لطفا منتظر باشید

روز چهارم پنجشنبه (5-11-1396)

(تهران مسجد رسول اکرم (ص))
جمادی الاول1439 ه.ق - بهمن1396 ه.ش
8.91 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

دعوت خدا، دعوتی عالمانه و حکیمانه

از روایاتی که دربارهٔ نماز مطرح شد، چند روایت باقی مانده است. این چند روایت در معتبرترین کتاب‌های ما از دو نفر نقل شده است: وجود مبارک رسول خدا(ص) و امام صادق(ع). دو روایت از رسول خدا(ص) برایتان می‌خوانم که هر دو مهم است. در هر دو روایت به گوشه‌ای از آثار و منافع نماز برای نمازگزار اشاره شده است. نماز سلسله منافعی هم دارد که از جانب نمازگزار به مردم می‌رسد و بعداً بحث می‌شود؛ اما در این دو روایت، دو فایده و نتیجه بیان شده است که از نمازِ نمازگزار به خوانندهٔ نماز می‌رسد. هیچ‌چیزی در این عالم، چه در عالم ماده و چه در عالم معنا، بی‌اثر نیست؛ اگر خداوند متعال بر امور معنوی اثری بار نکرده بود، دعوت او به عمل، دعوت به پوچی، زحمت، بیهوده و عبث می‌شد؛ درحالی‌که دعوت خداوند، دعوتی عالمانه و حکیمانه است. 

ای‌کاش! همهٔ مردم از نظریات پیغمبر(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) نسبت به طاعت و معصیت خبر داشتند. امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای دارند که از چشم‌وچراغ‌های خطبه‌هایشان است و در این خطبه، 110 مسئله را به‌عنوان ثمرات تقوا بیان می‌کنند. دقیقاً 110تاست که این عدد، عدد حروف اسم خود حضرت است. علی، «عین، لام، یاء» از نظر شمار ابجد، 110تا در علم حروف و اعداد است. حتماً در این حروف به قول متخصصین، حکمت‌هایی در زُبُر، بیّنات و اعدادش، بخصوص در اسمای انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) هست که ما نمی‌دانیم. 

 

پاسخ خداوند به درخواست زکریا(ع) در وقت نماز

وقتی خدا می‌خواست به زکریا(ع) که از انبیا بود و هشتاد سال بیشتر داشت، بچه بدهد؛ آدمی که هشتادسال دارد و بچه‌دار نشده است، به پروردگار می‌گوید: «وَ اِشْتَعَلَ اَلرَّأْسُ شَیباً»(سورهٔ مریم، آیهٔ 4) موی سر و صورتم سفید شده، «وَ کٰانَتِ اِمْرَأَتِی عٰاقِراً» خانمم هم به سن نازایی رسیده است (خانم 75ساله بچه‌دار نمی‌شود)، زکریا خودش دعا کرد: «فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْک وَلِیا × یرِثُنِی وَ یرِثُ مِنْ آلِ یعْقُوب»(سورهٔ مریم، آیات 5-6) خدایا اولادی به من بده که ارث‌بَر من و خاندان یعقوب باشد. خدا چه موقع جوابش را داد؟ این خیلی نکتهٔ مهمی است! سحر؟ شب جمعه؟ در موقعیت معیّن زمانی؟ نه! قرآن می‌گوید که جوابش را در این وقت دادم: «وَ هُوَ قٰائِمٌ یصَلِّی فِی اَلْمِحْرٰابِ»(سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ 39)﴾ از طریق نماز.

 

-نماز، قدرتی الهی و یاری‌کننده‌ای بی‌نظیر

نماز یاری فوق‌العاده‌ و کمک‌کنندهٔ بسیار مهمی است. شما علنی در قرآن می‌بینید که خدا می‌فرماید: «وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 45) از نماز کمک بگیرید؛ معلوم می‌شود که نماز قدرت دارد و یک‌مُشت الفاظ و حرکات مُرده نیست، بلکه قدرتی الهی است که وقتی آدم به این نیرو و قدرت، اتصال و به قول امروزی‌ها انرژی پیدا می‌کند، برای او کار انجام می‌دهد. این حرف صریح خداست: «اِسْتَعِینُوا»، کمک بگیرید! 

