شب دوم یکشنبه (2-8-1395)
(شهرری آستان مقدس امامزاده ابوالحسن (ع))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین.
از مسایل بسیار مهمی که در تمام کتاب های آسمانی که حدود صد و چهارده کتاب بوده و در گفتار همه انبیاء و ائمه طاهرین مطرح بوده دشمنشناسی است. چه اینکه این دشمن به صورت آدمیزاد باشد یا دشمن مخفی باشد که میتواند راه به انسان داشته باشد یا این دشمن به صورت مسایل حالی درونی باشد.
به عبارت روشنتر مسایل اخلاقی منفی، مثل بخل، که یک دشمن سرسخت است، طبق آیه صد و هشتاد سوره آل عمران و آیات اوایل سوره توبه این دشمن اگر در انسان بماند و انسان از قلب بیرونش نکند صد درصد انسان را به دوزخ تحویل میدهد.
اگر وقت کردید همین امشب آیه صد و هشتاد سوره آل عمران را در منزل ببینید و دو آیه سوره توبه را که از این جمله شروع میشود وَ اَلَّذِينَ يَكْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ يُنْفِقُونَهٰا فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِيمٍ ﴿التوبة، 34﴾، به آدم بخیل خبر بده که عذاب دردناک قیامت در انتظارت است همین یک دانه دشمن درونی را آدم داشته باشد جهنمی میشود دیگر نوبت به بقیه دشمنان نمیرسد آنها به عذاب اضافه میکنند مثل حسد، کبر، منیت، منیت یعنی خدا را یک طرف دیدم خود را یک طرف، یکی من یکی خدا، کی گفته همش خدا؟ این منیت است.
دشمنان بیرونی هم که شماره ندارند، من الجنة و الناس چه دشمنان پنهان، جنه یعنی پنهان، جنین که در رحم مادر است چون نمیبینند میگویند جنین پنهان، مردم نباید از کلمه جن بترسند جن در آیات قرآن یعنی موجود غیر قابل دیدن، چون هیچ کس هم ندیده چشم نمیتواند برایش شکل تعریف کند چون خود قرآن میگوید ندیدنی. حالا شاخ دارد دم دارد سم دارد، قیافش این است این ها همه دروغ است وقتی پروردگار میفرماید ندیدنی شکل نمیشود برایش تعریف کرد این هایی هم که میگویند ما یک هیولایی را در بیابان و در کجا دیدیم از نظر روانشناسی تخیل است یعنی یک چیزی به گمانشان آمده، حقیقت ندارد.
و این موجودات ناپیدا طبق قرآن، هم کا فر دارند هم مومن دارند، مومنانشان از زمان آدم تا زمان پیغمبر در عصر هر پیغمبری ایمان به آن پیغمبر داشتند. در سوره جن هم _اگر وقت کنید امشب ببینید_ که این ها اهل ایمان و عمل صالح و اعتقاد به قرآن و اعتقاد به نبوت پیغمبر بودند بدهایشان هم مثل بدهای آدمیزاد، مگر ما در آدمها بد وجود ندارد؟ زناکار، عرق خور رباخور، دزد، ظالم، قاتل، آنها هم همین طور. آن موجود ناپیدایی که جدای از پروردگار زندگی میکند همه بدیها را دارد. آن انسانی هم که جدای از خدا زندگی میکند همه بدیها را دارد. ما انسانی که جدای از خداست، نداریم که آراسته به خوبی ها باشد. صدای بلند در قرآن جزو عذاب ها شناخته شده، رعایت مردم را داشته باشیم بگذارید یک صدای نرم آرام به گوش مردم برسد که بدون هجوم به اعصابشان مسایل الهی را با راحتی بگیرند و بهشان انتقال پیدا بکند.
فکر نکنید آدمهایی که جدا از پروردگارند اگر پولی به مستحق بدهند اگر درمانگاهی بسازند، این کارشان کار خوبی است، امیرالمومنین میفرماید بدون ارتباط با خدا هیچ کاری خوب نیست، در سوره توبه پروردگار میفرماید آدمهای بیخدا (ما کان للمشرکین ان یامروا مساجدالله)، آدمهایی که باطن آلودهای دارند و ظاهر آلودهای دارند هیچ شایسته نیست مسجد بسازند، یا یک مسجد خرابهای را تعمیر بکنند، یعنی اگر یک مسجد بسازند یا یک مسجد خرابهای را تعمیر بکنند قابل قبول نیست. چون کارشان بد است شما فکر میکنید کارشان خوب است این کاری که از مشرک و آدم بد صادر شده کار خوبی نیست غلط کرده مسجد ساخته، اگر یک کسی که ثروت حرام دارد یا با ثروت حرامش یک مسجد برای مردم بسازد یک درمانگاه، یک بیمارستان، پیغمبر میفرماید قیامت همه را با یک کیفیت خاصی روی کولش میگذارند خودش را با اعمالش پرت میکنند در جهنم.
