لطفا منتظر باشید

روز هفتم پنج شنبه (27-10-1397)

(تهران مسجد رسول اکرم (ص))
جمادی الاول1440 ه.ق - دی1397 ه.ش
9.96 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».

 

خیر دنیا و آخرت انسان در پذیرش دعوت حق

دعوت خداوند به فرمودهٔ خودش، دعوت حق است؛ یعنی دعوتی درست، استوار و صحیح است و به اموری هم دعوت می‌کند که خیر دنیا و آخرت انسان، اگر عملاً به آن امور رو کند، تأمین می‌شود. به آنچه دعوت می‌کند، چه در رابطهٔ با بدن، چه در رابطهٔ با مال و چه در رابطهٔ با حال انجامش، مشکل و سخت نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید هفده رکعت نماز در 24ساعت، باری به دوشم مثل کوه دماوند است! خیلی کار پُرمشقّت و پرزحمتی است! مقداری که آدم دقت می‌کند، می‌بیند نماز رشتهٔ اتصال عبد و پروردگار است و نمازی که می‌خواند، او را به حقایق عالم تا روز قیامت وصل می‌کند. حالا نه به‌طور تفصیل، بلکه جزء جزء؛ ولی وقتی می‌گوید «اَلْحَمْدُلِلّهِ ربِّ الْعَالَمین» ستایش ویژهٔ پروردگار، مالک و مربی جهانیان است؛ ما در شکلی معنوی به کل جهانیان اتصال پیدا می‌کنیم و چون ثابت شده، نه فقط در معارف الهیه، صدای ما یعنی «اَلْحَمْدُلِلّهِ ربِّ الْعَالَمین» به کل جهان می‌رسد؛ پس ما آشنای کل جهان می‌شویم و وقتی در روز قیامت وارد محشر می‌شویم، آن عالَمین که جهانیان هستند، ما را به این می‌شناسند که ما عبد خدا و اهل عبادت بودیم.

-انعکاس امواج عبادت انسان در فضای عالم

کتابی به‌نام «تاریخ علوم» هست که در اروپا نوشته شده است و من این کتاب را اوایل جوانی‌ام خریدم. نویسنده‌اش هم «پیروسو» است. یک بخش این کتاب، مسائل فیزیک عالم مطرح است؛ البته این مسئله در روایات و آیات ما گفته شده است، ولی حالا اینکه اروپایی‌ها کشف کرده‌اند، مسئلهٔ مهمی برای غربی‌ها و این جوان‌ها و مردها و زن‌های ایرانی است که غرب‌زده‌اند و خیلی به روایات و آیات دل نمی‌دهند، ولی به حرف‌های آنها دل می‌دهند. حالا این حرفشان حرف خیلی درستی است، حرف هم این است که آن دانشمند بزرگ غربی می‌گوید: ثابت، مسلّم و قطعی است که اگر شما در اتاقتان نشسته باشید و در و پنجره‌ها هم بسته باشد، روی میز اتاق‌ شما یک کتاب باشد و دست‌تان را دراز کنید تا آن کتاب را از روی میز بردارید، این حرکت دست شما و برداشتن کتاب در هوا موج می‌اندازد؛ مثل ریگی که در آبِ آرام یک استخر بیندازید. وقتی ریگ داخل آب می‌افتد، یک دایرهٔ موجی به‌اندازهٔ خودش ایجاد می‌کند و این دایره بزرگ می‌شود، بزرگ می‌شود و شما بخشی از آن را می‌بینید و تا به دیواره‌های استخر بخورد، ممکن است بخشی را نبینید و وقتی شما حرکتی انجام می‌دهید، هوا تکان می‌خورد و موج برمی‌دارد.

