لطفا منتظر باشید

تفسير سوره حمد - جلسه ششم

(قم حوزه علمیه قم )
-
8.38 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

 «بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام 

رحمانیت و رحیمیت که به معنای مهر است و از خداوند متعال به صورت آثار ظهور می‌کند، چه آثار مادّی و چه آثار معنوی، یقیناً طبق آیات قرآن کریم در ارتباط با هر دو صفت است اگر ما همهٔ موجودات عالم را بر سه دسته تقسیم کنیم، بگوییم که بخشی از موجودات عالم مادّی محض‌اند و از معنویت برخوردار نیستند، علتش این بوده که: وجودشان اقتضای معنویت نداشته مانند جمادات، نباتات، حیوانات و موجوداتی که معنوی محض‌اند، بویی از مادیت به آن‌ها داده نشده است مانند فرشتگان و موجودات، بنا به قول حکماء مجرد و بخشی هم یک وجود ترکیبی دارند، ترکیبی از مادیت و ترکیبی از معنویت، مانند انسان که هم دارای جسم است‌که مجموعهٔ عناصر مربوط به جسم از همین مواد ظاهر عالم به ارادهٔ پروردگار تأمین شده است، خلقت در بدن از خاک تین صلصال، تعبیراتی که خداوند به خاطر مخلوقات جسمی دارد از روح که حقیقتش بر کسی روشن نیست پاسخی هم که به سؤال سؤال کنندگان قرآن مجید داده است پاسخ از حقیقت نیست فقط فرموده است ﴿قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی﴾ (1) و ارزش و عظمت او هم در همین ناحیه است ﴿فَإِذا سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ﴾ (2)* این مجموعهٔ موجودات مادی محض و معنوی محض و مرکب از مادّیت و معنویت هم از رحمانیت وجود مقدس حضرت حق بهره دارند و هم از رحیمیت پروردگار مهربان عالم بهره دارند یعنی آثار رحمت رحمانیه و رحیمیه که یک حقیقت است که البته برای هر دو قرارداده شده است.

در بخش رحمان آیات متعددی را شنیدید، چند آیه هم در بخش رحیم که آثارش هم در امور مادی و هم در امور معنوی جلوه‌گر است عنایت کنید، دو روایت کم نظیر و بسیار با ارزش و معنوی را هم در رابطهٔ با بسم الله که البته خلاصهٔ در این دو روایت هم نیست، درباره بسم الله روایات متعددی وارد شده که اغلبش را در شیعه، تفسیر برهان و تفسیر نور الثقلین بیان کرده و بخشی را هم کتب اهل سنت مثل درالمنثور بیان کرده‌اند این دو روایت را هم من از باب نمونه می‌خوانم که عظمت بسم الله و این آیهٔ شریفه و مایه‌های این آیه بهتر روشن می‌شود، با این دو روایت بحث در این آیه خاتمه پیدا می‌کند.

اما جلوه‌ها و آثار رحمت رحیمیه در امور معنوی سورهٔ مبارکهٔ یونس آیهٔ 107 که این از آیات بسیار قابل توجه قرآن و میدان بحث گسترده‌ای هم دارد ﴿إِنْ یرِدْک بِخَیرٍ﴾  اگر خدا خیری را برای تو بخواهد پیروزی و نصرت برای تو بخواهد، مال حلال گسترده برای تو بخواهد توفیق هر کار مثبتی را برای تو بخواهد البته خداوند زمانی می‌خواهد که بنده نیز بخواهد و شایستگی و اهلیت نشان‌دهد، حر بن یزید شایستگی و اهلیت نشان داد آن خیر عظیم و بی نهایت را از باب رحمت و رحیمیت برایش خواست و تحقق هم پیدا کرد ﴿إِنْ یرِدْک بِخَیرٍ﴾  یعنی این جا معامله باید طرفینی باشد.

