جلسه پنجم جمعه (25-10-1398)
(رفسنجان )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- ابراهیم(ع) و فرزندش، سازندۀ خانۀ کعبه در سرزمینی مبارک
- -عالیترین طهارت در محل عبادت خداوند
- -یقین ابراهیم(ع) و فرزندش به استجابت دعا در محل عبادت
- درخواستهای ابراهیم(ع) از پروردگار در خانۀ خدا
- الف) پذیرفتن زحمات آنها برای ساختن خانه
- ب) تسلیم اوامر الهی بودن تا آخر عمر
- ج) قرار دادن نسلی تسلیم نسبت به خداوند
- د) آموختن روش صحیح عبادت و بندگی
- ه) توجه ویژۀ خداوند به آنها
- و) بعثت پیغمبری در آینده برای بیان آیات الهی بر مردم
- عجایب وجود انسان و قرآن مجید، آیات خداوند در عالم
- -نگاه ویژۀ خداوند به رسول خدا(ص)
- -معلمی رسول خدا(ص) برای قرآن
- کسب عالیترین مقام در سایهسار ارتباط با مسجد
- ساخت مسجد، اولویت رسول خدا(ص)
- مسجد، ملک تشریفی خداوند
- ارزش ساخت مسجد در کلام رسول خدا(ص)
- -بهترین بهرهبرداری از پول، خرج کردن برای خدا
- -تبدیل پول به ارز آخرتی، سعادتی بزرگ
- کلام آخر؛ حضرت زهرا(س)، فخر زنان عالم
- -درخواست حضرت زهرا(س) از خداوند در روز قیامت
- -دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
ابراهیم(ع) و فرزندش، سازندۀ خانۀ کعبه در سرزمینی مبارک
براساس آیات قرآن مجید، اولین خانهای که برای عبادت و به سود همهٔ انسانها تا قیامت ساخته شد، خانهٔ کعبه بود؛ آنهم در سرزمینی که پروردگار عالم میفرماید سرزمین مبارکی بود: «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبٰارَکاً»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ 96). بنّا و کارگر خانهای که برای عبادت ساخته شد، یک پیغمبر اولوالعزم و یک پیغمبر غیراولوالعزم بود. دومین پیغمبر اولوالعزم الهی، پدر همهٔ انبیای بعد از خودش، وجود مقدس حضرت ابراهیم(ع)، سازندهٔ این خانه بود که با کمک فرزند باکرامتش، حضرت اسماعیل(ع) ساخت.
-عالیترین طهارت در محل عبادت خداوند
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید که به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردم: «أَنْ طَهِّرٰا بَیتِی لِلطّٰائِفِینَ وَ اَلْعٰاکفِینَ وَ اَلرُّکعِ اَلسُّجُودِ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 125) این خانه را در پاکیزگی کامل قرار بدهید. یعنی چه در پاکیزگی کامل قرار بدهید؟ یعنی این خانه را هر روز با آب بشویید، شلنگ بگیرید و در و دیوارش را با پارچه تمیز کنید؟ «أَنْ طَهِّرٰا بَیتِی» یعنی این خانهٔ من را از هر گونه شرک و آلودگی معنوی پاک نگاه بدارید؛ چون عبادت خدا باید در محلی انجام بگیرد که عالیترین طهارت را دارد.
-یقین ابراهیم(ع) و فرزندش به استجابت دعا در محل عبادت
وقتی خانه ساخته شد و این محل عبادت برپا شد، ابراهیم و اسماعیل، هر دو یقین داشتند که دعا در این محل عبادت مستجاب است؛ یعنی اینقدر محل عبادت در پیشگاه پروردگار ارزش دارد که اگر کسی با باطن پاک و ظاهر سالم دعا کند، پروردگار عالم دعایش را در آن محل عبادت مستجاب میکند.
