جلسه 85
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطيّبين الطاهرين.
در مقدمه بحث آيهاي از سوره مباركه ياسين قرائت ميكنم كه آية شريفه نشان ميدهد نسل به نسل و دوره به دوره خداوند متعال با كتب آسماني، با زبان انبياء، با زبان ائمه، با زبان اوليائش، با زبان ائمه طاهرين تمام مردم را سفارش كرده كه از عبادت شيطان يعني اطاعت از فرهنگ او بپرهيزند. چرا كه اين فرهنگ در هر دورهاي و در هر روزگاري به طور كامل ضد فرهنگ پروردگار بوده و دارندگان اين نوع فرهنگها هم باطناً دشمن واقعي انسان بودند. رحم نداشتند محبت نداشتند لذا ملاحظه كرديد چقدر تاريخ گذشته، چقدر تاريخ روزگار خودمان كه در ظلمهايي كه به بشر ميكنند چه ظلم فرهنگي چه ظلم اقتصادي، چه ظلم جاني، ابداً دلشان نميسوزد و ناراحت نميشوند باز هم كارشان را ادامه ميدهند و با موانع راهشان هم به شدت ميجنگند و برخورد ميكنند جنگشان هم گاهي جنگ تخويفي است، مثل همين حرف جديد رئيس جمهور امريكا نسبت به ايران و كره شمالي، جنگ تخويفي است ميترسانند براي اينكه مانع را به عقب برانند ميترسانند براي اينكه مانع تسليمشان بشود آنها ابداً نيتشان اين نيست كه همرنگ ما بشوند نيتشان اين است كه مستضعفان جهان را و مردم جهان را همرنگ خودشان كنند به اين معنا اقرار كردند تحت عنوان نظم نوين جهاني. كه تمام ابزارها در تمام كشورها بشود ابزار آنها. (وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيهُودُ) يهود در اين جا با توجه به آيات قبل از اين آيه و آيات بعد، سران يهود هستند، احبار يهود هستند «وَلاَ النَّصَارَى» باز هم سران مسيحيت كه الان سران فرهنگي آنها، كليسا، پاپ و مجموعه زيردستش و سران نظامي و اقتصادي آنها نيز دولتهاي مسيحي و دولتهاي يهودي هستند. آيه معلوم است كه چه ميگويد. (وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيهُودُ) با «لن» خبر غيبي قرآن است يعني منتظر نباشيد آنها همرنگ شما بشوند ابداً، آنها ميزنند كه شما همرنگ آنها شويد حتي سران يهود و مسيحيت اين آرزو را درباره شخص پيغمبر اكرم هم داشتند كه پروردگار ضمير مفرد آورده البته خطاب به پيغمبر كه در تفاسير هم ملاحظه كرديد خيلي جاها كه حكم خاصي مربوط به پيغمبر نيست مثل حكم تهجد كه بر پيامبر واجب بوده، بر امت نبوده آنجايي كه حكم خاص مطرح نيست مطلب ويژه خود پيغمبر مطرح نيست، سخن با پيغمبر و كلّ امت است مثل همين آيه (وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى (اين ديگر غايت نيت قلبي آنهاست) تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ) يعني فرهنگنشان (ملّت) در اينجا يعني آيين و فرهنگ نه به معني جامعه و امت (ملت) يعني فرهنگشان، راهشان، دينشان، يعني اين طمع را به وجود مبارك ايشان هم داشتند چنانكه مشركين هم داشتند كه در سوره قلم آمده: (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيدْهِنُونَ) اينها ميخواهند كه تو كوتاه بيايي خيلي هم كوتاه بيايي از چه؟ در مكه كه رسول خدا نيروي نظامي نداشتند. سوره مكي است آنجا كه ايشان نيروي نظامي و اقتصادي نداشتند آنجا پيامبر اكرم فقط تبليغ دين ميكردند (وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيدْهِنُونَ) يعني اينها ميخواهند كه تو از فرهنگت دست برداري يا خيلي كوتاه بيايي (فَيدْهِنُونَ) يعني تا آنها در كشتن و آزار و تبعيد ياران تو كوتاه بيايند، چيزي كه خداوند اجازه نميدهد چون سعادت بشر گره خورده به عمل، به فرهنگ پروردگار. هيچ مومني حق ندارد كوتاه بيايد و حتي ما مواردي را داريم چون خيلي مهم بوده است در نبود نيرو و امكانات تقيه نكردند و شهيد شدند و ائمه ما مطلقا به آنها ايراد نگرفتهاند و حتي خبر شهادتشان را به ايشان دادند، مثل ميثم كه تقيه نكرد ميتوانست هم تقيه كند، اما اميرالمومنين تقيه نكردنشان را به علتي اجازه دادند حتماً در نگاه اميرالمومنين اين بوده كه براي تمام اهل ايمان در هر دوره حجت ارائه بدهند كه ميشود آدم از دينش پياده نشود ولو اينكه به قيمت جانش تمام شود اگر بنا به تقيه همگاني باشد كه كم كم اين تقيه ايجاد ضرر خواهد كرد براي امت كه يكي از فتاوايي كه امام داشتند و خيلي راهگشا بود و خيلي موانع را برطرف كرد سال 1342 همين بود كه امروز كه قرآن و اصول اسلام در خطر است تقيه حرام و پشت آن هم اين جمله را نوشته اند «ولو بلغ ما بلغ» يعني اگر تك نفر هم كشته شديد مانعي ندارد امام هم دليل داشتند. يا رشيد هجري عمرو بن حمق خزاعي اينها چهرههاي برجستهاي بودند كه ميتوانستند تقيه كنند ولي فكر كردند اينجا ديگر تقيه مورد ندارد. دارند چراغ را خاموش ميكنند اينها نبايد تقيه كنند كه شهادتشان و خونشان موج بيندازد و چهره بني اميه را نشان بدهد كه در هر صورت زمينه يك انقلاب ولو در بستر تاريخ فراهم بشود. اين كار شيطان است كه حتي توقع دارد كه پيغمبر تابع فرهنگ شيطان بشود كه شيطان بدون مزاحمت در اين كره زمين هر اسبي ميخواهد بتازاند، هر شهوتراني ميخواهد داشته باشد هر مالي را خودش و عواملش بخواهد به جيب بزند اما آيه سوره ياسين كه نشان ميدهد پروردگار عالم از كانالهاي مختلف مثل وحي، مثل انبياء، مثل ائمه، مثل عالمان ربّاني بالاخره اين مطلب را رسانده است (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيكُمْ يا بَنِي آدَمَ) كه من فكر ميكنم اگر هم صداي انبياء، صداي ائمه، صداي عالمان ربّاني به همه نرسيده باشد بالاخره صداي عقلشان كه به خودشان رسيده كه اين فرهنگ ضرر دارد اين فرهنگ، فرهنگ ظلم و غارتگري است. از طريق عقل هم ميشود بعضي از جزئيات را و كليات را درك كرد چون در رواياتمان هم دارد آنهايي كه صداي هيچ پيغمبر و منجي به گوششان نرسيد، در قيامت به اندازه درك عقل خودشان محاكمه خواهند شد. يعني اين مقدار در درون خودت، در جنگل نميفهميدي، مال ديگري را از حلقومش ظالمانه بيرون كشيدن بد است، يعني اين بدي در درون تو فهميده نميشد؟ «عهد» كلاً در قرآن و روايت و لغت با «الي» كه تركيب شود مثل همين آيه شريفه به معناي سفارش است نه به معناي اينكه بيعت از شما گرفتم پيمان و تعهد گرفتم، بلكه به معني سفارش است. خودش به آدم مستقيم سفارش كرد كه در اوايل سوره بقره است كه هشدار به او داد آنوقتي كه فرمود: (اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ. .. وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ) در عمق مطلب براي آدم روشن بود كه اگر كسي تشويقت كرد به خوردن ميوه، ميشوي ظالم به نفس.