کار خوب برای انسان خداباور است، برای انسان قیامتباور است، چون قلب مرتبط با خدا و قیامت، به صاحبش ارزش میدهد به کارش هم ارزش میدهد، خب تمام انبیا و کتاب های الهی و ائمه طاهرین یک هدفشان این بود که دشمنان درونی و برونی مردم را به مردم بشناسانند، مردم هم وقتی دشمن بودن دشمن را از زبان انبیا و ائمه و کتاب های الهی باور بکنند راهی برای دشمن در زندگیشان باز نمیکنند، خودشان را تحویل دشمن نمیدهند، آدمی که بفهمد بخل چه دشمن خطرناکی است، بخیل زندگی نمیکند، خب خطرش هم بیان شده در قرآن این است که بخل دستت را میگیرد تحویل دوزخ میدهد، باید با این رفاقت کرد؟ باید این دشمن را نگهش داشت؟ باید به جهت دهی این دشمن گوش داد که از درون به انسان میگوید پول به یتیم ندهی، پول به مستحق ندهی، مشکل کسی را حل نکنی، مسجد نسازی، پولت کم میشود باید گوش داد به این دشمن؟ شناخت دشمن پیچیده نیست، دشمن یعنی موجودی که سرمایههای خدادادی به انسان را تباه میکند و جلوی کار خیر انسان را میگیرد و آدمی را با ترفندش به گناه میکشاند، این وصف دشمن، تمام دشمنان انسان هم در این اوصاف یکی هستند؛ یعنی همه دشمنان میخواهند انسانیت انسان را نابود کنند تبدیلش بکنند به (اولئک کالانعام) میخواهند جلوی خردورزی را بگیرند که آدم به فکر آدمیت خودش نیفتد، به فکر بدکاریهای خودش نیفتد، میخواهند راه دوزخ را به روی انسان باز بکنند میخواهند رابطه انسان را با پروردگار و قیامت قیچی کنند همشان این اوصاف را دارند چه دشمنان بیرونی چه دشمنان درونی.
کسی هم بیدشمن نیست، تمام انبیا هم دشمن داشتند، اما هیچ پیغمبری راه برای دشمن به جانب زندگی خودش باز نکرد، همیشه جادههای دشمنان به طرف انبیا و ائمه مسدود بود، ترس دشمنان هم از بیداری انسان است، از معرفت انسان است، از شناخت انسان است از انسانی که دوست و دشمن را میشناسد و اسیر خواستههای نامشروع نیست به شدت میترسند، چون میترسند، یا سراغ آدم نمیآیند یا خیلی کم میآیند و موفق هم نمیشوند.