امام صادق(ع) روایتی دارند که از معجزات روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) است. راوی چند سؤال کرده بود، حضرت در یکی از جملات آن روایت می‌فرمایند: اگر هوا نبود، هیچ‌چیز به گوش نمی‌رسید؛ یعنی اگر آدمی را در محفظه‌ای ببرند که اصلاً هوا وجود نداشته باشد، بمب اتم هم جلوی او منفجر کنند، نمی‌شنود. علت شنیدن ما امواج هواست و اگر این امواج نبود، ولو اینکه گوش ما صد درصد سالم بود، نمی‌شنیدیم. وقتی کتاب را از روی میز بلند می‌کنی، این حرکت دست شما موج ایجاد می‌کند. این موج تا کجا می‌رود؟ این موج کل فضای جهان را می‌گیرد و از هوای کرهٔ زمین هم در فضای عالم بالا پخش می‌شود. این یک حرکت تو که کتاب را از روی میز برداشتی، این را همهٔ جهانیان -جمادات، نباتات، ملائکه، موجودات ارضی و سمائی- می‌فهمند. شما چند ثانیه طول می‌کشد که بگویی «اَللّهُ اَکْبَر؛ بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیم؛ اَلْحَمْدُلِلّه رَبّ الْعالَمین»؟ صدای تو را از خدا تا همهٔ موجودات جهان می‌شنوند و با تو آشنا می‌شوند. حال من دو سه دقیقه نماز صبح را بخوانم و با همهٔ موجودات عالم آشنا شوم، این کار سخت و پرمشقّتی است؟

-بشارتی نیکو بر اهل نماز شب

روایتی داریم که خیلی روایت جالب، تشویق‌کننده‌ و مهم است. حالا یا امام باقر(ع) یا حضرت صادق(ع) می‌فرمایند: کسی را -حالا مرد یا زن- در قیامت محکوم می‌کنند که شما کم دارید و اهل دوزخ هستید. تمام مردان مؤمن عالم و زنان مؤمنهٔ عالم در قیامت دست بلند می‌کنند و می‌گویند: خدایا! او را به جهنم نبر. چرا؟ برای اینکه این یک‌نفر به گردن همهٔ ما حق دارد. چه کار کرده است؟! حداقل میلیاردها مرد و زن مؤمن هستند و این صدتا را می‌شناخته، دیگر از زمان آدم(ع) تا قیامت، مردان و زنان مؤمن را نمی‌شناخته است. چه حقی به گردن همه دارد و چه کار کرده است؟ خیلی‌ها که قبل از او بوده‌اند و او هنوز به‌دنیا نیامده بود، خیلی‌ها هم که بعد از او می‌میرند و او در دنیا نیست. می‌گویند: خدایا! او عادت داشت که در مغازه‌اش یا داخل خانه‌اش یا در راه رفتنش یا در نمازش، می‌گفت «أللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمنین وَ المُؤمِنات». برای تمام ما مردان و زنان اهل ایمان طلب آمرزش کرد و تو هم به خودت واجب کرده بودی که هرکس در حق دیگران دعا کند، دعایش را مستجاب کنی. او به گردن همهٔ ما حق دارد و حیف است به جهنم برود. خطاب می‌رسد: فرشتگان، او را از مسیر جهنم برگردانید.

حالا هر کدام‌ از شما اهل نماز شب هستید؛ آن یازده رکعت، پنج‌تا دو رکعت مثل نماز صبح است که هشت‌تای آن نماز شب است، دو رکعتش نماز شفع و یک رکعتش نماز وتر است. سورهٔ حمد را که می‌خوانید، سه‌بار «قُلْ هُوَ اللّه»، یک «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ الْفَلَق» و یک «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ النّاس» دارد. این جزء کار است؛ یعنی با یک «قُلْ هُوَ اللّه» تمام نکنید و سه‌تا «قُلْ هُوَ اللّه‌» بخوانید. اولاً این سه‌ «قُلْ هُوَ اللّه» را که در آن یک رکعت آخر می‌خوانید، ثواب ختم کل قرآن را به شما می‌دهند. سلمان به افراد گفت: من هر شب تا یک ختم قرآن نکنم، نمی‌خوابم. گفتند: چنین چیزی نمی‌شود! قرآن سی جزء است، مگر چقدر آن را می‌رسی بخوانی؟ گفت: من از حبیبم پیغمبر(ص) شنیدم که هر کس در وقت خوابش سه‌بار «قُلْ هُوَ اللّه» بخواند، مثل این است که کل قرآن را خوانده و ثواب کل قرآن را به او می‌دهند.