در سوره كافرون هم آمده كه شيطان پيشنهاد به پيامبر ميدهد كه حالا كه دست از فرهنگت برنميداري، پيشنهاداتي كه دنيا الان در رابطه با زن و حقوق بشر به ما ميدهد كه ميگويد: اگر بخواهي در اين سازمان قبولتان بكنيم كاري به حجاب زن نداشته باشيد كاري به نيمه عريان شدن زن نداشته باشيد اين همان سوره كافرون است كه خدا به پيامبر فرمود كه اينها ديگر قانع شدند به اينكه هفته را نصف كنند شنبه تا ظهر سه شنبه پيامبر بيايد كعبه به بت سجده كند، اينها هم دو سه روز بيايند نمازي در آن فضاي كافر بودنشان بخوانند نمازي كه قبول نداشتند نمازي كه خداي آن نماز را قبول نداشتند كه خداوند اعلام كرد (قل يا ايها الكافرون لااعبد ماتعبدون ولا انتم عابدون ما اعبد) يعني اين دو تا فرهنگ قابل تلفيق نيست، يك فرهنگ ميگويد: جهنم، يك فرهنگ ميگويد: بهشت، چه طور قابل جمع است؟
اينها ميخواهند زمين را از خدا ببُرند، زمين را از نبوت ببُرند. اين هدف هميشگيشان بوده از زمان آدم تا الان. با هر ابزاري كه ميتوانستند با تخويف يعني ترساندن، با ترغيب يعني اين كه شما دانشتان را ادامه ندهيد ما مخلصتان هستيم، به شما غني شده انرژي را ميدهيم كه دروغ هم است. تشويق، تمام پولهاي بلوكه شما را به اين شرايط برميگردانيم، نشد جنگ ميكنيم، نشد تحريك شهوات با ابزاري كه در دستشان است كه با اين آتش دين جوانها و دختر و پسرها و متوسطها را خاموش بكنند. سفارش به شما نكردند؟ استفهام انكاري است، يعني كاملا سفارش كردند. اين حقيقت را به شما رساندند (اَلاّ تعبدوا الشيطان) يعني مطلقا فرهنگ شيطان را پيروي نكنيد (انه لكم عدو مبين) اين دشمن بيرحمي است اين دشمني است كه دوستتان ندارد، اين دشمني است كه شما را نميخواهد و نظرش هم به فرموده پروردگار در قرآن مجيد «اجمعين» است يعني حتي از آيات استفاده ميشود كه طمع در انبياء با تخويف و ترغيب و تشويق هم داشتند.
در كتابها هست: به ابوطالب گفتند كه به برادرزادهات بگو، پول فراوان بخواهي ميدهيم، زيباترين دختر را ميخواهي، به ازدواجت درميآوريم، رياست بر 360 قبيله عرب را ميخواهي امضاء ميكنيم و به تو ميدهيم، دست بردار از تبليغ اين فرهنگ. آنوقت هم رسول خدا44، 45 سالشان بود وقتي بود كه تبليغ علني شده بود بعد از تبليغ 3 ساله پنهاني. فكر ميكردند يك آدم 42، 43 ساله بالاخره هوسش نسبت به پول و دختر خوشگل و نسبت به صندلي خيلي هيجان دارد و اين سه مورد هم است پول و شهوت و صندلي كه هر رستمي را پشتش را به خاك خوابانده، الاّ عباد مخلصين و اولياء خدا و آنهايي كه حقايق توحيد و قيامت را باور كرده بودند.
