جلسه 83
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطيّبين الطاهرين.
براي شناخت شيطان در هر لباسي که هست و بيشتر شياطين انسي که آيات قرآن مجيد از صد و چند آيهاي که درباره شياطين نازل کرده است بخش عمدهاي از اين آيات متوجه شياطين انسي است، به روشني در قرآن کريم، عمل شيطان، کار شيطان، حرکت شيطان، قول شيطان، ترفندهاي شيطان، نقشههاي شيطان بيان شده است، يعني يک موجود مجهولي در زندگي در هيچ دورهاي نيست، يک چهره معلومي دارد، و کتاب خدا با کلمه مبين اغلب وجودش را ارائه داده است، يک وجود آشکار غير مجهول، وقتي که به آيات مراجعه ميکنيم قولش را ميبينيم کارکردش را ميبينيم، عملش را ميبينيم، آيات يک آمادگي معرفتي به ما ميدهد که اگر در زندگي انسان رخ نشان بدهد، درجا شناخته ميشود که اين شيطان است براي نمونه، در سوره مبارکه بقره آيه 168 پروردگار ميفرمايد: عجيب اين است که پروردگار در اين آيات خطابش به يک گروه خاص نيست. يعني پروردگار عالم نسبت به کل بندگانش در اين دو آيه دلسوزي کرده است. سه وصف از اوصاف شيطان را بيان ميکند که در شرق و غرب اگر کسي قرآن فهميد شيطانش را بفهمد و بشناسد، خطاب به کل انسانها است، دوره به دوره، زمان به زمان، روزگار به روزگار تا برپا شدن قيامت، چون هيچ دورهاي خالي از اين افراد نيست، (يا ايها الناس)، اولا ببينيد آيه شريفه اول سراغ چه رفته است؟ که اين خيلي مهم است خيلي، خود معاصي و گناهان يک بخشش از همين جا ظهور ميکند که حالا شما علت يک گناه بزرگ را در منبرها زياد گفتيد که همين است، اول آمده سراغ اقتصاد جهاني است اين خيلي آيه جالبي است با توجه به خطابش، يا ايها الناس بدون اينکه در آيه عبارتي از سياست و عمل و عبادت و اخلاق و معرفت در ميان باشد لبه تيز آيه شريفه اقتصاد است. (يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ) اينجا «کلوا» را بايد عنايت داشته باشيد به معني دست دراز کردن و لقمه برداشتن و خوردن نيست، چون اين «کلوا» را در آيات ديگر هم داريم، به قرينه در خود آيات، يا با دقت در خود آيات، «کلوا» در اينجا به معني هر نوع مصرف است، يعني يک امر جامعي است. «کلوا» که در ايران خودمان هم ما اغلب از «کلوا» معني لقمه گرفتن و خوردن دريافت نميکنيم، در محاورات عمومي مردم هست که ده ميليون مال من را خورده است، معني اين جمله اين نيست که اسکناسها را لقمه کرده خورده، خورده يعني مالکش شده است برده است تصرف کرده است، «کلوا» يعني تصرف، که همه چيز زندگي را ميگيرد، لباس و مرکب، منزل و داد و ستدها، کلوا را اگر بنا باشد وارد اقتصاد كنيد، اگر بنا باشد وارد خريد و فروش بكنيد، اگر بنا باشد خانه بخريد، غذا بخريد، لباس بخريد، مرکب بخريد (مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا) يعني اين طيبا يک قيد تاکيدي هم دارد، نه حرام ذاتي را دنبالش برويد نه حرام عارضي را، ممکن است الان اين لباس حلال باشد ولي بايد حلال پاک باشد، اين غذا حلال است ولي بايد حلال پاک باشد. چون حرام آثار منفي دارد که عرض کردم شما خودتان هم اين نکته را خيلي به مردم تذکر داديد، وقتي از وجود مبارک حضرت زين العابدين(ع) سوال ميشود: کارتان با اين مردم به کجا کشيد؟ امام فرمودند: به جنگ کشيد و تمام افراد ما کشته شدند. فقط من ماندم چرا اين کار را کردند، يک کلمه «ملئت بطونكم من الحرام» يعني اينجا امام آن ريشه را گفتند، نگفتند: پسرم اينها بخاطر اينکه منافق بودند. بخاطر اينکه بي دين بودند يا چه .. آثار حرام امام کشي است، اگر امامي هم گير حرام خورها نيامد در محدوده حرام خودشان فرهنگ کشي است، مثل الان که کسي امام زمان را نميتواند برود بکشد، ولي اگر الان در ميان مردم بود قاتل ميلياردي بود يعني براي کشتنش صف ميکشيدند.
