جلسه 96
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید مطالبي كه در ابتداي خطبة قاصعه ذكر شده عنوانش را بايد فرهنگ شيطانشناسي و شناخت بندگان شيطان قرار بدهيم، بندگان تعبير قرآن كريم در سورة مباركة يس است؛ (الم اعهد اليكم يا بنيآدم الا تعبد الشيطان) كلمة عبد با «إلي» كه ميآيد به معناي سفارش كردن است. به معناي تعهد گرفتن نيست كه گفته شود چه زمان خدا از ما پيمان گرفته است. در تمام آياتي كه عهد با الي آمده است به معني وصيت و سفارش است. در همة كتابهاي آسماني اين سفارش را داشته كه شيطان را نپرستيد. منظور از پرستيدن، قبول كردن فرهنگش و به اجرا گذاشتن آن است.
اين معني را امام صادق (ع) ميفرمايد: «من اسقي متكلمٍ فقد عبده» كسي كه به سخنان كسي گوش بدهد و اين سخنان را عمل كند، در حقيقت او را پرستش كرده. بعد حضرت توضيح ميدهند براي مردم تا شك و شبهه به وجود نيايد، ما اگر به حرف ائمه و انبياء گوش بدهيم، آيا آنها را پرستيديم؟ امام ميفرمايد: اگر سخن سخن حق باشد، خدا را پرستش كردند. اگر باطل باشد، شيطان را پرستيدند. و يكي هم شناخت فرهنگش است. اين مدرسه و فرهنگ و اين آئين، يعني فرهنگ و آئين شيطان چه ميتواند باشد. به اجرا درآوردن مطالبش و گفتههايش و دعوتش و نهيش، چون او هم امر و نهي دارد، چه بلائي به سر انسان ميآورد. تمام اينها در اين جملاتي كه حضرت دارند قبل از اين كه وارد شوند، به بيان حيات انبياء خدا : اين معاني را دنبال ميكند. شيطان شناسي در هر روزگاري چون اين فرهنگ يك فرهنگ است، براي پنج هزار سال قبل باشد يا براي روزگار ما باشد. اين فرهنگ تمام اوامرش، ضد اوامر خداست و نيز تمام نواهياش ضد نواهي خداست و بلائي كه سر پرستندگانش ميآورد، كاملاً ضد آن سعادت و خيري است كه پروردگار از طريق فرهنگش براي انسان ميخواهد.
به بخشي از مسائل فرهنگي شيطان حضرت در جملات قبل اشاره كردند و فرمودند. ابزارهاي مختلفي را هم به كار ميگيرد. در هر عصري به تناسب آن عصر، به تناسب تمدن ابزارهاي كشف شدة آن زمان، هم پياده سواره دارد، هم پياده نظام دارد و هم سواره دارد مشكلي خيلي دارد كم نيست.
اينجا به چهار بلائي كه فرهنگ شيطان سر بندگانش ميآورد، حضرت اشاره ميكند. البته اينهايي كه ميفرمايند، در زمان خودشان اتفاق افتاده و شيطان زمان خودشان هم دولت بنياميه به رهبري معاوية بن ابوسفيان بوده. چهار بلا را حضرت اينجا بيان ميكند «ألا» به معناي هشدار است. به مخالفين و بندگان شيطان ميگويد كه اينها همه جا بودند، كوفه، بصره و در لشكر خود حضرت هم بودند كه ديديد ظهور جنايتشان آن وقتي بود كه قرآنها را به نيزه كردند و كاملاً در دام شيطان افتادند كه اين دام را حضرت در جملات بعد هم بيان ميكند كه چه دام خطرناكي است. «ألا و قد ام انتم في البغي» ام انا، به معني شدت در بغي است «قال في الفساد ام انا» اينطور كه لغت معني كرده است «ألا و قد ام انتم في البغي و افسدتم في الأرض» كه ما مظاهرش را زمان خودمان خيلي داريم، ميبينيم هم امعان در بقي را داريم، چه در داخل كشور چه در دنيا «و افسدتم في الارض مصارحةً» صراحت يعني آشكار، روشن، معلوم، صريح «مصارحةً لله لمناسبه» اين كه خيلي آشكار در برابر پروردگار عالم سينه سپر كردي و ضد او شدي، ديگر مسأله شما پنهان نيست. مسألة ايستادن در برابر پروردگار و شاخ و شانه كشيدنتان و سينه سپركردنتان خيلي آشكار است.
