جلسه سیزدهم سخنرانی پنجشنبه (19-4-1399)
(قم حرم حضرت فاطمه معصومه(س))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- ایمان، حذف بدیها و انتخاب خوبیها
- حذف و انتخابهای الهی در آیات قرآن
- 1. انتخاب پروردگار بهعنوان معبود و اله
- 2. انتخاب احسان به پدر و مادر، از حقایق ایمان
- 3. حذف پرخاشگری و اُف در برخورد با والدین
- 4. انتخاب قول کریم و کمال فروتنی نسبت به والدین
- 5. درخواست رحمت و محبت از خداوند برای والدین
- دو روایت شنیدنی و قابلتأمل
- -مسئولیت سنگین ادای حق والدین
- -گشودن راه بهشت با حذف سه کار در زندگی
- کلام آخر؛ ارزش شب جمعه در استجابت دعا
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
ایمان، حذف بدیها و انتخاب خوبیها
در جلسهٔ گذشته این مسئله مطرح شد که ایمان، انتخاب و حذف است؛ یعنی کسی که وارد حوزهٔ ایمان به خدا، قیامت، انبیا، قرآن و فرشتگان میشود، باید یک سلسله مسائل را اعتقادی، اخلاقی و عملی را برای اجرا کردن انتخاب کند بپذیرد و قبول بکند. همچنین یک سلسله مسائل را که بدیها، زشتیها و مولدهای خطر برای دنیا و آخرت انسان است و به قول قرآن مجید، سیئات هستند، حذف کند. این انتخاب و حذف باید تا آخر عمر ادامه داشته باشد و از روایات، مخصوصاً فرمایشات امام صادق(ع) استفاده میشود که ادامهٔ این انتخاب و حذف، ایمان را در قلب ریشهدار میکند؛ چون یاری پروردگار را پشتسر این انتخاب و حذف قرار میدهد: «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم»(سورهٔ محمد، آیهٔ 7) ایمان را هم کامل، هم بتونآرمه میکند و از خطر دور نگاه میدارد.
برادران عزیز! اهل دل بهراحتی میتوانند این دو مسئلهٔ مهم حذف و انتخاب را در آیات قرآن و روایات ببینند. خیلی از آیات قرآن مجید در یک یا دو آیه، مسائل انتخاب و حذف را همراه همدیگر طرح کرده، خیلی از آیات هم فقط مسائل انتخاب را جداگانه و مستقل بیان کرده و خیلی از آیات نیز مسائل حذف را بیان کردهاند. من این دو آیه را خدمت همهٔ شما برادران و خواهران قرائت میکنم که البته به همدیگر متصل هستند؛ یعنی هیچکدام آنها مستقل نیستند، دو آیه بههم وصل هستند و حذف و انتخاب در هر دو بیان شده است.
حذف و انتخابهای الهی در آیات قرآن
دو آیه در سورهٔ مبارکه اِسراء است که بعضیها به اشتباه سورهٔ «اَسراء» میگویند؛ من انتخابیها و حذفیهایش را برای شما میگویم. دو آیه این است:
1. انتخاب پروردگار بهعنوان معبود و اله
«وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 23)، این یک بخشِ انتخاب است که حکم قطعی خداوند است و میگوید: غیر از او را عبادت نکنید، نپرستید و بهعنوان معبود انتخاب نکنید. چرا؟ چون هرچه غیر از خداست، مخلوق، ضعیف، فقیر، دستبسته و هیچکاره است؛ برای همین هم عقلی نیست که شما غیر از خدا را بهعنوان معبود و اله انتخاب کنید. شما هرچه را انتخاب کنید، یا بتِ بیجان است؛ مثل هندوها که حدود هشت نه بت اصلِ کاری دارند و مجسمههای این بتها را در معابدشان هم نصب کردهاند. من معبد هندوها را دیدهام. مهندس، تاجر، دکتر، مرد و زن وقتی از درِ بتخانه وارد میشوند، با همهٔ هیکل مقابل آنها روی خاک میافتند، گریه و دعا میکنند؛ درحالیکه هیچ کاری دست این بتها نیست. بتهای جاندار هم کارهای نیستند؛ الآن بحرین و عربستان، هر چهار یا هشت سال، یک بت زنده را میپرستند؛ نهتنها این دو کشور، بلکه خیلی از کشورهای خاورمیانه و آفریقایی هم همینطور هستند. در همین سیچهل سال اخیر، چند سال کلینتون را میپرستیدند و مطیع صرف او بودند؛ چند سال جانسون، چند سال کِنِدی و چند سال هم اوباما را پرستیدند؛ الآن هم چهار سال است که این خوکِ خطرناکِ نجس، یعنی ترامپ را میپرستند. چهچیزی گیرشان آمده است؟
هیچچیز گیر آنها نیامده، حتی چیزهایی هم که داشتند، این بتهای زنده از آنها غارت کردهاند. اگر بخواهم هر آنچه که این کشورها از زمان کِنِدی تا الآن غارت شدهاند، برایتان بگویم(تاریخش را خواندم)، طول میکشد! یک نمونهاش، اوباما در سفری به ریاض آمد، چهارصدمیلیارد دلار چک نقد از این بتپرستِ جوانِ بیخردِ بیخبر گرفت و برد. وقتی با چهارصد میلیارد دلار به واشنگتن برگشت، اعلام کرد: آنچه من در عربستان دیدم، این است که آلسعود گاو شیرده هستند و تا جایی که میشود، باید از آنها دوشید.
