شب پنجم پنجشنبه (26-10-1398)
(تهران مسجد جامع پیامبر اعظم)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- تداوم در گناه، طبیعت ثانویه گنهکار
- عقیده کفار درباره مرگ
- اجابت دعا، عنایت و لطف خداوند به توبهکننده
- توبه، جریانی الهی و ملکوتی و جاری در معصومین
- توبه در کلام وحی
- الف) محدود نبودن قدرت خداوند در قبول توبه
- ب) رفع موانع راه سعادت با توبه
- ج) پذیرش توبه از بندگان
- د) ارکان و عناصر توبه
- ارکان توبه در منظر اهلبیت(علیهمالسلام)
- الف) نشانههای توبه واقعی
- ب) روایتی شگفت از رحمت خداوند در قبول توبه
- ج) خطاب الهی مبنیبر پوشاندن گناه تائب
- د) داستان جوان تائب و امیرالمؤمنین(ع)
- کسی گل را به چشم تر نبوسید
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه ربّ العالمین، الصلاة و السلام علی سیّد الأنبیاء و المرسلین، حبیب الهنا و طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمّد صلی اللّه علیه و علی أهل بیته الطیّبین الطاهرین المعصومین المکرّمین.
تداوم در گناه، طبیعت ثانویه گنهکار
توبه به فرموده امیرالمؤمنین(ع)، پشیمانی قلبی است. به قلب، از گناه تنفر دست داده و برایش حالت پشیمانی آمده. البته این حال، مخصوص گنهکارانی است که در حدّ خودشان، از معرفت به پروردگار، قیامت و عاقبت گناه برخوردارند. اگر این مایه عظیم الهی، یعنی معرفت، ولو اندک در درون نباشد، گنهکار یک انسان جری است و پشیمان نمیشود، ادامه هم میدهد، و انجام گناه برای او طبیعت ثانویه میشود. چنانکه در همه گنهکاران حرفهای اروپا و آمریکا و نهایتاً شرق و غرب، این طبیعت ثانویه شدن گناه دیده میشود. سالها انواع گناهان را مرتکب میشوند، دردشان نمیگیرد و ناراحت نمیشوند، ترک نمیکنند و پشیمان نمیشوند.
عقیده کفار درباره مرگ
من با بعضی از گنهکاران حرفهای اروپا، حتی از طریق دین خودشان(مسیحیت)، دو سه ساعت صحبت کردم؛ اما در پایان گفتوگو خندیدند و گفتند: این حرفهایی که میزنی، اصل و ریشهای ندارد. ما وقتی میمیریم، خاک میشویم و تمام میشود. این حرف کافران روزگار انبیای الهی و همچنین روزگار پیغمبر عظیمالشأن اسلام است که وقتی مسئله زنده شدن مردگان برایشان بیان میشد، با لحن مسخرهآمیز به پیغمبر یا انبیای گذشته میگفتند: «أَ إِذٰا مِتْنٰا وَ کنّٰا تُرٰاباً وَ عِظٰاماً أَ إِنّٰا لَمَبْعُوثُونَ»﴿الصافات، 16﴾ ما وقتی مُردیم و خاک شدیم، دوباره زنده میشویم؟! آنها باور نمیکردند. در طول تاریخ، کم بودند گنهکاران حرفهای که توبه کرده باشند یا توبه کنند.
توبه به ندرت اتفاق میافتد. من کتابهای زیادی را مطالعه کردم، به این نتیجه رسیدم که توبهکننده کم است. بهعنوان نمونه، سیهزار نفر حداقل و حداکثر هم نوشتهاند هفتادهزار نفر؛ حالا سیهزار نفر را قبول میکنیم. در این سیهزار نفر که روز دوم محرم، بهتدریج وارد کربلا شدند و روز یازدهم محرم بیرون رفتند، هشت شبانهروز از وجود مقدس حضرت حسین(ع)، یاران باکرامتش و چهرههای برجسته اهلبیت، مطلب شنیدند، حق شنیدند، حقیقت شنیدند، توحید شنیدند، قیامت شنیدند، کیفر گناه شنیدند. آنگونه که کتابهای خیلی مهم ما نقل کردهاند، از این سیهزار نفر، فقط سه نفر توبه کردند! یکی صبح عاشورا که حرّبنیزید بود؛ یکی هم حدود سه بعدازظهر تا چهار بود که امام تنها مانده بودند. دو برادر از خوارج نهروان، وقتی صحبتهای ابیعبدالله(ع) را شنیدند، خیلی ناراحت و پشیمان شدند، هر دو برگشتند بهطرف دشمن، جنگ سنگینی کردند و هر دو کشته شدند؛ یعنی جزء همین هفتادودو نفر هستند.