یک حکیمی میگوید من میخواستم وارد شبستان یک مسجدی بشوم یک دشمنی را دیدم، حالا هر کسی بوده میرود داخل مسجد میآید بیرون میرود داخل میآید بیرون، بهش گفتم که دشمن گذرش به خانه خدا نمیافتد تو یک دلیلی دارد که گذرت به خانه خدا افتاده، چون اهل نماز و قرآن و دین و کرامت که نیستی چی کار داری اینجا؟ چرا هی میروی تو و میروی بیرون گفت دو نفر در این مسجد هستند یکی دارد نماز میخواند یکی هم خواب است، آنی که دارد نماز میخواند دسترسی من به او آسان است من میتوانم در نمازش اخلال ایجاد بکنم فکرش را خراب بکنم مثل خیلی فکرهای خراب دیگر، چرا من در کنکور قبول نشدم پس دیگر نماز نمیخوانم و روزه هم نمیگیرم کنکور چه ربطی به نماز دارد؟ کنکور چه گرهی به روزه دارد؟ روزه و نماز در قران نیامده که اگر داشته باشی قبول میشوی در روایات هم نیامده زمان نزول قرآن کنکور نبوده که حالا یا تو درس نخواندی یا کم خواندی یا به قول توده مردم شانس نداشتی به نماز چه ربطی دارد؟
چون مشکل مالی من حل نشد من دیگر سراغ دین و سراغ مسجد و سراغ جلسات مذهبی نمیروم اصلا دین خدا به مشکل مالی چه ربطی دارد مگر مشکل من را قرآن ساخته؟ مگر مشکل من را مسجد ساخته؟ مگر مشکل من را این جلسات نورانی علمی الهی ساخته؟ اصلا چه ربطی بین مشکل من و حقایق الهیه است. یا خود من اشتباه داشتم در امر مال به مشکل خوردم، یا در مال به تور یک آدم ناباب دزد خوردم مالم را برده، این چه ربطی به قرآن دارد قرآن تنها سفارشی که به مردم دارد این است که در زندگی آدم مستقیمی باشید و با آدمهای مستقیم هم سروکار داشته باشید این در قرآن است خودتان مستقیم باشید (لمن شاء منکم ان یستقیم) و با مردم مستقیم هم سروکار داشته باشید (کونوا مع الصادقین).
فرزند امام صادق به پدر بزرگوارش گفت من هزار دینار با زحمت بازو با کار کردن پول جمع کردم میخواهم با یکی شریک بشوم، بیشتر پول گیرم بیاید فرمودند کیه؟ گفت پدر فلانی است، حضرت فرمودند فلانی در مردم بدنام است معروف به مشروب خوری هم هست گفت یابن الرسول الله مردم هزار جور حرف در حق مردم میزنند فرمودند در هر صورت وقتی که بین مردم این مسئله ثابت است _یعنی کسی نمیگوید دارند دروغ میگویند و تهمت میزنند هیچ کس نمیگوید _همه میگویند این آدم بدی است شرکت نکن. گوش نداد به امام صادق، رفت شریک شد، در طواف خانه خدا به حضرت صادق گفت اصل و فرع پولم را خورد، من هیچی دیگر برایم نمانده این جا مسجد الحرام است کعبه است، خانه خداست شما امام هستی شما معصوم هستی شما پاکترین زبان را داری ؛چون تمام انبیا و ائمه پاکترین زبان را داشتند، انبیا و ائمه حتی به یک حیوان نجس العین بد نگفتند، ما در فقه شیعه داریم اگر کسی به یک حیوانی مثل خوک مثل سگ، مثل گراز مثل حیوان های دیگر فحش بدهد زشت بگوید حرام است گناه مینویسند پایش، نه به خاطر اینکه خوک یا سگ ارزش دارند نه، به خاطر خود آن فحش و ناسزاگویی معصیت میکند فحش و ناسزا میگوید تمام انبیا زبانشان منبع ادب بود حتی به حیوانات.
مرحوم فیض نقل میکند حضرت مسیح با حواریون داشتند میرفتند یک خوکی رد شد این چهارمین پیغمبر اولوالعزم پروردگار، برگشت به خوک گفت :(مر بسلامة) عبور کن به طرف محلت با سلامت یعنی به مشکل نخوری به ضرر نخوری، گفتند یا روح الله چطور این قدر با ادب با یک خوک حرف زدی حضرت فرمود ما انبیا مامور هستیم که با کل، ادب در کلام را رعایت کنیم، ما مامور هستیم شما سی سال عمر امیرالمومنین را بعد از مرگ پیغمبر در دسترس است بخوانید با آن همه آزاری که از بنی امیه و سقیفهایها دید یک بار به یکی از آنها زشت نگفت دوران ده ساله حضرت مجتبی را بخوانید چقدر ایشان را مورد آزار قرار دادند به یک نفر فحش ندا د، ده سال زندگی ابی عبدالله را تا روز عاشورا بخوانید فقط ادب محض بود حتی بعد از کشته شدن یارانش و اهل بیتش که فقط خودش مانده بود ایشان آمد جلوی لشگر فرمود شیپور نزنید، طبل نزنید، سر و صدا نکنید اسبهایتان را نگه دارید من با شما حرف بزنم قصد داشت این ها را هدایت کند و توبه بدهد.