-منافع عبادت پروردگار برای انسان
بتهای زنده، غارتگر همهٔ سرمایههای پرستندگان هستند و بتهای بیجان تخریبکنندهٔ فکر، فرهنگ و اخلاق مردم هستند؛ اما پروردگار عالم چیزی از ما نمیخواهد! پروردگار عالم کانالی بهنام عبادت قرار داده که به نفع خود ماست و از طریق این کانال، رحمت، مغفرت، احسان، رضایت، لطف، رزق مادی و معنوی و نهایتاً بهشت را به ما میرساند.
من نکردم خلق تا سودی کنم ×××××××× بلکه بر بندگان جودی کنم
خدا فقط دهنده است، گیرنده نیست؛ چون احتیاج ندارد، قوی بالذات و غنی مطلق است. پس چرا باید عبادت بکنیم؟ برای اینکه، اگر حرکت نکنیم، برکت نصیب ما نمیشود و ما نیازمند عبادت هستیم تا از طریق اتصال عبادتی، به رحمت، مغفرت، رضوان و جنت پروردگار برسیم؛ اگر بخواهیم عبادت نکنیم، خودمان باعث میشویم که دست خالی، بدبخت، شقی و بیچاره بمانیم.
-بتهای زنده و بیجان، غارتگران دنیا و آخرت انسان
«وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ» این ابتدای آیه بود. من حالا فرصت ندارم که مسئلهٔ «رَبّ» را برایتان توضیح بدهم؛ ولی در درس تفسیرم در فیضیه، ده جلسه راجعبه «رَبّ» مطلب گفتهام و در جلد اول «تفسیر حکیم» هم که چهل جلد است، چاپ شده است. اگر ما خود این «رَبّ» را بفهمیم، به تمام بتهای زنده و مرده پشتپا میزنیم. «وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ» حکم قطعی پروردگار است که کسی غیر از او را عبادت نکنید؛ چون اگر هر کسی غیر از او را عبادت کنید، همهچیز شما را غارت میکند و هیچچیزی برایتان نمیگذارد. در آیهٔ 122 سورهٔ ابراهیم آمده است: در روز قیامت هم، اگر بتپرستان بهسراغ بت زنده بروند و به آنها بگویند که ما را به جهنم میبرند، چهکاری میتوانید برای ما بکنید، آنها میگویند ما نمیتوانیم هیچ کاری بکنیم! چشمتان هم کور، میخواستید ما را در دنیا عبادت نکنید. این هم آخر کار بت است. این یک مسئلهٔ انتخابی که آیه میفرماید: خدا را انتخاب کن و در کنار انتخاب خدا، بتهای بیجان و جاندار را دور بریز و حذف کن.
2. انتخاب احسان به پدر و مادر، از حقایق ایمان
«وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» این از عوامل و حقایق ایمانی است؛ یک کاری که باید اهل ایمان انتخاب کنند، احسان به پدر و مادر است. احسان یعنی چه؟ احسان یعنی احترام، نیکی، خوبی، جبران کمبودهای محبتی، مالی و عاطفی، پدر و مادر.
-حکایت شیخ انصاری و ناراحتی او از مرگ مادر
شیخ انصاری، شیخ اعظم، صاحب «رسائل و مکاسب»، مادرش در آخر عمر از پا افتاده شده بود، شیخ روزهای پنجشنبه که درس نداشت، مادرش را با آن مقام باعظمت مرجعیت، کول میگرفت و به حمام نجف میآورد. به خانم حمامی از پشت پرده میگفت که مادرم را آوردهام، شما از پشت پرده کنار برو تا من او را پشت پرده بگذارم. ادرم را کاملاً بشور، کیسه بکش و تمیز کن، من در کوچه قدم میزنم. وقتی کار شما تمام شد، پشت پرده بیاور؛ دوباره مادر را جلوی مردم نجف، علما و مدرّسین کول میگرفت و بدون خجالت به خانه میآورد.