درخواستهای ابراهیم(ع) از پروردگار در خانۀ خدا
الف) پذیرفتن زحمات آنها برای ساختن خانه
خانه بنا شد، ابراهیم و اسماعیل دست گدایی به پیشگاه مبارک پروردگار برداشتند و چند درخواست کردند که همه هم مستجاب شد: «وَ إِذْ یرْفَعُ إِبْرٰاهِیمُ اَلْقَوٰاعِدَ مِنَ اَلْبَیتِ وَ إِسْمٰاعِیلُ رَبَّنٰا تَقَبَّلْ مِنّٰا إِنَّک أَنْتَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 127) خدایا! منِ پیغمبر اولوالعزم و فرزندم اسماعیل بنایی و کارگری کردیم و این خانه را ساختیم، ولی این خانه زمانی ارزش پیدا میکند که تو زحمت ما را برای ساختن این خانه قبول بکنی. اگر کار قبول نشود، هیچ ارزشی ندارد. ابراهیم و اسماعیل میدانستند که ارزش کار به این است که پروردگار عالم کار را بپذیرد. زیاد شنیدهاید وقتی زینب کبری(س) در کنار بدن قطعهقطعهٔ ابیعبدالله(ع) نشست، اولین حرفی که کنار بدن زد؛ قبل از اینکه با پیغمبر(ص) حرف بزند، قبل از اینکه با خود ابیعبدالله(ع) حرف بزند، با خدا حرف زد و با چشم اشکبار به پیشگاه مقدس پروردگار عرضه داشت: «اللهم تقبل منا هذا القتیل» خدایا! این کشته را از خانوادهٔ ما قبول کن. این حقیقت برای زینب کبری(س) هم مثل آفتاب روشن بود که اگر خدا عملی را قبول نکند، ارزش ندارد. این دعای اول ابراهیم و اسماعیل بود.
ب) تسلیم اوامر الهی بودن تا آخر عمر
دعای دومش که درس فوقالعادهای در دعای دومش به همهٔ ما داده است: «رَبَّنٰا وَ اِجْعَلْنٰا مُسْلِمَینِ لَک»(سورهٔ بقره، آیهٔ 128) خدایا! من و فرزندم اسماعیل را دو بندهٔ تسلیم وجود مقدس خودت، تسلیم دینت و تسلیم فرمانها و اوامر و نواهی خودت قرار بده تا روی وجود ما به جای دیگری نرود و مجذوب فرهنگ و بارگاه دیگری نشویم. من و اسماعیل از حالا تا آخر عمرمان تسلیم تو بمانیم.
ج) قرار دادن نسلی تسلیم نسبت به خداوند
دعای سوم، «وَ مِنْ ذُرِّیتِنٰا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک». این درس خیلی فوقالعادهای بود که ابراهیم(ع) چندهزار سال پیش به انسانهای مؤمن داد و گفت: خدایا! من قبولی عمل و تسلیم شدن به وجود مقدس تو را فقط برای خودم و اسماعیل نمیخواهم؛ نسل ما را هم یک امت تسلیم نسبت به خودت قرار بده تا نسل من بتپرست، مشرک، پولپرست، شهوتپرست، صندلیپرست و خودپرست نشوند. خدایا! هرچه پسر و دختر از نسل من و اسماعیل بهوجود میآید، توفیق بده، عنایت و لطف کن که فرزندان و نسل ما تا قیامت تسلیم تو باشند. برای اینکه اگر کسی تسلیم حق نباشد، یقیناً تسلیم شیطان، تسلیم هوای نفس، تسلیم آمریکا، تسلیم بنیامیه و بنیعباس میشود؛ در این صورت، دنیا و آخرت آدمی به باد میرود. اما اگر آدم به خدا گره بخورد، در حقیقت به منبع کل خیر گره خورده و دائماً در این حال تسلیم، فیوضات ویژهٔ پروردگار مهربان عالم بهطرف انسان دریاوار سرازیر میشود. این یک دعای دیگر که میداند دعا در کنار مسجد و معبد و خانهٔ عبادت مستجاب است.