با خواندن سه‌تا «قُلْ هُوَ اللّه» ثواب کل قرآن را به خودت برگرداندی و با خواندن «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ الْفَلَق» و «قُلْ أعُوذُ بِرَبّ النّاس»، ثواب قرائت قرآن را بردی؛ بعد دستت را به قنوت برمی‌داری(اگر بناست آدم نماز وتر را بخواند، حتماً باید در آن قنوت باشد) و می‌گویی: «أللّهُمَّ اغْفِر لِلمُؤمنین وَ الْمُؤمِنات». همین مقدار کافی است؛ حالا اگر کسی حال داشت، فرموده‌اند چهل نفر را در این قنوت با اسم دعا کند: «اللهم اغفر لِعَلی رفیقش، اللهم اغفر لحسن برادرش، اللهم اغفر لخدیجه مادرش یا خواهرش» اگر حال و وقت دارد، چهل‌ مرد و زن را دعا کند و اگر وقت هم ندارد یا حوصله‌اش را ندارد، بگوید: «أللّهُمَّ اغْفِر لِلمُؤمنین وَ الْمُؤمِنات»، بعد هفت‌مرتبه هم این دعا را بخواند: «هٰذَا مَقام الْعائِذ بِکَ مِنَ النّار». نصف خط است؛ خدایا! من در این جایگاهی که ایستاده‌ام و نماز شب می‌خوانم، از آتش جهنم به آغوش تو پناه می‌آورم. خدا هم گفته است هرکس به من پناه بیاورد، من به او پناه می‌دهم و وعدهٔ خدا حتمی است.

-عظمت نماز شب در قرآن

آن وقت این دو رکعت آخر، یعنی پنجمی(چهارتا دو رکعت نماز شب، دو رکعت بعدی نماز شفع و آن یک رکعت هم بنا به نام‌گذاری خود پروردگار نماز وتر است)، شما اگر در قرآن مراجعه کنید، این‌قدر این دو رکعت و این یک رکعت عظمت دارد که البته الآن برای ما معلوم نیست و باید پرده به کنار برود تا چشم ما به قول قرآن، «فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»(سورهٔ ق، آیهٔ 22) به‌طور کامل تیزبین شود. پردهٔ قیامت که کنار برود، حقایق قابل‌مشاهده است. این‌قدر این دو رکعت شفع و آن یک رکعت وتر عظمت دارد که خدا در قرآن به این دو رکعت و به این یک رکعت قسم خورده و این جزء قسم‌های پروردگار است.

-قسم‌های عجیب قرآن

قرآن مجید قسم‌های عجیبی دارد؛ مثلاً خداوند به خودش قسم خورده است:

«فَوَ رَبِّک لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»(سورهٔ حجر، آیهٔ 92)، «عَمّٰا کٰانُوا یعْمَلُونَ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 134)؛

به پیغمبر قسم خورده است:

«لَعَمْرُک إِنَّهُمْ لَفِی سَکرَتِهِمْ یعْمَهُونَ»(سورهٔ حجر، آیهٔ 72) به جان تو قسم یارسول‌الله؛

به قرآن قسم خورده است:

«وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ × إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ»(سورهٔ واقعه، آیات 76-77)، این قسم من به قرآن قسم عظیم است.

آن وقت از جمله قسم‌های شخص پروردگار، یعنی این ذات مقدسِ بی‌نهایت، به این دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر است.