در خيابانها ميبينيد اوضاعي كه به چشم ميآيد. در حالي كه اين همه هم ميشنوند حلال و حرام خدا را، ولي حتي در امر به معروف و نهي از منكر مسخره هم ميكنند. شانه هم بالا مياندازند، دفع هم ميكنند. امر به معروف و نهي از منكر را آشكارا در مقابل خدا ميايستند. محرم و نامحرمي را شكستند، روابط نامشروع را گسترده كردند و كاملاً از فرهنگ شيطان حتي در اين شهر پيروي ميشود. فروشگاههايي به سبك فروشگاههاي غرب و با استخدام دختران جوان آرايشكردة بدحجاب و چه بسا مغازه را ببندند و با مشتري بخواهند روبرو بشوند، بيحجاب روبرو بشوند. من اين بلاي سنگين قم را هم به بزرگان شهر تذكر دادم، تا حالا كه يك سال گذشته، دنبال نشده كه حداقل اينجا را مثل مدينه و مكه كنند. چگونه در مكه و مدينه ظاهر اسلام را حفظ كردند، اينجا هم همان كار را بكنند كه تا حالا نشده است.
چهارم «و مبارزةً للمؤمنين بالمحاربه» علني وارد جنگ با اهل ايمان شده است و ميگوييم: اينها را بايد از دم اسلحه بگذرانيم و به اين گروه در دنيا خاتمه بدهيم كه من در سخنرانيهاي از دو سال قبل به اين طرفم چه در تهران چه در شهرستانها اين معنا را گفتم كه غرب به سركردگي امريكا و امريكا به سركردگي اسرائيل كه دست صهيونيست بينالملل است، با ما دربارة انرژي اتمي جنگ ندارد، چون ديگران انرژي اتمي دارند و دارند هم پيدا ميكنند و چون آنهايي كه انرژي اتمي دارند پيدا ميكنند، از بندگان اين شيطان هستند كاري به آنها ندارند. بحث انرژي هستهاي يك پوششي است. جنگ در حقيقت با دين و فرهنگ اهلبيت است، با فرهنگ ديگران هم جنگ ندارند. فرهنگ ديگران تحقيق كردند كه ميدانند اصل و ريشه و حقيقي ندارد. با اين رواياتي كه در كتابهاي آنها دربارة خدا و پيغمبر است، نشان ميدهد يك دين ساختگي بشري است. اصل جنگ با فرهنگ اهلبيت و عاشورا است، با آخوندهاي هيچ مكتبي جنگ ندارند. با آخوندهاي يهودي مسيحي و با آخوندهاي بودايي و برهمن، در هيچ كجاي دنيا با اين روحانيون جنگ ندارند. با آخوندهايي كه خيلي راحت عليه تشيع و عليه اهلبيت فتوا ميدهند، جنگي ندارند. خيلي هم آنها را تقويت ميكنند، چون آنها كانال خوبي هستند براي استحمار ملتشان كه آنها را با سلب عقل و انديشه و فكر بتوانند نيروي شيطان قرار بدهند.
