قسمت دهم
(کاشان خانه بروجردیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
نگرانی و دلسوزی امیرالمؤمنین(ع) برای امت
کتابی بهنام «توحید» داریم که حدود 1200 سال از نوشتنش گذشته است. مؤلف کتاب، رئیس محدثین مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) شیخ صدوق است. پدر و مادرش بچهدار نمیشدند، پدر در عصر غیبت صغری نامهای به ولیاللهالاعظم نوشت و درخواست دعا کرد. امام زمان(عج) دعا کردند و خدا این فرزند را به پدر و مادر عطا کرد. ایشان در کتاب توحیدشان از زبان خود «امیرالمؤمنین» نقل کردهاند؛ یعنی امیرالمؤمنین(ع) خودشان را در اوج مظلومیتِ خود در امت روزگارشان معرفی کردهاند. چارهای هم نبود و باید خودشان را معرفی میکردند تا گمراهان از گمراهی دربیایند، تاریکدلان از تاریکی دربیایند و تیرهبختیشان ادامه پیدا نکند. علی(ع) غصهٔ امت را میخوردند و راضی نبودند که یک نفر دوزخی شود. هر کس دوزخی شد، خودش خودش را دوزخی کرد. معرفیِ حضرت به این صورت، برای این بود که هم گمراهان را نجات بدهد و هم ما عاشقانش ایشان را بیشتر بشناسیم.
فضایل امیرالمؤمنین(ع)
حضرت در معرفی خودشان میفرمایند:
-راهنمای به دین
«أنَا الْهٰادي» من راهنما هستم؛ به چهچیزی راهنما هستند؟ به علوم قرآن، نبوت انبیا، توحید تام، راه بهشت، حقایق ملکوتی و واقعیات هستی؛ من به همهٔ اینها راهنما هستم.
-از راهیافتگان
«و أنا المُهتَدي» من راهیافتهام؛ چه کسی مرا راهیافته قرار داده است؟ خدا و پیغمبر(ص) مرا راهیافته قرار دادهاند.
-پدر یتیمان و تهیدستان
«و أنا أبو اليَتامى و المَساكينِ» امیرالمؤمنین(ع) در اینجا به ما درس میدهند: امت، من در زمان خودم پدر یتیمان و پدر ازکارافتادگان بودم. وقتی با یتیم، فقیر، تهیدست و مسکین برخورد میکردم، او واقعاً احساس میکرد که من پدرش هستم. این یعنی شما هم با یتیمان اینگونه باشید. ما یتیم در جامعهمان کم نداریم؛ شما در خانوادهتان، شهرتان و منطقهٔ زندگیتان یتیم دارید. فقیر و تهیدست هم دارید؛ مخصوصاً در این روزگار که تحریم ظالمانهٔ دشمنِ بدتر از گرگ، مردم را در مضیقه قرار داده است. شما که میتوانی بر یتیمان، افتادگان و بر تهیدستان پدری کنی، پدری کن.
-سرپرست بیسرپرستان
«و زوجُ الأراملِ» من سرپرست آن خانوادهای هستم که سرپرستش را از دست داده است. یک خانم با دوسهتا بچه که مشکلدار است؛ من در مدینه و کوفه سرپرستی اینها را پذیرفتهام تا با مشکل و ناراحت زندگی نکنند.
-پناهگاه ناتوانان و ستمدیدگان
«و أنا مَلْجَأُ كلِّ ضعيفٍ» من پناهگاه هر ناتوانی هستم تا زورگو به او زور نکند و زور نگوید، ستمکار به او ستم نکند، غارتگر مالش را نبرد و بیدین به او ضربه نزند. شما هم که قدرت آبرویی، مالی و مقامی داری، خودت را به پناهگاه ناتوانان تبدیل کن تا رنگ و بوی علی(ع) را بگیری.
-جایگاه امن خائفین
«ومأمَنُ كلِّ خائفٍ» من جایگاه امنیت هر ترسویی هستم؛ اگر کسی از ظالم و ستمکار میترسد، از دزد و غاصب میترسد، من جایگاه امنیتش هستم و بهگونهای هستم که دیگر نترسد.
-راهبر مردم بهسوی بهشت
«وأنا قائدُ المؤمنينَ إلَى الجنّةِ» من راهبر مردم مؤمن بهسوی بهشت در فردای قیامت هستم. این یعنی در قیامت بدون علی(ع) نمیتوانی بهشت را پیدا کنی. اگر ایمان، اخلاق، رفتار و منش تو علوی است، امیرالمؤمنین(ع) تو را به بهشت میبرد و راه بهشت را بهراحتی به تو نشان میدهد.
-ریسمان استوار توحید
«وأنا حَبلُ اللّهِ المتينُ» من ریسمان استوار غیرقابل بریدهشدن دین هستم. من ریسمان استوار توحید هستم. شما اگر به این ریسمان چنگ بزنی، اهل نجات هستی.
-دستگیرهای محکم
«وأنا عُروَةُ اللّه الوُثْقى» من دستگیرهٔ محکمتر و قویتری در این عالم هستم.
-ضربالمثل پرهیزکاری
«وكلمةُ التَّقوى»؛ «کلمه» در اینجا بهمعنی ضربالمثل است. من ضربالمثل پرهیزکاری هستم؛ یعنی در تمام جهان هرکس بخواهد به تقوا مثل بزند، باید به من مثل بزند. من ریشه، حقیقت و عینیت تقوا هستم.
-چشم، زبان و دست خدا در زمین
«وأنا عَينُ اللّه» من چشم خدا در زمین هستم.
«ولسانُهُ الصّادقُ» و زبان راستین خدا در زمین هستم.
«ويَدُهُ» و من دست خدا در زمین هستم؛ یعنی قدرت خدا در زمین در همهٔ امور معنوی، دنیایی، دینی و آخرتی هستم. هر کاری بخواهی، از دست من برمیآید؛ چون من قدرتالله هستم.
یا علی! خدا ما را از تو دنیا و آخرت جدا نکند که همهٔ دنیا و آخرت ما تو هستی.
قم-کاشان/ برنامهٔ حکیمانه/ ربیعالاول/ پاییز 1399ه.ش./ جلسهٔ دهم