-ثواب نماز شب، پنهان نزد خداوند

ثواب این یازده رکعت چیست؟ اولاً چقدر طول می‌کشد؟ حالا من توفیق ندارم؛ از بس کارم زیاد است، وقتی می‌خوابم، مثل مرده‌ها هستم و باید با ساعت بلند شوم؛ و الّا بیدار نمی‌شوم. کار نوشتنی‌ام خیلی زیاد و سنگین است و مرا خیلی خسته می‌کند؛ اما آنهایی که نماز شب می‌خوانند، ثوابش چقدر است؟ فکر کنم یک ربع بیشتر طول نکشد؛ حالا نماز شب بعضی‌ها مثل نماز شب آیت‌الله‌العظمی بروجردی بیش از یک ساعت می‌کشید. مرحوم الهی قمشه‌ای که استاد من بود، نماز شب او دو ساعت طول می‌کشید و گریه‌اش هم بند نمی‌آمد. من با خیلی‌ها در مسافرت بوده‌ام، در شهرشان بوده‌ام؛ حالا حداقل این یازده رکعت یک ربع می‌کشد، سخت است؟ نه! توان‌فرساست؟ نه! آدم را بی‌طاقت می‌کند؟ نه! ثوابش چقدر است؟

خیلی جالب است که خدا ثواب بعضی از اعمال را در قرآن بیان کرده است. شما این کار را بکنی، پاداشش این است که آمرزیده شوی؛ این بیان ثواب است. شما این کار را بکنی، پاداشش این است که گره از زندگی‌ات باز شود: «وَ مَنْ یتَّقِ اَللّٰهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»(سورهٔ طلاق، آیهٔ 2)، تو اگر تقوا را رعایت کنی؛ یعنی به‌دنبال حرام بدنی و مالی نروی، هرچه بن‌بست در زندگی‌ات است، برداشته می‌شود. دلتان می‌خواهد خدا را امتحان کنید؟ عیبی ندارد که آدم خدا را امتحان کند، ببیند راست می‌گوید یا نه! او که ما را امتحان می‌کند، ما هم امتحانش کنیم. ثواب این یازده رکعت که اگر آدم خیلی آسان بخواند و به اصطلاح، چیزی به آن اضافه نکند. آخر آن اصل کاری‌اش این است که در قنوت آن یک رکعتی که حتی شب یازدهم محرم هم زینب کبری(س) ترک نکرد، سیصدبار «الهی العفو» دارد و زینب کبری(س) این را در شب یازدهم 299تا نکرد، همه‌اش را گفت.

ولی حالا اگر شما آن نماز آسان‌تر را بخوانید، پاداشش چیست؟ خدا که پاداش خیلی از کارها را در قرآن فرموده، پاداش این را چه فرموده است؟ در سورهٔ مبارکهٔ سجده است که می‌فرماید(این خیلی آیهٔ عجیبی است): «فَلاٰ تَعْلَمُ نَفْسٌ مٰا أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ»(سورهٔ سجده، آیهٔ 17). هیچ‌کس غیر از منِ خدا ثواب این یازده رکعت را نمی‌داند! انبیا و اولیا هم نمی‌دانند و این مخصوص خود من است. این را به کسی خبر نداده‌ام! اگر به انبیا یا به پیغمبر خبر داده بود یا خبر آن به ائمه می‌رسید، برای ما می‌گفتند؛ مگر بخیل بودند! این آیه به قول طلبه‌ها، نکرهٔ در سیاق نفی است. «لاٰ تَعْلَمُ» نفی و «نَفْسٌ» نکره است، چون «الف» و «لام» ندارد و «النفس» نیست. «فَلاٰ تَعْلَمُ نَفْس» یعنی احدی در این جهان هستی از موجودات زندهٔ ذوی‌العقول -نه انس، نه جن و نه فرشتگان- خبر ندارد آن پاداشی که برای نماز شب پیش خودم نگه داشته و از همه پنهان کرده‌ام، چیست.