چه خوش بی مهربانی هر دو سربی

اگر خیر بخواهم باید ظرفیت این خیر را به خدا نشان دهم من اگر آب خوش گوار بخواهم باید تشنگی به میدان بیاورم، من اگر غذا می‌خواهم باید گرسنگی به میدان بیاورم، وقتی شایستگی نشان دادم و خواسته ام، خواستهٔ جدی بود پروردگار عالم هم با من معامله می‌کند آن چه را که از خیر می‌خواهم در حد خودم یا در دنیا یا در آخرت به من عنایت می‌کند. ﴿إِنْ یرِدْک بِخَیرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ﴾  هیچ قدرتی نمی‌تواند که خیری که من برای بنده ام می‌خواهم از مسیر برگرداند ﴿یصِیبُ بِهِ مَنْ یشاءُ مِنْ عِبادِهِ﴾  من این خیر را به هر یک از بندگانم که بخواهم میرسانم این جا این عباده هم لبهٔ تیز آیهٔ شریفه است.

کسی که عبد بت، عبد هوا، عبد شهوت، عبد درهم و دینار باشد، از خیر پروردگار محروم است و خودش، خودش را محروم کرده آنجا که دریغ و بخلی وجود ندارد ﴿وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾ (3) من بسیار آمرزنده ام، رحمت من دائم و همیشگی است این خیر به دلیل ذکر رحیم در پایان آیه که دقیقاً ارتباط با مطالب آیه دارد از آثار رحیمیت پروردگار است، جای دیگری که آثار رحیمیت ظهور می‌کند در مقام کمک رساندن به عبد برای محفوظ ماندن از شر نفس اماره است.

سورهٔ مبارکهٔ یوسف آیه 53 البته من بحث ظریف و دقیقی نسبت به این آیه دارم که باید در سورهٔ یوسف مطرح بشود از طریق خود سوره و ترکیب ادبی سوره و مباحث آیات قبل و بعدش برای من یقینی شده که این مطلب نقل قول زلیخاست نه حضرت یوسف، البته که باید اجازه بدهیم به سوره یوسف برسیم، تا در آنجا مفصل بحث کنم.

حالا در بحث رحیمیت، این آیه را نگاه کنید ﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ (4) هم لغزش‌ها را می‌آمرزد و هم رحمتش سبب یاری رساندن به انسان در مقابل شر نفس اماره است البته قرآن مجید برای انسان یک نفس قائل است، همراه با هفت حالت منفی، و یک نفس دیگر همراه با چند حالت بسیار مثبت، مثل نفس اماره که اماره صفت نفس است، نفس تسویلی، نفس دسائی و نفس فجوری، در مثبتش هم نفس عاقله، نفس مطمئنه، نفس راضیه، نفس مرضیه، که بحث درباره‌اقسام نفس و مسائل منفیش را در جلد اول عرفان اسلامی که جدیداً در پانزده جلد به چاپ رسیده مفصل نوشتم یک مورد آثار رحمت در مسئلهٔ اخلاق است که در سورهٔ آل عمران ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾ (5)

که این جا به جای صفت مشبهه ملاحظه می‌فرمایید مصدر به‌کار گرفته شده است ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾  این نرمی تو با مردم، این خوش اخلاقی تو، این حوصلهٔ تو، این بردباری تو، که باعث شده با مردم نرمخو باشی، این از آثار رحمت خداست که در ظرف وجود تو تحقق پیدا کرده، عرض کردم اگر آدم بخواهد به او عنایت می‌کنند.

مرحوم فیض در کتاب المحجه البیضاء که تهذیب احیاء العلوم امام محمد غزالی است ایشان یک بخش تازه‌ای به نام آداب و اخلاق ائمهٔ طاهرین، از وجود مبارک رسول خدا تا امام عسگری اخلاق آن‌ها را بیان می‌کند، فیض در آنجا یا در باب اخلاق المحجه البیضاء از پیغمبر که ایشان نقل می‌کند کان دائم السؤال تا آخر عمرشان پیغمبر، خواهندهٔ این معنا از پروردگار بودند «اللّهم حسّن خلقی و خلقی و» 

