درس تفسير نهج البلاغه - جلسه چهل و هشتم
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطيّبين الطاهرين.
از جمله نظرهايي که در کتاب خدا مطرح است و خود اميرالمومنين(ع) هم در نهج البلاغه مطرح فرمودند نظر به نعمتهاي خداست. در قرآن مجيد فرمان به اين نظر داده شده. نگاه به نعمت ها، نگاه تحقيقي و نگاه تعمقي. که در اين زمينه البته سه جهت هم در نظر گرفته ميشود، يعني وقتي که نگاه، نگاه تحقيق و تعمق باشد هم نعمت فهميده ميشود و هم منعم فهميده ميشود و هم منعم عليه. خدا، نعمت و انسان. در اين نگاه با تحقيق و تعمق روشن ميشود که انسان در کنار منعم و نعمت مسئوليتهاي سنگين و فراواني دارد که ملاحظه کرديد، در قرآن مجيد در بعضي از آيات هر سه مطرح است. منعم، نعمت و منعم عليه که انسان است. مثل اين آيه شريفه «الذي» که منعم است. ]الذي جعل لکم الارض فراشا و السماء بناءا وانزل من السماء ماءا فاخرج به من الثمرات رزقا لکم[ بعد ميفرمايد بنابراين. فاء تفريع است ]فلاتجعلوا لله اندادا[ شما در کنار اين منعم با اين انرژيهايي که از اين نعمتها ميگيريد، بت پرست ميشويد؟! پس در يک آيه گاهي هر سه محور مطرح است.
حالا بياييم سراغ نظر تحقيق و تعمق به نعمت. ابتدا يک زمينهاي را براي شما عرض بکنم، در رابطه با يک نعمت در پرونده رزق الله. آن چه که مايه حيات مادي انسان است از مجموعه خوراکيها ميوه جات، حبوبات، سبزيجات و حيوانات حلال گوشت که اين مطلبي را که ميخواهم عرض بکنم، اشاره گسترده به مجموع اين نعمتهاست، که بسيار مهم است اين مسئله، به فرمودة قرآن مجيد که امر واجب هم کرده ]فلينظر الانسان الي طعامه[ لام، لام امر است و فعل هم، فعل نظر است. معنيش روشن است، انسان بايد با نگاه تحقيق و تعمق به طعامش انسان توجه بکند، با کمک عقل و با کمک انديشه و با کمک مطالعه بايد توجه بكند ببينيد اين نگاه سر از کجا در ميآورد. يک دانه گندم را در نظر بگيريم. که جمع اين دانهها نان ميشود و تمام کره زمين هم سر سفرهشان هست، براي پديد آمدن يک دانه گندم، چه چرخهايي در اين عالم بايد بچرخد. اولا در آن کتابي که يکي دوبار اسم بردم، کتاب «علم و زندگي» در بحث خاک، اگر مراجعه بکنيد ميبينيد که در يک سانتيمتر مربع، خاک که قابليت کشت و رشد دارد، چه فعل و انفعالات فيزيکي و شيمايي بايد انجام بگيرد تا دانه در آن بتواند کار خودش را انجام بدهد. البته اين بخش مفصل است و بايد عنايت کنيد خودتان به آن کتاب مراجعه بکنيد. وقتي آدم اين کتابها را ميخواند يا بعضي چيزها را با چشم خودش ميبيند يا ميشنود، از اهلش ميبيند، براي به وجود آمدن يک دانه گندم يا فرقي نميکند ديگر نعمتها، يک دانه نباتي، يک حبه، يک هسته که در قرآن مطرح است ]أنّ الله فالق الحب والنوي[ ميلياردها چرخ تا نچرخد به اراده او اين دانه به وجود نميآيد. حالا من يک پيش درآمدي از اين ميلياردها چرخ را عرض ميکنم، در يک دانه گندم. اولا کره زمين با اين حجم عظيمش در هر 24 ساعت يکبار بايد دور خودش بگردد براي چه؟ براي پديد آمدن شب و روز ]ان في خلق السموات و الارض و اختلاف الليل والنهار لآيات لاولي الالباب[ حتما بايد اين گردش در کار باشد، چون اگر نگردد به خاطر اينکه کروي شکل است در عدم گردش پيوسته يک طرفش روز است، آن همه حرارت مداوم که بر آن ميتابد يک بخشي از آن ميشود بخش آتشين، ديگر دريايي نميتواند باشد، ديگر گياهي نميتواند باشد، ديگر موجود زندهاي نميتواند باشد و يک طرفش دائم ميشود شب که در آنجا به خاطر عدم حرارت يخبندان دائم خواهد بود. آنجا هم گياهي به وجود نخواهد آمد. اما آن را به گردش دور محور خودش ميگرداند، که برودت و حرارت عادلانه باشد. در حدي باشد که نه يخبندان دائم ايجاد بکند و نه گرماي بيش از حد دائم ايجاد بکند، اگر اين گردش نبود کدام دانه نباتي به وجود ميآمد. الان در کره ماه که يک هفته کامل روزش طول ميکشد، يک هفته کامل شبش طول ميکشد، شب آنجا برودت بسيار بالاست، روزش حرارت بسيار بالاست. لذا يک قطره آب در آنجا نيست، يک دانه گياه هم در آنجا نيست. بعد هم اين نظام 24 ساعته با يک مقدار تفاوت در سال خودش از آيات حق است.
