لطفا منتظر باشید

روز دهم جمعه (03-02-1400)

(تهران حسینیه هدایت)
رمضان1442 ه.ق - فروردین1400 ه.ش
15.63 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

شخصیت خدیجۀ کبری(س) در کلام رسول خدا(ص)

-پایبند به آیین ابراهیم(ع) از نوجوانی

وجود مبارک رسول خدا(ص) فرموده‌اند: چه کسی مانند خدیجه(س) است؟ معلوم می‌شود که شخصیت ایشان به‌آسانی شناخته نمی‌شود؛ شخصیتی که از ابتدای نوجوانی در خانواده‌اش اهل توحید بود و توحید را هم از آیین جدش ابراهیم(ع) یافته بود. قبل از ازدواج با رسول خدا(ص)، چهره‌های برجستهٔ مالی و قبیله‌ای عرب از او درخواست ازدواج کردند، ولی حاضر نشد یک لحظه با مشرک به سر ببرد. اولین ازدواجش با رسول خدا(ص) بود و میوهٔ این ازدواج هم به‌خاطر عظمت روحی و ایمانی او، یازده امام معصوم شد. این که می‌فرمایند مثل خدیجه(س) کیست، از زمان آدم(ع) تا قیامت، وجود کدام زن ریشهٔ یازده امام معصوم است؟ مادران انبیا نهایتاً یک ثمر داشتند که آن‌هم فرزندشان بود؛ اما این خانم ثمرهٔ امامت، عصمت و کرامت است. میوهٔ وجودش هم ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) هستند. هیچ زنی هم در دنیا، دامادی مثل امیرالمؤمنین(ع) نداشت که پیغمبر(ص) او را افضل همهٔ ائمه می‌دانند.

 

-یار و تکیه‌گاه رسول خدا(ص) در سخت‌ترین شرایط

پیغمبر(ص) می‌فرمایند: در سخت‌ترین شرایط اجتماعی و اقتصادی، یار و تکیه‌گاه من بود. من یک مورد را برایتان عرض کنم که هضم آن خیلی مشکل است؛ اما حادثه‌ای اجتماعی است. مشرکین مکه پیغمبر(ص)، خدیجهٔ کبری(س) و مردان و زنانی را که ایمان آورده بودند، هزار شبانه‌روز در شعب ابی‌طالب(ع) حبس کرده بودند و اجازهٔ بیرون‌آمدن به هیچ‌کدام نمی‌دادند. شعب ابی‌طالب(ع) کوهی بالاتر ازمسجدالحرام بود و حالت دره‌مانند داشت. روزها در گرمای شدید مکه، زن و مرد و بچه در کنار این تخته‌سنگ‌ها به‌سر می‌بردند و خدیجهٔ کبری(س) با آن مقام قبیله‌ای و اقتصادی، یک بار در این سه‌سال (هزار شبانه‌روز) به رسول خدا(ص) گله نکرد.

 

-قرار داشتن در عالی‌ترین مرحلۀ صبر و تحمل

این خیلی عظمت است و تحمل او در عالی‌ترین مرحله قرار دارد! کنار پیغمبر(ص) و با توجه به اینکه چون مؤمن به پیغمبر(ص) هست، به چنین بلایی دچار شده است؛ کافی بود که به مشرکین پیام می‌داد و می‌گفت من دیگر با این مرد کاری ندارم و آزاد می‌شد. خیلی روح و عظمت بود! در این هزار شبانه‌روز، خریدوفروش با محاصره‌شدگان در شعب ممنوع بود. در حقیقت، تحریم اقتصادی شدیدی صورت گرفته بود که فقط برای رفع تشنگی و گرسنگی، پیغمبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) که آن وقت نوجوان بود، دستور می‌داد نیمه‌های شب برو و آب و نان تهیه کن. چه‌بسا پول سنگینی هم باید می‌داد. بخش عمده‌ای از ثروت ایشان برای آن هزار شبانه‌روز هزینه شد و از رسول خدا(ص) تا کوچک‌ترین بچه، مهمان و نان‌خور او بودند. 