د) آموختن روش صحیح عبادت و بندگی
«وَ أَرِنٰا مَنٰاسِکنٰا» خدایا! ما از خودمان دانشی نداریم که با این معبد چگونه رفتار کنیم، تو به ما یاد بده که ما در کنار کعبه چگونه تو را عبادت بکنیم؟! عبادت مندرآوردی عبادت باطل است؛ عبادت ساختگی عبادت باطل است. خود حضرت حق باید روش عبادت را یاد بدهد. چرا ما عبادات غیرشیعه را باطناً و ذاتاً باطل میدانیم؟! بهعلت اینکه غیرشیعه روش عبادت خود را از سقیفه گرفته، بخشی را از بنیامیه و بخشی را هم از بنیعباس گرفته است. در این 250 سال اخیر هم، بخشی از امت، روش عبادت را از محمدبنعبدالوهابِ خبیثِ کافر و او هم از ابنتیمیهٔ کافر گرفتهاند؛ لذا عباداتشان باطل است.
عبادت باید از خدا به انسان تعلیم داده بشود. خدا به ابراهیم و اسماعیل تعلیم داد که چگونه مرا در اینجا عبادت بکنید. طواف و نماز طواف، سعی صفا و مروه، آمدن در عرفات، آمدن در منا، برگشت و انجام حج تمتع، به تعلیم پروردگار بود؛ نه به تعلیم سقیفه، نه به تعلیم بنامیهٔ کافر، نه به تعلیم بنیعباس، نه به تعلیم محمدبنعبدالوهاب. خدا باید عبادت را به ما ارائه بدهد.
ه) توجه ویژۀ خداوند به آنها
«وَ تُبْ عَلَینٰا» چقدر این دعا زیباست! خدایا! با رحمت، کرم، مغفرت، احسان و لطفت به ما رو کن. کلمه «تُب» در اینجا بهمعنی توبهٔ از گناه نیست. «وَ تُبْ عَلَیْنٰا» یعنی به ما توجه ویژه کن و ما را مورد لطف، کرم، مغفرت، رحمت و احسانت قرار بده. «إِنَّک أَنْتَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِیمُ» تو خدایی هستی که بسیار به بندگان درستت روی میکنی، تو ذاتاً مهربانی و مهربانی تو تمامشدنی نیست.
و) بعثت پیغمبری در آینده برای بیان آیات الهی بر مردم
اما یک دعا هم به ملت آینده کرده است؛ یعنی یک دعا به خودش و اسماعیل، یک دعا به نسل حالا در آیهٔ بعد، یک دعا به امت بعد کرد. هیچکس آنجا نبود و فقط خودش و اسماعیل بود. کسی نبود و فقط بیابان، رمل، کوه، دره و آفتاب داغ بود؛ اما اینقدر ابراهیم دلسوز ملتها و دلسوز انسانهاست که این دعا را میکند. ایشان به ما یاد میدهد که فقط دلت برای خودت و زن و بچهات نسوزد، بلکه دلت برای انسانها هم بسوزد.
حضرت گفت: «رَبَّنٰا وَ اِبْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیٰاتِک وَ یعَلِّمُهُمُ اَلْکتٰابَ وَ اَلْحِکمَةَ وَ یزَکیهِمْ إِنَّک أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکیمُ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 129). خیلی عجیب است! چندهزار سال قبل از پیغمبر(ص)، ابراهیم(ع) براساس نور باطن، پیغمبر اسلام، قرآن مجید و تعلیمات قرآن را میدید. ابراهیم(ع) درخواست میکند: خدایا! در بین آیندگان پیغمبری را به رسالت مبعوث کن که آیات تو را برای مردم تلاوت بکند. آیات تو چیست؟
عجایب وجود انسان و قرآن مجید، آیات خداوند در عالم
آیات و نشانههای تو این عالم، عجایب وجود انسان و قرآن مجید است. خدایا! پیغمبری را بفرست که هم نشانههای تو را در آفرینش برای مردم بگوید، هم نشانههای تو را در آفرینش خودشان برای تو بگوید و هم آیات کتابت را برای مردم تلاوت کند. این خیلی عجیب است!