اجابت دعا، عنایت و لطف خداوند به توبهکننده
حالا آنکسی که میخواهد توبه کند و پشتوانهاش، اندکی معرفتالله، معرفت به قیامت و عاقبت گناه است، این یقیناً قلبش مملو از پشیمانی میشود که چرا مرتکب شدم؟ چرا گناه کردم؟ چرا نمک پروردگار را خوردم و نمکدان شکستم؟ چرا به خودم ظلم کردم؟ یعنی جزء گروه «ظَلَمتُ نَفسی» قرار گرفتم. این مایههای درونی سبب میشود زبانش در پیشگاه مقدس او به اقرار باز شود. این بخش دومی است که در قرآن مجید و روایات مطرح است؛ اقرار در پیشگاه حق به اینکه آلودهایم، نجس باطنیم، نجس اخلاقیم، نجس عملیم. هیچکسی را برای پاک کردن خودم، جز وجود مقدس تو خبر ندارم؛ فقط هم پاک کردن، دست توست و این قدرت به کس دیگری داده نشده است.
انبیای الهی راهنمایی میکنند به توبه، ولی طهارت توبهکننده کار پروردگار است؛ با مغفرت، عفو و صفح. اینها عناوینی است که در قرآن مجید آمده است. به گونهای محبت و عنایت میکند و پرونده درون و برون را از گناه پاک میکند. رسول خدا(ص) میفرمایند: «التائبُ مِن الذَّنبِ کَمَن لا ذَنبَ لَهُ» آنکسی که توبه میکند، دیگر درپروندهاش گناهی نیست، پاک و پاکیزه میشود، ارزش هم پیدا میکند. اتفاق افتاده و در روایاتمان هم هست که مراجعه کردند به اولیای خدا و گفتهاند ما را دعا کنید. وجود مقدس آنها، درخواستکنندگان دعا را حواله دادند به گنهکاری که توبه کرده و گفتند: دعایش مستجاب است؛ چون الآن مورد محبت و لطف پروردگار است و اگر زبان به دعا باز کند، خدا دعایش را مستجاب میکند.
من خیلی مایل بودم این بحث را که تا حالا اتفاق نیفتاده بود، چند شب یا یک دهه در محضر شما بحث کنم و بحثش را کامل کنم؛ ولی فرصت آنقدر در اختیار نبود. نگاهی به آیات قرآن کریم و روایات باب توبه کردم، چندتا آیه و چندتا روایت برایتان امشب(شب جمعه) میخوانم که به سفارش پیغمبر(ص) هم عمل کرده باشم؛ هم قرآن و هم اهلبیت: «إنّی تارِکٌ فیکُم الثَّقلَین کتابَ اللّهِ و عِترَتی».
توبه، جریانی الهی و ملکوتی و جاری در معصومین
فقط میتوانم این چند آیه و روایت را بگویم برایتان، و الّا یک بحث در توبه هست که توبه اخلاق صدیقین و صالحان عالم است؛ یعنی توبه جریانی الهی و ملکوتی است که در همه انبیای خدا، ائمه طاهرین و اولیای الهی جریان داشته. امام صادق(ع) خیلی زیبا ودقیق توضیح دادهاند که توبه انبیا، اولیا و عباد ویژه الهی از چه بوده؟ تا میرسند به توبه مردم که میفرمایند: توبه مردم از گناه کبیره و صغیره بوده؛ ولی در بقیه طوایف، توبه هیچ ارتباطی به گناه نداشته».
بحث توبه انبیا، ائمه و اولیای الهی، دیوانهکننده است! آنها از چه چیزی توبه میکردند!؟ خیلی شگفتانگیز است؛ آن هم نه توبه ساده و معمولی! یعنی اگر کسی هنگام حال توبه کنارشان قرار میگرفت، فکر میکرد دو سه دقیقه دیگر جان میدهند. چنین حالی و گریهای، ندبهای و نالهای در حال توبه مخصوص به خود داشتند. حالا توبهای که امام ششم میفرمایند مخصوص ماست(توده مردم و جامعه و افراد)، ببینیم نگاه پروردگار مهربان عالم و نگاه اهلبیت به این توبه چیست؟ خیلی عجیب است آیات قرآن! من وقتی یادداشت میکردم، نکات خیلی فوقالعادهای در این آیات شریفه دیدم که عنایت میفرمایید. واقعاً این آیات توبه، انسان را نسبت به رحمت پروردگار و گذشت او به شگفتی میاندازد؛ یعنی خیلی مهم است مسائل توبه از دیدگاه او. من آدرس آیات و آدرس روایات را میدهم.