 

دو درس مهم از خدیجۀ کبری(س)

-مسافر به‌سوی لقای الهی

حضرت خدیجه(س) تا روز قیامت به ما یاد داد که مسافر به‌سوی لقای الهی باشید. همچنین هشدار داد که ممکن است سختی‌های سنگینی در این راه برایتان پیش بیاید و گرفتار گرسنگی، تشنگی، محاصره و تحریم اقتصادی بشوید؛ ولی دردتان نیاید و اسلام، نبوت و امامت را رها نکنید. 

 

-هزینۀ اضافۀ پول برای مردم

درس دیگر هم این بود که پولتان را برای امت، مردم مؤمن، مردم یتیم و مردم تهی‌دست آزاد کنید. پولی که از زندگی‌تان اضافه است، برای چه نگه می‌دارید؟ 

 

نمونه‌ای از سؤال‌های مؤمنین و جواب معصومین 

حضرت خدیجه(س) به پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد: من کاسبی خوبی دارم و درآمدم درآمد سرشاری است؛ حقی که خدا برای من در کنار این ثروت قرار داده، چیست؟ سؤالات خیلی مهمی از رسول خدا(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) شده است که اگر گروهی این سؤالات و جواب‌ها را از مجموع روایات جمع بکنند، کتاب چندجلدی باارزشی می‌شود. سؤالات خیلی مهمی است! 

 

الف) راهکاری برای هم‌نشینی با پیغمبر(ص) در بهشت

یک عرب چادرنشین بیابانی به مسجد مدینه آمد و به حضرت گفت: مثلاً تو که چشم داری و می‌بینی و از قیامت خبر داری، جای من کجاست؟ پیغمبر(ص) فرمودند: جای تو پیش من است؛ اما سه مسئله را باید رعایت کنی. کل گرفتاری‌های جهان، حتی خیلی از گرفتاری‌های کشور ما هم روی همین سه مسئله است. حضرت فرمودند: 

 

-حفظ زبان

یکی زبانت است؛ زبانت را از گفتن حفظ کن، مگر جای گفتن حق باشد. اصلاً حرف باطل و دروغ نگو، غیبت نکن، تهمت نزن، ناحق به مردم نبند و مردم را رعایت کن. 

 

-مراقبت بر شکم 

دوم اینکه شکمت را حفظ کن؛ کسی که بخواهد شکمش را تا لحظهٔ مرگ حفظ کند، نباید به‌سراغ ربا، غصب، رشوه، اختلاس، دزدی، زیاده‌خواهی و جمع‌کردن ثروت انبوه برود. اگر این هشتادمیلیون شکم‌ خودشان را در چهارچوب یک کشور نگه دارند، دیگر گناهان مالی وجود نخواهد داشت. 

 

-کنترل و محافظت از غریزۀ جنسی

سوم هم اینکه عضو غریزهٔ جنسی‌ات را حفظ کن؛ اگر کسی حفظ کند، گناه زنایی رخ نشان نمی‌دهد. گناه نگاه به نامحرم که مایه‌اش همین شهوت جنسی است، پیش نمی‌آید.

اگر این سه عضو را حفظ کردی، جای تو در قیامت پیش من است؛ اما اگر حفظ نکردی، ما در قیامت از هم جدا هستیم. من در بهشت هستم و تو هم در دوزخ هستی. 

 

ب) سعادت و خوشبختی انسان 

این نوع سؤالات خیلی شد! مرد عربی از پیغمبر(ص) پرسید: «مَا السَّعادَة» به‌نظر شما، سعادت و خوشبختی چیست؟ حضرت نه اسم پول، نه اسم صندلی، نه اسم خانهٔ دوهزار متری، نه اسم شهرت اجتماعی و نه اسم علم را بردند. در واقع، پیغمبر(ص) فرمودند: «طُولُ الْعُمْر فِي عِبٰادَة اللّه» عمر طولانی در دنیا به تو داده شود و تمام این عمر را در بندگی خدا هزینه کنی. بندگی خدا هم طبق روایات و آیات، فقط نماز و روزه و حج نیست، بلکه کسب حلال، خوابیدن بعد از خسته‌شدن در کارهای مثبت، خوردن به‌منظور نیرو گرفتن برای خدا، آشامیدن درست، ازدواج، بزرگ کردن و تربیت کردن بچه و تمام کارهای مفیدِ مثبت برای مؤمن، بندگی خداست.

