روز بیست و ششم یکشنبه (19-2-1400)
(تهران حسینیه هدایت)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- گذری بر بحث پیشین
- ارزش و کرامت انسان در کلام وحی
- -تشنگی و گرسنگی ابدی در بهشت
- -رضوانالله، صورت آخرتی حقایق الهی
- -گسترۀ بهشت پروردگار
- -بهشت خداوند، مخصوص دو طایفه
- دنیا، پیچیدۀ به انواع بلاها
- -انسان، شجره و نهال پروردگار
- دنیای اهل استقامت، پر از فرشتههای الهی
- تیر زهرآگین بلاها، متوجه دین بندگان
- -سفارش قرآن به استقامت در دین
- -تبعات سنگین حرامخوری
- شجرۀ طیبه، نتیجۀ ماندن در سرزمین تکلیف
- کلام آخر؛ گریههای زهرا(س) در کنار قبر پدر
- -دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
گذری بر بحث پیشین
«إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا»(سورهٔ فصلت، آیهٔ 30) اعتقاد یقینی به ربوبیت پروردگار، یعنی مالکیت مطلق و قدرت مربیگری او در همهٔ عالم و اجزای آن که ما هم یک جزء آن هستیم؛ همچنین اعتقاد به اینکه این مالک و مربی، «اللّه» است و استقامت در راه این اعتقاد، سبب طلوع سلسله حقایقی در دنیای ما هنگام انتقال ما به جهان بعد، برزخ و آخرت ماست. خداوند همهٔ آنها را در چند آیهٔ دنبالهٔ همین «الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا» بیان فرموده است.
ارزش و کرامت انسان در کلام وحی
مجموعهٔ فوقالعادهای در سورهٔ فصلت است که پروردگار عالم همهٔ اینها را برای شخص انسان قرار داده است. به انسان احترام دارد، از انسان تکریم کرده، اصالتاً انسان را باارزش آفریده، استعداد و نیرو به او داده و اقیانوسی هم از رحمت، احسان، لطف، تربیت و ادب در کنار کام او قرار داده است. این هم اقیانوسی نیست که گفته شود «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید»؛ چون اگر وجود انسان به اعتقاد «الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا» وصل شود، تشنگی بینهایتی برای انسان میآید که برای سیرابی از این تشنگی در دنیا و آخرت، مایه قرار داده است. مایهٔ سیرابی در آخرت، ابدی است؛ بدینمعنا که تشنگی با ما هست، ولی این تشنگی در بهشت عین لذت و سیرابشدنش هم عین لذت است.
-تشنگی و گرسنگی ابدی در بهشت
حالا گوشهای از این تشنگی و گرسنگی ابدی را در سورهٔ واقعه ببینید؛ خداوند میفرماید: «وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ»(سورهٔ واقعه، آیهٔ 27) این گروه بعد از مقرّبین که وجودشان میمنت و مبارکی دارد، «فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ × وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ × وَظِلٍّ مَمْدُودٍ × وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ × وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ × لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَة»(سورهٔ واقعه، آیات 28-33) این آب ریزان و میوههای فراوان قطع نمیشود؛ چون تشنگی و گرسنگی شما هم قطع نمیشود و یک تشنگی و گرسنگی الهی است. گرسنگی و تشنگی شکمی نیست! در همین آیات مورد بحث، پروردگار دربارهٔ این آب، میوه و خوراکیهای بهشتی میفرماید: «نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ»(سورهٔ فصلت، آیهٔ 32) پذیراییِ وجود مقدسی است که بسیار آمرزنده و مهربان است؛ یعنی پذیراییکنندهتان در آخرت، خود من هستم که نسبت به شما، هم غفور و هم رحیم هستم.