-نگاه ویژۀ خداوند به رسول خدا(ص)
پروفسوری که از درسخواندههای خارج بود، شاید صد دانشگاه برای او تابلو فرستاده بودند و تمام آنها در اتاقش نصب بود، به من گفت: برای ما ثابتشده است که مغز همهٔ انسانها دارای چهاردهمیلیارد سلول است، اما اندکی از این سلولها فعال است یا نهایتاً آنهایی که نابغه و بسیار دانشمند هستند، یکسوم مغزشان و سلولها کار میکند. البته میگفت: من با دقت در روایات و حرفهای پیغمبر(ص) دربارهٔ آفرینش و خلقت انسان، با دقت در حرفهای پیغمبر در امور نظامی و پزشکی، برایم ثابت شد که چهاردهمیلیارد سلول مغز پیغمبر(ص) در فعالیت کامل بوده است. انسانی که یک روز هم مکتب ندیده است! ایشان تا 53 سالگی در مکه بودند، امیرالمؤمنین(ع) میگویند: نه یک نفر در مکه پیدا میشد که بتواند بخواند و نه یک نفر که بتواند بنویسد. در چنین شهر خشک و بیآب و بیگیاه، پروردگار عالم نگاه ویژهای به یک نفر میکند که آن یک نفر، عالِمِ علوم مُلک و ملکوت میشود.
-معلمی رسول خدا(ص) برای قرآن
ابراهیم(ع) از خدا خواست که خدایا! این مرد را برای انسانهای آینده مبعوث به رسالت کن. «وَ یعَلِّمُهُمُ اَلْکتٰابَ وَ اَلْحِکمَةَ» تا این مرد قرآن تو را به مردم یاد بدهد، به مردم حکمت بیاموزد و روح مردم را از آلودگیها تزکیه کند. ابراهیم(ع) که میگوید او را مبعوث کن تا کتاب تو را به مردم یاد بدهد، شما فکر میکنید قرآن مجید کتاب سادهای است که در مسجدها و روی طاقچهٔ خانهتان میبینید؟! من در شهر قم خدمت علامهٔ طباطبایی، صاحب تفسیر «المیزان» میرسیدم. روزی یکی از ایشان پرسید: شما که بیست جلد تفسیر المیزان را نوشتهاید، با قبلیهایتان تا به ابنعباس برسد، این 1500 ساله صدها مفسر آمدهاند، بالاخره به کجای قرآن رسیدهاند؟!
ایشان سرش را پایین انداخت، یکخرده فکر کرد، بعد سرش را بالا آورد و گفت: از زمان ابنعباس که تفسیر قرآن بهوسیلهٔ غیرائمه و دانشمندان شروع شده تا حالا، اگر تمام مفسرین اسلامی تفسیرهایشان را با همدیگر بیاورند و یکجا جمع بکنند، مجموع آنها هم یکجا جمع بشوند، من نظرم این است که ما مفسران با تمام تفسیرها، تازه به ساحل دریا رسیدهایم و هنوز از درون دریا خبر نداریم. این قرآن است! میگوید: 1500 سال جان کندهایم و تازه به ساحل دریا رسیدهایم؛ هنوز نمیدانیم در این دریا، یعنی قرآن مجید چه خبر است! ببینید خدا چه علمی در قلب پیغمبر اکرم(ص) قرار داده است که ابراهیم(ع) میگوید: او را بیاور که برای قرآن مجید معلمی کند.
کسب عالیترین مقام در سایهسار ارتباط با مسجد
حرف ابراهیم تمام میشود، حالا جلوتر میآییم؛ یک مسجدسازی و معبدسازی جالب بعد از ابراهیم(ع) در زمان سلیمان(ع) با داشتن محراب شروع میشود: «کلَّمٰا دَخَلَ عَلَیهٰا زَکرِیا اَلْمِحْرٰابَ وَجَدَ عِنْدَهٰا رِزْقاً قٰالَ یٰا مَرْیمُ أَنّٰی لَک هٰذٰا قٰالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اَللّٰهِ إِنَّ اَللّٰهَ یرْزُقُ مَنْ یشٰاءُ بِغَیرِ حِسٰابٍ»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ 37). این یک خانم است که با ارتباط با مسجد عالیترین مقام را پیدا کرد؛ با ارتباط با مسجد گوشش برای شنیدن صدای فرشتگان باز شد؛ با ارتباط با مسجد، بدون شوهر کردن آمادگی و شایستگی پیدا کرد که پروردگار چهارمین پیغمبر اولوالعزم را در رحم او تربیت کند. مریم(س) اینها را از خانه یا کنار بیابان گیر نیاورد، بلکه این مقام، شخصیت، عظمت و این مادر شدن برای چهارمین پیغمبر اولوالعزم را از مسجد گیر آورد. آیهاش را هم که شنیدید: «کلَّمٰا دَخَلَ عَلَیهٰا زَکرِیا اَلْمِحْرٰابَ». این مسجد است!
