جلسه سوم چهار شنبه (10-6-1400)
(قم جلسه مجازی)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
سودرسانی بنده با عمل به هشت خصلت الهی
در جلسات گذشته، سخن در رابطهٔ با روایت بسیار مهمی از رسول خدا(ص) بود که حضرت در این روایت، هشت خصلت از اصول اخلاقی را بیان فرمودند. اصولی که اگر فرد، خانواده و جامعه به آن جامهٔ عمل بپوشانند، خیر دنیا و آخرت را تحصیل میکنند. عملکننده با عمل به این هشت اصل عظیم اخلاقی و انسانی، یقیناً به معدنی از ارزشها، خیرات و کرامات تبدیل خواهد شد و انسان بسیار بسیار مفیدی در جامعه و خانواده خواهد بود. در رابطهٔ با وجود مبارک حضرت مسیح(ع) که به قدرت پروردگار در گهواره سخن گفت، یکی از سخنانش این بود: «إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا × وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا»[1] خداوند متعال مرا مبارک قرار داده است. فردی از امام صادق(ع) پرسید که معنای «مُبَارَكًا» در این آیه و این که عیسیبنمریم(ع) در گهواره اعلام میکند «خدا مرا مبارک قرار داده»، به چه معناست؟ امام ششم کلمهٔ مبارک را اینگونه معنا کردند: «اَیَّ نَفّاعاً»[2] مبارک بهمعنای بسیار سوددهنده و سودرسان است.
اگر ما بخواهیم در حد ظرفیت و گسترهٔ وجود خودمان، نمونهای از حضرت مسیح(ع) برای خودمان، خانوادهمان و جامعهمان شویم، با عملکردن به این هشت خصلت بیانشدهٔ در روایت رسول اکرم(ص) و راستهٔ به این هشت خصلت شویم، برای همه بسیار سودمند میشویم. بهتدریج هر یکی از هشت خصلت را انشاءالله توضیح و شرح میدهم.
پروردگار، روشنکنندۀ نور در قلب بندگان محبوب
آنچه در این روایت باید خیلی مورد توجه همهٔ برادران، خواهران و شنوندگان قرار بگیرد، جملهٔ اول روایت است که پیغمبر(ص) میفرمایند: «إذا أحَبَّ اللهُ تَعالى عَبداً، ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ»[3] هرگاه خداوند، آن ذات مستجمعِ جمیعِ صفاتِ کمال، بندهای را مورد محبت خودش قرار بدهد و بهعبارت سادهتر، انسانی را دوست داشته باشد، بهسبب این دوستی، محبت و رابطهٔ رحیمانه و مهربانانه، هشت خصلت را به او الهام میکند. در واقع، چراغ این هشت خصلت را در قلبش که چراغدان نور پروردگار است، روشن میکند و انسان بر اساس آن نور به حرکت مثبتی دست میزند تا خود را به این هشت خصلت عالی اخلاقی برساند و به این هشت خصلت دانا شود، بفهمد و معرفت پیدا کند. بهدنبال معرفت نیز، هشت خصلت را اجرایی کند؛ چون وقتی این نور به قلب بتابد، شوق و عشق و محبت انسان برای دنبالکردن این هشت خصلت، آتشین میشود و انرژی عجیب معنوی و ملکوتی به او دست میدهد که این هشت خصلت یادگرفته را عملی کند. علاوهٔ بر نور قلبش، در ظاهر هم نور الهی را در همهٔ وجودش طلوع بدهد.
انسان، بالاترین و پرفروغترین مطلعالفجر الهی
اهل دل، اولیای الهی و عارفان آگاه حرف جالبی دارند که این است: منظومهٔ شمسی خورشید از هر کجا در این جهان طلوع میکند، آن نقطهٔ طلوع به مطلعالفجر، محل طلوع سپیده و نور تعبیر شده است. این بزرگواران میفرمایند که هیچ مطلعالفجری بالاتر، باارزشتر، مفیدتر و پرفروغتر از وجود انسان نیست. انسان مطلعالفجر الهی است که توحید، نبوت، ولایتِ اولیای الهی و ارزشهای الهی از این مطلعالفجر طلوع میکند. این بالاترین مطلعالفجر در جهان آفرینش است. پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: «إذَا دَخَلَ النّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ وَانْشَرَحَ»[4] وقتی نور وارد قلب میشود، قلب گسترده شده و برای گرفتن فیوضات الهیه باز میشود. این هشت خصلت جداً از فیوضات پروردگار عالم به عبدش است؛ چنانکه پیغمبر(ص) میفرمایند: «ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ» خداست که این هشت خصلت را به بندهاش الهام میکند و این الهام وقتی است که خدا بندهاش را دوست داشته باشد، به او محبت داشته باشد و عبد محبوبالله شود.