تا پروردگار عالم امنيت جاني به او ندهد اجازه ظهور هم به او نميدهد، چون ده تا از پدرانش بين مردم بودند و مردم هم ميديدند که اينها پاک هستند، ميديدند که اينها چشمه علمند، چشمه خيرند، ميديدند که از اميرالمومنين تا امام عسكري را کشتند، آن روز اولي هم که خدا او را غايب کرد، دنبالش ميگشتند بکشند او را، اين يکي از آثار حرام خوري است، لقمه حرام، مال حرام، ثروت حرام، تجارت حرام، آدم را تاريک ميکند، مهجور ميکند، از عبادت کسل ميکند، بعد هم مزه لقمه حرام را کسي چشيد يعني يک لقمه را، يعني به همان معناي کلي، يعني وقتي ديد با يک ميليون تمام آن زندگي که برادرش دارد، همکارش دارد، او ندارد، آمد حيله کرد و صد ميليون تومان دزديد از مال بيت المال، لذت بيشتري به او ميدهد ميکند 500 ميليون، بعد ميکند يک ميليارد.
خطاب هم فقط به اهل ايمان نيست، خطاب به کل مردم است (يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ) يعني آن کسي که کنارتان مينشيند وسوسه اقتصادي تان ميکند که حالا از بانك بتواني با سند سازي يک ميليارد به جيب بزني، يا از بيت المال با سند سازي يک چهره مقبول درست بکني، در تجارت نظر مردم را جلب کردي آنوقت ده ميليارد از آنها جنس بخري، گذرنامه هم حاضر باشد، جنسها را بفروشي و هنوز محل چکها نيامده پولها را برداري و بري آمريکا، آغوش شيطان هم براي شيطان پرستي باز است، زندگي کردن در آمريکا و اروپا براي خيليها قطعا راحتر از ايران است، قبلا زمينه را ميچينند و بعد هم ميدزدند و آنها هم با آغوش باز قبولشان ميکنند و پليس اينتر پل هم مثل بقيه افرادشان پايبند به قانون نيست که حالا ايران بگويد ما با شما قرارداد داريم مجرم را بگير تحويل ما بده.
اين ريشه همه گناهان است. که گرد مال حرام نگرديد، آيهاي در سوره مومنون که خيلي قابل توجه است. در اين آيه شريفه چه خبر است، (يا ايها الرسل)، البته همه پيغمبران که در يک زمان جمع نبودند، (يا ايها الرسل) معنايش اين است که من اين پيام را به تمام پيغمبرانم گفتم، حالا هر کدام که در هر زماني بودند، آنوقت که آدم بود به آدم گفت، بعد به نوح گفته، بعد به ابراهيم گفته است، به پيامبران اولوالعزم گفته است (يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ) قبل از عبادت اقتصادتان را با من پاک کنيد يک اقتصاد ديني ملکوتي، الهي، يک اقتصادي که برابر خواستههاي من و حلال و حرام من نظام داده شده است، اول اقتصادتان را پاک کنيد (و اعملوا صالحا)، بعد بيائيد مرا عبادت کنيد، چون با بدني که پوست و خون و گوشتش مخلوط به حرام است من عبادت قبول نميکنم.
(وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ) يک شبه هم کسي را دزد نميکند يک شبه هم کسي را اختلاسي بار نميآورد. يک شبه هم کسي رباخور نميکند، يک شبه هم کسي را حيله کار نميکند. خطوات دارد، گام به گام، اول يک سيگار تعارف ميکند و تواي انسان با يک چهره عبوس ردش ميکني، ميگويي نه دود ضرر دارد، شروع ميکند به تو محبت کردن، چه ضرري دارد خستگي را رفع ميکند، اين همه نود سال کشيدند و طوري شان نشد دکترها بي خود ميگويند، اين حرفها کدام است، و آيه بعدش، آخرش ميگويد (وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ) خدا اگر تنباکو براي آدم خوب نبود، اگر ترياک خوب نبود، چرا خلق کرد، چه ميگويي، خود پروردگار آفريده براي مصرف کردن، يعني جاهلانه به پروردگار هم وادارتان ميکندتهمت بزنيد، حالا يک پک بزن نميميري که، پک ميزند، يکي دو سرفه ميکند، ميگويد: تلخ ميزند و بد بود، جلسه بعد يکي تنبک ميزند و دختري هم ميرقصد، اين دفعه سيگار تعارف ميکند، اين دفعه فضا سازي هم شده است اين بار سيگار اقناع نميکند، ترياک حشيش سپس هم شيشه، همين جوري، اين گام به گام است، گناه را به خورد آدم ميدهد، يعني گناه را براي آدم تبديل به طبيعت ثانويه ميکند، يعني تکرارش ديگر براي آدم طبيعي ميشود، زناکار در اولين زنا از خدا خجالت