 

دعوت خداوند، دعوت به آسانی

-فلسفهٔ امر پروردگار به پرداخت خمس

حالا این یازده رکعت که یک ربع طول می‌کشد، این واقعاً کار خیلی شاقّی است؟ یعنی دعوت پروردگار به اموری که شده، آن امور کمرشکن است؟ مثلاً دو رکعت نماز صبح کمرشکن است؟ یا اگر پروردگار می‌فرماید یک‌سالِ تمام مشتری خیلی زیادی درِ مغازه‌ات، برای کارخانه‌ات یا برای تجارت‌خانه‌ات آمد و خوب فروخته‌ای، این یک ساله خوب هم خورده‌ای و پوشیده‌ای، خوب هم زن و بچه‌ات را با هواپیما به این سفر و آن سفر برده‌ای؛ یعنی در سال صدمیلیون خرج زندگی‌ات شد، حالا می‌نشینی و حساب می‌رسی، می‌بینی از درآمد یک ساله‌ات که خیلی هم خرج کرده‌ای، هر طوری دلت خواسته است، خورده‌ای، پوشیده‌ای، ماشین خریده‌ای و خانه را تعمیر کرده‌ای، حالا می‌بینی ده‌میلیون از درآمد 365شبانه‌روزت اضافه آمده که در طول سال به خرج شدن نخورده است. قرآن می‌گوید: هشت‌میلیون از این ده‌میلیون هم مفت برای تو، دومیلیون آن را برای دین من خمس بده. در یک‌سال صدمیلیون خرج کرده و ده‌میلیون هم اضافه آورده است، خدا می‌گوید: هشت‌میلیونش هم برای خودت، بار این دومیلیون به‌اندازهٔ کوه دماوند است که آدم سینه‌اش را سپر می‌کند و می‌گوید خمس یعنی چه؟! به این آخوندهای مفت‌خور بدهم؟ ما این پول‌های شما را کجا مفت خوردیم؟! ما صدای اسلام را با پول‌های شما در نجف و قم به پنج قارهٔ جهان رساندیم؛ پس مفتی کار کردیم؟! پول دادیم، ماهواره به‌وجود آوردیم، سایت به‌وجود آوردیم، کتاب نوشتیم، کِی پول‌های شما را -آنهایی که می‌گویند این گردن‌کلفت‌ها مفت خوردند- مفت خوردیم؟ کجا گردن ما کلفت است؟! گردن ما هم که مثل شماست؛ کجا ضخیم‌تر است؟ این پول‌ها کجا می‌رود؟ یکی از آنها خود من هستم که پنجاه‌سال است مردم به من خمس و سهم امام می‌دهند. صدمیلیون می‌دهند و همین چند وقت پیش، یکی دویست میلیون آورد و داد؛ به جان فاطمهٔ زهرا! اگر من به یک قِران این دویست‌میلیون نگاه کردم. این را بردم و به مرجع تقلیدش دادم. پول برای من نیست، هیچ‌چیز آن هم برای من نیست.

یک‌وقت من پیش آقای سیستانی رفتم و گفتم: آقا عادت شما این است که وقتی یکی از ایران، آفریقا و هند به دیدن شما می‌آید، می‌خواهد از شما خداحافظی کند و از در خانه بیرون برود، سپرده‌اید که یک پاکت -پانصد ریال، هزار ریال، دوهزار ریال- پول عراقی به این مهمان من بدهید. آقا اشاره نکنید که کسی به من پول بدهد، من از این پول‌ها تا حالا برای خودم نگرفته‌ام. مقلّدین شما سالی سیصد چهارصدمیلیون به من می‌دهند، من همه را به دفتر شما در قم می‌دهم و هیچ مصرفی نمی‌کنم. مردم کجا به این مفت‌خورها پول داده‌اند؟ چه مفت‌خوری؟