 

ج) پاسخ امام حسین(ع) به یک احوالپرسی

یکی از حضرت سیدالشهدا(ع) پرسید: آقا حالتان چطور است؟ حضرت فرمودند: می‌خواهی حال من چگونه باشد که مالک و ربّی مانند پروردگار بر من مسلط است، مرگ پیش روی من است و حسابگران خدا دور من هستند؟! 

 

د) کل دین در نظر زین‌العابدین(ع)

یکی از حضرت زین‌العابدین(ع) پرسید: «أَخْبِرْنِي بِجَمِيعِ شَرَائِعِ الدِّينِ» آقا کل دین چیست؟ حضرت فرمودند: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ» مثبت و حق بگو؛ وقتی پرونده‌ای جلوی توست و می‌خواهی داوری و قضاوت کنی، هیچ‌چیزی غیر از عدالت را لحاظ نکن؛ وفاکردن به پیمان و قرارداد درست. این همهٔ دین این بود. 

مردم در خیلی از جاها از این مسائل خبر ندارند؛ خانه‌اش را چهارصدمیلیون تومان می‌فروشد، صدمیلیون هم می‌گیرد و قولنامه را هم امضا می‌کند. ناگهان تحولی پیدا می‌شود و خانهٔ چهارصدمیلیون تومانی به ششصدمیلیون تومان می‌رسد، به خریدار می‌گوید: خانه را نمی‌دهم، مگر اینکه دویست‌میلیون روی آن بگذار، به محضر می‌آیم. خریدار هم پول ندارد و او هم این خانهٔ چهارصدمیلیونی را ششصد میلیون می‌فروشد. این فروش مالِ غیر و حرام است. این ملک با بیعانه گرفتن، شرعاً ملک خریدار شده است. وفای به پیمان و عهد خیلی مهم است! آن‌وقت شما حساب کنید که با عمل نکردن به این مسائل الهی، ما نمی‌توانیم به‌دست بیاوریم الآن چقدر خانهٔ حرام در این مملکت هست که هرچه نماز در آن می‌خوانند، باطل است! حالا دستِ دوم و سومی‌ها که هیچ خبری ندارند، ولی من که ملک دیگری را به او نداده و در آن نشسته‌ام یا مِلک دیگری را فروخته‌ام و با پولش خانه‌ای خریده‌ام؛ همهٔ عبادت‌های من در آن خانه باطل است. 

 

سؤال خدیجۀ کبری(س) از رسول خدا(ص)

اصلاً بندگی خدا، یعنی نرفتن به‌سوی گناه! خدیجهٔ کبری(س) این را به ما یاد داده است که مسافر به‌سوی لقاءالله باشید. پولتان را هم اگر اضافه دارید، آزاد بگذارید تا هر جا نیاز شد، بدون دغدغه، بدون غصه و بدون سخت‌گیری خرج کنید. سؤال خیلی جالبی بود که خدیجه(س) پرسیدند و گفتند: یا رسول‌الله! من به مالم چقدر حق دارم؟ 

 

-انجام امور خیر تا زمان زنده بودن

من این مطلب را هم برای همهٔ برادران و خواهران ایمانی بگویم؛ به بعد از خودتان دلگرم نباشید که ورثه‌تان به وصیت‌ شما عمل کند. پنجاه سال است که مردم مرا ناظر وصیت‌نامه‌هایشان نوشته‌اند و به بچه‌هایشان گفته‌اند وصیت ما را با نظارت ایشان بچه‌ها عمل کنید. در این پنجاه سال، روی منبر پیغمبر(ص) می‌گویم که یک وصیت از خانواده‌های مؤمن به‌وسیلهٔ بچه‌هایشان عمل نشده است؛ حتی ثلث تعیین‌شدهٔ پدرها را هم خوردند و بردند. من به خانواده‌ای زنگ زدم و گفتم این مَردتان برای شما جان کَند، حالا ثلث آن را وصیت کرده و اسم مرا هم نوشته است، به وصیتش عمل کنید. او در برزخ گرفتار است! خودش باید انجام می‌داد، حالا انجام نداده است. این یکی از خانواده‌ها بود که یک سال به‌دنبالش دویدم و آخر هم، اهل‌بیتش گفتند: اگر می‌خواست کار خیر بکند، چشمش کور! وقتی خودش زنده بود، انجام می‌داد. به ما چه!

