جلسه دهم چهار شنبه (8-5-1399)
(قم مسجد اعظم)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- شیعه، ثروتمندترین مکتب از منظر دعا
- -دعاهای اهلبیت(علیهم السلام) برای تمام جهانیان
- چند نمونۀ بسیار زیبا از دعای اهلبیت(علیهمالسلام)
- الف) دعای کمیل، یادگار عظیم امیرالمؤمنین(ع)
- ب) رشتههای عظیمِ علوم الهی و انسانی در صحیفۀ سجادیه
- ج) دعای عاشقانه و عارفانۀ عرفه
- ارکان اصلی دعا برای اجابت
- -روایتی شنیدنی از دو برادر و دعای آنها
- -فراهم آوردن شرایط اجابت دعا
- -عظمت مؤمن در گفتار معصومین(علیهمالسلام)
- کلام آخر؛ سرت کو که سامان بگیرم؟
- -دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
شیعه، ثروتمندترین مکتب از منظر دعا
ثروتمندترین گروه جهان از نظر دعا، شیعه و پیروان مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) هستند و غیر از شیعه، تمام گروههای مذهبی جهان از نظر دعا فقیر و تهیدست هستند. من کتاب دعایی در کشورهای غربی سراغ ندارم و فقط یک جزوهٔ مختصر در فرانسه بهوسیلهٔ استاد و دانشمند زیستشناسی بهنام «کارل» فرانسوی نوشته شده که «نیایش» نام دارد. انشای زیبایی دارد و بار کتاب بیشتر روی این مسئله است که انسان به دعا، نیایش و پیوند خوردن به قدرت بینهایت هستی نیازمند است. این کتاب به درد هیچ زمانی از زمانها مثل شب جمعه، شب عرفه یا ماه رمضان نمیخورد و بحثی دربارهٔ نیاز بشر به دعاست، اما دعایی در این جزوه نیست.
-دعاهای اهلبیت(علیهم السلام) برای تمام جهانیان
اهلبیت(علیهمالسلام) این را اغراق نمیکنند(چون دستم در این کار است) و اقیانوس بینهایتی از دعا، مناجات و نیایش با پروردگار را نه فقط در اختیار شیعه، بلکه در اختیار جهانیان گذاشتهاند. حالا جهانیان برای خودشان توفیق فراهم نکردهاند و غافل ماندهاند، تقصیر خودشان است. اگر جهان بخواهد از دعاهای اهلبیت(علیهمالسلام) استفادهٔ اعتقادی، عملی و اخلاقی کند، کرهٔ زمین دورنمایی از بهشت پروردگار را پیدا میکند. واقعاً در قدرت هیچکس هم در این پانزده قرن نبوده که این دعاها را عمیقاً و گسترده تفسیر و شرح کند، البته بدون اینکه تفسیرش از چهارچوب دعا خارج بشود.
چند نمونۀ بسیار زیبا از دعای اهلبیت(علیهمالسلام)
الف) دعای کمیل، یادگار عظیم امیرالمؤمنین(ع)
دعای کمیل چهار صفحه است، ولی این دعا را من که از نظر علمی فقیر هستم(روی منبر پیغمبر(ص) میگویم و تعارف نمیکنم)، در هزار صفحه شرح کردهام؛ یک شرح عاطفی و عاشقانه که خیلی هم چاپ شده است. آدم در همین هزار صفحه میبیند که امیرالمؤمنین(ع) چه یادگار عظیمی را برای جهانیان برجا گذاشتهاند.
