شب چهارم یکشنبه (28-6-1395)
(تهران مسجد امیر)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
مطالبی مهم در رابطه ی با آیه ی سی و دوم سوره ی مبارکه فاطر باقی ماند که در این مجلس به خواست خداوند عرض می کنم. آیه ی شریفه امت را به سه گروه تقسیم کرده در موضع گیریشان نسبت به قرآن کریم، ثُمَّ أَوْرَثْنَا اَلْكِتٰابَ اَلَّذِينَ اِصْطَفَيْنٰا مِنْ عِبٰادِنٰا ﴿فاطر، 32﴾ ما این قرآن را به این امت انتخاب شده بدون اینکه زحمتی بکشد رنجی ببرد، عطا کردیم فَمِنْهُمْ ظٰالِمٌ لِنَفْسِهِ ﴿فاطر، 32﴾ گروهی از این امت به خود ظلم کردند و این ظلمشان هم پیوسته بود همواره بود ظلمی نبود که قطع کنند و پایان بدهند، این معنا از خود کلمه ی ظالم که اسم فاعل است استفاده می شود. ادیبان عرب می گویند اسم فاعل معنای مضارعش را می دهد معنای یظلم را می دهد یظلم یعنی آدمی که ظلمش ادامه دارد اینها ظلمشان به خودشان ادامه دارد ظلمشان هم این است که این سرمایه ی عظیم علم و حکمت و هدایت و احکام و اخلاق را و تاریخ صحیح گذشتگان را از زندگی خودشان حذف کردند؛ یعنی توجه عملی به این کتاب نکردند، اوامر این کتاب را اجرا ننمودند از منعیات این کتاب هم کناره گیری نکردند به آیات اخلاقی این کتاب آراسته نشدند، این ظلم و این یک ظلم خیلی سنگینی است که فردای قیامت ظالم این ظلم در پیشگاه پروردگار معذور نخواهد بود جوابی هم برای پروردگار، اگر مورد سوال قرار بگیرد چرا به این کتاب عمل نکردی؟ نخواهد داشت که امام صادق در روایتی که در جلسه ی قبل شنیدید از کتاب معانی الاخبار صدوق نقل شد ظالم لنفسه را معنی کردند به یقوموا هوم نفسه، آدمی که در مدت عمر فقط به بدنش پرداخت به روحش به عقلش به حالاتش به اخلاقش روی نیاورد که از این گونه افراد قرآن مجید در یک آیه این طور خبر می دهد اَلَّذِينَ يَتَمَتَّعُونَ ﴿محمد، 12﴾ آنهایی که تا آخر عمرشان فقط دنبال لذتهای جسمی و مادی و نامشروع هستند وَ يَأْكُلُونَ كَمٰا تَأْكُلُ اَلْأَنْعٰامُ ﴿محمد، 12﴾ خوراکشان هم مثل خوراک حیوانات و چهارپایان است کاری به حلال و حرام ندارند وَ اَلنّٰارُ مَثْوىً لَهُمْ ﴿محمد، 12﴾ جایگاه این گونه افراد آتش است. خب این یک گروه ظالم لنفسه به تعبیر امام ششم (یقوم هوم النفسه) به توضیح قرآن غرق در لذتهای نامشروع و شکم پرستی.