ميکشيد و ميترسيد و ميلرزيد، ولي الان با روزي دو تا زنا قانع نيست ( وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ). كسي كه ميخواهد به مال حرام بکشاند، اين شيطان آشکار است، آيه بعد، اوصافش را بيان ميکند. (إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ) که بعضيها ميگويند «سوء» در اين جا همين کارهاي زشت معمولي است، مثل اين سيگار و بعد حشيش تا برسد به نابودي انسان، اول يک ته ليوان عرق خوردن و بعد يک نصف ليوان «يَأْمُرُكُمْ» اينکه دعوتت ميکند خيلي روشن است بايد بفهمي که اين شيطان است و هدفش هم تخريب دينت است و هدف اين است که تو را از خدا جدا کند هدفش اين است که تو را از دايره ايمان بياورد بيرون (إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ ) يعني اينکه کارش اين است و اصلا اهل پشيمان شدن هم نيست (بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء) گناهان کبيره و (وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ) چه کسي گفته عقد بخوان، خدا هم اين حرفها را نزده است، چه کسي گفته ربا حرام است خدا هم اين حرفها را نزده است. خدا همه را ساخته براي بندگانش، اين حلال و حرام را اين آخوندها درست کردند، البته اين شياطين در زبان بازي هم از ما هم قويترند، خيلي زبان نرم، زبان گرم، زبان با محبت دارند، و خيلي راحت طرفشان را به دام مياندازند (وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ) يعني جاهلانه يعني يک حرفي بزني که دليل ندارد برهان ندارد، يک پايبندي شرعي ندارد، منطقي نيست، وادارت ميکند که در زمره افتراء زنندگان به پروردگار عالم هم وارد بشوي.
اين راه شيطان شناسي است، معلوم شد چه کاره است، هدفش را قرآن بيان ميکند، اين کارها را ميکند اين دعوتها را ميکند اين روشها را به کار ميگيرد براي چي؟ فقط براي تخريب ساختمان ايمان شما، خدا و قيامت، بعد هم که گناه تکرار بشود آسان ميشود. طبيعت ثانوي ميشود براي انسان، آدم به جايي ميرسد که ديگر از گناه هم در درونش احساس پشيماني نميکند لذا تداوم ميدهد، (بما کانوا يعملون)، ماضي استمراري است، و الا اگر پشيمان ميشد، رها ميکرد به دين برمي گشت، به مسائل الهي برميگشت. حتي قدرت بيان انبياء هم او را نميتواند بيرون بکشد (وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ) اين فرهنگ شيطان است که پروردگار از قول رئيسشان نقل ميکند، ديگران که با خدا حرف نزدند، خدا ميخواهد فرهنگشان را نشان بدهد، (قالَ ربّ بِما اَغْوَيْتَنى) اين باء «بما» به احتمال قوي بايد باء سببيت باشد، به علت اينکه، به سبب اينکه «اغويتني»، اينجا ما طلبهها دقت در آيه که ميکنيم، کاملا به ذهنمان ميرساند که بما اغويتني نه اينکه اغوا را در من خلق کردي، يا اينکه يقه مرا گرفتي و بالاجبار به اغوا کشيدي، بما اغويتني، اغويتني در حقيقت از عوارض عمل خود شيطان است نه به معني اين است که ضلالت را در من ساختي و گمراهي را در من ساختي، عمق آيه ميخواهد بگويد، بخاطر تکليفي که به من کردي، (اسجدوا لآدم) ، و من در مقابل اين تکليف و مسئوليتي که به من دادي ايستادم و انجام ندادم، اغوا نتيجه سجده نکردن من شد، دچار اين ناکامي شدم، بتکليف اياي «بسجود لآدم الذي وقعت به في الغي»، يعني اين اغوا محصول کار خودم است، اين که بعضي از تفاسير گفتند که اين «بما اغويتني» بوي جبر ميدهد و اولين کسي است که مکتب جبر را پايه گذاري کرد اما آدم دقت در آيه شريفه بکند و يک مقدار عمق آيه را نگاه بکند برايش روشن ميشود که اغوا نتيجه کار خودش است، پروردگار عالم که اغواگر نيست، اينجا بحث از مکتب جبري هم جا ندارد. يعني حالا چون دشمن است چون ملعون است چون مطرود است ما هم اجازه نداريم هر چيزي را به اين بدبخت ببنديم، نه اين محصول تکبر در برابر تکليف است. اين حرف خداست که هدف فرهنگي او در اين آيه بيان شده است که (اَغْوَيْتَنى لاَُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِى الاَْرْضِ) چي را برايشان زينت و آرايش ميدهم. حالا هر شيطاني با طرح خاص خودش، با ترفند خاص خودش، مثلا ميآيد آتش عشق به اسکناس را در طرف مقابل چنان شعله ور ميکند که قبول حرام برايش آسان بشود. يا آتش شهوت و رابطه نامشروع را چنان برايش شعله ور ميکند که قبول زنا و غير زنا و قبول رابطه برقرار کردن با نامحرم بصورت نامشروع برايش آسان بشود، کاري که سران اروپا از صد سال پيش کردند، دولتها که الان گناه براي مردم اروپا و آمريکا گناه نيست، پشيمان هم نميشوند و آزادي کامل هم به آنها داده اند، حتي آنقدر گناه در مقابل آنها آرايش شده است که جديدا در روزنامهها نوشته بودند که در خود واتيکان يعني معبد دو ميليارد مسيحي، يعني محلي که ميخواهند از آنجا با خدا آشنا بشوند يعني محلي که از آنجا ميخواهند با خدا رابطه برقرار بکنند، کنار پاپ مسيحيان، در ادارات واتيکان و در کليساهاي واتيکان آنقدر به پاپ شکايت کردهاند که پاپ آمده عذرخواهي کرده است و يک کارگروهي را هم گذاشته که به او طرح جلوگيري از آن کار بکند، بخصوص در مدارسي که زير نظر کليسا است، يتيمها را در شهرها در آلمان در انگليس، هلند، نروژ، بلژيک، خود واتيکان، يتيمهاي ايتاليا را دختر و پسر را جمع ميکنند از بچهگي ميآورند در پانسيونهاي وابسته به کليسا، شبانه روزي هم هست، بچه پنج سالش ميشود شش سالش ميشود بشدت مورد تجاوز کشيشان قرار ميگيرد، اين هم يکي از محبتهاي مسيحيت، اين که گاهي ميگوئيم در شهرمان کليساهاي مسيحيي برپا شده و زن و مرد مسيحي ميشوند وقتي ميگويي چرا مسيحي ميشوي، ميگويد مسيح دين محبت است، اين هم از علائم محبت است که کشيش پنجاه ساله با آن بدن به يک دختر پنج ساله تجاوز ميکند به يک بچه شش ساله تجاوز ميکند، اين که در همه دنيا پرونده اش بر ملا شده است اين غير از محبتي است که آمريکائيان در عراق در اين هفت سال و هشت سال انجام داده اند، در افغانستان و غير محبتي است که در جنگهاي صليبي انجام دادند.
اميرالمؤمنين(ع) در دو سه جمله اين آيه را توضيح ميدهند، ميفرمايند در آيه بخاطر اينکه من اغوا شدم ميآيم ميگويم ساختمان را جوري بسازند که در آن آرايش داشته باشد، همه چيز را تحريک به شهوت و همه چيز را تحريک به پول در آوردن ميکنم، الان کشور ما هم به سرعت تجارتخانهها، ادارات، ساختمانها، پاساژها و حتي در شهر قم خيلي از مغازهايي که مورد مراجعه روزمره مردم است دختران زيبا چهره، مو بيرون آوردند، استخدام کردند، گاهي هم با صاحب مغازه نميتواند روي هم نريزد، صاحب مغازهها که يوسف نيستند بيايند زليخا استخدام بکنند و بعد هم پشت به مغازه به آنها بگويند، معاذ الله اصلا استخدام کردند که اول خودشان کيف بکنند بعد هم مشتري بيايد برايشان، در همين شهر هم شياطين اين زمينه را دارند ارائه ميدهند، چون اغوا شدند، آن باء باء سببيت است، اميرالمومنين(ع) اين اجمعين را ميشکند، ميفرمايند، گفت من اين کار را ميکنم، اجمعين گفت، «قَذْفاً بِغَيْب بَعيد» که احمق تو از کجا با اطمينان ميگويي من کل را گمراه ميکنم تا در قيامت يک مومن نماند، يک متدين نماند، يک آدم درست حسابي نماند، اين حرفش را حضرت ميفرمايد«قَذْفاً بِغَيْب بَعيد» يک چيزي که اصلا برايش روشن نبود و پنهان بود، همين جوري«قَذْفاً بِغَيْب بَعيد» يک تيري در تاريکي انداخت که اجمعين را گمراه ميکنم «وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصيب» يعني يک گماني در وجودش خودش بود که من همه را گمراه ميکنم که اين گمان قابل تعمق نبود به اين شکلي خودش ميگويد «غير مصيب» يعني به هدف نميخورد اين گمانش، «وَ رَجْماً بِظَنٍّ» برايش مشخص ميشود که ميليونها نفر شهيد و عالم رباني و اهل حال و عارف دارند ميروند بهشت، آنجا ميفهمد اجمعينش حرف بي ربطي بوده است «قَذْفاً بِغَيْب بَعيد، وَ رَجْماً بِظَنٍّ غَيْرِ مُصيب» بوده که ميخواهد دشمنتان غير از اينکه دشمنتان است احمق و نفهم هم است.