-حیرت پروفسور مسیحی از عظمت دعای کمیل
من ملاقاتی در ایتالیا با پاپ داشتم که داستانش هم زیاد است؛ پاپ کلاً به رؤسای جمهور جهان، نخستوزیرها و چهرههای معروف، سه ماه بعد از درخواست ملاقات، وقت ملاقات میدهد؛ ولی وقتی روز شنبه طلبهٔ شیعهای را در صفحهای به او معرفی کردند، ایشان گفتند که سهشنبه، یعنی دو روز بعد به دفتر من بیاید. این داستان عجیبی دارد! شرح دعای کمیل به عربی، اردو، انگلیسی و ترکی استانبولی ترجمه شده و وقتی به ملاقات پاپ میرفتم، من ترجمهٔ انگلیسیاش را با خودم بردم. وزیر دیالوگ پاپ که به زبان ما، وزیر آموزش و فرهنگ پاپ میشود، این کتاب را در دست من دید. آدم خیلی باسوادی بود و فوق دکترای فلسفه داشت. به او گفتم: آقای پروفسور توران، دلتان میخواهد که فقط فهرست این کتاب را ببینید، نمیخواهم داخلش را بخوانید. کتاب را گرفت. یکی از دوستانی که همراه من بود، فیلم آن لحظه را گرفت و فیلمش الآن در قم هست.
برادرانم، خواهرانم، عزیزانم، اهل خدا، اهل دعا و اهل عرفه! وقتی این پروفسور فهرست شرح دعای کمیل را میدید، چندبار سیاهی چشمش رفت و چشمش به گردش افتاد. وقتی مطالب کتاب را در فهرست دید که راجعبه انسان، جهان، خدا، گناه، توبه، اخلاق، عشق و محبت، ارتباط با مردم و ارتباط با هستی را دید، کتاب را بست و به من گفت: مؤلف این کتاب زنده است؟ هنوز ندیده بود که ترجمهٔ چه کسی است! به او گفتم: آقای پروفسور! انشاکنندهٔ این دعا 1500 سال پیش از دنیا رفته است. گفت: چه کسی است؟ گفتم: امیرالمؤمنین، علیبنابیطالب(ع) است. این شخص امیرالمؤمنین(ع) را شناخت و گفت: من کاری به دعا ندارم، ولی برایم شگفتآور است که چگونه 1500 سال پیش در عربستان بی آب و گیاه، آنهم در آن محیط، ایشان اینقدر به همهٔ امور الهی، انسانی، هستی، اخلاق و توبه احاطه داشته است؟! بعد گفت: این کتاب پیش من بماند؟ گفتم: برای چه میخواهید؟! جدّی گفت: میخواهم توبه کنم.
ب) رشتههای عظیمِ علوم الهی و انسانی در صحیفۀ سجادیه
این یکی از دعاهای مکتب شماست؛ دعای دیگر، «صحیفهٔ سجادیه» در 54 دعاست که جیبیاش هم چاپ شده است. شما میتوانی این صحیفه را در جیبت یا داخل داشبورد ماشین بگذاری، هر وقت که فرصت شد، آن را باز کنی و هر دو روز، یکی از 54 دعای آن را بخوانی. خدا میداند که زینالعابدین(ع) چه رشتههای عظیمی از علوم الهی و انسانی را در این 54 دعا ریخته است! آدم میتواند این 54 دعا را در دو ساعت هم بخواند.
وقتی که من به سراغ تفسیر این 54 دعا رفتم، شب تولد رسول خدا(ص) بود. چهار پنج خط از دعای اولش را خواندم، بعد به خودم گفتم که این کار تو نیست، آن را ببند و در کتابخانه بگذار. نماز مغرب و عشا را خواندم، با خودم گفتم: استخاره میکنم، شاید خدا دست مرا گرفت، قلم را روی کاغذ جاری کرد و شرحی برای این کتاب به زبان فارسی برای اولینبار نوشته شد. میدانید چند صفحه شد؟ شرح این 54 دعا که در جیب جا میگیرد، نزدیک هشتهزار صفحه شد! یعنی آدم در این دعاها ماتش میبرد! یک داغدیده که داغ 72 نفر را در یک روز دید، آنهم 72 نفری که ابیعبدالله(ع) در شب عاشورا فرمودند: من بهتر از اینها را در گذشته و آینده خبر ندارم. این «خبر ندارم» حضرت از علم است، نه از جهل؛ یعنی تا زمان آدم(ع) را دیدهام، تا روز قیامت را هم دیدهام، بهتر از اینها را هیچ کجا خبر نگرفتهام. این دیگر عالیترین مرحلهٔ علم است که من آینده و گذشته را ببینم و مانند این 72 نفر را نیابم.