 

-بشارت خداوند به زکریا در نماز

«وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ»(سورهٔ آل‌عمران، آیهٔ 39) در آن وقتی که در محراب نماز ایستاده بود، صدای مرا از طریق نماز شنید که به یک بچه به او بشارت دادم. خودم هم در همان وقتی که به این پدر پیر بشارت بچه را دادم، گفتم اسم او هم یحیی است و این اسم قبلاً به روی کسی گذاشته نشده و اوّلین‌بار است. حتماً در اسم یک سرّی هست و ما نمی‌دانیم که پروردگار عالم می‌گوید خودم اسم او را می‌گذارم. قبل از این بچه‌ات، هیچ انسانی تا زمان آدم به این نام نامیده نشده است؛ پس چیزی هست که ما نمی‌دانیم؛ خیلی چیزها را نمی‌دانیم، یکی هم این است.

 

نشانه‌های اهل تقوا در خطبهٔ متقین

-حقیقت معنایی کلمهٔ «علی»

کلمهٔ علی سه حرف است: «عین، لام، یاء»، آنهایی که اهلش هستند، می‌گویند که «عین» با عبودیت، عرفان، علم و عین‌بودن امیرالمؤمنین(ع)، یعنی انسان کامل‌بودن ارتباط دارد. «لام» هم به این عین‌بودن امیرالمؤمنین(ع)، یعنی انسان کامل بودن که این انسان از بدو تولدش تا روز نوزدهم ماه رمضان که در تاریکی ترور شد، للهِ لله بود. «یاء» هم اشاره به این حقیقت دارد که این انسان «یَعْسوب الدّین» و کارگردان شیرینِ کاملی نسبت به دین خداست. باز هم همهٔ اسرار برای ما کشف نیست، چون در روایاتمان دارد که خدا 1001 اسم دارد که هزار‌تای آن در جوشن‌کبیر است، یکی علی است. وقتی حضرت در کعبه به‌دنیا آمد، بعد از سه روز که مادرش او را از کعبه بیرون آورد و به ابوطالب(ع) داد، ابوطالب(ع) گفت: خدایا! اسم این بچه را چه‌ بگذارم و از چه کسی بپرسم؟ ناگهان لوح کوچکی جلوی او افتاد، برداشت و دید که نوشته اسم این بچه را همان اسم خود من بگذار؛ علی بگذار. 

 

-خطبهٔ متقین، بیانگر خصایل انسان کامل

علی اسم خداست، این حروفش به شمار ریاضیات ابجدی 110 است و امام هم در این خطبه 110خصلت برای اهل تقوا بیان کرده‌اند که آدم فکر می‌کند این 110تا خصلت‌های خودشان است. امام نمی‌گویند برای من است، بلکه می‌گویند اهل تقوا این‌گونه هستند که در رأس همه‌شان خودشان هستند. کامل، اکمل و اجمع این خصلت‌ها در خودشان بود. آدم صددرصد میزانی که هیچ کجا، نه در امور ظاهر و نه در امور باطن، کمترین انحرافی نداشت. وقتی به صفین رسید، آنهایی که مأمور آشپزخانه بودند، به خیمه‌اش آمدند و گفتند: معاویه محل برداشت آب را بسته و چهارهزار نفر را مأمور کرده است، ما نمی‌توانیم آب برداریم؛ اگر بخواهیم به راه‌های دور برویم، آنجا هم مأمور به‌دنبال ما می‌فرستند و ما را می‌کشند. چه‌کار کنیم، الآن لَنگ آب هستیم! گفتند: مشکلی نیست، من الآن حل می‌کنم. به حضرت ابی‌عبدالله(ع) رو کردند و فرمودند: حسین‌جان! برو و آب را آزاد کن؛ مأمورینی که جلوی آب را گرفته بودند، وقتی چشمشان به ابی‌عبدالله(ع) افتاد که با بیست‌نفر می‌آمدند تا آب را آزاد کنند، همه فرار کردند. ابی‌عبدالله(ع) به کسی گفتند: به مأمورین آشپزخانه بگو که هر چقدر می‌خواهند، آب بردارند و به پدرم هم بگو آب آزاد شد. وقتی مأمور آمد و به امیرالمؤمنین(ع) گفت که آب آزاد شد، امام فرمودند: تو نمی‌خواهد به‌دنبال آب بروی، پیش معاویه برو و بگو مأمورینت را بفرست تا هرچه می‌خواهید، آب بردارید و ببرید.