و اما طایفه ی دوم، وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ ﴿فاطر، 32﴾ گروهی از این امت در کنار قرآن راه اعتدال و میانه روی را انتخاب کردند البته فوق اعتدال حقیقت دیگری هم هست، اعتدال در این آیه به این معناست- چنانکه اهل فن فرمودند و نوشتند- این گروه معتقد به قرآن هستند در حد خودشان آگاه به قرآن هستند و به اندازه ی ظرفیتشان هم عمل کننده ی به قرآن هستند اما گاهی دچار لغزش هم می شوند اما نه لغزشهای دین شکن نه لغزشهایی که ساختمان انسانیتشان را ویران کند. امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ی متقین نهج البلاغه که از خطبه های چشم و چراغ این کتاب است می فرماید قلیل زلل، اینها ذلتشان با برادر یعنی لغزششان قلیل است قلیل یعنی خیلی اندک قلیل صفت مشبه است بر وزن شریف بر وزن فعیل یعنی کم لغزش هستند از آن لغزشهایی ندارند که ایمان را به باد می دهد اخلاق تخریب می کند و آنها را از چشم رحمت خدا می اندازد
و اما طایفه ی سوم که قرآن مجید می فرماید این طایفه سٰابِقٌ بِالْخَيْرٰاتِ بِإِذْنِ اَللّٰهِ ﴿فاطر، 32﴾ (اذن) در این آیه به معنای توفیق است توفیق در لغت عرب به معنای هدایت است این (سابق بالخیرات) افرادی هستند که به هدایت خدا یعنی همین قرآن، نسبت به تمام خوبیها پیشتازند و (منهم سابق بالخیرات باذن الله) دقت هم می فرمایید کلمه سابق هم، اسم فاعل است و از نظر معنا با معنای مضارعش یسبق یکی است یعنی اینها پیشتازیشان ادامه دارد به هدایت پروردگار تا از دنیا بروند بیرون، اینها آنهایی هستند که امام صادق در حقشان فرمود (یقومون هوم الربه)، اینها هیچ محوری در درون و برونشان جز پروردگار مهربان عالم ندارند همه چیز را با خواسته خدا نظام می دهند که توضیح این مساله هم واقعا یک زمان گسترده ای را می خواهد من یک نمونه برایتان عرض کنم که حالا امروزی ها برایشان خیلی تعجب آور است شاید هم سخت بتوانند باور کنند. یکی از تربیت شدگان مکتب علمی مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری برای خود من نقل کرد، بی واسطه. ایشان فرمودند من وقتی که قم مشغول تحصیل شدم یک مقدار تحصیلم تهران بود بعد آمدم قم کم کم با درس حاج شیخ آشنا شدم یکی از همین دوستان تهرانی به گوش حاج شیخ رساند که این طلبه تهرانی روضه خیلی خوب می خواند و کم کسی پای روضه اش می نشیند که گریه نکند از من دعوت شد که قبل از درس حاج شیخ از شنبه تا چهارشنبه، من پنج دقیقه به حضرت سیدالشهدا توسل بگیرم حاج شیخ هم عاشق ابی عبدالله بود که خودشان هم می فرمودند من در بیست و هفت سالگی در نجف، بر اثر یک بیماری سخت، تقریبا از دنیا رفتم. روح من را که داشتند می بردند دیدم که یک وجود مقدسی فرمودند برش گردانید این باید در دنیا بماند این آدم بامنفعتی است من را برگرداندند، وقتی که نفسم بالا آمد دیدم چشمم را بستند و رو به قبله هستم، سریع باز کردم در آن حال ملکوتی پرسیدم: چه کسی بود ایشان که امر کرد من را برگردانند گفتند حضرت ابی عبدالله الحسین، از آن وقت حاج شیخ به شدت دلباخته ابی عبدالله بود. در کل عمرش هم ایشان دو جلد کتاب نوشته که برای علمای شیعه دو جلد کتاب بسیار قوی و با بنیان؛ یکی درر الاصولشان