انبیا و کتب آسمانی و ائمه طاهرین دشمنان را معرفی کردند به مردم اما یک فحش به هیچ دشمنی ندادند چنانچه خدا در قرآن به دشمنان خودش کافران، منافقان، مشرکان ناسزا نگفته فقط معرفی کرده که این دشمنان وجه مشترک دارند همه میخواهند شما را از خدا ببرند از قیامت ببرند و ساختمان انسانیت شما را خراب بکنند اگر هم پروردگار عکس العمل سختی نشان داده فقط کلمه لعنت را به کار گرفته لعنت یعنی دوری از رحمت، این یک کلام ادیبانهای است کلام با ادبی است، (یلعنهم الله) خدا لعنتشان میکند یعنی از رحمت خودش محرومشان میکند بیشتر از این نیست.
خب دشمنان درونی دشمنان بیرونی، شناختشان مشکل نیست چون تمام اوصافشان را خدا بیان کرده و بین همشان هم مشترک است. خیلی حیف است برای پنجاه شصت سال زندگی در دنیا، انسان خیلی راحت خودش را در اختیار دشمنان قرار بدهد مثل این سی هزار نفری که آمدند کربلا این ها خیلی راحت خودشان را در آغوش بنی امیه انداختند بنی امیه هم از اینها خواستند که حادثه کربلا را ایجاد کنندو کردند، هیچی هم گیرشان نیامد، یعنی دشمنان ما چیزی ندارند در مقابل اینکه ما حرفشان را عملی بکنیم به ما بدهند هیچی ندارند، گاهی هم این دشمنان دوستانشان را به لجن کشیدند، طرف آمده پیش عبیدالله ابن زیاد میگوید تا رکاب اسب من را طلا بگیر، عبیدالله گفت برای چی؟ گفت برای اینکه من کربلا رفتم حمله کردم به کسی و زخم زدم شمشیر زدم نیزه زدم که از نظر مادر پدر، جد مادری، جد پدری عمو، دایی، بالاترین انسان روزگار بوده گفت واقعا فهمیدی حسین ابن علی بالاترین انسان روزگار بوده؟ گفت بله گفت غلط کردی کشتی جلاد سرش را بزن و کشتند، فکر نکنید این هایی که خودشان را در اختیار دشمنان میگذارند خیلی گیرشان میآید خیلی مرحوم آیت الله العظمی شاه آبادی که امام قبل از اینکه مرجع بشوند پنجاه شصت تا کتابی که نوشتند در قم هر جا اسم شاه آبادی را آوردند نوشتند روحی فداه جانم فدای او، قبرش هم پیش شماست بین حرم حضرت عبدالعظیم و حرم امامزاده طاهر، مرد بسیار بزرگی بود، ایشان وقتی رضاخان حجاب را از سر زنانی که توانست بردارد از سر همه نتوانست، خیلی خانمها که من در شهرهایی که منبر رفتم پیرمردها پیرزنها برایم تعریف کردند وقتی بیحجابی آمد از خدا مرگشان را خواستند و مردند خیلی هم در آن هفت سال از خانه بیرون نیامدند مهمانی نرفتند.
مرحوم شاهآبادی بعد از مسئله بیحجابی بغل منبر مسجدش بلند شد گفت: مردم این چاروادار آلاشتی، کاری که به سر زنان این مملکت آورد و بسیاری از دختران و زنان را بیحجاب کرد با این کارش، آن وقت مردم نفهمیدند چی میگوید، بعدا معلوم شد با این کارش کمر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را شکست این گناه بیحجابی، حالا زنها و دخترهای آن زمان که رضاشاه را اصلا ندیدند فقط شنیدند رضاخان گفته چادرهایتان را بردارید با بدن باز و با روی باز بیایید در خیابانها بیایید در مدارس حرف این دشمن در برابر خدا را گوش دادند به دختران و زنانی که بیحجاب شدند رضاشاه چقدر پول داد؟ هیچی، یعنی فقط با شنیدن حرف دشمن رفتند جهنم.
دشمن هرگز قدرت ندارد انسان را میلیاردر بکند یا کاخنشین بکند یا نصف دنیا را به آدم بدهد، دشمن فقط کارش خراب کردن بنای آدمیت از بین بردن دین انسان، از بین بردن خردورزی انسان، خاموش کردن چراغ فطرت انسان، و کشاندن انسان به دوزخ است این کار دشمن است.