توبه در کلام وحی
الف) محدود نبودن قدرت خداوند در قبول توبه
سوره شورا آیه بیستوپنج یکی از آیات فوقالعاده توبه است: «وَ هُوَ اَلَّذِی» او کسی است که «یقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِهِ»﴿الشوری، 25﴾ توبۀ توبهکننده را قبول میکند. میدانید آخرهای دعای کمیل، امیرالمؤمنین(ع) به پیشگاه الهی عرض میکند: «فَإنَّکَ فَعّالٌ لِما تَشاءُ» خدایا تو در انجام هر کاری آزاد هستی، هیچچیز نمیتواند جلویت را بگیرد، هیچچیز نمیتواند محدودت کند، هیچچیز نمیتواند تو را در چهارچوب حبس کند. درست است که قانونت این است تولد فرزند از یک نر و ماده باید باشد، ولی در این قانون حبس نیستی. یک بچه را هم از مادر و بدون شوهر کردن بهدنیا آوردی، چهارمین پیغمبر اولوالعزمت شد(حضرت مسیح). تو حبس در قوانین خودت نیستی و آنهایی که میگویند در قوانینت حبس هستی و غیر از آن نمیتوانی کاری بکنی، یهودیها هستند. یهود میگویند: «وَ قٰالَتِ اَلْیهُودُ یدُ اَللّٰهِ مَغْلُولَةٌ»﴿المائدة، 64﴾ خدا قدرتش بهشدت محدود و در قوانینش هم حبس است.
قرآن و آثار اهلبیت میگوید: خداوند «فعّال لما یشاء» میتواند توبه را قبول نکند. این اختیار و آزادی را دارد؛ ولی خودش اعلام میکند: با اینکه میتوانم توبه را قبول نکنم، آزادم و «وَ هُوَ اَلَّذِی یقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ»﴿الشوری، 25﴾ من توبه را قبول میکنم. چه وقتی؟ همیشه؛ امروز، فردا، آینده. «یَقبَلُ» فعل مضارع است و دلالت بر دوام دارد؛ یعنی برای قبول توبه زمان نگذاشته و تا لحظه برپا شدن قیامت، اگر گنهکاری توبه کند، توبهاش را قبول میکنم: «وَ یعْفُوا عَنِ اَلسَّیئٰات»﴿الشوری، 25﴾. وقتی توبه را قبول کنم، تمام گناهان بندهام را گذشت میکنم.
-لطف خداوند به شخص تائب
اینجا ممکن است مطلبی به ذهن ما بیاید؛ اینکه حالا توبه منِ گنهکار را قبول کردی، سی چهل سال هم اهل گناه بودم و قبول کردی، پروندهام را هم پاک کردی. وقتی میمیرم و قیامت مرا زنده میکنی، من در قیامت فراموش نمیکنم که در دنیا، بیست، سی یا چهل سال، قدم اشتباه برداشتم و گناه کردم، بعد هم من را بخشیدی و بخشیدهشده لایق بهشت است. حالا مرا میبری بهشت، اما من هر وقت یاد گناهان چهلسالهام میافتم، عذاب میکشم. این چه میشود؟ ائمه ما میفرمایند: یاد گناه از گنهکار برای ابد گرفته میشود؛ یعنی میلیاردها سال در بهشت، یکبار هم یاد گناه نمیافتی. این لطف، محبت و احسان خداست.
یک نفر این را باور نداشت، مگر میشود؛ هفتاد سال مثلاً دوتا سهتا چهارتا کار زشت بودم، حالا قیامت است، چطور من یادم میرود؟! حدود هفتاد هشتادساله هم بود. آمد پیش حضرت صادق(ع) و گفت: یابنرسولالله! این برای من باورکردنی نیست. باور کن! وقتی ائمه طاهرین یا قرآن میگوید، قبول کن! گفت: برایم باورکردنی نیست که انسان بعد از هفتاد سال، آنچه که در دنیا به آن توجه داشته، در قیامت یادش برود. حضرت فرمودند: باورت نمیشود؟ گفت: نه. امام صادق(ع) فرمودند: «اسمت چیست»؟ هرچه فکر کرد این هفتاد هشتادساله پدر من مادر من، اسم من را چه گذاشت؟ بچههایم من را چه صدا میکنند؟ عروسم، دامادم و رفیقهایم چه صدا میکنند؟ گفت: یابنرسولالله! غلط کردم و قبول کردم، اسم خودم را بگو! دارم دِقّ میکنم. فرمودند: اسمت این است. بعد فرمودند: «خدا اینطوری فراموشی میدهد بندهاش را».