باز براي به وجود آمدن يک دانه گندم حتما بايد کره زمين دور خورشيد بگردد در 365 شبانه روز و چندساعت براي پديد آمدن چهارفصل. حتما بايد زمين زمستان داشته باشد، بعد بهار داشته باشد و بعد تابستان داشته باشد و بعد براي استراحتش پاييز داشته باشد. اگر اين گردش نبود، هميشه زمين يک فصل داشت. حالا تنظيمش ميکرد روي فصل بهار، 365 شبانه روز فقط بهار. باز هم هيچ چيزي به وجود نميآمد. تابستان، زمستان يخبندان در طول سال. پاييز براي استراحت، باز هم چيزي به وجود نميآمد. خيمه حيات برپا نميشد. خود اين گردش به دور خورشيد با اين نظم دقيق و پديد آمدن چهارفصل عامل رشد دانههاي نباتي است.
از اين دو تا گردش بياييم بيرون که بحث خيلي سنگيني دارد. دو تا کتاب هم در اين زمينه ديدنش خوب است. «پيدايش و مرگ خورشيد» و «سرگذشت زمين». حالا ميآييم سراغ خاک. ببينيد اگر پوسته خاک روي کره زمين قابليت کشت نداشت، اين گردش به دور خودش ولو حرارت و برودت را متعادل قرار ميداد و چهارفصل را پديد ميآورد، قابليت کشت اگر نبود پس موجودات زنده هم نبودند. چون سفرهاي نداشتند براي تغذيه کردن. خود قابليت کشت براي اينکه دانه گندم بتواند به وجود بيايد. بعد بايد خورشيد در حدي به درياها بتابد، اينجا سخن از فاصله بين خورشيد و زمين هم بايد به ميان بيايد. بين خورشيد و بين زمين فاصله تقريبي 150 ميليون کيلومتر است. شعلههاي خورشيد تاحدود 16 هزار کيلومتر ارتفاع دارد. درون خورشيد تا 20 ميليون درجه حرارت دارد. فکر کنيد اين اراده حکيمانه و عالمانه چکار کرده که اين شعلههاي 16 هزار کيلومتري و اين حرارت 20 ميليون درجه بايد با اين فاصله با زمين باشد. 150 ميليون کيلومتر که اين حرارت از آنجا که حرکت ميکند بايد کنترل بشود و در حدي باشد که درياها خشک نشوند و گياهان و موجودات زنده نسوزند. ما چيزي را در زمين نداريم که طاقت 20 ميليون درجه حرارت داشته باشد. 10 ميليون درجه 5 ميليون درجه. اينجا طاقت موجودات آن قدر نيست. در حد خودشان است. حالا اين 150 ميليون کيلومتر 50 کيلومتر نزديکتر يا دورتر بشود اوضاع را مختل ميکند. مهم اين است که زمين و رفقايش. مريخ و عطارد و مشتري و زحل و اورانوس و نپتون و پلوتون همه در حوزه جاذبة مادرشان خورشيد هستند و ميلياردها سال است که در اين نقطه معين دور خودشان و دور خورشيد ميچرخند. يعني آن وقتي هم که دارد دور خورشيد ميگردد 150 ميليون کيلومترش را حفظ ميکند. حرارت در حد لازم به سطح درياها ميرسد در حد لازم آب را بخار ميکند، بخار را سبک قرار داده تا بتواند بالا برود وقتي يک مقدار ميرود بالا آنجا منجمد ميشود و به صورت ابر در ميآيد و باد را مامور حرکت دادن ابر ميکند، چون اگر ابر سوار باد نشود همان بالاي اقيانوس اطلس يا کوير يا مديترانه ميايستد، اينجا ديگر قرآن آيات عجيبي دارد که ما باد را مامور ابر کرديم كه ابرها را براند و بيايد تمام سرزمينهاي تشنه را سيراب بکند با کلمه «سقي» «سقناه» سيراب بکند. اندازهاي که بايد ببارد خيلي مهم است. اگر بنا باشد روي زمينهاي کشاورزي دوازده ماه ببارد. چه چيزي در ميآيد؟ اگر بنا باشد کم ببارد چه چيزي در ميآيد؟ باران را در قرآن مجيد گاهي با کلمه مدرار آورده. يعني باران فراوان متعادل. نه به اندازهاي کم که کاري انجام نگيرد و نه به اندازهاي زيادکه تمام زمينهاي کشاورزي را سيل ببرد و پوسته نازک خاک قابل کشت را با خودش بشورد و ببرد. البته منفعت باران به همين مسئله ختم نميشود. آنهايي که اهل تحقيق در اين مسائل هستند و خودتان هم در بعضي از استانهاي ايران و بين راه قم و تهران ديديد که کره زمين مولد نمک هست، بخصوص کويرها. نوشتند اگر يک سال فقط در کل کره زمين باران قطع بشود، 125 متر در کره زمين نمک روي همديگر سوار ميشود. اين باران که ميبارد اضافه نمکها را در خودش حل ميکند و ميرود به طرف دريا که در حدي آب دريا، نمک بزند كه هم آب فاسد نشود و بماند و هم موجودات زنده دريا بتوانند در اين آب زندگي ميکنند، عجيب هم اين است که ميلياردها سال است كه دارد نمک شسته ميشود و ميآيد به دريا، و درياها شورتر از آن حدي که الان هستند نميشوند. اين هم خودش يک مسئله شگفت انگيز است و براي اينکه قدرتش را بنماياند که براي دانشمندان اروپا خيلي زمان زيادي نيست، روشن شده که ميان آب اقيانوس، يک آب، يک رودخانه درحرکت است ميلياردها سال است که آب اين رودخانه کاملا شيرين است با اين همه نمکي که ميآيد در دريا و اين رودخانه شمال و جنوبش آب شور است و مخلوط نميشود با اين آب شيرين. من عکس رنگي اين رودخانه را ديدم در قرآن مجيد هم مطرح است. يک رودخانه شيرين در دل آب اقيانوس مخلوط هم نميشود با اين آب.
گردش زمين به دور خودش، شب و روز، چهارفصل، قابليت کشت و فعل و انفعالات خاک، باران، ابر و همه اينها را بايد کنار هم ديگر گذاشت و بعد معادن. بالاخره کشت و کار بيل ميخواهد، کلنگ ميخواهد، گاوآهن ميخواهد، تراکتور ميخواهد، بنزين ميخواهد، نيروي انساني ميخواهد، مکانيکي ميخواهد، همه اينها را کنار آن چه که گفتيم بگذاريد تا گندمي برود در دل خاک. حالا گندم برخورد ميکند به جاذبه زمين که هرچيزي را به جانب خودش ميکشد و ما اين گندمي که ميکاريم طبيعتا بايد فرو برود به طرف عمق زمين اما چه قدرتي به اين دانه نباتي داده که وقتي ميرود در دل خاک شروع ميکند به فعاليت و ريشهاش را طرف زمين ميدهد. اين طبيعي است و ساقه اش را ميآورد به طرف آسمان، يعني عليه جاذبه زمين ساقه ميآيد بالا. حالا فعاليتهاي ريشه، قدرت ريشه و قدرت جذب ريشه، خود اينها هم مسائلي است که در کتابهاي گياه شناسي مطرح است که چه پيوندي با خاک برقرار ميکند و با آب. چه اندازه غذا و آب را که لازم دارد ميگيرد وچگونه پمپاژ ميکند اين آب را تا آخرين برگ و منتهاي ساقه وچه لوله کشيهايي يا رگهايي در اين گياه است که آب بايد از آنها عبور بکند و چقدر عجيب است که اين رگها گرفته نميشود و هميشه باز است. آب و املاح را ميآورد بالا.
يک بحث هم بحث تبديل کردن خودش است که قرآن البته يک حداکثري را بيان ميکند. الان بيش از اين حرفهاست با اصلاح دانههاي نباتي قرآن مجيد اواخر سوره بقره ميگويد که ]انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مائة حبة[ اين يک دانه به اين ريزي خودش را تبديل به هفتصد عدد ميکند، که من يک وقتي در کتابهاي گياه شناسي ميخواندم الان کشت گاهي تبديل به سه هزار دانه ميشود.