ساخت مسجد، اولویت رسول خدا(ص)
دوران مسجدی هم گذشت و پیغمبر(ص) به دستور خدا به مدینه مهاجرت کرد. وارد ده قبا شدند که در چند کیلومتری مدینه بود. همانجا پیاده شدند، گفتند: آقا تا مدینه راهی نیست. حضرت فرمودند: من باید اینجا بمانم تا علی از مکه به من ملحق بشود. حالا علی چند روز دیگر میآید، معلوم نیست! امیرالمؤمنین(ع) میبایست خانمها و افرادی را که باید هجرت کنند، با خودش بیاورد. روز اولِ آمدن پیغمبر(ص) به ده قباست، لباسهایشان را درآوردند و شروع به آوردن سنگ و خاک کردند. گفتند: یا رسولالله، میخواهید چهکار بکنید؟ فرمودند: میخواهم مسجد بسازم. من تا وقتی در این ده هستم، نمیتوانم بدون مسجد زندگی بکنم. اولویت من مسجد است.
دهاتیها سنگ و آب و خاک آوردند؛ فدای خاک پایشان بشوم! پیغمبر(ص) با آن عظمت برای ساختن مسجد قبا عملگی میکردند. مسجد را ساختند، دو سه روز نماز خواندند، آیه نازل شد. پیغمبر(ص) در ساختن این مسجد چهکار کردند، چه اخلاص و معنویتی به خرج دادند، چه نورانیتی از خودشان بدرقهٔ این مسجد کردند که خدا در سورهٔ توبه فرمود: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی اَلتَّقْویٰ مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجٰالٌ یحِبُّونَ أَنْ یتَطَهَّرُوا وَ اَللّٰهُ یحِبُّ اَلْمُطَّهِّرِینَ»(سورهٔ توبه، آیهٔ 118). این مسجدی بود که در ده ساخته شد.
مسجد، ملک تشریفی خداوند
امیرالمؤمنین(ع) رسیدند، پیغمبر(ص) فرمودند: حالا به مدینه میآیم. وقتی به مدینه رسیدند، ابوایوب انصاری پیغمبر(ص) را به خانهٔ خودش آورد تا پیغمبر(ص) برای خودشان خانه درست کنند. حضرت به مردم فرمودند: اول مسجد باید بسازیم. 1200 متر زمین اولیهٔ مسجد را انتخاب کرد و عملگی کرد تا مسجدالنبی ساخته شد. بعد از مسجدالنبی، وقتی جامعهٔ اسلامی گسترده شد، افراد پاک، پولدار و دلسوز جمع شدند و قطعه به قطعه مسجد ساختند. من آمار مساجد اسلامی را در کرهٔ زمین ندارم و نمیدانم چقدر است! تمام این مسجدها شعبهٔ مسجدالحرام است، جهت عبادتش رو به کعبه و برای الله است؛ یعنی مِلک تشریفی پروردگار است.
ارزش ساخت مسجد در کلام رسول خدا(ص)
-بهترین بهرهبرداری از پول، خرج کردن برای خدا
تشویقهایی که پیغمبر(ص) برای مسجدسازی فرمودهاند، خیلی عجیب است! اگر کسی از امت من بهاندازهٔ لانهٔ مرغی مسجد بسازد، پروردگار ساختمانی در بهشت برای او بنا میکند. برادران و خواهران! از پولی که خدا به شما داده است، بپرسید یا خودتان فکر کنید و بهترین بهرهبرداری را بکنید؛ مسجد، مدرسه، حوزه، چاپ کتابهای دینی، تشویق بچهها به علم و دانش و اختراع. پولهایتان را اینطوری خرج بکنید! این پولها در قیامت نور پیش رویتان میشود که قرآن میگوید: این نور شما را تا بهشت راهنمایی میکند. اگر با خودتان نور نبرید، در قیامت باید در تاریکی بمانید و نمیتوانید بهشت را پیدا کنید. باید سرتان را پایین بیندازید و به جهنم بروید. از پولتان برای خدا استفاده کنید.