این بزرگواری که داغ 72 نفر را در یک روز دیده و اینها را تشنه و گرسنه جلوی چشمش سر بریدهاند، لباسهایش را هم غارت کردهاند، بعد هم اسیر شدهاند و او را پیش گرگ کمنظیرِ درندهای مثل یزید بردهاند، بعد هم به کربلا و مدینه برگشته است، در مدینه هم در کمال مضیقه و سختی زندگی کردهاند. نمیدانم شنیدهاید یا نه! من این روایت(روایت اولی که میگویم) را اولینبار از حضرت آیتالله علوی بروجردی شنیدم، اما روایت دومش را دیده بودم.
-شرایط سخت روزگار حضرت سجاد(ع)
روایت اول این است: کسی در کوچه به زینالعابدین(ع) عرض کرد که حالتان چطور است؟ امام فرمودند: «اَصْبَحْنا خائِفينَ بِرَسُولِ اللّهِ». شهر مدینه شهر پیغمبر(ص) و قبر پیغمبر(ص) در آنجا بود، امام چهارم هم در آنجا متولد شده بودند، ولی فرمودند: ما روزگاری را میگذرونیم که میترسیم به مردم بگوییم ما فرزند پیغمبر هستیم؛ آنها ما را میکشند! این نسل جدید همین که بفهمند ما فرزند پیغمبر هستیم، ما را میکشند! حضرت در این روزگار زندگی میکردند.
روایت دومش هم این است: امام چهارم فرمودند: از مدینه تا مکه، هرچه جمعیت از شهر مدینه تا شهر مکه در دو طرف جاده است، بیست نفر پیدا نمیشود که ما را دوست داشته باشند. ببینید بنیامیه چه جنایتها کردهاند! من نمیدانم اهلتسنن چه عشقی به این بنیامیه دارند! من در شهری بودم، امام جمعهٔ اهلسنت به دیدن من آمد و گفت: من از شما علمای شیعه و رادیو و تلویزیون گلایه دارم. گفتم: چه گلایهای داری؟ گفت: اسم معاویه را با احترام نمیبرید! گفتم: اتفاقاً تو میدانی که من جزء دعاخوانهای مملکت هستم؟! گفت: بله میدانم. گفتم: همین جلوی روی تو دعا میکنم که خدا به حق پیغمبرش، تو را در دنیا و آخرت با معاویه محشور کند! خیلی خوشحال شد و گفت: الهی آمین. نمیدانم چشم آنها را بستهاند و عقلشان را ساقط کردهاند! آیا جنایات بنیامیه را در کتابها ندیدهاند؟! اصلاً من از اینها تعجب هستم.
-نخستین شنوندۀ دعاهای صحیفۀ سجادیه
این 54 دعا در روزگاری انشا شده که وجود مقدس خوانندهٔ دعا هر لحظه در خطر بوده است. آنوقت این 54 دعا را چه کسی برای اولینبار شنیده و چه وقتی یادداشت کرده است؟! بهبه از آن شنونده و یادداشتکننده! وجود مبارک حضرت باقر(ع) تکتک این دعاها را شنیده و نوشتهاند؛ یکبار هم امام صادق(ع)، این دعاها را از روی خط حضرت باقر(ع) به خط خودشان نوشتهاند. بعد هم به همهٔ اهلبیت خودشان سفارش میکردند که این دعاهای صحیفه را بخوانید.
ج) دعای عاشقانه و عارفانۀ عرفه
این فرهنگ غنی دعا در شیعه است؛ دعای فردا که اصلاً فوق معجزه است! من زمانی به دوستانم گفتم: اگر در عالم ملکوت، آنوقتی که خدا دنیا را خلق نکرده بود و طبق روایاتمان، ارواح انبیا و ائمه را اولینبار پیش از خلقت آفرید، اگر پروردگار به کل ارواح میگفت که من امروز شما را جمع کردهام و میخواهم یک مسابقه بدهیم؛ مسابقه اینطور است: دعای کاملِ عاطفیِ عاشقانهای بگویید که پیوند بندگان من را با من گره بزند، آنهم گرهی که باز نشود؛ کدامیک از شما چنین دعایی را الآن انشا یا اختراع میکنید؟! ابیعبدالله(ع) از همه زودتر جواب دادهاند و گفتهاند که من میتوانم. خدا هم گفته است: انشا کن!