 «جنّبنی منکرات الأخلاق» (6) خدایا من از وجود مقدس تو جداً اخلاق حسنه‌و دور بودن از زشتی‌های اخلاقی را می‌خواهم، خود پروردگار فرموده من اجابت می‌کنم ﴿ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ﴾ (7) دعا اگر جدی شد و به مصلحت دنیای آدم یا آخرت انسان باشد قطعاً مستجاب است، خود پیغمبر هم چون شرائط استجابت در ایشان جمع بوده و دعاهایشان هم، استجابتش حتمی بوده ایشان جدی می‌خواسته، خدا هم جواب داده و عنایت کرده ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾  این اخلاق پروردگار را در زمان خودمان هم ملاحظه می‌کنید، چه قدر در برابر گناهکاران دنیا بردباری دارد و به سه علت هم عجله‌ای در عذاب گنهکاران حرفه‌ای ندارد اول اینکه که مهلت می‌دهد برای توبه کردن که فردا حجت بر او تمام باشد، یک علتش که ممکن است از نسل آنها آدم صالحی به وجود بیاید الان اگر عذاب شوند آن‌ها به وجود نمی‌آیند، باید عذابشان تأخیر بیفتد از باب رحمتش برای این که نطفهٔ آنها منتقل بشود و آینده به وجود بیاید، چنان که چهل سال یعقوب ناله کرد، خدا ده برادر را به عذاب دچار نکرد چون همهٔ انبیاء بنی اسرائیل بعداً از نسل او به وجود آمدند، علت سومش هم در قرآن مجید بیان می‌کند ﴿نُمْلِی لَهُمْ لِیزْدادُوا إِثْماً﴾ (8) حیف است که این‌ها را من با سر کبریت عذاب کنم جنایتشان باید در حدی باشد که بیارزد به جهنم بروند.

در مورد اخلاق می‌فرماید: ﴿وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا﴾  در سورهٔ مبارکهٔ نور آیه بیست و سوم از کسانی که شما را رنجیده کردند، ناراحت کردند، اشتباه در حق شما داشتند، گذشت کنید، من خیلی دنبال کردم ببینیم عمق مسئلهٔ صفح چیست؟ از جمع آرائی که از اهل لغت و مفسرین دیدم، نهایتاً منتهی به این جا شد که این صفح به معنای چشم پوشی کریمانه و بزرگوارانه است که از آثار این چشم پوشی کریمانه این است که تا آدم زنده است بدی بدکار را در حق‌خودش به رخ او نکشد ﴿وَ لْیصْفَحُوا﴾  این دو امر مرا اطاعت کنید دنبالش ببینید چقدر زیبا می‌گوید ﴿أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ﴾ (9) دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد همه دوست دارند خدا آنها را بیامرزد، می‌گوید اگر دوست دارید پس ﴿وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ (10).

اما آثار رحمتش در امور مادی، سورهٔ سبا آیه سوم، این از آیات بسیار مهم قرآن است که شاید کمتر از صد سال حقایقی که در علوم مادی کشف شده نشانش می‌دهد که این آیه در 1500 سال پیش چی گفته تا این مسائل کشف نشده بود، در توضیح این آیه، مسائل محدودی گفته می‌شد ﴿یعْلَمُ ما یلِجُ فِی الْأَرْضِ﴾  آنچه در زمین فرو می‌رود. عدد قطرات باران که در زمین فرو می‌رود یا دانه‌هایی که‌کشاورزان می‌پاشند و درو می‌کنند همه را می‌داند ﴿وَ ما یخْرُجُ مِنْها﴾  آنچه از زمین بیرون می‌آید از تعداد حبوبات، سبزیجات و سایر روی زمین‌ها، آنها را هم می‌داند ﴿وَ ما ینْزِلُ مِنَ السَّماءِ﴾  آنچه که از عالم بالا فرود می‌آید می‌داند ﴿وَ ما یعْرُجُ فِیها﴾  آنچه به عالم بالا عروج می‌کرده که عبادت است و پرونده‌ها یا ملائکهٔ زمین که بالا می‌رود می‌داند.