یکی از دوستانم که عاشق ابی‌عبدالله(ع) بود و من در ایمانش هم شک نداشتم. آدم خیلی خوبی بود. هفت‌هشت ماه اصرار کردم که وصیت کن، اما نمی‌دانم چرا وصیت نکرد! نزدیک‌های مردنش راجع‌به مسئله‌ای وصیت کرد که البته از نظر فقهی، وصیت نزدیک مرگ، نافذ نیست. بچه‌هایش این را نمی‌دانند، ولی من درصدد برآمدم که این ثلث در آن کار عملی شود؛ متأسفانه نشد و نمی‌شود! 

 

-حق انسان بر ثروت خودش

گفت: یا رسول‌الله! من به ثروتم چقدر حق دارم؟ وضعم خوب است و درآمدم هم خوب است. پول را معطل نکنیم و کار خدیجهٔ کبری(س) را انجام بدهیم. پیغمبر(ص) فرمودند: تو نسبت به کل ثروتت یک خانه حق داری که باید مطابق با شأن افراد باشد. حالا واقعاً شأن من چقدر است، چه کسی باید این را تعیین کند؟ آیا شأن من این است که خانه‌ای دوهزار متری یا آپارتمان هشتصد متری در محمودیه یا شمیران بخرم و دویست‌سیصد میلیارد تومان بدهم؟! آخرین شأن من یک قبر در بهشت زهراست. شأن زنده بودنم هم، خانه‌ای برابر با آبروی خودم و زن و بچه‌ام است که زندگی‌ام بچرخد. خانه‌ای که پیغمبر(ص) در مدینه زندگی می‌کرد، چقدر بود؟ خانه‌های ائمه ما چه مقدار بود؟ خانه‌های بزرگان دین ما چقدر بود؟ 

مرد نجاری بود که من پسرش را می‌شناختم. چه پسری بود! خوش‌به‌حال آن نجار با این پسرش! این نجار به خانهٔ حاج شیخ‌عبدالکریم آمد و گفت: این دوتا تختی که در حیاط شماست، کهنه شده است و مقداری تکان می‌خورد، می‌ترسم بشکند و شما بیفتید. من پول هم نمی‌خواهم که بگویی برای من میسّر نیست یک تومان از سهم امام بدهم تا این تخت را اصلاح بکنی. من پول هم نمی‌خواهم! تیشه و میخ و تیر و تخته بیاورم و تخت را درست کنم؟ شیخ گفت: من نزدیک مردنم است و این تخت به من وصال نمی‌دهد. ما را دنیایی نکن! من با همین هم می‌توانم زندگی کنم. 

حالا کلاس اینها خیلی بالا بود و نمی‌خواهد اینها را الگو قرار بدهیم. ما نمی‌توانیم مثل اینها باشیم، ولی زندگی خانه و داخلم در حدی باشد که خدا راضی باشد. من چه نیازی به فرش ابریشم دارم؟ من چه نیازی دارم که قیمت پرده‌های پنجره‌ام صدها میلیون تومان باشد؟ من چه نیازی دارم که سوار ماشین دومیلیارد تومانی بشوم؟ آن‌هم من که دو روز دیگر باید سوار ماشین بهشت زهرا بشوم! 

حضرت گفتند: تو یک حق از ثروتت داری که خانه‌ای «مُقبِلاً عَلَی شَأنِه» مطابق شأنت باشد؛ یک حق هم داری که لباس و خورد و خوراک و معیشت است؛ حق دیگری که داری، مَرکب است؛ یک حق هم این است که اگر می‌خواهی به سفر مکه، کربلا و مشهد بروی یا برای تجارت به این شهر و آن شهر بروی، خرج سفرت را بدهی. بعد گفت: اضافه‌اش را چه‌کار کنم؟ حضرت فرمودند: قرآن برای اضافه‌اش راهنمایی کرده است؛ زکات، خمس، صدقه، انفاق، بذل و عطا کردن است. اینها آخرت‌ساز است. 

