمی است خب بزنند راست می‌گویند، اما وظیفه تو در مقابل این کلام سخیف که تو آدم بدی هستی، و وظیفه تو در برابر این اظهارنظر که کل بگویند تو شایسته و خوب هستی، چیست؟ بهت که می‌گویم غصه نخور در مقابل منفی‌بافی، بهت که می‌گویم خوشحال نشو در مقابل تعریفی که ازت می‌کنند تو وظیفه‌ات چیست؟

این جملات را من نمی‌دانم به چی تعبیر بکنم، به قول قدیمی‌ها شایسته است با قلم نور بر خدود حور نوشته شود ولکن در برابر این دو گروه همه بگویند بد هستی همه بگویند خوب هستی(اعرض نفسک علی کتاب الله)، در یک به اصطلاح نسخه‌ای هم الی کتاب الله ظاهرا علی یک خرده قویتر است(اعرض نفسک علی کتاب الله )تو قرآن مجید را باز کن تو که شیعه ما هستی ووارد به قرآن، خودت را به کتاب خدا ارائه کن، آن به تو بگوید چه کاره هستی نه زبان هفت میلیارد که بگویند تو بد هستی یا بگویند خوب هستی قرآن بهت بگوید، خوشحالی و غصه برای اینجاست نه برای حرف مردم.

(اعرض نفسک علی کتاب الله فان کنت مسلکا فی سبیله تزهیدا زاهدا فی تزهیده راغبا فی ترغیبه، خائفا فی تخفیفه فثبت و ابشر)، خودت را به قرآن عرضه کن اگر این باشی که قرآن بهت می‌گوید در همین مرحله ثابت‌قدم باش و خوش به حالت، خب من فقط جملات را فارسی برای دوستان کت شلواری _آنهایی که خیلی به عربی وارد نیستند _معنی بکنم فردا به خواست خدا توضیح بیشتری بدهم، خودت را به کتاب خدا عرضه کن( فاعرض نفسک علی کتاب الله، فان کنت سالکا فی و مسلکه)، اگر راهرو راه قرآن یک،زاهدا فی تزهیده، اگر آیاتی که تو را به طرف زهد دعوت می‌کند واقعا تو زاهد بر اساس آیات قرآن هستی، و راغبا فی ترغیبه، به چیزهایی که قرآن تشویق می‌کند تو تشویق می‌شوی، در تو اثر می‌گذارد و خائفا فی تخویفه از آیاتی که تو را می‌ترساند از عاقبت کار از برزخ، از قیامت می‌ترسی بر همین راه ثابت قدم باش اصلا به حرف مردم بد بگویند یا خوب بگویند توجهی نکن ببین تو نسبت به قرآن چگونه هستی نه نسبت به مردم، مردم کی هستند؟ مگر کلید بهشت و جهنم دست مردم است چیزی دست مردم نیست، اگر اینگونه هستی که قرآن می‌گوید بر همین مسیر ثابت قدم باش و بر تو بشارت باد مژده باد خیالت راحت باشد. راحت.

خب روز جمعه است هم متعلق به وجود مبارک امام عصر است و هم روز شهادت مظلومانه دریای علم پروردگار است، یک جمله البته با شعر درباره امام زمان بگویم بعد یک جمله هم به مناسبت روز جمعه ذکر مصیبت بکنم که حضرت باقر هم رضایت دارند روز جمعه مصائب جدشان گفته شود. 

 

برچسب ها :