پس اینکه صدای اسلام در همهٔ عالم درآمده و کافران و مشرکان از رشد اسلام، خیزش تشیع و فرهنگ اهل‌بیت(علیهم‌السلام) این‌قدر ترسیده‌اند! آمریکای غول که می‌گوید من بمب اتم دارم و واقعاً اگر درِ انبارهایش را باز کند و بیست‌تا از این بمب اتم‌هایش را بریزد، تمام کرهٔ زمین زیرورو می‌شود. این غول به این باعظمتی و شاخ‌دار از یک زن شیعه که قبلاً مسیحی بوده و بعد شیعه شده، باحجاب شده، شیعهٔ نابی شده و چون در خبر خواندن هنرمندی داشته است، جمهوری اسلامی او را در یکی از تلویزیون‌هایی استخدام کرده که به زبان خارجی پخش می‌شود و خبر می‌گفته است. برادرش مریض سرطانی بوده، به آمریکا رفته است که او را ببیند، او را در فرودگاه گرفته‌اند، دست و پایش را زنجیر زده‌اند، چادر و روسری‌اش را پاره کرده‌اند و او را در زندان انداخته‌اند. این از کجا شیعه شده است؟ با پول شما بوده است. اولاً شما چقدر پول داده‌اید؟ بازگشت این پول‌ها چقدر بوده است؟ شما هزار تومان به ما سهم امام داده‌اید، ما ده‌میلیارد تومان پول‌ شما را به شیعه شدن مردم و توبه کردن گنهکاران تبدیل کرده‌ایم. این پول‌ها کجا می‌رود؟ اگر خدا می‌گوید ده‌میلیون از مخارج کل سال تو زیاد آمده است، هشت‌میلیونش هم برای خودت باشد و مفت بخور، دومیلیونش را به دین من بده، این دعوت خدا کمرشکن است؟! طاقت‌فرساست که ‌ای داد بیداد! خدا ما را به نماز، روزه، خمس و ترک گناه دعوت کرده، اینها واقعاً کمرشکن است؟! مثلاً مردی به زنی اظهار محبت می‌کند و می‌خواهد با او رابطهٔ نامشروع برقرار کند، زن به این مرد هرزه بگوید نه، این نه گفتن خیلی سخت و کمرشکن است؟ یا زنی به سراغ مردی بیاید و بگوید آقا تلفن و آدرست را بده، من خانه دارم و دلم می‌خواهد مدتی با هم باشیم، زنایی که خدا در قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ یفْعَلْ ذٰلِک یلْقَ أَثٰاماً»(سورهٔ فرقان، آیهٔ 68)، اگر کسی برای دو دقیقه شهوت‌رانی زنا کند، حتماً در قیامت به جهنم می‌رود. اینکه حالا من به آن زن بگویم نمی‌آیم، این سخت و طاقت‌فرساست؟

-انبیا و امامان، دعوت‌کنندگان به دعوت حق

این توضیح دعوت پروردگار که اگر وجود مقدس او که ما را آفریده، به عبادت، پرداخت خمس یا زکات، حج یا روزه دعوت کرده است، انجام دادن دعوتش کار مشکلی نیست؛ چراکه «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ»(سورهٔ رعد، آیهٔ 14)، دعوت حق فقط و فقط ویژهٔ پروردگار است و اگر 124هزار انبیای الهی و دوازده امام، ما را دعوت کرده‌اند، معنی‌اش این نیست که 124هزار دعوت و دوازده دعوت است، بلکه یک دعوت است؛ یعنی انبیا و ائمه، ما را به‌سوی دعوت الله دعوت می‌کنند. آیه‌اش را شنیدید: «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا»(سورهٔ احزاب، آیهٔ 45)، انبیا شما را به‌سوی خدا دعوت می‌کنند که ببین خدا تو را به چه چیزی دعوت کرده است.