است که هنوز هم در حوزه ها ،در درسهای خارج مطرح است، یکی هم صلاتشان است. این دوتا کتاب الان موجود است و پیش خانواده اش است من خودم سوال کردم، چون شنیده بودم، گفتند بله درست است حاج شیخ بالای هر صفحه درر الاصول خطی و صلاتشان نوشتند یا حسین، بالای همه صفحات. گفت من دیگر در درس به عنوان یک روضه خوان هنرمند حرفه ای شناخته شدم البته ایشان هم مستند، روضه می خواند چون بعدا من خودم با ایشان ده سال هم منبر بودم البته از ده یازده سالگی می رفتم پای منبرش بعد که طلبه شدم و منبری شدم ،جاهایی که دعوت می کردند گاهی ایشان را هم که آن وقت دیگر هفتاد و پنج شش سالش بود دعوتش می کردند ایشان می فرمودند: یک روز قم به من گفتند یک شیخی است بسیار زاهد، متدین، بزرگوار پنج شنبه ها خانه اش روضه دارد شما یک چند هفته بیا آنجا روضه بخوان گفتم مانعی ندارد چون پنج شنبه ها هم درس تعطیل بود، پنج شنبه اولی که رفتم، یک خطبه کوتاه از نهج البلاغه درباره مرگ و برزخ و قیامت که هر سه در آن خطبه است، این را روی منبر مطرح کردم یک چند جلمه هم مصیبت خواندم، این شیخ صاحبخانه داشت جان می داد، داشت می مرد، بعد از اینکه منبر من تمام شد به من گفتند آقا هفته ی دیگر که آمدی هم منبر را هم روضه را آرام بگیر؛ چون ایشان نه طاقت قیامت را دارد نه طاقت مسائل ابی عبدالله را گفتم چشم. گفتند ممکن است بهش لطمه بخورد و قلبش از کار بیافتد یک مدتی می رفتم، بعد با آن مستمع ها که آشنا شدم آنها هم به من دلبستگی پیدا کردند. یکی شان یک روز بیرون به من گفت این شیخ در خلوص و در اخلاص کم نظیر است یعنی یک آدمی است که جز با خدا هیچ چیزش را هماهنگ نمی کند بعد این داستان را گفتند. گفتند ایشان تا چهل سالگی برایش میسر نشد ازدواج کند وضع اقتصادی خوبی نداشت الان هم خیلی خوب نیست روی ارادت به ابی عبدالله این جلسه را برپا می کند، دوستان مصر شدند ایشان ازدواج کند، یک دو سه تا را هم، پایین شهر قم آدرس دادند ایشان رفت قبول نکرد تا ما یک مرتبه متوجه شدیم ایشان با یک خانمی ازدواج کرده که دو سه تا بچه یتیم دارد از زنانمان شنیدیم که می آیند روضه، این خانمی که دو سه تا بچه دارد، اصلا قیافه ندارد سیاه چهره است زشت است بی ریخت است بعد هم سه تا بچه دارد اگر این شوهر، آن وقت که ازدواج کرد، چهل سالش بوده این خانم چهل و سه چهار سالش بوده گفت ما یک بار از ایشان پرسیدیم ما که آدرس چندتا خانم را دادیم خانواده های خوبی هم بودند چرا ازدواج نفرمودید؟ فرمودند من دو سه تا خانم را که دیدم هر چه به خودم فشار آوردم که للله ازدواج کنم دیدم در این ازدواج من، غریزه جنسی قاطی است نکردم، ولی ایشان را که دیدم دیدم نه، یک زنی که شوهرش مرده سه تا بچه یتیم دارد من اگر با این ازدواج کنم راحت، للله می توانم ازدواج کنم و ازدواج کردم خیلی هم خوشحالم وَ مِنْهُمْ سٰابِقٌ بِالْخَيْرٰاتِ ﴿فاطر، 32﴾ امام صادق می فرماید اینها (یقومون هوم الربه)، تمام گردش و حرکتشان دور پروردگار است هیچ جای دیگر دور نمی زنند هیچ جای دیگر ورزش نمی کنند هیچ جای دیگر شنا نمی کنند زندگیشان هم معمولی است زن دارند بچه دارند کشاورزی دارند دامداری دارند مغازه دارند امام (هوم الربه) فقط فقط.