یک اخلاق خدا آبروداری است، حتی در قیامت! راضی نمیشود آبروی بندهاش پیش خود بندهاش بریزد و بندهاش زجر بکشد: «وَ یعْفُوا عَنِ اَلسَّیئٰاتِ»(الشوری، 25﴾ آخر آیه هم، توجه دقیقی به انسان میدهد و میگوید: «وَ یعْلَمُ مٰا تَفْعَلُونَ»﴿الشوری، 25﴾ بنده من! اگر تو گناهانت را یادت رفته که در این هفتاد سال چه کار کردی، من میدانم؛ اما همه را گذشت کردم و چشم پوشیدم.
ب) رفع موانع راه سعادت با توبه
سوره مبارکه نور، آیه سیویک: «تُوبُوا إِلَی اَللّٰهِ جَمِیعاً أَیهَا اَلْمُؤْمِنُونَ»﴿النور، 31﴾ ملت، جمیعاً توبه کنید، «لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»﴿النور، 31﴾ تا تمام موانع راه سعادت، آمرزش و مغفرت برطرف شود. کل شما توبه کنید.
ج) پذیرش توبه از بندگان
این آیه به قول طلبهها، استفهام انکاری است و معنیاش این است که میخواهد آدم را از درون، بهشدت توجه بدهد. سوره توبه، آیه صدوچهار: «أَ لَمْ یعْلَمُوا»(التوبة، 104﴾ ندانستند، یعنی میدانید؛ یعنی آنکسی که به من اندکی معرفت دارد، به اخلاق من معرفت دارد، به قیامت من معرفت دارد، به فرمایشات انبیا و ائمه در حدّی معرفت دارد، میداند. «أ لم یعلموا» آیا ندانستند، یعنی چرا میدانید. چه چیزی را میدانید؟ «أَنَّ اَللّٰهَ» مسلماً، قطعاً(این معنی «أنَّ» است) و یقیناً، خداوند کسی است که «یقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ عَنْ عِبٰادِهِ»﴿التوبة، 104﴾ توبه را از بندگانش قبول میکند. حالا اینکه اینقدر به شما آسان میگیرم، اینقدر برایتان راه را باز گذاشتم، چرا توبه نمیکنید؟ چرا گناهانتان را ترک نمیکنید؟
-مهلت بنده برای قبول توبه
تا چه وقتی توبه را قبول میکنم؟ سوره مبارکه نساء آمده که تا چه وقتی قبول میکنم؛ تا مقدار زمانی که مهلت توبه داشته و هنوز در دنیا باشید. اگر پرده برود کنار، این دیگر تقصیر خودت است که توبه نکردی و دیر کردی. اگر پرده برود کنار، آثار عالم بعد را در بیمارستان یا در بستر ببینی و توبه کنی، این دیگر توبه نیست. اگر توبه بود، قبول میکردم: «وَ لَیسَتِ اَلتَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ اَلسَّیئٰاتِ حَتّٰی إِذٰا حَضَرَ أَحَدَهُمُ اَلْمَوْتُ»﴿النساء، 18﴾ برای کسانی که تا لحظه مرگ در گناه بودند. حالا مرگ آمده، گوشه پرده را بالا زدم، آثار عالم بعد را میبیند: «قٰالَ إِنِّی تُبْتُ اَلْآنَ»﴿النساء، 18﴾ خدایا! توبه کردم. این دیگر توبه نیست و اگر توبه بود، من قبول میکردم. «وَ لاَ اَلَّذِینَ یمُوتُونَ وَ هُمْ کفّٰارٌ» ﴿النساء، 18﴾ آنکسی هم که کافر بمیرد، توبهاش قبول نیست.
