جلسه بیست و یکم سه شنبه (14-2-1400)
(تهران حسینیه همدانیها)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
خیر دنیا و آخرت در گرو اُنس با قرآن کریم
اگر کسی دوست داشته باشد یک معرفت جامعِ کاربردی پیدا کند که خیر دنیا و آخرتش را تأمین نماید، باید در حدِ خودش به قرآن مجید آگاه شود. این جمله را بیدلیل عرض نمیکنم. زمانی که خداوند بعد از سه سال به پیغمبر(ص) فرمود: دعوتت را آشکار کن و از مشرکین و بتپرستان ملاحظهای نداشته باش، ایشان همه را کنار کوه «ابوقُبیس» نزدیک مسجدالحرام دعوت کردند؛ در دامنۀ همان کوه و در حدی که مُشرف به جمعیت باشند، دوسه قدمی بالا رفتند و در ضمنِ گفتارشان فرمودند: «إِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام. روشن است خیر دنیا و آخرتی که فرمودند، قرآن کریم بود. به این خاطر، من عرض کردم، کسی که دوست داشته باشد و بخواهد خیر دنیا و آخرتش تأمین شود، باید در حدِ ظرفیت خودش، به قرآن آگاه شود.
راههای آگاهی پیداکردن به حقایق قرآن
آگاهی به قرآن نیز دو راه دارد: «لِمَن کان لَهُ قَلبٌ» خود آدم زمینه داشته باشد، اندیشه کند و حقایق قرآن را بفهمد، البته با چند سال تحصیل. اگر خودش نتوانست تحصیلِ علوم الهی کند و بعد قرآن را بفهمد، راه دوم را طی کند: «اَو اَلقی السَّمعَ وَ هُوَ شَهید» یک معلم الهی پیدا کند که قرآن را به او بیاموزد؛ البته نه قرائت قرآن. قرائت که معلم الهی نمیخواهد. اکنون نیز یادگرفتن قرآن آسان است و با نوار و عربیهای آسانی که نوشتهاند، میشود قرآن را یاد گرفت. گوش بدهد، یعنی به حقایق قرآن، مسائل قرآن و حلال و حرام آن گوش کند.
بهترین کلام از نظر قرآن
آیۀ فوقالعادهای راجع به گوشدادن در سورۀ زُمر است: «الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ»(سورۀ زمر، آیۀ 18) مژده بده به آن بندگانی که بهترین سخن را میشنوند؛ بهترین سخن، سخن پروردگار است: «تَعَلَّمُوا كتابَ اللّه ِ فإنّهُ أحسَنُ الحَديثِ» این کلام رسول خداست. قرآن بهترین کلام است. بشارت بده به اینگونه افراد که بهترین کلام را میشنوند؛ «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» و زیباترینش را که قرآن است، پیروی میکنند، نه اینکه فقط قرائتش را یاد میگیرند. «فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ» کسانی که چنین راهی را طی میکنند، خدا آنها را راهنمایی کرده «وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ» و اینها خردمندان و عاقلانِ واقعیاند.
در باب معرفت به قرآن
معرفت به قرآن در یک نگاه، معرفت به کلِ حقایق عالم هستی است؛ چه حقایق عالم بالا، چه حقایق روی زمین و چه حقایق مادی و معنوی: «وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً»(سورۀ لقمان، آیۀ 20) هم حقایق معنوی و هم حقایق مادی.
سراغ یک آیه برویم، آدرس آیه را هم بدهم که اگر دوست داشتید، منزل که تشریف بردید، آیه شریفه را ببینید. نگاه به قرآن عبادت است؛ نگاه به قرآن نور چشم و روشنایی دیده است؛ وحی و کلاماللّه است.
آیۀ 164 سورۀ مبارکۀ بقره ما را به چند حقیقت در عالم بالا و کرۀ زمین معرفت میدهد. خیلی آیۀ فوقالعادهای است! ممکن است بگویید آیه مُجمل است، ما دلمان میخواهد که تفصیل این آیه را بدانیم، دلمان میخواهد و عیبی هم ندارد.