گویی این اتفاق افتاده و امام این دعای عرفه را انشا کردهاند. اللهاکبر از این متن و از این عظمت! آدم طاقت ندارد که دوتا خطش را بدون لرزش دل و اشک چشم بخواند. خدا میداند که ابیعبدالله(ع) چهکار کردهاند! این دعا در شیعه است.
ارکان اصلی دعا برای اجابت
برای فردا و امشب عرض میکنم؛ دعا طبق آیات قرآن و روایات، مخصوصاً باب دعا در جلد دوم «اصول کافی»، سهتا رکن دارد که هر سه باید عملی بشود تا مستجاب شود: یک رکن، خواندن دعاست؛ یک رکن آن، شنوندهٔ دعاست؛ یک رکن هم متن دعاست. خواننده انسان است، شنونده پروردگار است و متن همینهایی است که اهلبیت(علیهمالسلام) به ما یاد دادهاند. حالا کسی که میخواهد دعا کند، شرایط زیبایی باید در او جمع باشد: اول، ایمان بدون شک؛ دوم، خالی بودن بدن، لباس، زمین و خانهای که دعا میخواند، از حرام؛ سوم، اخلاص؛ چهارم، اشک چشم. این شرایط دعاخوان است و پروردگار عالم به فرمودهٔ امیرالمؤمنین(ع)، ضامن شده که دعا را مستجاب کند؛ دعایی که شرایطش در دعاکننده هست و رکن سوم هم دعاست. دعا باید دعای صحیح و درستشدنی باشد تا مستجاب شود.
-روایتی شنیدنی از دو برادر و دعای آنها
روایتی از امام باقر(ع) نقل کنم که روایت خیلی جالبی است! حضرت میفرمایند: دو برادر از یک پدر، از یک مادر و از یک خانواده بودند که یکی از آنها دعا کرد، دعای او خیلی راحت مستجاب و مشکلش حل شد؛ اما برادر دیگر بیشتر از چهل شبانهروز دعا کرد، خبری از جواب پروردگار نشد. این برادری که طولانی دعا کرد و خبری از استجابت نشد، پیش حضرت مسیح(ع) آمد و گفت: من و برادرم چه فرقی در دعا میکنیم؟! ما هر دو از یک پدر و مادر هستیم و هر دو مشکلدار بودیم؛ برادر من دعا کرد و مشکلش خیلی زود حل شد، من چهل شبانهروز است که دعا میکنم و خبری از اجابت نیست! مسیح(ع) فرمود: از خود خدا میپرسم که چرا دعایت را مستجاب نمیکند.
مسیح(ع) به خدا عرض کرد: خدایا! این بندهات چه مشکلی دارد؟ خطاب رسید: اگر تا قیامت هم زنده باشد، دعای او را مستجاب نمیکنم؛ چون در نبوت تو شک دارد. این دل بیمار و زبانی که به دلِ آلوده وصل است، این دعا از دهان تجاوز نمیکند! من باید به وجود مقدس او و رسولش، به ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) و قرآن یقین داشته باشم؛ پیدا کردن یقین کاری ندارد! با دهتا آیهٔ قرآن(دهتا، بیشتر هم نه) که عالمی برای آدم توضیح دهد، آدم به خدا، پیغمبر(ص)، ائمه(علیهمالسلام)، قرآن و قیامت یقین پیدا میکند.