-رضوانالله، صورت آخرتی حقایق الهی
این اقیانوس ارزشها، حالات و اعمال، صورتی در دنیا و صورتی هم در آخرت دارد. آن صورت آخرتی جلوهٔ همین صورت دنیایی است. مفسّرین بزرگ ما و عرفای شیعه 1500 سال است که در زمینهٔ صورت دنیایی و آخرتی حقایق بحث کردهاند و هنوز هم بحث میکنند. صورت آخرتی حقایق، رضوانالله و بهشت است که دو بار در قرآن، یکی سورهٔ آلعمران و یکی هم سورهٔ حدید با تفاوتی اندک، میگوید: «عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ» پنهای آن بهشت بهاندازهٔ پهنای کل آسمانها و زمین است.
-گسترۀ بهشت پروردگار
شما باید آسمانها را در کتابهای علمی ببینید. جدیداً ستارهای را کشف کردند و در دنیا اعلام هم شد. فاصلهاش یک ستاره از یک جزء آسمان است؛ حالا کدام آسمان، نمیدانیم! فاصلهٔ این ستاره با زمین پنجمیلیارد سال نوری است. در واقع، اگر کسی از زمین با فضاپیمایی سیصدهزار کیلومتر در ثانیه، یعنی سیصدهزار برابر تهران تا مشهد در یک ثانیه، حرکت کند، پنجمیلیارد سال بعد به آن ستاره میرسد. حالا پهنای بهشت چیست؟ قابلمحاسبه نیست! در روایت نقل میکنند: جبرئیل به پروردگار عرض کرد که اجازهٔ حرکت به من میدهی تا از جایی که هستم، طول و عرض بهشت را ببینم؟! خطاب رسید: با قدرت و انرژی این پرهای ملکوتی که به تو دادهام، نمیشود! خداوند چقدر به قدرت و انرژی امین وحی افزود، آنهم روشن نیست؛ نهصدهزار سال پرواز کرد که معلوم نیست به کدام سال، یعنی سال دنیایی یا آخرتی! بعد از خودش پرسید که به کجا رسیدی؟ یکی از کارگردانان بهشت سرش را بلند کرد و گفت: هنوز از حوزهٔ من بیرون نرفتهای.
-بهشت خداوند، مخصوص دو طایفه
خداوند این را برای شما قرار داده، اما برای موجودات زندهٔ دیگر قرار نداده است. برای دو طایفه قرار داده است: انسانها و جنهای «الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» که در بخشهای بعدی میگوید: «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» این را برای شما و جنها قرار داده است. راجعبه مؤمنین جن که بسیار والا و باارزش هستند، سورهٔ مبارکهٔ جن را ببینید. پروردگار از مؤمنین جن در این سوره چه سخنهای زیبایی به میان آورده است.
دنیا، پیچیدۀ به انواع بلاها
حالا سؤال این است: استقامت در برابر چهچیزی است؟ توضیح این استقامت در آیات دیگر و روایات است؛ مخصوصاً در آیات سورهٔ بقره، سورهٔ توبه، سورهٔ فرقان، سورهٔ مؤمنون و سورهٔ معارج. اگر این سورهها در یادتان ماند، همین امروز یا هر زمان که فرصت کردید، ببینید.
منظور استقامت در برابر سختیها، مصائب، بلاها، مشکلات، کمبودها، گرهها و پیچیدگیهاست. استقامت، حوصله و صبر در کنار اینها که به من کمک بدهد با پروردگار بمانم. از او رویگردان، خسته و دلگیر نشوم و به این خاطر، به سعادت دنیا و آخرتم پشتپا بزنم. آیا این امکان ندارد که ما دچار بلا، مصیبت، سختی، مرارت، رنج و مشقّت نشویم؟ قرآن میگوید: نه، نمیشود؛ امیرالمؤمنین(ع) هم میفرمایند: «الدُّنيا دارٌ بِالبَلاءِ مَحفوفَةٌ» این دنیایی که خدا برای شما قرار داده، به انواع بلاها پیچیده است؛ شما نمیتوانید فرار کنید.