-نگرش قرآن به پرسشگری
پروردگار عالم در قرآن میفرماید: «فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا»(سورۀ فرقان، آیۀ 59) چیزی را که نمیدانی، از آگاهش بپرس؛ حالا لازم نیست که شخصِ آگاهِ به امور ظاهری زمین و عالَم بالا، حتماً شخصی مؤمن، عارف یا عابد باشد. امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «اُنظُر الي ما قالَ» ببین چه گفتند، «و لا تَنظُر الي مَن قالَ» اما نبین چهکسی گفته. در شرق و غرب عالم، دانشمندانی هستند که بسیار زحمت کشیدهاند و با دوربینهای نجومی و میکروسکوپ مطالعه کردهاند و خیلی از مسائل عالم بالا و زمین را به دست آوردهاند. منظور از آیۀ «فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا»، یعنی هر کسی که آگاه است، حالا چهکار به خودش و دینش داری؛ اینکه مسیحی، زرتشتی، یک دانشمند یهودی یا لائیک است، عیبی ندارد. کتابهایشان را در رابطه با آفرینش و عالَم بخوان، خیلی زحمت کشیدهاند. من در آمار کتابها خواندهام که فقط برای زندگی مورچه، بیستهزار نوع کتاب نوشتهشده است!
این دربارۀ پرسش از شخص خِبره بود که قرآن میفرماید: «فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيرًا»، حال آیه را میخوانیم و در توضیح بعضی از قسمتها سراغ آگاهانی میرویم که خیلی زحمت کشیدهاند و اسرار، واقعیات و حقایقی را از عالم، چه در عالم بالا و چه در عالم پایین به دست آوردهاند.
توضیحاتی پیرامون آیۀ «164» سورۀ بقره
آیۀ شریفه را محبت کنید؛ من متن آیه را اول میخوانم، بعد ببینم آیا فرصتی از جانب پروردگار به من داده میشود که قطعهقطعه آیه را توضیح بدهم؟
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»(سورۀ بقره، آیۀ 164).
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» برای عالَم بالا و عالَم زمین؛ «وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ» این برای کرۀ زمین؛ «وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ» این هم برای سطح دریاها و کشتیرانیها «بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ»؛ «وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ» این برای عالَم بالا؛ «فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا» این برای زمین؛ «وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ» این برای جنبندگان کلِ پنج قاره؛ «وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ» بادها از جمله: بادهای جنوبی، بادهای شمالی، بادهایی که از سطح دریاها بلند میشوند، بادهایی که جابهجاییِ عظیمی انجام میدهند و بادهایی که درختان و گلها را بارور میکنند تا میوه درست شود. این برای زمین؛ «وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ» و ابرهایی که میان آسمانِ عالَمِ بالا و زمین به کار گرفتهاند که این ابرها حق ندارند وقتی بالا میروند، تا هر جا دلشان میخواهد بروند؛ اگر تا هر جا که بخواهند بالا بروند، چیزی گیر شما نمیآید. اینها باید تا حدی بیایند و بین زمین و آسمان بایستند، این برای عالَمِ بالاتر از زمین؛ «لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» اگر اهل اندیشه باشید، همۀ اینها نشانههای قدرت، رحمت، اراده، عنایت، لطف و احسان پروردگار است.
-فلسفۀ تدبر در آیات قرآن کریم
همۀ اینها نشانههای اوست؛ اینکه دعوتتان میکنم به آسمان و زمین، کشتیها، باران، زندهشدنِ زمینِ مرده، پخششدن موجودات زنده، بادها و ابرهای بین عالَم بالا و زمین؛ برای این است که به من برسید، مرا بشناسید و کار من را در زندگیتان بفهمید. برای این است که تمام امور زندگیتان را وصل به «لااِله اِلا اللّه» و «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» و «لا مُؤَثر فی الوجودِ الا اللّه» کنید. من شما را دعوت نکردهام که وقتی آسمان و زمین را فهمیدید، همان جا بمانید. کشتی، باران، زندهشدن زمین، پخششدن موجودات زنده، بادها و ابرها را بفهمید و همان جا بایستید.