 

منفعت انسان در طاعت خدا

علی(ع) انحراف و بی‌نظمی ندارد، علی همه‌جا علی است. ایشان در مقدمهٔ همین خطبه می‌فرمایند: «خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ، آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ» پروردگار وقتی انسان‌ها را خلق کرد، گناه خلایق هیچ زیانی متوجه او نمی‌کند، اطاعت بندگانش هم هیچ سودی به او نمی‌دهد؛ چون نیاز ندارد. مگر وقتی عالم نبود و خودش از ازل بود، به چیزی احتیاج داشت؟ قرآن مجید می‌گوید: یک‌روز هم در نفخ صور (صور اوّل) دمیده می‌شود که کل می‌میرند وقتی همه مُردند، اوضاع زمین و آسمان و ستارگان به‌هم می‌خورد. آن‌وقت به چه‌چیزی احتیاج دارد؟ بود و نبود عالم برای او مساوی است؛ حالا این خدایی که بود و نبود عالم برای او مساوی است، اگر من شبی 52 رکعت نماز با نمازهای واجبم بخوانم، چیزی به او نمی‌رسد و اگر نخوانم، ضرری به او نمی‌رسد. 

من می‌خواهم این نکته را بگویم که اگر امیرالمؤمنین(ع) می‌گویند در طاعت خدا منفعت است، یعنی خدا به کار پوچی دعوت نکرده است. حالا من دل‌سرد باشم که این‌همه صبح‌ها از خواب بیدار می‌شوم و زن و بچه را آرام بیدار می‌کنم، خودم به مسجد می‌آیم و نماز جماعت هم می‌خوانم، چه‌چیزی گیرم می‌آید؟ 

 

حضور حقیقی عبد در کلاس بندگی خدا

خدا خیلی منفعت در این نماز گذاشته است و خیلی گیرم می‌آید که یکی در همین روایت اوّل پیغمبر(ص) است. عجب روایتی است: «اِذا قامَ العَبْدُ اِلیَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلا اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ» هنگامی که عبد (مرد یا زن فرقی نمی‌کند) برای خواندن «صَلاة مَکْتُوبَه» نمازهای واجب آماده می‌شود (مَكْتُوبَةِ یعنی واجب)، فقط بدن خالی خود را در نماز و محراب و قبله نمی‌آورد، به پروردگار عالم رو می‌کند و به‌طرف خداوند با قلب، گوش و چشمش اقبال می‌کند. در این دو رکعت نمازی که می‌خواند، این‌قدر حواسش جمع است که دل با این نماز در پیشگاه خدا باشد و در این دو رکعت نمازش شش دفعه به بانک نرود و برگردد، دو دفعه به خانه نرود و برگردد، سه دفعه در این فکر نرود که حالا امروز صبحانه چه‌چیزی داریم! پختنی است یا نان و پنیر! خودش به‌طرف خدا می‌رود، دلش را هم می‌برد، یعنی در کلاس دلش حاضر است و غایب نیست، وجود دارد و دل در گرو جمال دلبر است. مگر جلسهٔ نماز چقدر طول می‌کشد؟ دو رکعت نماز صبح چقدر طول می‌کشد که من ده دفعه قلبم از پروردگار غایب بشود! 

 

-دل عبد، غرق در طاعت معبود

من خیلی نمازخوان دیده‌ام؛ البته چندین ‌سال است که دیگر این‌جور نمازها را ندیده‌ام. نمازخوان‌هایی دیده‌ام که دلشان کاملاً (من می‌فهمم، چون دو روایت و آیه بلد هستم) غرق در نماز است؛ اگر غرق در نماز نبود، در نماز مثل زنِ بچه‌مرده گریه‌شان نمی‌گرفت. به قول امیرالمؤمنین(ع)، آدم‌هایی هستند که اگر دست قدرت خدا جلوی روحشان را نگیرد تا در بدن بماند، روح یک چشم‌به‌هم‌زدن هم نمی‌ماند، بدن را رها می‌کند و به آنجایی می‌رود که باید برود. این گفتار حضرت، هم در «نهج‌البلاغه» و هم در بیرون نهج‌البلاغه است؛ همچنین در جلد دوم «اصول کافی» هم پیغمبر(ص) روایتی دارند که همین جمله را می‌فرمایند: «وَ لَوْلاَ الاْجَلُ الَّذِی کَتَبَ اللّهُ عَلَیْهِمْ» اگر خدا ساعت مردنشان را مقرر نکرده بود که این آدم باید سر 75‌سالگی بمیرد، «لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِی أَجْسَادِهِمْ طَرْفَهَ عَیْن شَوْقاً إِلَى الثَّوَابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ» یک نماز می‌خواند و می‌مُرد؛ در همان یک نمازی که قلبش را در کار آورده است: «مُقْبِلا اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ». علت اینکه نمی‌میرد، چون آن وقتی که خدا مقرر کرده، هنوز نشده است. نماز یک کلاس است و باید خودم و دلم در آن حاضر باشیم.