(یا ایها الناس)، این یکی از آیاتی است که دشمن را معرفی میکند و اوصافش را هم میگوید در سوره بقره است(کلوا مما فی الارض حلالا طیبا)، ای مردم آنچه که برای شما حلال پاکیزه ودلپذیر است و آلوده نیست بخورید، بله پلوخورشت سر سفره آلوده نیست ظاهرش، کباب و مرغ سر سفره ظاهرش آلوده نیست اما ممکن است با پول دزدی با پول ربا، با پول رشوه با پول غصب سر سفره آمده باشد این اصلش حلال است ولی طیب نیست و نجس است نخورید. وگرنه گوشت مرغ که حرام نیست، گوشت ماهی که حرام نیست چرا میگوید حلال طیبا، مواظب باشید لقمه از کجا آمده، یک وقت این لقمه ساخت اشک یتیم نباشد، این لقمه ساخت مردم مظلومی نباشد که مالشان را غارت کردند، بله یک لقمههایی هست که ذاتا حرام است مثل گوشت خوک مثل شراب، اما خیلی لقمهها هم ذاتا حرام نیست ولی ممکن است ناپاک باشد باطنش و آلوده باشد.
این را شما آزادید از من قبول بکنید یا نکنید، چون من یک موردش را خودم در زندگی بیواسطه بهش رسیدم، ولی در عین حال شما مخصوصا جوانها را که یک خرده سختباورشان کرده این سایتها و این موبایلها آزادند که قبول نکنند این را میگویم که ایرادی به من نگیرید چون میتوانید قبول نکنید. یک مرد بزرگی ما داشتیم حدود هفتاد هشتاد سال پیش از دنیا رفت قبرش هم قم است، به نام مرحوم الهی، نه الهی قمشهای این الهی تنکابنی بود عالم بزرگی بود، در زهد حرف اول را میزد در مواظبت بر غذا حرف اول را میزد، در پاکی کم نظیر بود، از جمله لقمههایی که دوست داشت گوشت گوسفند بود شبانه روز یک بار حالا یا آبگوشت میخورد یا گوشت پخته میخورد.
یک شب یک آدم مومنی ایشان را با رفیقش دعوت کرد شام، اطمینان داشت به این آدم مومن آمد، یک برهای را کشته بود سر سفره گذاشته بود بره کوچک، خیلی بهش تعارف کردند گوشت خوبی است بخور گفت میل ندارم نمیخورم، نان و ماست و نان و پنیر خورد و آمد بیرون رفیقش بهش گفت آقای الهی شما که گوشت دوست داری چرا نخوردی؟ گفت نخوردم، میل نداشتم، گفت بیعلت نخوردی! به من میگویی چرا نخوردی؟ گفت اصرار برای چی میکنی؟ گفت بگو، من تا زنده هستی به کسی نمیگویم، گفت اگر به کسی نمیگویی بهت میگویم چون دلم نمیخواهد زمان زنده بودنم بین مردم پخش بشود که من کی هستم، این از من بودن فراری بودند، دو تا خواهرزادهاش هم در حوزه علمیه خراسان در حد مرجعیت بودند که سال چهل و پنج از دنیا رفتند بزرگ بودند.
یکیشان هم بعد از انقلاب از دنیا رفت، گفت من وقتی بسم الله را گفتم و آماده شدم برای خوردن شام دستم را که بردم طرف گوشت بره کسی هم نفهمید سر سفره نه تو و نه صاحبخانه، بره به من گفت آقای الهی من را ذبح شرعی نکردند گوشتم حرام است نخور کار ادم هم به اینجا میرسد که موجودات با آدم حرف بزنند يٰا أَيُّهَا اَلنّٰاسُ كُلُوا مِمّٰا فِي اَلْأَرْضِ حَلاٰلاً طَيِّباً اما کنار این حلال طیب دشمن کمین کرده لاٰ تَتَّبِعُوا خُطُوٰاتِ اَلشَّيْطٰانِ از فرهنگ دشمنان پیروی نکنید وَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿البقرة، 168﴾.
او دشمن آشکار شماست، میخواهد لقمهتان را حرام کند، میخواهد دستتان را به پول های نامشروع بند بکند، فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشٰاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ او فرهنگش این است که شما را به بدکاری و به گناه وادار بکند وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة، 169﴾ و شما را وادار بکند جاهلانه به خدا تهمت بزنید. این کار دشمن است. اوصاف دشمن بیان شده خیلی راحت میشود دشمن را شناخت.