اینکه در کنار موجوداتِ من بایستید و دیگر حرکت ادامه پیدا نکند تا خودتان را به توحید و به من برسانید، این سودی برایتان در دنیا و آخرت ندارد. تنها سودی که برایتان دارد، این است که نشستهاید، زحمت کشیدهاید و عالِم شدهاید که آسمانها چیست، زمین چیست، ابر و باد و کشتیها چه هستند. این حرکتی به شما نمیدهد! «لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» یعنی شما همۀ این موجودات را مَرکب عقل برای حرکت بهسوی من قرار میدهید. این فلسفۀ آیات قرآن کریم و فلسفۀ اندیشۀ در عمل و کار خدا در این عالَم خلقت است. «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» این را میفرماید.
-لزوم مراجعه به اهل خِبره
بعد در جای دیگر قرآن میگوید: از آدمِ دانای به این مسائل که خیلی کار کرده است، بپرس. حالا من سندهایم در زمینۀ خلقت آسمان و زمین که از زبان ائمه طاهرین است، در دسترسم نبود تا از آن بزرگواران نقل کنم؛ از امیرالمؤمنین(ع)، امام صادق(ع)، حضرت باقر(ع)، حضرت سیدالشهدا(ع) و صحیفۀ سجادیه. ائمۀ ما تماشاگرِ بینظیری نسبت به عالَم هستی بودند. با اینکه در مدینه مدرسه و دانشگاهی نبود و از این علوم هم خبری نبود، با وجود اینکه در خانه نشسته بودند، جهان را تماشا میکردند و اخبار جهان را با تماشا میگرفتند و به شاگردانشان میگفتند.
رسالۀ کوچکی به نام «توحید مُفضَّل» است که چند بار چاپ شده و در جیب هم جا میگیرد. اگر این کتاب را در کتابفروشیها دیدید، بخرید، بخوانید و ببینید که امام صادق(ع) گوشۀ مدینه دربارۀ طبیعیاتِ عالَم، چه مطالبی را بیان کردهاند که این مطالب بعد از 1500 سال، کهنه که نشده هیچ، بلکه نوترینِ مطالب و قوی و ریشهدار است. اینها در اختیار من نبود، مجموع کتابهایم قم بود و من آن مقداری که در اختیارم بود، برایتان نوشتم که واقعاً عقل را دیوانه میکند!
در بیان عظمت آفرینش آسمانها و زمین
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» مطلبی که میخواهم بگویم، مربوط به هفتآسمان نیست، بلکه از همین منطقۀ نزدیکِ بالای سرمان است. همین منطقۀ نزدیکی که میتوانیم با چشم هم ببینیم؛ البته بهصورت ابر سفیدی که قبلاً مردم ایران به آن «راه مکه» میگفتند و در علوم آن را «راه شیری» میگویند و در اصطلاح علمی، «کهکشان» گفته میشود.
ولی اگر مقداری بالاتر بروند یا با تلسکوپهای قوی ببینند، مشاهده میکنند این ابر سفید، ترکیبی از میلیاردها منظومۀ شمسی است. هرکدام از این میلیاردها، یک خورشید دارد که گاهی چند صد برابرِ خورشید ماست، با سیاراتی که مجذوبش هستند و خودشان یک منظومۀ مستقلی را تشکیل دادهاند. منظومۀ شمسی ما در گوشۀ این راه شیری قرار دارد که فاصلۀ سیارات این منظومه با خورشید، خیلی اعجابانگیز است!
مثلاً مریخ فاصلهاش با خورشید تا جایی است که کمتر از یک سال میتواند دور خورشید بگردد و باید بگردد؛ یعنی میلیاردها سال است که خدا آن را گردانندۀ به دور خورشید قرار داده است. بعد زمین است که در 365 شبانهروز، یکبار میچرخد و آخرین سیارۀ خورشید، پلوتون است که هر 83 سال یکبار میتواند دور خورشید بچرخد. خورشید و سیاراتش با این فاصلههای عظیم، گوشۀ بازوی کهکشان است و از این منظومهها میلیاردها در عالَم شناور هستند؛ «وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» تازه این بازوی کهکشان است.