 

-همراهی گوش و چشم با دلِ نمازگزار

«وَ سَمْعِهِ» یعنی گوشش را نگه دارد و پرت صداها نشود. دین خیلی ظریف است! حالا چه‌کار کنیم؟ این دین ما، یعنی دین اهل‌بیت(علیهم‌السلام) است. شخصی به امام صادق(ع) می‌گوید: یابن‌رسول‌الله، همسایهٔ من آدم بی‌دین و اهل عیش و عشرت است، گاهی در خانه‌اش جلسه می‌گیرد و ده‌بیست‌ نفر را دعوت می‌کند، زن و مرد آوازه‌خوان هم می‌خواند، ما هم نمی‌توانیم جایمان را عوض کنیم، پول نداریم که جابه‌جا بشویم. خانهٔ این مرد پشت دیوار دستشویی من است و من وقتی به دستشویی می‌روم، صدای ساز و آواز می‌آید. هر وقت به دستشویی می‌روم، دو دقیقه باید دستشویی باشم، اما انگار این صدای خوب خواننده‌ها و نوازنده‌ها یک‌خرده مرا در دستشویی نگه می‌دارد؛ این معنی گوش ‌دادن است. گوش خود را نگه‌دار که تو را نبرد! یابن‌رسول‌الله، آن یک‌خرده‌ای که انگار مرا به‌خاطر صدای قشنگ غزل‌خوان‌ها و خواننده‌های زن، یعنی مغنیه‌ها نگه می‌دارد، آیا گناه می‌کنم؟ امام فرمودند: آیا این آیه را نخوانده‌ای: «إِنَّ اَلسَّمْعَ وَ اَلْبَصَرَ وَ اَلْفُؤٰادَ کلُّ أُولٰئِک کٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 36) در قیامت مسئول همهٔ گوش‌دادن‌هایت هستی. بی‌خود یک‌خرده معطل می‌شوی! پیغمبر(ص) می‌گویند: «اِذا قامَ العَبْدُ اِلیَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلا اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ» حالا من نماز می‌خوانم و دو نفر در کنار من هستند که قصهٔ شیرینی تعریف می‌کنند، من نماز می‌خوانم یا قصه گوش می‌دهم؟ گوشم کجاست؟! 

«وَ بَصَرِهِ» من الآن نماز می‌خوانم یا آیات ثبت در محراب را می‌خوانم یا اسم‌ها را می‌بینم یا کاشی‌کاری را تماشا می‌کنم یا تابلوی فرشی اتاقم را می‌بینم؟ چه‌کار می‌کنم، دوتا کار می‌کنم؟ هم نماز می‌خوانم و هم تابلو تماشا می‌کنم، هم نماز می‌خوانم و هم نوهٔ شیرینم را تماشا می‌کنم که از سر اتاق به انتهای اتاق می‌دود و از انتهای اتاق به دم در اتاق می‌دود. چه‌کار می‌کنم؟ خانمم در آشپزخانه با آن زن کارگر حرف می‌زند و من نماز می‌خوانم، گوش بدهم که ببینم چه‌ می‌گوید. کجایی؟ در نماز هستی یا در آشپزخانه رفته‌ای؟

 

-نماز واجب، پاک‌کنندهٔ گناهان

این گفتار رسول خداست که یکی از اثرات نماز این است و روایت را هم بزرگان دینمان نقل کرده‌اند: «اِذا قامَ العَبْدُ اِلیَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلاً اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ إنْصَرَفَ» بعد سلام نماز را بدهد. «و إنْصَرَفَ» یعنی وقتی سلام نماز را گفت و نماز تمام شد. این نماز با این کیفیت چه‌کار می‌کند؟ پیغمبر می‌فرمایند: «وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ» وقتی سلام نماز را داد، از همهٔ گناهان عمرش بیرون می‌آید و مثل روزی می‌شود که از مادر به‌دنیا آمده است و پرونده ندارد. وقتی بچه تازه به‌دنیا آمده، پرونده‌ای ندارد که گناهی در آن ثبت باشد. این یک اثر نماز واجب است. 

یک‌بار دیگر متن روایت را بخوانم؛ چون خود الفاظ ائمه و پیغمبر، نور است: «کَلَامُکُم نُورٌ»؛ گفتن آن‌هم باعث نزول رحمت خداست و دل را روشن می‌کند: «اِذا قامَ العَبْدُ اِلیَ الصَّلواةِ الْمَكْتُوبَةِ مُقْبِلا اِلَی اللّهِ تَعالی بِقَلْبِهِ وَ سَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ اِنْصَرَفَ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْم وَلَدَتْهُ اُمُّهُ».

 

تهران/ مسجد حضرت رسول(ص)/ دههٔ اوّل جمادی‌الاوّل/ زمستان1396ه‍.ش./ سخنرانی چهارم 

برچسب ها :