-فراهم آوردن شرایط اجابت دعا
در هر صورت، شب شب دعاست؛ من خیلی توفیق دعا و مناجات شب را ندارم! یعنی از بس کارم زیاد است، وقتی صبح بیدار میشوم، مثل مردهها میمانم و خیلی بدحال هستم. حالا بیایید امشب در این خانهٔ خدا با هم قرار بگذاریم که نفس پاکی مثل آیتاللهالعظمی بروجردی در تمام در و دیوار این مسجد موج میزند؛ اسلام دراینزمینه فشاری روی ما ندارد و اگر توانستیم، نیمساعت یا سه ربع به نماز صبح بلند شویم، وضو بگیریم و یازده رکعت نماز بخوانیم، یکخرده قنوت یازده رکعت را طول بدهیم و پنج شش دقیقه گریهٔ جانانه بکنیم، اولش هم به پروردگار بگوییم: جریمه شدن ما بس است! ما مستحق جریمه بودیم، جریمهمان هم کردی؛ از خدا بخواهیم که این ویروس را اول از سر شیعه در همهٔ دنیا، بعد هم از مردم دنیا(ما بخیل نیستیم) بردارد تا آرامش به زندگی اهل جهان برگردد. یک نفرین هم بکنید که شرّ این گرگ آمریکا و اسرائیل و بچهگرگهایشان کنده بشود. یک دعا هم بکنید که تا زنده هستیم، امام زمان(عج) دعاگوی ما باشند و با دیدن اسم ما در پروندهٔ امامتش، از ما نفرت پیدا نکند و نگوید این هم شیعهٔ من شد! تو اگر شیعهٔ من هستی، چرا اینقدر دروغ میگویی، غیبت میکنی، تهمت میزنی، مردم را میشکنی و مال مردم را میخوری؟! کاری بکنیم که وقتی حضرت نام ما و خودمان را ببیند، شاد شود و ما را دعا کند.
-عظمت مؤمن در گفتار معصومین(علیهمالسلام)
من امشب یک دعا هم برای همهتان داشته باشم که بهصورت شعر است. دعا، توبه و حال است! امشب و فردا شب، شبی است که پروردگار پیش از آنکه به زائران خانهٔ خودش(امسال خیلی هم کم هستند؛ دههزارتا داخلیاند که از این دههزارتا هم، حدود هفتهزارتا از خارجیهای مقیم آن کشور و سههزارتا برای خود آنها هستند) در عرفات نظر بیندازد، به وابستگان، زائران و گریهکنندگان بر ابیعبدالله(ع) نظر میکند؛ یعنی حرمت حسین(ع) پیش خدا از کعبه بالاتر است و این گفتار پیغمبر(ص) است: «الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ». امام هشتم از پدرانشان تا پیغمبر(ص) نقل میکنند که «إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ أَعْظَمُ حُرْمَةً عِنْدَ اَللَّهِ وَ أَكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْ مَلَكٍ مُقَرَّبٍ»، چه برسد به ابیعبدالله(ع).
ز هرچه غیر یار استغفرالله ××××××× ز بود مستعار استغفرالله
از یک عمر با این و آن نشستن و وقت صرف کردن چهچیزی گیر ما آمد؟!
زبان کهآن تر به ذکر یار نبود ××××××××× ز شرش الحذر استغفرالله
سرآمد عمر و یک ساعت ز غفلت ××××××××× نگشتم هوشیار استغفرالله
نکردم یک سجودی در همه عمر ×××××××××××× که آید آن به کار استغفرالله
خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم ×××××××× از آنها الفرار استغفرالله
شدم دور از دیار یار ای فیض ××××××××× منِ مهجورِ زار استغفرالله
کلام آخر؛ سرت کو که سامان بگیرم؟
امیرالمؤمنین(ع) یک ساعتی بیرون خانه بودند و وقتی آمدند، دیدند که زینب(س) گوشهٔ اتاق زانو بغل گرفته و مثل آدم داغدیده گریه میکند. امام فرمودند: دخترم چه شده است؟! گفت: بابا، حسین یک ساعت است که بیرون رفته و برنگشته است، دیگر طاقت من تمام میشود!
خانم! یک ساعت رفته بود و میدانستی برمیگردد، طاقت فراقش را نیاوردی؛ ما که نمیفهمیم! وقتی میان گودال، کنار بدن قطعهقطعهاش آمدی، چهکار کردی؟!
