درس تفسير نهج البلاغه - جلسه سی و پنجم
(قم حوزه علمیه قم )عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا و نبينا محمد و آله الطيّبين الطاهرين.
در خطبۀ 86 نهج البلاغه که اميرالمؤمنين از محبوبترين عباد خدا ياد ميکنند و ويژگيهاي آنها را بيان ميکنند. در ويژگي سوم قلب، بندگان شايسته را به عنوان چراغ دان قلمداد ميکنند که که چراغ هدايت در اين چراغ دان فروزان و روشن و پخش کنندۀ آثار است.
رواياتي در جلسۀ گذشته خوانده شد از جمله روايت ارزشمندي که از پيغمبر نقل شد كه مضمون آن اين است که عباد خدا يا از طريق معرفت يا از طريق حال يا از طريق عمل در قلبشان کار کردند که قلب توانسته چراغدان بشود و چون بخلي در پيشگاه حضرت حق ابداً وجود ندارد؛ هر چيزي و هر کسي را كه خدا شايستگي در آن ببيند به تناسب شايستگي و لياقتش رحمت ويژه و خاصش را نصيب او ميکند. هدايت هم جزء مصاديق رحمت است، ]و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمهٌ[ ]و ماارسلناک الاّ رحمة للعالمين[ نبوت رحمت است، وحي رحمت است هدايت در حقيقت رحمت پروردگار عام است که وقتي چراغ آن در قلب روشن شد آثار آن در وجود انسان به ضروره پخش ميشود.
يعني قلبي که چراغ هدايت در او روشن است و تمام اعضاء و جوارح را تحت تأثير خود قرار ميدهد. يوسف وقتي به زليخا ميگويد: «معاذالله» ريشۀ اين معاذالله در ايمان يوسف است كه آن چراغ قلبش است.
]لو لا ان رأي برهان ربّه[ از ويژگيهاي تدبير و تربيت خدا همين چراغ هدايت است اگر کسي لوجه الله بقلب خود بپردازد يعني يک مقدار فکر را متوجه قلب کند که وضع قلب را به دست بياورد. معلوم ميشود بيماري دارد يا ندارد؟ و چند تا بيماري دارد راه علاجش چيست؟
اگر واقعاً خواهان سعادت باشد ]لمن شاء منکم ان يستقيم[ اگر در صدد علاج باشد توجه به قلب پيدا كند و حتي انبياء خدا مردم را به اصلاح قلب هدايت ميکردند در احاديث قدسيه.
خداوند متعال عيسي و موسي و پيغمبر اسلام را موعظه ميکنند اگر مواعظ را ببينيد که خيلي مفصّل است يکي از مسائل محوري در اين موعظهها مسئله قلب است. نکات جالبي در همين مواعظ خدا به پيغمبر است که انسان واقعاً از درياوار بودن اين معارف و حقايق شگفت زده ميشود.
يک روايت را از حضرت مسيح نقل کنم که حرف خداست. حضرت مسيح ميفرمايد: «لا تقولوا العلم في السماء من يصعد فيأتي به» نگوييد علم در آسمان است و هر که دسترسي به آسمان پيدا کند، آن علم را پيدا ميکند. کدام علم است، همين علمي که آدم را از عذاب پروردگار ايمن ميكند. «لا تقولوا العلم في السماء من يصعد فيأتي به» علم را از شما پنهان نکردهاند؛ تا شما نتوانيد به آن دسترسي پيدا کنيد يا در دسترسي يک عدۀ محدود قرار بگيرد «و لا في تخوم الارض» در اعماق زمين هم اين علم قرار ندادهاند که بگوييد «من ينزل فيأتي به» هر كه بتواند در اعماق زمين برود به اين علم ميرسد «و لا ما وراء البحار» اين علم و حقيقت و چراغ را که به تعبير اميرمؤمنين(ع) چراغ همان علم معناست، همان هدايت است، نگوييد پشت درياهاست «من يعبر فيأتي به» اگر کسي بتواند تمام درياها را عبور کند به اين علم ميرسد «بالعلم مجهول في قلوبکم» تمام مايههاي علم در دل شماست يا بنابر مضمون آيه سورۀ نور؛ وجود خود را چراغ بنماييد، که خدا ببيند که شما چراغ شدهايد. خداوند بخيل که نيست به لياقت هر کسي همان ميزان عنايتش سراسير ميشود و باران رحمت معنويش ميبارد و چراغ را در اين چراغ دان روشن ميکند حالا چه بايد کرد که پرده كنار برود و خودش را نشان بدهد و ظهور بکند «تأدبوا بين يدي الله» در اينجا تأدب آوردهاند. يکي از زيباترين روايات مربوط به ادب، روايت پيغمبر عظيم الشأن است كه ميفرمايد: «ادّبني ربي فاحسن تأديبي» خدا مرا به نيكوترين آداب آراست. به آداب قلبيه و آداب قالبيه يعني عمل صالح و نيکو من را به آداب لازم تربيت کرد. اين آداب که پروردگار عالم پيغمبر و رسولش را به آن آداب آراسته کرد چيست؟ اين را البته اهل تسنن مانند غزالي در احياي علوم دين چنين آورده است.
يک مردي از بيرون وارد مدينه شد آمد در خانۀ پيغمبر را زد يکي از همسران پيغمبر پشت در چون قرآن فرموده بود: ]و اذا سئلتموهن متاعاً فسألوهنّ من وراء حجاب[ در را باز نکنيد آنها از بيرون حرف بزنند شما از داخل جواب بدهيد تا با تغيير صدا قلوب مريض با صداي نازک و عشوه در صداي شما دچار هوسهاي شيطاني نشوند.
گفت: كيست؟ او ميگويد: من مسافري غريبهام با پيغمبر ديداري دارم. همسر حضرت گفت: پيغمبر از دنيا رحلت فرموده است. گفت نه من فقط ميخواستم بپرسم رفتار و منش و حرکات و اخلاق پيامبر اسلام(ص)بر چه اساسي بوده است.
همسر پيامبر در يک جملۀ کوتاه ولي کامل جواب دادند «کان خلقه القرآن» اگر دنبال ادب و منش و اخلاق و روش رسول خدا(ص) ميگرديد دنبال قرآن مجيد برويد از اول تا آخر بنگريد پيغمبر خدا با قرآن چگونه بوده است.
پيغمبر مطابق قرآن هر چه بايد از دايرۀ حيات حذف بشود حذف کرده است. و آنچه بايد انتخاب بشود از قرآن انتخاب کرده اين روش تربيتي و ادبي پروردگار است.
عيسي(ع) ميگويد: «تأدبوا بين يدي الله» بين يدي الله قيد بسيار مهمي است يعني رفتار و ادب در اخلاق جنبۀ مادي نداشته باشد واقعاً خود را تا آخر عمر در محضر خدا ببنيد. مؤدب به آداب شود تأدب بين يدي الله يعني مؤدب به آداب ملكوتيان مثل ملائکه باشيد.