آیا نمیشد که این بلاها را برای ما قرار نمیداد؟ نه، نمیشد؛ چون اگر بلاها نبود، ما در چلوکبابخوری، آسایش و خوشی به هیچجا نمیرسیدیم! گول میخوردیم، مغرور و دور میشدیم. هیچ بلاداری در عالم خلقت از بلا، سختی و رنج شکایت نمیکند. شما برای اینکه پای ثمرات یک دانهٔ خیلی سبکی مثل عدس، نخود، ارزن، سیاهدانه و همچنین هستهها مانند هستهٔ زردآلو، پرتقال یا خرما بنشینید، چهکار میکنید؟ آیا اینها را در جعبهٔ آینه یا طاقچهٔ خانه میگذارید؟!
در حقیقت، شما اینها را در وقت معیّن خودش میبَرید، زمین را میشکافید و در زمین میاندازید، با بیل روی آن خاک میریزید و بعد آب میدهید. آب خاک را سنگین میکند، کلی فشار روی این دانه و هسته است، این فشار دانه و هسته را میشکافد. دانه و هسته از یکطرف به داخل زمین ریشه میدهد و از طرف دیگر به بالا شاخه میدهد. زمین را میشکافد و بیرون میآید؛ یک درخت گردو میشود که سالی دههزار تا گردو میدهد؛ یک درخت خرما میشود که سالی دویست کیلو خرما میدهد؛ یک درخت پرتقال میشود که چهل تا جعبه پرتقال میدهد. اگر از لابهلای آن خاکها، گلها، سنگینیها و شکافتهشدن بدن رد نمیشد، چه میوهای، دانهای یا هستهای در دنیا پیدا میشد؟!
اگر همهٔ گندمها در انبار میگذاشتند و درِ آن را هم قفل میکردند، نانی گیر نمیآمد. گندم باید یک جادهٔ سخت مشکلدارِ پرفشار را رد کند که تمام هم روی سرش است تا اینکه یک خوشه بدهد؛ به قول قرآن مجید، آن یکدانه گندم هفتصد دانهٔ گندم به شما بدهد. این هفتصدتا در خوشه، همان یک دانهٔ اولی است که بلا، سختی و مشقّت قبول کرد.
-انسان، شجره و نهال پروردگار
ما نهال خدا هستیم! چه کسی این را میگوید؟ پیغمبر(ص) میفرمایند: شما مانند شجره و نهال پروردگار هستید. این نهال باید در زمین تکلیف کاشته شود؛ بار روزه با تحمل گرسنگی و تشنگی، بار نماز، انفاق، صدقات و حقوق مالی. آدم پول را دوست دارد و دوستی او هم طبیعی است. وقتی میخواهد پول بدهد، باید محبوبش را از خودش جدا بکند و دچار درد فراق بشود.
دنیای اهل استقامت، پر از فرشتههای الهی
این درخت باید سختیهای وظایف، تکالیف و تربیتکردن اولاد مؤمن و صدها رشتهٔ سختی را در سرزمین تکلیف بکشد. «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» آنگاه اینها محل نزول فرشتگان میشوند. ما آنها را در دنیا نمیبینیم، اما اگر اهل همین «قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» باشیم، الآن اطراف ما پر از فرشته الهی است که مأمور ما هستند؛ البته نه مأمور نوشتن پروندهمان. در آیهٔ بعد میگوید: وقتی ما آنها را دیدیم، به ما میگویند که «نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ»(سورهٔ فصلت، آیهٔ 31) ما عاشقان شما بودیم؛ در دنیا دورتان بودیم و در آخرت هم عاشقان شما هستیم.
این آیات سورهٔ فصلت خیلی آیات فوقالعادهای است و اگر آدم به این آیات یقین پیدا بکند، در دل انواع مشکلات به خوشی زندگی میکند؛ یعنی خودش را درختی در سرزمین تکلیف میبیند که برای تبدیلشدن به شجرهٔ طیبه، باید این سختیها و مشکلات را ببیند. لذا وقتی به ائمه میگفتند به ما دعا کنید تا خدا ما را امتحان نکند، میفرمودند این دعا مستجاب نمیشود و ما هم دعا نمیکنیم. بعضی از دعاها بیجاست!