سرت کو سرت کو که سامان بگیرم ×××××××× سرت کو سرت کو که دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و ×××××××××× سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه ×××××××× من از حنجرت بوسهٔ پنهان بگیرم
مگر خون حلقومت آب حیات است ×××××××× کهاز بوسۀ بر حنجرت جان بگیرم
طاقت دارید که این خط را بشنوید یا نه؟! من خودم طاقت ندارم!
رسیده کجا کار زینب که باید ××××××××××× سرت را من از این و آن بگیرم
یا باید بهدنبال شمر بدوم یا باید به دنبال خولی یا بهدنبال انس بدوم و بگویم چند دقیقه سر بریدهاش را به من بدهید!
کمی از سر نیزه پایین بیا تا ××××××××× برای سفر بر تو قرآن بگیرم
قرار من و تو شبی در خرابه ××××××××× پی گنج را کنج ویران بگیرم
به بدن قطعهقطعه رو کرد و گفت: حسین من، به خودت قسم! نمیخواهم بروم و من را میبرند. اگر میگذاشتند که من کنار بدنت بمانم، اینقدر گریه میکردم تا بمیرم.
برادران و خواهران! زینب(س) با آن قدرت روحی و بدنیاش، بیشتر از دو سال بعد از ابیعبدالله(ع) زنده نماند. روزی که میخواست از دنیا برود، رختخوابش داخل اتاق بود که دستور داد بستر من را سریع داخل حیاط ببرید؛ به او گفتند: خانم، آفتاب داغی در حیاط میتابد! گفت: میخواهم مثل حسینم جان بدهم؛ من خودم بدن قطعهقطعهاش را روی خاک، میان آفتاب داغ بیابان دیدم.
-دعای پایانی
خدایا! به حقیقت ابیعبدالله(ع)، امشب به ما، زن و بچهها و نسل ما نظر رحمت بفرما.
خدایا! اخلاق و رفتار و دنیا و آخرت ما را چون آلمحمد قرار بده.
خدایا! تمام گذشتگان ما را که خدمات عجیبی به دینت کردهاند، فقها، مراجع، نویسندگان، خطبا، مداحان، مخصوصاً آیتاللهالعظمی بروجردی را امشب سر سفرهٔ محبوبش ابیعبدالله(ع) قرار بده.
خدایا! دعاهای اموات را در برزخ در حق ما مستجاب کن.
خدایا! برای حل مشکل جهان، فرج امام دوازدهم را برسان.
خدایا! کشور ما، ملت بزرگوار ما، شیعیان دنیا، محراب و منبر محرم، صفر و رمضان، دین، مرجعیت و رهبری را در پناهت حفظ فرما. خدایا! آنهایی که از دین فرار کردهاند و هیچ علت عقلی، شرعی و منطقی هم نداشتهاند؛ حالا چهار نفر در ادارات یا بیرون اشتباهاتی داشتهاند و با نگاه به آنها از دین فراری شدهاند. البته آنها هم خودشان را حفظ نکردند و گناه اینهمه فراری را به دوش میکشند. خدایا! پسران، دختران، جوانان، مردان و زنان فراری از دین را به دین برگردان.
خدایا! به حقیقت ابیعبدالله(ع) و به گریههای شب یازدهم زینب کبری(س)، مرگ همهٔ ما را در خانه باشد. من وصیت هم کردهام(مکتوب و با نوار) که اگر ممکن بود و با سکته یا شهادت از دنیا نرفتم، مرا به بیمارستان نبرید و بگذارید داخل خانه باشم که افراد مؤمن و باحال دور و بر ما پرسه بزنند.
خدایا! مرگ ما را در حال گریهٔ بر ابیعبدالله(ع) قرار بده؛ وصیت هم بکنید که اگر بچههایتان آثار مرگ را در شما دیدند، خودشان یا اینکه سریع یک نفر را بیاورند و روضهٔ وداع ابیعبدالله(ع) را برایتان بخوانند تا با گریهٔ حسابی وارد عالم آخرت بشوید.
خدایا! حسین(ع) را از ما نگیر؛ محرم و صفر را از ما نگیر.
قم/ صحن مسجد اعظم/ دههٔ اول ذیالحجه/ تابستان1399ه.ش./ سخنرانی دهم