کارهایی که حضرت خدیجه(س) کرده بود، پیغمبر(ص) می‌فرمودند: «مَنْ مِثْلُها» اصلاً چه کسی مثل این زن است؟ تا آخر عمرشان هم، در روز بیست‌و هشتم صفر یاد این زن بود و از او یاد می‌کرد، به او دعا می‌کرد. 

 

کلام آخر؛ روضۀ سنگین کربلا از زبان امام زمان(عج) 

خدایا! ما فقیر هستیم، فقیر تو هستیم؛ خدایا! ما ساکن هستیم، ما را تکان بده. ما ساکن هستیم و دست و دلمان برای خرج کردن پول به‌سختی جلو می‌آید. خدایا! ما دلمان می‌خواهد به دینت، بندگانت و مَجالست خدمت کنیم، اما برای بعضی از ما‌ یک‌خرده سخت‌ است؛ این سختی را از ما بردار! این سختی‌ها در قیامت به سختی‌های سنگینی تبدیل می‌شود که نمی‌‌توان از آن سختی‌ها درآمد. 

روز جمعه، روز دهم ماه رمضان، چه روز باعظمتی است! در روایات مهم‌ ما آمده که خدا امروز بندگانش را به‌اندازهٔ تمام ده شبانه‌روز گذشته مورد آمرزش قرار داده است. امروز همچنین روز وجود مبارک امام زمان(عج) است و من می‌خواهم امروز از زبان او روضه بخوانم؛ اما دلم می‌خواهد امام زمان(عج) به روضۀ امروز ما گوش ندهد. این روضه خیلی سخت است! اول چند سلام هر روزم را بگویم و بعد سلام‌های امام عصر(عج) را بخوانم. 

«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یَا مِصباحُ الْهُدی، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ یَا بَاب النّجاة الْأمّة، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة». 

«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ» سلام بر آن آقایی که همهٔ فرشتگان عالم برای او گریه کردند. 

«أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ» سلام بر آن آقایی که با دیدنش در گودال، تمام اهل‌بیت گریبان چاک کردند. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الشِّفاهِ الذّابِلاتِ» سلام بر آن لب‌های خشکیده. این روزها برایتان اتفاق افتاده که دختر تازه مکلف‌شده ده دفعه می‌آید و می‌گوید بابا تشنه‌ام! 

«أَلسَّلامُ عَلَی الْأَجْسادِ الْعارِیاتِ» سلام بر آن بدن‌هایی که عریان روی زمین افتاده‌اند. 

«أَلسَّلامُ عَلی عَلِیّ الْکَبیرِ» سلام بر علی‌اکبر(ع)؛ «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیـعِ الصَّغیرِ» سلام بر شیرخواره. 

«أَلسَّلامُ عَـلَی الْأبدانِ السَّلیبَهِ» سلام بر آن بدن‌هایی که همه‌چیزش را غارت کرده‌اند. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الْأبدانِ» سلام بر آن سرهایی که از بدن‌ها جدا کرده‌اند. 

این را می‌گفتم که کاش امام زمان(عج) گوش ندهند؛ با اینکه حرف خودش است. «أَلسَّلامُ عَلَی الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ» سلام بر آن بدنی که بدنش با خون غسل داده شد. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الْمَنْحُورِ فِی الْوَری» سلام بر آن آقایی که او را برگرداندند و سرش را از پشت‌سر از بدن جدا کردند. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ» سلام بر کسی که تمام رگ‌های گردنش را بریدند. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَی الْبَدَنِ السَّلیبِ» سلام بر آن بدنی که جمعیت برای غارت لباس‌ها ریخت. 

«أَلسَّلامُ عَلَی الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ» نمی‌توانم برایتان معنی کنم؛ خیلی از روضه‌خوان‌ها و مداح‌ها می‌خوانند که با چوب خیزران به لب و دندان اشاره کرد؛ اما امام زمان(عج) می‌گویند: هیچ اشاره‌ای نبود، سلام بر آن دندان‌هایی که با چوب به آن می‌کوبیدند.

 

تهران/ حسینیهٔ هدایت/ ماه مبارک رمضان/ بهار 1400ه‍.ش./ سخنرانی دهم

برچسب ها :