ابوطالب با يك دنيا محبت و ادب به حضرت عرض كرد اينها اين پيشنهادها را دادند و به من گفتند به شما برسانم و منتظر جواب هستند. باور پيغمبر را ببين (آمن الرسول بما انزل اليه ) اين بالاترين ويژگي رسول خدا بود در اوج مضيقهها و شدتها و بلاها و ناامنيها نسبت به خودش فرمود: عموجان! به اينها بگو اگر خورشيد را در دست راست من بگذاريد، يعني شعاع حكومت مرا را تا آنجا برسانيد، ماه را در دست چپم بگذاريد يعني شرق و غرب حكومت من اينقدر گسترده باشد، من از تبليغ فرهنگ پروردگارم دست برنميدارم تا كي؟ «حتي اقتل دونه» تا به خاطر اين فرهنگ كشته شوم. ببينيد دشمن از راه تخويف، ترغيب، تشويق، شكنجه عليه پيغمبر بلند شد و در كارش هم سنگ تمام گذاشت، كمال نامردي را در حق پيامبر داشت، ولي وجود مقدس رسول خدا يك لحظه هم حاضر نشد با شيطان بسازد يعني همين سران مكه كه در مدينه هم بودند، در مدينه سران مدينه كه منافقين هستند كه در سوره بقره ميفرمايد (وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَياطِينِهِمْ) يعني سران نفاق.
البته ببينيد گوش ندادن به حرف شيطان، اجابت نكردن دعوت شيطان، مداهنه نكردن به شيطان، كوتاه نيامدن در مقابل شيطان، خيلي واقعاً نيرو ميخواهد، خيلي قدرت ميخواهد كه يقين بدانيد با عينك قرآن نگاه بكنيد (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ينصُرْكُمْ وَيثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ يثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَفِي الآخِرَةِ) البته امواج سهمگين تقريباً تا زماني كه ما ملت جوانيم، شكم و شهوتمان به راه است هست، ممكن است از 60، 70 سالگي به بعد يك مقدار زور شيطان به ما نرسد چون ما قدرت اطاعت از او را نداشته باشيم توان عبادت او را نداشته باشيم اما اگر يك سي سالي آدم خودش را نگه دارد فرداي قيامت (مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِّنَ النَّبِيينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ) ميشود اما در جامعه امروز ما اهل لباس به قول امام صادق(ع) «بايد به گونهاي زندگي كنيم كه با ديدن ما، مردم ياد حيات پيامبر و اميرالمومنين و ائمه طاهرين بيفتند.» حداقل اينكه مردم از ما گناه علني نبينند، رياست طلبي و هواي نفس و اخلاق بد و سستي در عمل به دين نبينند. البته سخت است ولي جهاد اكبر است. نظر دشمن به اجمعين است البته به پروردگار عالم گفت (الا عبادك منهم المخلصين) اما اين معنياش اين نيست كه ميدانست نميتواند اجمعين را گمراه كند. عباد مخلص از دسترس او به كل بيرون هستند اصلاً بحث آنها نيست اما اين طرف «الا» كه اجمعين قرار دارد يعني غير انبياء و ائمه، كلّ را از بين ميبرم و بيدين ميكنم.
اميرالمومنين(ع) ميفرمايند: اين بدبخت فكر ميكرد اين تهديدي كه ميكند «لاغوينهم» اجمين برايش حاصل ميشود يعني منهاي انبياء و ائمه، كلّ به گمراهي كشيده ميشوند و حتي يك نفر هم در دايره فرهنگ انبياء و ائمه نميماند. ولي حضرت ميفرمايند: حرفش، تهديدش، رجماً به غير بود و ظن غير مصيب بود. خيال ميكرد كه اين گفتارش با خارج مطابق درميآيد يعني نه حالا ابليس تنها، اين رأي تمام شياطين است كه كل را بي دين كنند. ولي حضرت ميفرمايند: وقتي كه بشر شروع به اغوا شد از زمان آدم تا حالا از حالا تا قيامت، گفتارش مطابق عمل درنيامد؛ زيرا خوش به حال اين گروه اهل ايمان، آنهايي كه خدا را باور كردند. آنهايي كه معاد را باور كردند، در دام شيطان نيفتادند و آن هم اين دام عجيب و غريب، دام تخويف و تشويق و ترغيب و زمينههايي كه در دنيا ساخته، فيلمهاي هاليوودي و ماهوارهها و اين جنس زني كه از خانه بيرون ريخته با شكلهاي مختلف و آرايشهاي مختلف، اما بالاخره در اين آتش فساد خيليها هم نميسوزند. اخلاق ابراهيم را دارند اگر همه زنها را هم نيمه عريان در ايران از خانه بيرون بياورد باز هم اينها نميسوزند و با حال با محبتي ميگويند: «در ميان موج دريا تختهبندم كرده دوست»