تیر زهرآگین بلاها، متوجه دین بندگان
-سفارش قرآن به استقامت در دین
تیر سهشعبهٔ این مشکلات و سختیها گاهی متوجه بدن، گاهی متوجه مال، گاهی متوجه اولاد و گاهی متوجه مغازه و کارخانه و زمین کشاورزی است؛ اما بدترین تیر زهرآگین بلاها متوجه دین است. خدا در قرآن میفرماید: «اِسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ»(سورهٔ جن، آیهٔ 16) این که در دین استقامت کنند و نگویند اگر بخواهیم کنار امیرالمؤمنین(ع) زندگی کنیم، آنچه از مال دنیا گیر ما میآید، یک نان و خرما یا نان و نمک است. سفرهٔ ما قناعت و محدود است! اگر علی را رها بکنیم و پیش معاویههای تاریخ برویم، نان ما در روغن است و از سختی و خجالت زن و بچه درمیآییم. خوردن پول ستمگران، پول حرام، پول ربا، غصب، رشوه و اختلاس برای درآمدن از سختی مال، یعنی بخش سختی از جهنم را وقف خود کردن.
صبر کن و از علی(ع) قهر نکن؛ خانم، از زهرا(س) قهر نکن و نگو اگر من بخواهم کنار زهرا(س) بمانم، نامحرم نباید مرا بیند و به شهوات حرام مردم خدمت کنم! من باید روی و موی خودم را از نامحرم بپوشانم و این محدودیت برای من سخت است؛ بگذار شبیه زنان تلاویو، واشنگتن، لندن، آلمان و... بشوم و خوش باشم. چقدر سختی و گرمای تابستان و چقدر مشکل را زیر این حجاب تحمل کنم؟! اگر بخواهم راحت بشوم، باید صدیقهٔ کبری(س) را رها کنم و بگویم تو را نمیخواهم؛ فرهنگ تو برای منِ زن فشار دارد. فرهنگ آنها به قول خودشان، عشق و راحتی، ارتباط آزاد، مجالس مرد و زن، آرایش کردن و رفتن در خیابانها و همه را جلب خود کردن است؛ اما کنار زهرا ماندن سخت است!
-تبعات سنگین حرامخوری
خانم، دختر! کنار زهرا(س) بمان، خدا، پیغمبر(ص) و فرزندان باکرامتش از تو راضی میشوند؛ چون با زهرا(س) زندگی کردهای، فردای قیامت مورد شفاعت ابیعبدالله(ع) خواهی بود. «سخت است» چیست؟ دینت را میزند! در مقابل سختی و مرارتی که عقیدهات این است در حجاببودن مرارت دارد، استقامت کن تا دینت بماند. به حلال استقامت کن که دچار حرام نشوی. این حرامها تبعات خیلی سنگینی دارد! کتاب «وسائلالشیعه» پانصد سال قبل نوشته شده است و یکی از خدمات بزرگ آیتاللهالعظمی بروجردی، چاپ این کتاب در بیست جلدِ هشتصدصفحهای بود. کتاب بسیار مهمی است که بخش عمدهای از رسالههای مراجع تقلید، نزدیک نود درصد، از روایات وسائلالشیعه برگرفته شده است. امیرالمؤمنین(ع) در وسائلالشیعه از قول رسول خدا(ص) نقل میکنند: «يَا عَلِيُّ دِرْهَمٌ رِبًا أَعْظَمُ مِنْ سَبْعِينَ زَنْيَةً كُلُّهَا بِذَاتِ مَحْرَمٍ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ» علی جان، بارِ یک درهم (یک قِران یا دو ریال زمان ما) ربا در پروندهٔ انسان، سنگینتر و بزرگتر از هفتادبار زنا با خواهر و مادر است. چرا سختی قناعت را تحمل نمیکنید؟
شجرۀ طیبه، نتیجۀ ماندن در سرزمین تکلیف
در سرزمین تکلیف بمان و سختیها را بکش، رشد میکنی و شجرهٔ طیبه میشوی. ملائکه در دنیا و آخرت عاشق تو میشوند، بهشت را به تو میدهند و پذیراییکنندهٔ بهشتت هم غفور رحیم است. استقامتت در برابر چیست؟ امروز روشن شد که در برابر چهچیزی است.