حالا اين چرخهايي که شنيديد دارد در عالم ميگردد به اضافه نيروي حيواني و نيروي انساني، حداقل سود نيروي حيواني براي زمينهاي قابل کشت، کودش است که خود اين تبديل هم عجيب است که اگر بنا بود فضولات حيوانات از ابتداي خلقتشان تا به حال قدرت تبديل نداشت، فکر ميکنيد کره زمين الان چه بود؟ انبار کود بود. خود نقش حيوانات ميليونها سال در اين تحولات و تغيير است. حالا گندم به وجود آمده. حالا باز بايد بنشينيم پاي اين ساقه درباره رنگش بحث بکنيم که اين سبزينه چيست؟ و چه فعل و انفعالاتي در اين طبيعت انجام ميگيرد که رنگ سبز به اين زيبايي را گياه از خودش نشان ميدهد. دانشمندان نوشتند اگر کل رنگ نباتات و درختان قرمز بود تمام موجودات زنده کور ميشدند. اما رنگ سبز است كه براي چشم خوب است، شاعر عرب ميگويد «ثلاثه يذهبن عن القلب الحزن/الماء والخضراء..» اين گياهان سبز چه نشاطي به انسان ميدهند و بعد ميآيد در گردنه نري و مادگي اين دانه نباتي که چه ارتباطي بين گرده نر و گرده ماده برقرار کرده و ازدواج اينها يا به وسيله باد يا به وسيله حيوانات که پاي مخصوصي دارند و مينشينند گرده ماده ميچسبد به پايشان گرده را بر ميدارند و ميبرند روي گرده نر، اين گرده ماده با گرده نر قاطي ميشود محصول به وجود ميآيد. اين ميشود گندم. با ميلياردها چرخي که در عالم ميگردد. حالا بايد بياييم سراغ ويتامينهاي گندم که من دقيق يادم نيست که در يک دانه گندم 16 نوع ويتامين قرار داده تا اينجا يک مسئله.
مسئله اعجاب انگيز بعد تناسب بين بدن، دهان، دندان، مري، معده، رودة بزرگ و روده کوچک با اين خوراکيهاست. اين ديگر چه داستان عجيبي است که بين وجود ما و بين طعام ما هرچه که هست يک هماهنگي صد در صد وجود دارد. حالا آيه را بشنويد. ]فلينظر الانسان الي طعامه[ حالا آيه براي ما لذت دارد. البته اين آيه شريفه اگر بخواهد تحليل باشد، اقلا شما بايد 20 تا کتاب را بخوانيد. چهارجلد است که يک نفر نوشته «پرفسور رجحان» از چهرههاي بسيار برجسته علمي کشور است، استاد ممتاز دانشگاه پزشکي، بازنشسته هم شده و از نظر ايمان و اخلاق آدم وارستهاي است، خيلي روي دانشجوياني که دين و ايمان حسابي نداشتند چهره ايشان، اخلاق ايشان و ايمان ايشان اثرگذار بوده و با آن موقعيتش قبل از بازنشستگي 30 روز ماه رمضان منبر ظهر مرا ترک نميکرد. دانشجويانش را هم تشويق ميکرد و ميآمدند. ايشان 4 جلد کتاب دارد درباره خوراکيها. يا مرحوم «دکتر غياث الدين جزائري» دو کتاب دارد، زبان خوراکيها و زبان نباتات. وقتي اين چندکتاب را آدم ميخواند ميفهمد اين آيه يعني چه؟ ]فلينظر الانسان الي طعامه[ واجب است انسان با نگاه تحقيق و تعمق طعامش را ببيند. البته امام صادق(ع) در اينجا يک نظر بسيار مهم هم دارند که به آيه شريفه تاويل معنوي هم دادند، مفهوم آيات قرآن هم تحمل معاني مثبت را دارد که حضرت ميفرمايد: بنگريد که گوشتان را چه کسي تغذيه ميکند و چه چيزي تغذيه ميکند. معلمتان را ببينيد كيست، حرفهايش را ببينيد چيست. ]انا صببنا الماء سبا[ ما فرو ميريزيم آب را به کره زمين. ]ثم شققنا الارض شقا[ آيه شريفه اين فعل و انفعالات خاک را ميگويد. ]فانبتنا فيها حبا[ با آوردن باران و زير و رو شدن خاک ما دانه نباتي ميرويانيم. اينجا يک مطلبي را هم بايد عنايت بفرماييد که خيلي مهم است و آن اين است که خاک قابل کشت زمين ميخواهم جنايت ستمگران روزگار را بگويم، در اين جمله در اين 200-300ساله اخير. خاک قابل کشت زمين و مقدار برف و باران و آب رودها و چشمهها ميتواند تا 50 برابر جمعيت فعلي زمين را کاملا تغذيه کند. اما ميبينيد چقدر گرسنه در دنيا هست؟ حقشان را چه کساني دارند ميبرند. چه کساني مسئولند؟ شما براي اينکه جنايات اين جنايتکاران را بيشتر عنايت بکنيد، کتاب دوزخيان روي زمين را بايد بخوانيد که يک فرانسوي نوشته، سالها در روزگاري که مردم مسلمان الجزاير در بند استعمار فرانسة خائن بودند با تماشاي ظلمها و جنايتها اين کتاب را نوشتند. خوب هم هست که اطلاعي از ستمگران عالم داشته باشيد، دو جلد كتاب ديگر به نام «جنگ جهاني دوم» هست كه آن کتاب هم خيلي خوب و خواندني است.