خب، روایات ما در کنار روایت امام صادق که فرمودند (هوم النفسه هوم قلبه هوم الربه) یک متن دیگری را هم در توضیح بیشتری برای روایت امام صادق آوردند این هم شنیدنی است که البته غیر روایات ما در همین زمینه، یک روایت هم من از اهل سنت برایتان نقل کنم اما ظالم لنفسه، امام صادق میفرماید مراد امام باقر اصحاب مشئمه هستند (شئم) در سوره واقعه که من در ترجمه قرآنم هم همین لغت را به کار گرفتم وَ أَصْحٰابُ اَلْمَشْئَمَةِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْمَشْئَمَةِ ﴿الواقعة، 9﴾ یعنی شقاوتمندان و چه تیره بختند شقاوتمندان (اصحاب المشئمه ما اصحاب المشئمه) و اما مقتصد فَأَصْحٰابُ اَلْمَيْمَنَةِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْمَيْمَنَةِ ﴿الواقعة، 8﴾ چه خوشبخت اند سعادتمندان این مقتصد وَ مِنْهُمْ سٰابِقٌ بِالْخَيْرٰاتِ ﴿فاطر، 32﴾ وَ اَلسّٰابِقُونَ اَلسّٰابِقُونَ ﴿الواقعة، 10﴾ أُولٰئِكَ اَلْمُقَرَّبُونَ ﴿الواقعة، 11﴾ اینها دیگر درجه نهائی بندگان پروردگارند که در این زمینه من پریروز بیش از ده تا روایت را بررسی کردم در ذیل این آیه، تفسیر برهان که فقط تفسیر روایی است تفسیر نور الثقلین که فقط تفسیر روایی است بیش از ده آیه فرمودند ائمه ما، (السابقون) مصداق اتم و اکملش علی ابن ابیطالب است. در امت زمان پیغمبر و بعد از پیغمبر در پیشتازی به تمام خیرات چه کسی مانند امیرالمومنین است؟ ما در این پانزده قرن کسی فوق علی را توانستیم ارائه دهیم؟ اهل سنت کسی در (السابقون السابقون) سوره واقعه مانند امیرالمومنین را توانستند ارائه بدهند؟ نه، حالا اهل سنت چه می گویند، می گویند ابن عباس که این اسم در کتابهای اهل سنت پر است ؛یعنی آنها تقریبا نود درصد روایاتشان متکی است به ابی حریره، ابن عباس، عایشه، ابو سعید خدری یعنی سلسله رواتشان نهایتا به این چهار پنج نفر می رسد اگر به اینها یک روایتی را بگوییم که ابی حریره نقل کرده حالا ابی حریره هر کس که بوده روی چشم می گذارند ابن عباس صددرصد قبول می کنند، عایشه حتما روایتش را قبول می کنند گرچه ضد قرآن باشد گرچه. دارد عایشه روایاتی دارد می گوید از قرآن مجید، خیلی از آیات را انداختند قبول می کنند به ما ایراد می گیرند می گویند شیعه قائل به تحریف است ما قائل به تحریف قرآن نبودیم و نیستیم اما خودشان طبق روایاتشان قائل به تحریف اند ولی نقل بکنی که این روایت را عایشه نقل کرده از پیغمبر صددرصد قبول می کنند.