دانشمندان تا جایی که توانستهاند با تلسکوپها بشمارند، متوجه شدهاند که فقط بازوی کهکشان سیصدمیلیون ستارۀ نورانی دارد! خودِ بازو، نه همۀ این راه شیری!
این کهکشان که نزدیکترینِ آنها به زمین است و ما در بازویش قرار داریم، یکی از مجموعههایی است که تا حالا سیمیلیون عددش کشف شده است؛ یعنی سیمیلیون کهکشان کشف شده که یکی از آنها همین راه شیری است. امروزیها محاسباتی دارند که من این را در فرمایشات امام صادق(ع) دیدهام؛ بهتآور است! اینها در بعضی محاسباتشان نوشتهاند که خورشیدِ ما در مقابل خورشیدهای دیگر که یکمیلیون و دویستهزار برابر حجم زمین است، مانند یک دانۀ اَرزن در مقابل یک هندوانه است!
امام صادق(ع) میگویند: کلِ آسمانِ اول در برابر آسمان دوم، مانند یک حلقۀ در از درهای قلعههای قدیمی است؛ آسمان دوم نسبت به سوم و همین طور تا آسمان ششم نسبت به هفتم که مثل یک حلقۀ کوچک هستند. چه خبر است! این چه قدرت، رحمت و ارادهای است! این چه خدایی است! این چهکار، فعل و صنعتی است!
برادران، خواهران! حجم عالَم را نگاه کنید؛ سیمیلیون که در دانشِ امروز میگویند فاصلۀ بین هر کهکشانی، دومیلیون سال نوری است؛ یعنی اگر شما از لبۀ کهکشان اول تا لبۀ کهکشان دوم، با فضاپیما و ثانیهای (نه دقیقه بلکه ثانیهای) سیصدهزار کیلومتر بروید (هر دقیقه شصتثانیه است؛ شصت تا سیصدهزار کیلومتر که با سریعترین فضاپیما بروی)، دومیلیون سال بعد به لبۀ کهکشان دوم میرسید! حالا سیمیلیون کهکشان به همین شکل در عالم هست و این سیمیلیون کهکشان، ثانیهای چهاردههزار میل از همدیگر دور میشوند. حجم عالم را ببینید چقدر است که میلیاردها سال است هر ثانیه، این کهکشانها چهاردههزار میل از هم دور میشوند!
برادرانم، خواهرانم! به قرآن یقین کنید. این آیه در قرآن است که میگوید: عوالم را با قدرتم خلق کردم؛ حرف برای 1500 سال پیش است: «وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ»(سورۀ ذاریات، آیۀ 47) و دائماً هم گسترشش میدهم. ظرف این جهان چیست که سیمیلیون کهکشان، ثانیهای چهاردههزار میل از همدیگر دور میشوند؟ مگر حجم جهان چقدراست؟! «وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» این حرف پروردگار است: تا بههمریختنِ کلِ این نظام در اولِ لحظۀ قیامت، من جهان را پهنتر و گستردهتر میکنم.
خدایا! کار ما چقدر زیبا میشود، دل ما چقدر نورانی میشود، عشق تو در ما چقدر عاطفی میشود اگر خودت محبت کنی و خودت را به ما بشناسانی؛ ما نمیدانیم که تو چهکسی هستی. این دعای ائمه و ظاهراً دعای پیغمبر است: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ» خدایا! خودت را به من بشناسان؛ من بدانم تو که هستی و چهکار کردهای؛ بدانم از زمانی که عالَم را ساختهای تا حالا که معلوم نیست چند میلیارد سال میشود، مدام آن را پهن، گسترده و بزرگتر میکنی. خود ظرفِ این جهان کجاست؟ هر چیزی در این عالم در یک ظرفی است؛ مثلاً ظرف ستارهها فضاست. مجموعِ عَوالم در چه ظرفی است؟ اصلاً فهم این مطلب غیرممکن است.
البته این آخرین حرفی نیست که میگویند: فعلاً از این سیمیلیون کهکشان، دورترینِ آنها فاصلهاش با کرۀ زمین، پانصدمیلیون سال نوری است؛ یعنی شما از کرۀ زمین با یک سفینه، ثانیهای سیصدهزار کیلومتر بهطرفِ این کهکشان حرکت کنید، پانصدمیلیون سال بعد میرسید، چه خبر است؟!