حالا زمين قابل کشت در کره زمين در حدي است که اگر درست بکارند و درست برداشت کنند و درست توزيع کنند 50 برابر جمعيت فعلي را ميتواند تغذيه کند. حالا همين مقداري که کشت ميکنند چه کسي ميتواند شماره دانههاي نباتي را به دست بياورد. ]فأنبتنا فيها حبا وعنبا وغضبا[ چه تعداد؟ انگور و سبزيجات. ]وزيتونا و نخلا[ چرا از همه روئيدنيها فقط اشاره به انگور و سبزيجات و زيتون و نخل. در همان چهار جلد کتابي که عرض کردم مال آقاي رجحان است و دو جلد کتابي که مال دکتر سيدغياث الدين جزائري است «زبان خوراکيها» که به صورت داستان است و هر خوراکي را زبان داده که با انسان حرف ميزند. من اسمم چيست و کجا جاي روئيدنم است و چه ويتامينهايي و چه خاصيتهايي براي بدنتان دارم. خرما، انگور و زيتون و سبزيجات. اينها را بايد در آن کتابها ببينيد.
امام هشتم سر سفره نشستند شروع نکردند به خوردن. عرض کردند: يابن رسول الله! چرا ميل نميکنيد؟ فرمود: ديديد تا به حال من سر سفرهاي که سبزي خوردن نباشد بنشينم و غذا بخورم. صبر کردند تا سبزي آوردند. خود زيتون و روغنش را با اين روغنهاي قلابي که يادگار غرب است روغن نباتي و سالها به خورد اين مردم دادند و چقدر بدنها را بيمار کردند و زير خاک کردند. خود زيتون و روغنش و خرما. شما ببينيد مريم(س) وقتي عيسي(ع) را به دنيا ميآورد، زن بعد از زائيدن دچار ضعف شديد ميشود به خاطر هزينه شدن نيروي بدنش. در جا پروردگار به او ميگويد ]و هزّي اليک يجذع النخلة تساقط عليک رطبا جنيّاً[ اين مواد چهارگانه. انگور و سبزيجات و زيتون و نخل که مقدم بر چيزهاي ديگر گفته شده. ]وحدائق غلباً[ من هم که باغهاي متراکم از درخت براي شما به وجود آوردم. حالا باغهاي جنگلي که هيچ کس هم در ايجاد و رشدش زحمت نميکشد. خود پروردگار به بار آوردنده و زارع و به ميوه نشانندة اين درخت هاست و ]فاکهة و أبَّاً[ انواع ميوهها را با آن آب و زير و رو کردن خاک به شما ميدهم. أبّ يعني چراگاه. يعني غذاي مفت شتران، گاوها و گوسفندانتان.
اين يک نگاه به طعام است که حالا يک قسمتش را خودش شرح داده. در آيات قرآن مسائل ديگر را هم در باب نعمتها ميبينيم، يک زمينهاي هم از ابتداي بحث امروز خدمت شما عرض کردم يک نکته هم در پايان بحث بگويم. اين همه را گفت، پايانش ميگويد ]متاعا لکم ولانعامکم[ شما در بدن و خوراکيها با چهارپايانتان سر يک سفره هستيد. اين براي شما امتياز نيست که خانةتان پر از برنج است و يخچالتان پر از گوشت است و باغ و سبزيجات داريد. در مجموع اينها، شما با چارپايان شريکيد، امتياز شما به عقلتان و به انسانيت و عبادت و به علم و به رشد معنوي است.