شهوت به من داده و تمام عوامل تحريك را شيطان به ميدان آورده باز ميگويد كه دامن تر نكن هشيار باش. افتادي در دنيا غرق نشو، افتادي در آتش نسوز، افتادي در يك محيطي كه تمام ابزار شيطان كار ميكند اما شيطاني نشو. خيليها هم گوش دادند به حرف پروردگار. اصحاب واقعي ائمه به خصوص اصحاب ابيعبدالله و همين طور بعد از غيبت صغري چقدر عالم رباني، چقدر مومن تا الان و الان هم تا زمان آمدن امام عصر، اهل ايمان گفتار شيطان را عملاً تكذيب ميكنند كه اين اجمعين كه گفتي واقعيت ندارد ما هستيم كه اجمعينت را شكستيم، اما اين تهديد و گفتارش با آن كساني كه از او اطاعت ميكنند مطابق درآمد نه با اجمعين كه قرآن مجيد در سوره سبا آيه 20 و 21 بيان ميكند. (وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ) و نه «علمه». اينكه اميرالمومنين اصرار ميكند «رجماً بالغيب و ظنّا غيرمصيب»، با تكيه به اين آيه است و (وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ) با مريدانش آن گمانش را تحقق داد يعني اغواگري تحقق پيدا كرد نه با اجمعين. با «فَاتَّبَعُوهُ» ظنش محقق شد (إِلاَّ فَرِيقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ) مگر گروهي از مردم مؤمن كه با ايمانشان، با اخلاقشان، با عملشان، با نيفتادن در دامش نگذاشتند آن «اجمعين» تحقق پيدا كند.
بالاخره ما الان در صف خدا و انبياء و ائمه طاهرين هستيم همين كه با تقوا و حفظ نفس و علم و ايمان و عملمان نميگذاريم ابليس و شيطان ظنش تحقق پيدا كند در پيشگاه خدا، خدا ميداند كه چقدر ارزش دارد.
يكي از كتابهايي كه به نظر من خواندنش خيلي لازم است «جامع السعادات» مرحوم ملامهدي نراقي است كه بسيار كتاب عالي است من الان يادم نيست كه اين روايت را مرحوم نراقي در كجاي كتاب جامع لسعادات نقل ميكند، اولين بار هم همانجا ديدم ولي احتمال يقيني ميدهم كه در باب بخل است كه: «وجود مبارك رسول خدا طواف ميكردند (ميخواهم ارزش خودتان را بدانيد و اين مطلب را به زن و فرزند و مردم هم منتقل كنيد بعضي حرفها واجب است به مردم برسد) كنار در بيت كه رسيدند، ديدند يك كسي دستش روي در بيت است و ميگويد: خدايا به حرمت اين كعبه مشكل من را حل كن. پيامبر اكرم وقتي اين دعا را شنيدند ايستادند و دستشان را گذاشتند روي شانه اين مرد و فرمودند: «حالا كه براي حل مشكلت خدا را قسم ميدهي به قسم بالاتر از كعبه قسم بده» گفت: قسم بالاتر از كعبه چيست؟ حضرت فرمودند: اگر خود را مؤمن ميداني خدا را به خودت قسم بده «فان المومن اعظم حرمةً من الكعبة» اين است نتيجه گوش ندادن به فرهنگ شيطان حالا «فان المومن اعظم حرمةً من الكعبة» واقعاً خدا در قيامت با مومن چه ميكند؟
اين آيه را در سوره توبه ببينيد (وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ (نه يك جنت) جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ) اين مخالفت با شيطان است. ديگر پرقيمت ترين كار ما اين است كه در تمام زمينههاي زندگي كه شيطان از ما دعوت ميكند بگوييم: نه و دعوت تو را قبول نميكنيم.