من ماه رجب واتيكان بودم و با وزير ديالوك پاپ در حدود يك ساعت و نيم صحبت كردم. آدم خيلي باسوادي هم بود و صحبت من هم دربارة فساد در جهان، فساد در ارتباط، فساد در اقتصاد، فساد در شهوات بود، خيلي هم با او استدلالي بحث كردم. صحبتهايم هست نوارش و فيلمش در مؤسسه است. نهايت جوابي كه به من داد اين بود كه ما زورمان نميرسد. نه اين كه زورشان نرسد، بلكه خود اينها دستياران دولتها و حكومتها هستند. خود همين پاپ فعلي كه نزديك هشتاد سالش است اين در جواني جزء اعضاء بخش جوانان حزب نازي آلمان بوده كه دشمن بشريت بودند و نزديك بيست ميليون نفر اين حزب خونش را در دنيا ريخت و ملاحظه هم ميكنيد كه پاپها كشيشهايي كه غرق در فساد جنسي شدند، هيچ كدامشان را نه از كار بركنار و نه محاكمهشان كردند. خود اين آخوندهاي مكتبهاي غير مكتب اهلبيت، دستياران و از ابزارهاي مهم شياطين هستند من واقعاً از شما ميخواهم يك نامه وجود مبارك حضرت ابيعبدالله الحسين (ع) دارند حدود دو صفحه است، به شخصي از آخوندهاي بنياميه نوشتند به نام ظهري، در تحف العقول است. اين نامه را حتماً ببينيد به درد دهة عاشورا و به درد بيدار كردن مردم ميخورد كه اينها گول اين آخوندهاي مكتبهاي ديگر را نخورند، حالا كاري كه نميتوانيم بكنيم در همة خانهها و عمق روستاهاي كشور ماهواره كار ميكنند. جوانان شبها مينشينند و كانالهايي كه مسيحيت و اهل سنت را پخش ميكند. اينها را ميبينند و اينها اهل ترفند هستند. اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايند: اهل خدعه، فريب، دروغ، دوز و كلك و تحريف هستند و اين قدر هم در اين زمينه زرنگي دارند كه ميتوانند در مردم تأثير بگذارند. حداقل اين نامه به گوش مردم برسد. توضيح داده شود كه يك مصونيتي برايشان پيش بيايد.
اين چهار بلاي سنگين كه حالا من فقط ظاهرش را برايتان معني كردم. اگر بخواهيد عقوبت بغي و عقوبت فساد را عقوبت سينهسپر كردن در مقابل پروردگار را عقوبت جنگ با اهل ايمان را و كشتن مردم مؤمن را «من يقتل المؤمن متعمداً فقد كفر فجزائه جهنم» اينها عمد داشتند. در طول تاريخ و در اين جنگها يعني قتل خطأ نبوده. معاويه در جنگ با اميرالمؤمنين خطا نداشته عمد داشته است. معاويه در جنگ با ولي الله الأعظم عمد داشته. يزيد در جنگ با سيد الشهداء (ع) عمد داشته است، ولي متأسفانه آخوندهاي تربيت شدة مكتب سقيفه و مكتب خلفاء تمام جنايات اينها را كه نقل ميكنند، ميگويند: «اجتهد وخطأ» اينها مجتهد بودند و خطا كردند «و للمخطئ اجرٌ» با جنگ با اميرالمؤمنين(ع) قيامت يك پاداشت ميدهد. خدا ميگويد: چون در اجتهادت خطا كردي، در قطعه قطعه كردن، يك مزد به يزيد پروردگار ميدهد.
من به نظرم برادران بزرگوارم اگر يك دور فرهنگ بنياميه را در دو كتاب يا سه كتاب ملاحظه كنيد، ولي فرهنگ اهل تسنن را هم در ريشة سنگينتر به دست آوردن اعتقادي در فرهنگ اهلبيت برايتان مفيد است و هم ميبينيد كه دشمن چه بلائي به سر جامعة بشري و به سر اسلام آورده است. يك جملهاي شنيده در عهدنامه مالك است. اين جمله كه اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد: «و قد كان هذا الدين اسيراً بين يديه اشرار» نميگويد: مردم به اسارت گرفته شدند. ميگويد: اينها دين خدا را به اسارت گرفتهاند. اين خيلي حرف است. «اسيراً بين يديه اشرار» اگر وارد بحث قيامتياش هم بشويم كه اين را هم خودتان ميتوانيد دنبال كنيد كه بغي در قرآن با همين لغت هم هست «و لاتبغ في الارض فساد» سينه سپر كردن در مقابل پروردگار، جنگ با مردم مؤمن و كشتن آنها. از عقابهاي اين چهار مسئله، ميخواستم اين را ثابت كنم كه اين چهارتا بلاست، وقتي عذابهايش را انسان در قرآن و روايات ببيند و اين نوع عذابها در جلد هفتم به بعد بحارالانوار و جلد علم اليقين فيض كاشاني و جلد هشتم محجة البيضا نيز آمده، غير از آياتي كه در قرآن كريم آمده است.