وقتی هم که مادر هشتاد نودسالهاش از دنیا رفت، خیلی شدید گریه میکرد؛ به او گفتند: شیخ! مادرت عمر طبیعی کرد، عمر خوبی هم کرد، برای چه اینقدر گریه میکنی؟ گفت: برای مرگ مادرم گریه نمیکنم، برای این گریه میکنم که خداوند با مرگ مادرم، درِ بزرگی از ثواب را به روی من بست. من برای این گریه میکنم، نه برای مرگ مادرم.
-یاد نکردن والدین پس از مرگ
امام باقر(ع) میفرمایند:روح پدر و مادرتان که از دنیا رفتهاند، شبهای جمعه کنار پنجرهٔ خانههایتان میآیند و ناله میزنند که چرا یاد ما نیستید؟! مگر کم برای شما حمّالی کردیم؟! مگر کم برایتان زحمت کشیدیم؟! مگر کم برایتان مرارت بردیم؟! چرا یاد ما نمیکنید؟!
3. حذف پرخاشگری و اُف در برخورد با والدین
حالا خدا ادامه میدهد و میگوید که احسان را انتخاب کن. خدا میفرماید: «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 23) فرزند متوجه باش که پدرت یا مادرت یا هر دو پیر، ضعیف و مریض شده، دیگر حال ندارند، نفس ندارند، زانو، چشم و گوش ندارند و نمیتوانند غذا بخورند، «فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ» منِ خدا به تو اجازه نمیدهم در کنار این پدر و مادر مریض، نالان، ناراحت و اعصاب خردشده، یکبار بگویی: آه! اینها تا چه زمانی زنده هستند؟ من اجازه نمیدهم که یکبار «اُف» بگویی. «اُف» پَستترین کلمه است که میشود به کسی گفت؛ خدا میگوید این کلمه را از زندگیات حذف کن و آرام، صبور، راحت و دلخوش باش. در کنار اینها بنشین که نگاه کردن به هر دو و قربانصدقه رفتن آنها عبادت است. «وَلَا تَنْهَرْهُمَا» خدمت به این دو خدمت به من است و حق نداری تا وقتی این دو زنده هستند، یکبار به آنها پرخاش بکنی و بگویی: بابا، چه خبر است که مدام توقع داری؟ چه میگویی؟! مادر، چقدر غر میزنی، بس است! خدا میگوید: من اجازه نمیدهم که با پرخاش با اینها صحبت کنی. چطوری حرف بزنیم؟ پرخاش و اُف را حذف کن، «وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا» و با هر دوی آنها، نرم، آرام، با محبت و عاطفه، کلمات باارزش و قول کریم حرف بزن.
4. انتخاب قول کریم و کمال فروتنی نسبت به والدین
«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»(سورهٔ إسراء، آیهٔ 24) قول کریم را انتخاب کن و از روی مهربانی و رحمت(نه زورکی، ریاکارانه و قلابی)، کمال فروتنی را نسبت به هر دو داشته باش.
-وجوب احترام به والدین بیدین و کافر
ممکن است یکی بگوید که آقای واعظ و گوینده، پدر و مادر من بیدین هستند، یک رکعت نماز نمیخوانند، خدا و قیامت را هم قبول ندارند، خدا تکلیف اینها را هم در آیهٔ 15 سورهٔ لقمان معلوم کرده است: «وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا» اگر پدر و مادرت بیدین، کمونیست، بینماز یا بتپرست هستند، تا وقتی زنده هستند، در کمال نیکی و بزرگواری با آنها زندگی کن و حق نداری به آنها تلخی و سرزنش کنی.
5. درخواست رحمت و محبت از خداوند برای والدین
«وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا» حالا که در رختخواب افتادهاند؛ حالا که هفتهای یکبار باید ماشینت را بیاوری، آنها را بغل بگیری و سوار ماشین کنی و به دکتر ببری؛ حالا که بناست یک هفته در بیمارستان بخوابند، باید شبها کنار تختشان بروی؛ اولاد، اگر از من درخواستی داری، این باشد: خدایا! این پدر پیر و مادر ازکارافتادهام، این دو مریض و دو بستری را مورد مهر و رحمت خودت قرار بده؛ چون تو رَبّ بزرگ من هستی، این دو رَبّ کوچک من هستند و مرا در دامن خودشان پرورش دادهاند. مادرم چندکیلو بار مرا نُه ماه در رحم کشید، با زاییدن من مرگ را جلوی چشمش دید و دو سال به من شیر داد؛ پدرم هم در این اوضاع زندگی، یک لقمه نان فراهم کرد و به خانه آورد. خدایا! اینها الآن قابلترحم هستند، به این دو ترحم کن و هر دو را مورد مهربانی و محبت خودت قرار بده.