-دعوت‌های میلیاردی غیر خدا و باطل

مسئله خیلی روشن شد؛ الآن سه چهار روز است که دربارهٔ دعوت خدا بحث شده است. حالا چند دعوتِ غیر خدا وجود دارد؟ میلیاردها دعوت از زمان آدم تا الآن وجود دارد. من در یک مجلهٔ علمی خواندم که در همین هندوستان یک میلیاردوخرده‌ای آدم زندگی می‌کند. در یک تحقیق و بررسی دریافته‌اند که مردم هند پانزده‌میلیون دین دارند؛ یعنی هر گروهی، شهری و هر منطقه‌ای یک دین دارد. صاحب آن دین‌ها اینها را دعوت کردند که دین من را قبول کن، آنها هم دین را قبول کرده‌اند؛ مثلاً گاو مقدس‌ترین موجود عالم است و اینها از هزاران سال قبل به گاو خیلی عقیده دارند؛ ولی به خدا، انبیا و ائمه عقیده ندارند. انسان نادانی اینها را در چندهزار سال دعوت کرده و گفته گاو مقدس‌ترین موجود است. من این را دیده‌ام، یعنی در روزنامه‌هایمان هم چاپ شده بود! یک‌بار رئیس‌جمهور هند از طایفهٔ هندوها و یک‌بار هم ذاکر حسین از مسلمان‌ها انتخاب شد؛ ولی این کسی که گاو را مقدس می‌دانست، رئیس‌جمهور یک‌میلیارد و دویست‌میلیون جمعیت بود، یک لیوان در جیبش داشت که هر کجا تشنه‌اش می‌شد و می‌دید گاوی می‌خواهد دستشویی کند، رئیس‌جمهور لیوان را زیر دستشویی گاو می‌گرفت، پر می‌کرد و می‌خورد. این چه دعوتی است؟! مردم را دعوت کردند که گاو مقدس است، بیا؛ مردم را دعوت کردند که آتش مقدس است و هنوز هم بعضی از آتشکده‌ها در ایران هزار سال است آتش خود را روشن نگه داشته‌اند. این آتش چه تقدسی دارد؟! آتشی که اگر بچهٔ شش‌ماهه را بالای آن بگیریم تا دستشویی کند، خاموش می‌شود. این چه تقدسی دارد؟!

-آتش دوزخ، عاقبت قبول دعوت غیر خدا

دعوت دیگران چه دعوتی است؟ پروردگار می‌فرماید که تمام دعوت‌کنندگان غیر من شما را به این دعوت می‌کنند: «أُولٰئِک یدْعُونَ إِلَی اَلنّٰارِ بِإِذْنِهِ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 221)، همه‌تان را دعوت می‌کنند؛ اگر دعوتشان را گوش بدهید، براساس گوش دادن به دعوتشان حتماً با سر به جهنم می‌روید، چون همهٔ دعوت‌های غیر من باطل است؛ اما من «وَ اَللّٰهُ یدْعُوا إِلَی اَلْجَنَّةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ» این قرآن است، من شما را دعوت می‌کنم که بیایید تا شما را بیامرزم، درِ هشت بهشت را به روی شما باز کنم که تا ابد به بهشت بروید. این دعوت من است.

 

کلام آخر؛ هذا حُسینٌک مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءُ

چه شبی است امشب؛ شب جمعه و نزدیک شهادت صدیقهٔ کبری(س) است.

«اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِيمَا عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ؛‏

اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُكَ وَ عَلاَ مَكَانُكَ وَ خَفِيَ مَكْرُكَ‏ وَ ظَهَرَ أَمْرُكَ وَ غَلَبَ قَهْرُكَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُكَ وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ‏؛

اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِي سَاتِراً وَ لاَ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ‏، لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ،

ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي».‏ ‏

کسی گُل را به چشم تر نبوسید                کسی گل را ز من بهتر نبوسید

کسی چون من گلش نشکفت در خون         کسی چون من گل پرپر نبوسید

کسی غیر از من و زینب در آن دشت×××××××به‌تنهایی تن بی‌سر نبوسید

به عَزم بوسه لَعل لب نهادیم                   به آنجا که پیغمبر نبوسید

بدن قطعه‌قطعه را روی دامن گذاشت، به پیغمبر(ص) رو کرد و گفت:

«وامُحَمَّداه! صَلّی عَلَیْکَ مَلِیکُ مُلْکِ السَّماءِ، هذا حُسینٌک مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءُ، مُقَطَّعُ الأعْضاء، مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ».

 

تهران/ مسجد رسول اکرم(ص)/ دههٔ اوّل جمادی‌الاولی/ زمستان1397ه‍.ش./ سخنرانی هفتم

 

برچسب ها :