بغي به معني تجاوز از حدود است، كه انسان از حقها تجاوز نمايد و در حقيقت پشت سر بيندازد و پايمال كند. اين حقوقي كه بغي در آن انجام ميگيرد، براي شناخت بهترين آن رسالة حقوق وجود مبارك زين العابدين(ع) است كه در همين تحف العقول تمامش را حسن بن شعبة حرّاني نقل كرده است. اما فساد، فساد موارد زيادي دارد؛ فساد در اقتصاد، فساد در فكر، فساد در سياست، فساد در نظام خانواده، فساد در جامعه مواردي از آن را من از قرآن كريم من يادداشت كردم. (افسدتم في الارض) سورة مباركه بقره آية 205 اين آيه خيلي آية فوق العادهاي است. انگار همين الآن نازل شده و براي زمان و روزگار ما نازل شده است. (اذا تولي) اينجا ولي به معني پشت كردن است (اذا تولي سعي في الارض) در زمين همين في الارضي كه در كلام اميرالمؤمنين (ع) آمده، ميكوشد در سطع زمين تا جايي كه دستش برسد (سعي في الارض) براي چه ميدود؟ براي چه ميكوشد؟ براي چه اينقدر خودش را به زحمت مياندازد؟ چرا اينقدر بيداري ميكشد؟ چرا اينقدر مشورت ميكند؟ «ليهلك نفس و نسل» براي اين كه سفرة روزي مردم و كشاورزي را به نابودي بكشاند و نسل را هم به هلاكت بيندازد. زمان شاه دو تا سه برنامه براي كشاورزي اتفاق افتاد، البته زير يك پوششهاي زيبا كه گفتم شيطان در پشت هم اندازي و در زيباسازي مطالبش خيلي هنرمند است. زير پوشش القاء ارباب رعيتي كه البته همه جا آن جور نبود كه آنها ميگفتند. يك عده خان بودند كه به رعيت ظلم ميكردند، ولي يك عده افراد متدين بودند كه آن زمان، من بعضي از آنها در مناطقي كه منبر رفته بودم، ميشناختم. زمين و بذر از آنها بود، سرمايه نيز از آنها بود، دو به يك با رعيت ميكاشتند، حتي من يادم است يكي از دوستانمان كه همين ماه رمضان هم از دنيا رفت، اين شخص حدود چهل تا رعيت داشت كه براي تمامشان خانه درست كرده بود. بيزنها را زن داده بود، دخترهايشان را شوهر ميداد، كشاورزي وسيعي داشت. زير اين پوشش و زير پوشش شركت زراعي كه تقريباً نشو و نمايش در دشت قزوين بود و اين شركت يك شركت صد در صد اسرائيلي بود. آنچه كه ملت نياز نداشتند، آنها توليد ميكردند براي صادر كردن و آنچه كه ملت نياز داشتند آنها را نابود كرد.
امريكا كه گندم خودش و گندم بعضي از كشورها را به ما بفروشند، چون آنها توليدشان زياد بود. براي اين كه بازار قيمتشان به هم نخورد، كشتي كشتي گندم و جو و ذرت و سويا را ميبردند به دريا ميريختند كه قيمت را نگه دارند و پائين نيايد و بعد هم اضافهترآن را با قيمت گران به كشورهاي استعمارشده ميفروختند، حتي ديگر در بقاليهاي ما آرام آرام پنير دانماركي، كرة هلندي، سبزي خوردنمان هم من يادم است از بيرون وارد ميشد. اين نابود كردن حرث است و اما نابود كردن نسل در زمان ما نه تنها در كشور ما، در تمام كشورهاي اسلامي مراكز بسيار پرجاذبهاي را براي شهوات جوانان به نام كاخ جوانان زير نظر همين دولتهاي استعماري ساخته بودند خودشان فيلمها، سينماها، ايجاد روابط آزاد و پشت سر هم تبليغ كردن كه اين تمدن است و زندگي اهل ايمان زندگي امّل مسلك، قديمي مسلك و به همين حرفها قرآن و خدا و پيغمبر را ميكوبيدند و حكومت آن زمان و حكومتهاي ديگر و بعضي از حكومتهاي اين زمان اصلاً نميخواستند نسل جوان بيداري داشته باشند، لذا شياطين غير، سيگار و ترياك كه فقط يك سيگار و ترياك بود هيچ چيز ديگر نبود، ولي نشستند اختراع كردند. بُعد سوم براي هلاكت نسل، هروئين بود. بعد از هروئين چيزهاي ديگر اختراع كردند؛ شيشه و كراك كه حتماً در آينده هم چيزهاي جديدتري ميآيد كه اينها مشاعر را از كار مياندازد، عقل را از كار مياندازد، انسان را بيهويت ميكند، انسان را به شدت بيتفاوت ميكند.