نوشتهاند: منظومۀ شمسی ما فضای اولِ کهکشان است. این منظومه در داخل فضای دوم، مانند یک خال است؛ یعنی خورشید، زمین، مریخ، زهره، عطارد، زحل، اورانوس، نپتون و پلوتون، بدون اینکه فاصلۀ آنها را کم کنید، همگی در فضای دوم بهاندازۀ یک خال است. فضای دوم در فضای سوم، اندازۀ یک خال است و فضای سوم در فضای چهارم هم به همین صورت.
نزدیکترین ستاره به زمین، خارج از منظومه که اسمش را «آلفای سنتوری» گذاشتهاند، چهار و سهدهمِ سال نوریبا ما فاصله دارد. همسایۀ ماست؛ یعنی اگر کسی بخواهد از زمین به ستارۀ آلفای آسمان برسد و ثانیهای سیصدهزار کیلومتر هم حرکت کند، سههزار سال بعد به آن ستاره میرسد.
ما چقدر کوچک هستیم! شما مرد و زن، امشب بیایید حجم خودمان، خلقت خودمان، این چند کیلو استخوان و گوشتمان را با کل جهان مقایسه کنیم؛ عمرمان را هم با عمر جهان مقایسه کنیم. ما اگر عمرمان را با عمر جهان مقایسه کنیم، از بهدنیاآمدن تا مُردنمان کمتر از یک ثانیه است. کوچکیمان نسبت به این عالم چقدر زیاد است!
ای انسانی که در این پنج قاره هستی، به چه دلیل سینه سپر میکنی؟ به چه دلیل میکُشی؟ به چه دلیل اموالِ حقِّ مردم را غارت میکنی؟ به چه دلیل از چند هزار کیلومتر آن طرفِ زمین به افغانستان، عراق و مناطق دیگر میآیی و زن، مرد، دختر، زن حامله و مریضِ بیمارستان را مثل برگ درخت بمباران میکنی، میکُشی و قطعهقطعه میکنی؟! چیزی هم گیرتان نمیآید، خودتان میگویید که ما بیست سال است افغانستان هستیم و چیزی گیرمان نیامده است؛ خودتان میگویید که ما یکمیلیون نفر را در عراق کشتهایم و در جنگ با صدام و بعد از او چیزی گیرمان نیامده است.
این جنسِ دو پا چهکار میکند؟! چهکسی هستی؟ چه هستی؟ چقدر قدرت داری؟ حجمت در مقابل جهان هستی چه اندازه است؟ وقتی کلِ منظومۀ شمسی که تو در زمین آن هستی، در فضای دوم مثل یکدانۀ خال است، در کلِ منظومۀ شمسی، اندازۀ کرۀ زمین از این خال چقدر است و تو از این زمین چقدر هستی؟! میخواهی بزرگ شوی؟ به خدا وصل شو؛ میخواهی مهربان شوی؟ به خدا وصل شو؛ میخواهی پاک شوی؟ به خدا وصل شو؛ میخواهی منبع خیر شوی و دنیای پر خیری پیدا کنی؟ به خدا وصل شو؛ میخواهی یک آخرت آباد پیدا کنی؟ به خدا وصل شو.
دعای پایانی
خدایا! به کرمت، زمینۀ اتصالِ به رحمت، احسان، لطف و آقاییات را در ما ایجاد فرما.
خدایا! خودت، خودت را به ما بشناسان.
خدایا! دعاهای این مردم را در شبهای احیا مستجاب کن.
خدایا! بیماران این مردم و بیماران کرونایی کرۀ زمین را شفا بده.
خدایا! دکترها و پرستارهایی که عاشقانه بالای سر مریضها کار میکردند و خودشان کرونا گرفتند و از دنیا رفتند، با اهلبیت محشور کن.
خدایا! فردا شب ما را راه بده.
خدایا! فردا شب به ما اخلاص بده.
خدایا! دعاهای فردا شب ما را به حقِّ قرآنت مستجاب کن.
خدایا! گذشتگان ما، شهدا و شهدای مدافع حرم را غریق رحمت فرما.