د) ارکان و عناصر توبه
حالا سوره مبارکه مائده، آیه سیونه؛ ارکان و عناصر توبه چیست؟ «فَمَنْ تٰابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ»﴿المائدة، 39﴾ کسی که متجاوز بوده به قوانین الهی، حقوق و مسائل دیگر، بعد از اینکه آلوده به گناه و تجاوز شد، توبه کرد و قطع کرد، «وَ أَصْلَحَ»﴿المائدة، 39﴾ و خودش را از نظر درون و برون اصلاح کرد؛ چنین آدمی، «فَإِنَّ اَللّٰهَ یتُوبُ عَلَیهِ»﴿المائدة، 39﴾ خدا بعد از آن توبه و اصلاحگری قبولش میکند و او را میبخشد. «إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»﴿المائدة، 39﴾.
ارکان توبه در منظر اهلبیت(علیهمالسلام)
چهار پنج آیه دیگر هم هست که نمیرسم بخوانم؛ آنها هم عناصر توبه را بیان میکنند. از اهلبیت (علیهمالسلام) هم دو سه روایت بخوانم که عناصر توبه بیان شده است.
الف) نشانههای توبه واقعی
پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: «التّائبُ إذا لَم یَستَبِن عَلَیهِ أثرُ التَّوبةِ فَلَیسَ بِتائبٍ» کسی که توبه میکند، ولی نشانههای توبه در او آشکار نمیشود، تائب نیست. نشانههای توبه واقعی چیست؟
-راضی کردن دشمنان
«یُرضی الخُصَماء»؛ آنهایی که از نظر مالی به او حق دارند. پول مردم را برداشته و نمیدهد؛ پول اداره را برداشته و نداده؛ از بیتالمال اختلاس کرده و برنگردانده؛ اگر این کار را نکند، توبهکننده نیست.
-ادای نمازهای نخوانده
«و یُعیدُ الصَّلواتِ»؛ اگر نمازهای نخوانده را نخواند، تائب نیست.
-فروتنی و تواضع با خلق خدا
«و یَتَواضَعُ بَینَ الخَلقِ»؛ اگر بین مردم نرم نشده باشد، فروتن نشده باشد، متواضع نشده باشد، تائب نیست.
-قطع خواستههای نامشروع
«و یَتَّقی نَفسَهُ عَنِ الشَّهَواتِ»؛ اگر وجودش را از خواستههای نامشروع قطع نکرده باشد، تائب نیست.
-لاغر کردن با روزه
«و یُهزِل رَغبَتَهُ بِصیامِ النَّهارِ»؛ اگر خودش را با روزه گرفتن لاغر نکرده باشد که گوشتهای روییده زمان گناه ریخته شود، تائب نیست.
ب) روایتی شگفت از رحمت خداوند در قبول توبه
یک روایت بخوانم تعجب کنید که شگفتزده بشوید. خیلی عجیب است رحمت پروردگار! امام هشتم نشسته بودند و عدهای کنار حضرت بودند. «و قَد سَمِعَ بَعضَ أصحابِهِ یَقولُ» یکی از یاران خوب امام هشتم، چیزی گفت(حالا میگویم چیست) و حضرت رضا(ع) شنید. چه گفت؟ آن شخص این را گفت: «لَعَنَ اللّهُ مَن حارَبَ عَلیّاً»؛ خدا لعنت کند آنهایی که به روی امیرالمؤمنین شمشیر کشیدند. خدا لعنت کند آنهایی که با علی جنگیدند. امام هشتم فرمودند(حالا من ترجمه میکنم روایت را به زبان تهرانی): خدا لعنت کند؟! چه میگویی؟ تو به حرفت قید بزن و بگو: «لَعَنَ اللّهُ مَن حارَبَ عَلیّاً إلاّ مَن تابَ و أصلَحَ» مگر کسی که بعد از جنگ با امیرالمؤمنین(ع) توبه و خودش را اصلاح کرد؛ گفت: یابنرسولالله، یعنی جنگ با علی هم توبه دارد؟ فرمودند: توبه دارد، توبه دارد. فقط یک جنگ در این عالم است که درِ توبه به روی آن بسته است؛ آنهم در روایات متعددی آمده که خود ابیعبدالله(ع) هم تذکر دادند توبه کنید؛ اگر خون من به روی زمین ریخته شود، درِ توبه به روی شما بسته میشود؛ اما با کشتن این هفتادویک نفر، هنوز درِ توبه به روی شما باز است و میتوانید برگردید.