-تبدیل پول به ارز آخرتی، سعادتی بزرگ
خوشبهحال شما! واقعاً خوشبهحالتان جناب آقای اعتمادی برای این لطفی که خدا به تو کرد. وقتی دیدی که پول بهدستآمده از تجارت و کاسبیات، اضافهتر از زندگی یکسال توست، فکر کردی این پول اضافه را چهکار کنی؟! در بانک بگذارم، بماند و بمیرم، چه ثوابی دارد؟ حالا بچههای من هم این پول را خوردند، چه ثوابی دارد؟! فکر کردی که این پول را با خودت برداری و به عالم بعد ببری. برای همین هم این پولت را به ارز قیامتی تبدیل کردی و به دلار، پوند، فرانک یا دینار تبدیل نکردی. با خودت گفتی: پولم را با پروردگار عالم معامله کنم و به ارز آخرتی تبدیلش کنم. الآن این پول هم تبدیل شد.
حالا تا وقتی این مسجد و شهر رفسنجان سرپاست، چندمیلیون نفر میخواهند در این مسجد نماز بخوانند، دعا و زیارت بخوانند، گریه کنند و نماز شب بخوانند، چهچیزی گیر تو میآید، فقط خدا میداند! یعنی نمیشود محاسبه کرد! پیغمبر اکرم(ص) میگویند: اگر نماز جماعت یازده نفر بشود(مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی این مطلب را در کتاب پنجاه جلدی «جامع احادیث الشیعه« نقل کردهاند)، دریاها مرکب شود، جن و انس هم نویسنده و درختان عالم قلم شود، نمیتوانند ثواب این نماز جماعت یازده نفره را بنویسند. حالا چهچیزی به پروندهٔ آقای اعتمادی منتقل میشود، خودش نمیداند، ملائکه هم نمیدانند و مردم هم نمیدانند! از پولتان بهرهبرداری کامل ببرید. خیلی کارها میشود با پول کار کرد.
کلام آخر؛ حضرت زهرا(س)، فخر زنان عالم
فخر زنان فاطمه اطهری ××××××× پیک خدا را چه نکو دختری
یازده اختر که درخشش گرفت ××××××××× در صدف دین همه را مادری
آنچه که در متن کتاب وجود ××××××××× نکته به نکته همه را از بری
مُلکِ تو مرز ملکوت خداست ×××××××× کِی به هوای فدک و خیبری؟
صدیقهٔ کبری(س)، «سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین» است. پریشب، من این حدیث را در مسجد پایین توضیح کامل دادم و از آیات قرآن و گفتههای پیغمبر(ص) ثابت کردم که زهرا(س) فوق تمام زنانِ اولین و آخرین است. یک مژده و شیرینی هم در شب عید به شما بدهم. در روایاتی که در مهمترین کتابهایمان است، نه کتابهای معمولی و پیش پاافتاده، بلکه کتابهایی که میتوان صددرصد به آن اطمینان کرد؛ در این روایات آمده است که وقتی زهرای مرضیه(س) در قیامت وارد محشر میشود، از پروردگار خطاب میرسد: حبیبهٔ من، پروندهای نداری که من رسیدگی بکنم، اینجا نایست و به بهشت برو.