این دو آیه که با همدیگر ارتباط دارد. ملاحظه کردید که مسئلۀ انتخاب و حذف در هر دو آیه موج میزند؛ چهچیزهایی را باید انتخاب بکنیم و چهچیزهایی را باید حذف کنیم. این روایتِ خیلی عجیبی است! امیرالمؤمنین(ع) میگویند: هرچه را کم بگذاری، به همان مقدار هم خدا از رحمت خودش برای تو کم میگذارد. خیلی مواظب زندگی کنید! «وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا» خدایا! این دو نفر، ربّ صغیر من، ربّ ایام صغارت من بودند، بر آنها رحم کن.
دو روایت شنیدنی و قابلتأمل
-مسئولیت سنگین ادای حق والدین
دو روایت هم بگویم؛ روایت اول در جلد دهم تفسیر «مِنهجالصادقین» آمده که پانصد سال پیش نوشته شده است. خدا به پیغمبر(ص) میگوید: «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَىٰ»(سورهٔ ضحی، آیهٔ 6) آیا تو یتیم نبودی و من تو را پناه دادم؟! مرحوم ملافتحالله کاشانی این روایت را در ذیل این آیه نقل میکند و میگوید: خدا به پیغمبر گفت که تو بهدنیا نیامده بودی، من پدرت را بردم، سهچهار ساله بودی که مادرت را بردم؛ چرا این دوتا را بردم؟ چون اگر اینها تا زمان پیغمبر شدن تو زنده بودند، بار مسئولیت نبوت و مسئولیت ادای حق پدر و مادر، اصلاً تو را از زندگی میانداخت و خیلی برای تو سنگین بود. من آن دو را بردم که فقط یک بار روی دوش تو باشد، آنهم بار رسالت است.
-گشودن راه بهشت با حذف سه کار در زندگی
یک روایت دیگر هم بگویم که راجعبه حذف و انتخاب است؛ عرب پابرهنهای از بیابان وارد مسجد شد و به پیغمبر(ص) گفت: کجای بهشت جای من است؟ پیغمبر(ص) دو انگشت مبارکشان را نشان او دادند و فرمودند: بهشت پیش من است؛ یعنی وقتی مؤمن و اهل عبادت هستی، به این شکل کنار من در بهشت هستی؛ اما سه کار را باید در زندگیات حذف کنی: گناهان زبان، گناهان شکم و گناهان غریزهٔ جنسی. اگر اینها حذف نشود، روز قیامت میخواهی درِ بهشت را با چه کلیدی باز کنی؟ اگر جلوی گناهان زبانت را نگیری، راه بهشت را بر خودت میبندی و راه جهنم را باز میکنی؛ اگر جلوی گناهان شکمت را از این حرامخوریها نگیری، راه بهشت را میبندی و راه جهنم را باز میکنی؛ اگر جلوی گناهان غریزهٔ جنسی را نگیری، راه بهشت را میبندی و راه جهنم را باز میکنی.
کلام آخر؛ ارزش شب جمعه در استجابت دعا
خدایا! شب جمعه است که در روایات ما نوشتهاند: از شب قدر کم ندارد و خیلی باارزش است! خدایا! حرم حضرت معصومه(س) است و ما راست میگوییم که متکبر نیستیم و بندههای خوبی برای تو نبودیم؛ ولی شب جمعه است، یکی اینکه امشب شب خودت است و یکی هم امشب شب وجود مبارک حضرت ابیعبداللهالحسین(ع) است. ما هم از تو عذرخواهی کرده و اقرار میکنیم که بد هستیم؛ یعنی میشود ما را در چنین شبی راه ندهی و دعاهای ما را قبول نکنی!
امشب شب خداست؛ «يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ، لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو، وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي، لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ، فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ». خدایا! میخواهی مرا در قیامت به کجا ببری؟ هر جا که میخواهی، بِبر؛ اما پیش آنهایی نَبَر که در به پهلوی زهرا(س) زدند. هر جا که میخواهی، بِبر؛ اما پیش آنهایی نَبَر که شب ماه رمضان، فرق ولیّ تو را در در محراب شکافتند. هر جا که میخواهی، مرا بِبر؛ اما پیش آنهایی نَبَر که بدن امام مجتبی(ع) را کنار حرم پیغمبر(ص) تیرباران کردند. هر جا که میخواهی، مرا بِبر؛ اما پیش آنهایی نَبَر که سر ابیعبدالله(ع) را جلوی چشم زهرا(س)، بچهها و خواهرها از بدن جدا کردند. هر جا که میخواهی، بِبَر؛ اما پیش آنهایی نَبَر که جلوی دخترها و بچهها با چوب خیزران به سر بریده حمله کردند.
فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ؛ فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الآمِلِينَ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ».
قم/ حرم حضرت معصومه(س)/ دههٔ کرامت/ تابستان1399ه.ش./ سخنرانی سیزدهم