ابن عباس می گوید من یک روزی آمدم پیش پیغمبر گفتم یا رسول الله من این سه چهارتا آیه قرآن را نمی فهمم چون مبهم هم هست، حق هم داشت نفهمد اگر پیغمبر بیان نمی کرد، ابهام آیه تا حالا مانده بود و اگر ائمه بیان نمی کردند. فرمود پسر عباس بخوان گفتم وَ كُنْتُمْ أَزْوٰاجاً ثَلاٰثَةً ﴿الواقعة، 7﴾ فَأَصْحٰابُ اَلْمَيْمَنَةِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْمَيْمَنَةِ ﴿الواقعة، 8﴾ وَ أَصْحٰابُ اَلْمَشْئَمَةِ مٰا أَصْحٰابُ اَلْمَشْئَمَةِ ﴿الواقعة، 9﴾ وَ اَلسّٰابِقُونَ اَلسّٰابِقُونَ ﴿الواقعة، 10﴾ أُولٰئِكَ اَلْمُقَرَّبُونَ ﴿الواقعة، 11﴾ اینها چه کسانی هستند؟ گفت مبهم است. پیغمبر دستش را گذاشت روی شانه علی ابن ابیطالب گفت (السابقون السابقون) این و یازده فرزند بعد از خودش است که همه امام انتخاب شده از جانب خدا هستند این را اهل سنت نقل می کنند این آیه (السابقون). سابقون مصداق اول و اتم و اکملش امیرالمومنین است اصحاب میمنه یعنی سعادتمندان، شیعیان واقعی علی هستند اصحاب میمنه، سعادتمندان. چقدر عالی است بعضی از روایات، به امام صادق گفت آقا این (ربنا اتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه) مبهم است حسنه نکره است مراد خدا از حسنه چیست؟ امام چندتا حقیقت را بیان کردند چون آیه فقط یک حقیقت را نشان نمی دهد چندتا حقیقت، یکیش این است فرمود: این که مومنین دعا می کنند (ربنا اتنا فی الدنیا حسنه) یک معنیش این است؛ خدایا تا در دنیا هستیم دست ما را در دست علی بگذار خدایا زندگی ما از علی جدا نباشد، این را معنی آیه است دعا نمی کنم امین بگویید، معنی آیه است، دارند مومنین به پروردگار می گویند خدایا پروردگارا دست ما را در دنیا در دست علی بگذار که زندگی ما کلا یک زندگی علوی مسلک باشد (و فی الاخرة حسنه) یعنی خدایا قیامت هم دست ما را در دست علی بگذار هر جا علی را بردی، علی ما را هم با خودش ببرد این اصحاب المیمنه. (و اما اصحاب المشئمه) روایت متعدد (من لا یعرف الامام)، آنهایی هستند که امام انتخاب شده خدا را از زندگی حذف کردند نمی خواهیم ما با علی زندگی کنیم نمی خواهیم ما با سیدالشهدا و با امام باقر و امام صادق زندگی کنیم نمی خواهیم، نمی خواهید زندگی کنید تبدیل شدید به وهابیت و به قادیانی در هند و به داعش و به النصره و به طالبان و به اسم های جورواجوری که قارچ وار درآمده در طول تاریخ، نمی خواهید با امام زندگی کنید، حنفی شدید، شافعی شدید، حنبلی شدید ،مالکی شدید نمی خواهید با امام زندگی کنید علنا برخلاف آیه ششم سوره مائده وضو می گیرید، نمی خواهید با امام زندگی کنید کنار قبر چهار امام و پیغمبر بسم الله را از سوره حمد دزدیدید روبه روی کعبه، بسم الله را می دزدید در رکعات نماز، نمی خواهید با امام زندگی کنید در فقه تان خیلی از حلالهای خدا را حرام کردید این شومی با امام زندگی نکردن، اصحاب المشئمه شومی با امام زندگی نکردن.
خب، بدنه آیه در این چهار شب توضیح داده شد، می ماند یک جمله اش، خیرات، در آیه شریفه به چه معناست؟ چون جمع هم هست (و منهم السابق بالخیرات) انشاءالله در جلسه بعد. ایام غدیر و ولایت مولی الموحدین است خدایا کشور ما را به حق علی از همه مشکلات نجات بده، خدایا گریز کنندگان از دین را به دین برگردان، خدایا اموات ما را بیامرز، همه شان را با عنایت امیرالمومنین مورد محبت قرار بده، امام زمان را دعاگوی ما و زن و بچه ها و نسل ما قرار بده، برحمتک یا ارحم الراحمین