-درخواست حضرت زهرا(س) از خداوند در روز قیامت
امر پروردگار را اطاعت میکند، به اول مرز ورودی بهشت میآید و میایستد. فقط برای خودت نخواه! دیدی ابراهیم و اسماعیل(علیهماالسلام) برای خودشان نخواستند؟ مرد عربی به مسجد آمد و در قنوت نمازش گفت: «اللهم اغفرلی و لرسول الله». وقتی سلام نماز را داد، پیغمبر(ص) فرمودند: خیلی بد دعا کردی! تو به در خانهٔ کریم آمدهای و میگویی: خدایا! من و پیغمبر را بیامرز؟! بگو: خدایا! من و پیغمبر و همهٔ بندگانت را بیامرز. چرا به در خانهٔ کریم آمدهای و کم خواستی؟
حضرت میایستد، خطاب میرسد: چرا نمیروی؟ میگوید: خدایا! من نمیتوانم تنها بروم. خطاب میرسد: دلت میخواهد با چه کسی به بهشت بروی؟ میگوید: خدایا! با هر کس که به ما و مخصوصاً به حسین من خدمت کرده، کاری کرده، گریه کرده، پول داده، مجلس برپا کرده یا عزاداری کرده است. من نمیتوانم بدون آنها به بهشت بروم. برای همه بخواه! من هر وقت به مشهد میروم، قبل از اینکه زیارت بخوانم، میگویم: خدایا! به نیت تمام فرشتگان، به نیت تمام جن، به نیت تمام جانداران عالم و به نیت همهٔ انسانها از زمان آدم تا الآن زیارت میکنم، بعد میگویم: «صلی الله علیک یا اباالحسن». برای همه بخواه!
خطاب میرسد: دختر پیغمبر، هر کس را دلت میخواهد که با علی، بچههایت و حسینت رابطه داشت، صدایشان کن. بالاخره همهٔ ملتی که زهرا(س) میخواهد صدایشان کند، در دنیا یک خطایی، لغزشی و گناهی دارند، اما پروردگار میفرماید: صدایشان کن، همهشان را میآمرزم. آنها میتوانند بهراحتی با تو به بهشت بیایند.
-دعای پایانی
خدایا! به حقیقت زهرا(س)، اعمال ما را تا لحظهٔ مرگ، عملی قرار بده که مورد قبول تو قرار بگیرد.
خدایا! نسل ما را شیعه و مؤمن قرار بده.
به این دعا خیلی اصرار دارم! شبهای ماه رمضان هم این دعا را در تهران دارم؛ خدایا! به حق زینب(س)، به حق زهرا(س)، در نسل ما تا قیامت، زن و دختر بیحجاب قرار نده. من در روایاتمان خواندهام این خانمها و دخترهایی که بیحجاب بیرون میروند، به دل پیغمبر(ص) زخم میخورد. به زهرا(س) گفتند: فاطمه، من من از هر زن و دختر بیحجاب امتم بیزارم، آنها هم از من بیزارند. خدایا! به زهرا(س) قسم، به زینب(س) قسم، دختر و زن بیحجاب در نسل ما قرار نده.
خدایا! این مسجد و این ساختمان، این زحمات و پول خرج کردنها را از آقای اعتمادی قبول کن و همین امشب به عمل این مرد مُهر قبولی بزن.
خدایا! گذشتگان ما را بیامرز.
خدایا! شهدای ما، شهید بزرگ و کمنظیر، حاج قاسم را امشب سر سفرهٔ ابیعبدالله(ع) قرار بده.
ای خدا! آمریکا، اسرائیل، انگلیس و هر گرگ و سگ هاری را که به جان اسلام افتادهاند، در برابر چشم ما ملت ایران ذلیل و نابود کن.
خدایا! دل این ملت و خانوادههای شهدا را با نابودی آمریکا و اسرائیل شاد کن.
خدایا! دین ما، رهبر ما، ماه رمضان و محرّم و صفر ما، مسجد و محراب ما، حوزهها و مرجعیت ما را از حوادث حفظ فرما.
خدایا! شب عید است، یک عیدی به ما بده. ما توقع بیشتری از تو نداریم و فقط یک عیدی میخواهیم.
خدایا! همین لحظه، امام زمان(عج) را دعاگوی ما و زن و بچهها و نسل ما قرار بده.
رفسنجان/ دههٔ اول جمادیالثانی/ زمستان1398ه.ش./ سخنرانی پنجم