ج) خطاب الهی مبنیبر پوشاندن گناه تائب
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «مَن تابَ» هر کس توبه کند، خدا توبهاش را قبول میکند و به دفتری که گناهانش ثبت میشود(منظور پوست، چشم، دست، شکم، قدم و غریزه جنسی است)؛ کسی که توبه کند، خدا توبهاش را قبول میکند و به اعضایش دستور میدهد که بنده من را بپوشان و گناهانش را دیگر نشان نده در قیامت. «و بِقاء الأرضِ أن تَکتُمَ عَلَیهِ» به قطعه زمینهایی هم که روی آن گناه کرده خطاب میرسد که گناهش را بپوشان. «و اُنسیَتِ الحَفَظَةُ ما کانَت تُکتَبُ عَلَیهِ» به نویسندگان اعمال هم خطاب میکند و بر اثر خطاب الهی، آنها هم تمام گناهان بنده را یادشان میرود.
این عظمت توبه است. برادران! من پنجاه سال است با این آیات و روایات سر و کار دارم، نمیدانم درباره پروردگار چه بگویم؟! شما میدانید، مشرکین سیزده سال، چه بلاهایی سر پیغمبر(ص) آوردند! وقتی رسید مکه و آمد در مسجدالحرام، روی خود را کرد به کل مشرکین و گفت: «لا تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الْیوْمَ»﴿یوسف، 92﴾، کاری به کارتان ندارم. آنها هم مسلمان شدند و توبه همهشان پذیرفته شد.
د) داستان جوان تائب و امیرالمؤمنین(ع)
یک توبه دیگر هم از کتاب «وسائلالشیعه» بگویم که این هم خیلی عجیب است! جوانی به امیرالمؤمنین(ع) گفت: من مرتکب گناه کبیرهای شدم، چهکار باید کرد؟ حضرت فرمودند: اشتباه میکنی. گفت: اشتباه نمیکنم، گناه کبیره کردم. فرمودند: اشتباه میکنی؛ یعنی اقرارش را برمیگرداند که اقرار نکند! سه بار اقرار کرد، فرمودند: جریمه گناه تو، از کوه پایین انداختن یا گردن زدن یا به آتش سوزاندن است. گفت: کدامش سختتر است؟ فرمودند: به آتش سوزاندن. گفت: من را بسوزان؛ اگر من را بسوزانی، دیگر در قیامت من را نمیسوزانند؟ فرمودند: نه. گفت: بسوزان.
چالهای کندند و آتشی شعلهور شد، به امیرالمؤمنین(ع) گفت: من دو رکعت نماز بخوانم؟ فرمودند: بخوان. این جوان در سجده آخر غوغا کرد و گفت: خدایا! من آمدم، خودم را در اختیار ولی تو قرار دادم تا من را جریمه کند، دیگر مرا در قیامت جریمه نکن. چنان گریه کرد و چنان زیبا با خدا حرف زد که دیدند امیرالمؤمنین(ع) اشکش ریخت و فرمودند: جوان! بلند شو و برو، خداوند تو را بخشید. چیست رحمت الهی؟ نمیدانم و نمیفهمم!
کسی گل را به چشم تر نبوسید
«فَبِعِزَّتِک یا سَیدِی وَمَوْلای أُقْسِمُ صَادِقاً، لَئِنْ تَرَکتَنِی نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَیک بَینَ أَهْلِها ضَجِیجَ الْآمِلِینَ، وَلَأَصْرُخَنَّ إِلَیک صُراخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ، وَلَأَبْکینَّ عَلَیک بُکاءَ الْفَاقِدِینَ، وَلَأُنادِینَّک أَینَ کنْتَ یا وَلِی الْمُؤْمِنِینَ، یا غَایةَ آمالِ الْعارِفِینَ»، این جمله را یکبار، پدر در کمیل گفته و یکبار هم پسر در گودال قتلگاه. گفت: «یا غِیاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ، یا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ، وَیا إِلٰهَ الْعالَمِینَ».
حسین من! دارند ما را میبرند، به خودت قسم، نمیخواهم از کنارت بروم. وقت خداحافظی است. میخواهم صورتت را ببوسم، سرت را به نیزه زدند، بدنت هم که جای درستی ندارد، خم شد.
کسی چون من گل پرپر نبوسید/ کسی گل را به چشم تر نبوسید
کسی چون من گلش نشکفت در خون/ کسی گل را ز من بهتر نبوسید
به عزم بوسه لعل لب نهادم/ به آنجایی که پیغمبر نبوسید
کسی غیر از من و دل اندر این دشت/ به تنهایی تن بیسر نبوسید
تهران، مسجد جامع پیامبر اعظم، فاطمیه 98، جلسهٔ پنجم