امیرالمؤمنین(ع) مسیر این استقامت را در برابر انواع مشکلات طی کردند تا فرقشان شکافته شد و خونشان به محراب و لباسشان پاشید. آنگاه با حال عاشقانهای فریاد زدند: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» به همهٔ هدف و مقصدم رسیدم. این دورنمایی از معنای «الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقامُوا» است. 26 روز است که در کنار تکلیف الهی، تکلیفی که سختی دارد و نمیشود گفت سخت نیست، بیخودی نباید فریاد زد و گفت که برای من هیچ سخت نبود! تکلیف یعنی مشکل؛ تشنگی و گرسنگی دارد. از ده مسئله در روز ماه رمضان باید کنارهگیری کرد و خیلی مواظب بود. این سخت است؛ اما پیغمبر(ص) میفرمایند: یکی از درهای بهشت که اسمش ریان است، وقف روزهداران است. دنبالهٔ آیات و مطالب آیات، انشاءالله در جلسهٔ بعد.
کلام آخر؛ گریههای زهرا(س) در کنار قبر پدر
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ مِصباحُ الْهُدی، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، اَلسَّلامُ عَلَیک یا بابَ نِجاةِ الْأمّة، اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَةِ اللهِ الْوَاسِعَة».
روزهای آخر عمرشان خانمهای اقوامش به دیدنشان آمدند و گفتند: دختر پیغمبر! هم به عیادت آمدهایم و هم اینکه اگر کاری برای خانه داری، کارهای خانه را انجام بدهیم. حضرت فرمودند: برای خانه کاری ندارم؛ این دوسه روز برای بچههایم و علی نان پختم و لباسهایشان را شستم که بعد از مرگ من کاری نداشته باشند. حالا که خودتان دلتان میخواهد کاری برایم انجام بدهید، چند روز است از این بستر بلند نشدهام، دلم برای پدرم تنگ شده و نمیتوانم تنها راه بروم. مگر در هجدهسالگی چقدر بلا سرت آمده بود! فرمودند: زیر بغل مرا بگیرید و تا کنار قبر پدرم ببرید. وقتی چهار پنج قدم آوردند، فرمودند بگذارید کمی بنشینم، نمیتوانم راه بیایم. کمی نشستند، دوباره زیر بغلشان را گرفتند و آوردند. همین که چشمشان به قبر پدرشان افتاد، خودشان را روی قبر انداختند و گفتند: «رُفِعَتْ قُوَّتِی وَ خَانَنِی جِلْدِی وَ شَمَتَ بِی عَدُوِّی وَ الْکَمَدُ قَاتِلِی یَا أَبَتَاهْ». دختر پیغمبر، روی قبر بابا چهکار کردی؟ من از قول این مردم از شما میپرسم: شما یک قبر بیشتر ندیدی، اما دخترت زینب(س) چهکار کرد، وقتی بدن قطعهقطعهٔ ابیعبدالله(ع) را دید.
-دعای پایانی
خدایا! با این مطالبی که اعلام میکنند و میگویند بیشتر استانها از قرمز بودن درآمده است و مرگومیر بیماران از صدتا کمتر میشوند، معلوم میشود دعاها و گریههای این مردم را قبول کردهای؛ خدایا! باقیماندهٔ این بیماری را هم از سر شیعیان دنیا و هم از سر همهٔ مردم دنیا بردار.
خدایا! طاقت تحمل امتحانات، مشکلات و بلاها را به ما مرحمت فرما.
خدایا! به حقیقت صدیقهٔ کبری(س)، ما را اهل استقامت قرار بده.
خدایا! حیات و مرگ ما را حیات و مرگ محمد و آلمحمد قرار بده.
ای خدا! به حقیقتت قسم، فرج ولیّ ما را برسان و دنیا را با دست او از مشکلات نجات بده.
خدایا! ماه رمضان دارد تمام میشود، تمام گذشتگان ما را غریق رحمت فرما.
خدایا! این دو سه شب هم ما را بپذیر و دعاهایمان را مستجاب کن.