اما خوب جدیداً روشن شده که آنچه از زمین بیرون می‌آید تنها چیزی نیست که گفته می‌شده، یک انرژی‌هایی زمین از خود بیرون می‌دهد، یک اتم‌هایی را که میل به صعود، میل به فرو رفتن دارند، از آسمان تشعشعاتی به طرف زمین می‌آید این مجموعه در کتاب‌های علمی بیان شده، خدا رحیم است ﴿وَ هُوَ الرَّحِیمُ الْغَفُورُ﴾ (11)

یعنی از آثار رحمتش این چهار مسئله است و غفور است کلمه (غفور) چه تناسبی با این چهار امر مادی دارد اگر همه را به امور مادی معنا کنیم تناسبش این است که این چهار برنامه مهیا کننده‌سفره رزق مردم است، اگر مردم غنیمت بدانند و داده‌های خدا را خرج امور مثبت کنند پروردگار عالم آثار رحمت معنویش را برای آنها ظاهر می‌کند اگر لغزش پیدا کنند و کوتاهی کنند سپس توبه کنند، مشمول مغفرت پروردگار می‌شوند بنابر این رحمن و رحیم هم در امور مادی محض، هم در امور معنوی محض، به کار رفته است.

اما روایت شیخ صدوق در کتاب التوحید صفحهٔ 234 حدیث اول، علی بن فضال از پدرش نقل می‌کند پدرش می‌گوید از وجود مبارک حضرت رضا علیه السلام سؤال کردم از این (بسم الله الرحمن الرحیم) که یابن رسول الله نظرتان راجع به این آیه چیست؟ «قال: قول القائل بسم الله»  امام هشتم فرمودند واقعاً معنی آن این است که: «أسم علی نفسی سمه من سمات الله عزّوجلّ وَ هِی العباده» (12) من یکی از نشانه‌های بین عبد وحق را دارم به خودم می‌زنم، علامت به خودم می‌زنم که این علامت وحی عباد است این که با ورود به حوزهٔ بسم الله الرحمن الرحیم، می‌گویم قدم‌در راه بندگی گذاشتم، هوا، بت‌ها، بت‌های زنده، بت‌های جاندار، بت‌های بی جان، بدانید که: من داغ بندگی خدا را به خودم زدم و دیگر هرگز شما را بندگی نمی‌کنم.

کتاب شریف توحید صفحهٔ 235 امام سجاد علیه السلام از حضرت سید الشهداء و ایشان از حضرت مجتبی از امیرمؤمنان از معنای بسم الله نقل می‌کنند ببینید راویان این روایت چه کسانی هستند: امام سجاد، ابی عبدالله الحسین، حضرت مجتبی، روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام، ناقل شیخ صدوق، کتاب توحید در عصر غیبت صغری، نزدیک به امام حسن عسکری علیه السلام، حضرت می‌فرماید:

 «قال الله عَزَّوَجَلَّ لعباده‌ایها الفقراء الی رحمتی‌انّی قد الزمتکم الحاجه إلی فی کل حال و ذله العبودیه فی کل وقت»  ای نیازمندان به رحمت من، من حاجت شما را به خودم ضروری قرار دادم، شما را با نعمت‌ها، مستقلتان نکردم، از خودم قطعتان نکردم، دورتان نکردم که تنها باشید و هر چیزی را که نیازدارید خودتان به وجود بیاورید و من شما را به مسئلهٔ بندگی در هر وقتی ضرورتاً خواندم برای اینکه عبادت کنید، این عبادت برای شما یک خزانه است، از این خزانه هم حیات طیبه و هم رضایت الله و هم جنه الله در می‌آید، به این خاطر بر شما واجب کردم چون رحیمم، این عبادت را بر شما واجب کردم «فَإلی فَافزَعُوا فی کل أمر تأخذون فیه»  دست به هر کاری که می‌خواهید بزنید، به من پناه بیاورید «تأخذون فیه»  ببینید اگر آدم بخواهد پناهنده‌به خدا باشد، در کار منفی که نمی‌شود پناه به خدا برد کسی که بخواهد عرق بخورد بخواهد پناه به خدا ببرد و بگوید: خدایا کمک کن که ما بتوانیم راحت فرو بدهیم یا بخواهد زنا کند به پروردگار بگوید که به ما کمک کن تا کار را تا آخر بتوانیم ادامه بدهیم، معمولًا پناه بردن در امور مثبت است نه در امور منفی «وترجون تمامه و بلوغ غایته»  به من امیدوار باشید در آنچه که نهایتش را می‌خواهید می‌رسید امید به من داشته باشید که من کمکتان کرده و به هدف برسانم «فانی ان أردت أن أعطیکم لم یقدر غیری علی منعکم»  این همان آیه یونس 107 من اگر اراده کنم به شما عطا کنم احدی قدرت ندارد که شما را منع کند «وان اردت ان امنعکم لم یقدر غیری علی اعطاکم»  اگر من شما را منع کنم هیچ کس نمی تواند هیچ خیری به شما برساند «فأنا أحق من سئل»  من که همهٔ کلیدها در اختیارم هست سزاوارترین هستم که از من در خواست کنید «واولی من تضرع الیه»  و شایسته ترین‌ها هستم که تضرع و زاریتان را به طرف من بیارید «فقولوا عند افتتاح کل أمر صغیرٍ او عظیمٍ بسم الله الرحمن الرحیم»  در هر امر بزرگ و کوچکی به اولوهیت من، به معبود بودن من، به رحمانیت من، به رحیمیت من، پناه بیارید و با دل و زبان بسم الله الرحمن الرحیم بگویید «أستعین علی هذا الأمر بالله الّذی لا یحق العباده لغیره»  بسم الله که می‌گویید یعنی من یاری خواهی می‌کنم در این کارم از پروردگاری که کسی جز او استحقاق عبادت ندارد «المغیث اذا استغیث المجیب اذا دعی»  با یک چنین خدایی رو برو هستم «الرّحمن الذی یرحم ببسط الرّزق علینا الرّحیم بنا فی أدیاننا دنیانا و آخرتنا» ، می‌بینید روایات هم تأیید بر همان کلام

است که رحمانیت و رحیمیت هم شامل امور مادی، هم معنوی است، سپس می‌فرماید: «خفف علینا الدین»  یک دین آسانی در اختیار ما گذاشته «وجعله سهلا خفیفاً و هو یرحمنا بتمیزنا مِنْ اعدائه، ثم قال»  امیرالمؤمنین فرمود «قال رسول الله من حزنه امر تعاطاه»  اگر کسی با یک سختی درگیر شد «فقال بسم الله الرحمن الرحیم و هو مخلص لله»  اهل هوا پرستی نباشد اهل شرک نباشد اهل غضب و شهوت نباشد «مخلص لله و یقبل بقلبه‌الیه»  با دل به جانب بسم الله برود یعنی مفاهیمش را بفهمد و تحقق بدهد اگر این طور باشد «لم ینفک من احدی اثنتین»  از یکی از این دو برنامه جدا نخواهد بود، «اما بلوغ حاجته فی الدّنیا و اما یعدله عند ربه و یدخر لدیه»  یا آثاری از این بسم الله برای آخرتش ذخیره می‌شود ﴿وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ وَ أَبْقی*﴾  للمؤمنین(13)

______________________________

(1) اسراء (17): 85.

(2) حجر (15): 29؛ ص (38): 72.

(3) یونس (10): 107.

(4) یوسف (12): 53.

(5) آل عمران (3): 159.

(6) المحجه البیضاء: 4/ 119.

(7) غافر (40): 60.

(8) آل عمران (3): 178.

(9) نور (24): 22.

(10) نور (24): 22.

(11) سبأ (34): 2.

(12) التوحید، شیخ صدوق: 229، باب 31، حدیث 1.

(13) التوحید، شیخ صدوق: 232، باب 31، حدیث 5؛ بحار الانوار: 89/ 233، باب 29، حدیث 14.

برچسب ها :