يكي از مباحث زندة اسلام، بحث بيتفاوتي است (يهلك الحرث و النسل) اين يك مورد (والله يحب الفساد) چرا نميگويد: لا يحب المفسدين، انگار اين نامردها و افراد پليد هم شيطان و هم شيطان پرست با فساد وجودشان يكي شده از باب «زيدٌ عدلٌ» نه اين كه فساد را دوست ندارند، به مفسد كاري ندارند، يعني اينها خودشان شدند فساد.
آية هفتاد و هفت سورة قصص، خطاب مردم مؤمن به قارون (ولا تقبل فساد في الارض) اينقدر در فسادت مبالغه نداشته باش. سنگين كار نكن در فسادت، در برابر برنامههاي پروردگار نايست، انتخاب فساد نكن، تو آمدي فرهنگ پروردگار را كه در تورات و در نبوت موسي است كنار زدي و فساد را انتخاب كردي و مبالغة در فساد هم داري، چون سينه سپر كردي در مقابل احكام خدا، به تو ميگويند: بيا نيكي كن (احسن كما احسن الله عليك) به تو ميگويند: صدقه بده و زكات بده، ولي تو بخل را انتخاب كردي، تو كبر در مقابل حق را انتخاب كردي.
يكي از موارد فساد، نفاق است كه ميدانيد در آية اول سوره بقره، پروردگار علائم منافقين را ميگويد كه: يك كار منافق مسخره كردن دين است. كه يك سؤالي هم دو روز پيش برادران داشتند دربارة استهزاء (الله يستهزء بهم) كه در مقابل (نحن مستهزئون) اين استهزاء خدا چيست؟ استهزاء از جانب خدا عذاب است، ولي از جانب مستهزئين همين حرفهاي بيهوده شيطاني است. يك مورد نفاق كه از موارد فساد است مسخره كردن دين و اهل ايمان است، جاسوسي براي طاغوتيان و شياطين است. آيه دوازده سورة بقره (علي انهم هم المفسدون) و يك مورد فساد هم اصرار در كافر بودن است و اين كه ايمان نياورند ولو هزار دليل در مقابلشان عَلَم بشود، سورة مباركه يوسف آية 40 (و منهم) من، من تبعيضي است، يعني همة بدها اينگونه نيستند. بعضيهايشان بيدار ميشوند، توبه ميكنند و مسلمان ميشوند (و منهم من لا يؤمن به) ضمير به، به قرآن برميگردد (و ربك اعلم بالمفسدين) خداي تو آگاه به مردم فاسد و مفسد است كه اينها بنا ندارند ايمان بياورند. يكي از موارد فساد علوّ است، يعني خودبزرگبيني، من از همه بالاترم و همه بايد غلام حلقه به گوش من باشند، كه اين بيماري را فرعون داشت و دنبال اين بيماري اختلاف اندازي كرد (جعل له شيعا) مردم را به استضعاف كشيد (يستضعف طائفتاً منهم) جوانان را ميكشت (يضبح ابنائهم)و بچهها را، مادران داغديده را زنده نگه ميداشت. آية چهار (أن فرعون قصص علي في الارض و جعل اهلها شيعا) اينها علائم شيطان و شيطانپرستان است (يستضعف طائفتاً منهم يذبح ابنائهم و يستحي النسائهم انه كان من المفسدين) اين تقريباً توضيح مختصري از (افسدتم في الارض)