محبوبیت نزد پروردگار، نیازمند علل و شرایط
ما باید ببینیم که آیا انسان به همین سادگی، بدون علل و اسباب و شرایط، محبوب خدا میشود؟ قرآن مجید و روایات اهلبیت(علیهمالسلام) جواب میدهند که انسان همینطور بدون شروط، علل و وسایل، محبوب خدا نمیشود و باید سلسله حالات، اعمال و اخلاق از انسان ظهور کند تا انسان محبوب حق بشود. این علل، وسایل و اسباب معنوی را باید از قرآن مجید و روایات جستوجو کرد که چه مسائلی باعث میشود انسان محبوب خدا شده و به این الهام الهی وصل شود تا این هشت خصلت در او معرفتاً و عملاً ظهور کند.
-انفاق برای خدا و در راه خدا
در سورهٔ مبارکهٔ بقره میخوانیم: «وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[5] چه آیهٔ عجیبی است! معنای ظاهری آیه این است: از تمام نعمتهایی که به شما عطا کردهام، برای خدا، در راه خدا و به عشق خدا انفاق کنید. «نَفْق» مفرد انفاق و بهمعنای خلأ است. تونل در زبان عربی «نفق» گفته میشود؛ یعنی جایی که خلأ ایجاد کردهاند. وقتی کلمهٔ «نَفق» از نظر ادبیات عرب برای اضافهکردن حرفی به این کلمهٔ ثلاثی مجرد به باب افعال برده میشود، «انفاق» بر وزن اِفعال، اِکرام و اِعمال میشود. در واقع، آیه میگوید خلأها را پر کنید؛ خلأ مالی، آبرویی، اقتصادی و اخلاقی مردم، چالهٔ مشکلات و چاه دردمندیهایشان را پر کنید. این معنی انفاق است. در این آیه، انفاق متوجه ثروت انسان است. ثروت پول، متاع، مِلک، زمین، طلا و نقره است.
«وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ» در راه خدا، برای خدا و به عشق خدا، آنچه از نعمت به شما عطا کردهام، انفاق کنید؛ دست دردمند را بگیرید. به مریض ندار برسید. به بیخانه رسیدگی کنید. به بدهکار توجه کنید. به آن مرد و زنی که آرزو دارند دخترشان را شوهر بدهند و جهیزیه ندارند یا به آن خانوادهای که میخواهند پسرشان را زن بدهند یا به کاسبی که خرج سالش بیش از درآمد سالش شده، انفاق کنید. فرقی نمیکند، هر کسی که درآمدش کمتر از هزینهاش است، مورد این آیهٔ شریفه است؛ اگرچه خانه و ماشین داشته باشد. ممکن است آدم صاحبِ خانه و مرکب باشد؛ اما امسال کسبش نچرخیده و تعطیلی زیادی به او خورده، گرفتار شده است. همچنین به افراد مستأجر که درآمدشان بر اثر تعطیلیها خیلی کم شده و بار سنگین اجارهٔ خانه بر دوش آنهاست، نگران و مضطرب هستند که نکند بیرونشان کنند، به اینها انفاق کنید. اگر ثروت شما بیش از نیاز زندگیتان است و درآمد بالایی دارید، حبس نکنید که دلها بسوزد، آبروها بر باد برود و مشکلات برای مردم ایجاد شود. انسانوار، بااخلاق، باعاطفه و محبت با ثروت برخورد کنید! تا زمانی که زنده هستی، ثروت در اختیار است و بعد از مرگ، این ثروت به چه درد انسان میخورد که هزاران ثروت سنگین دیناری، درهمی، طلایی، نقرهای و پول نقد برای انسان بماند و خودش بمیرد!
با این ثروت میتوانی کارهای خیر و باعظمتی انجام دهی که پروندهتان، حتی بعد از مرگ هم برای ثبت پاداشهای الهی باز باشد. خدا در قرآن میفرماید: «وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ»[6] آثار مثبتی که از شما میماند، پای شما نوشته و حساب میشود. شما دردی را درمان یا مشکلی را حل کن، گرفتاری را نجات بده، دهتا زندانی را آزاد کن، حتی وصیت کن که از ثلث باقیماندهٔ ثروتت کار خیر انجام دهند؛ طبق آیهٔ شریفهای که از سورهٔ یس قرائت کردم، اینها در پروندهات دائمی میشود. پیغمبر(ص) میفرمایند: عمل انسان با مرگش قطع میشود، مگر چند عمل: کتاب مفیدی نوشته باشد، درختانی را کاشته باشد، آبی را جاری کرده باشد، فرزند شایستهای را از خود بهجا گذاشته باشد، چاه آبی را در منطقهٔ بیآبی حفر کرده باشد؛ اینها بعد از مرگ او ماندگار است و کسانی که از باقیگذاشتههای او سود میبرند، مرتب در پروندهاش ثبت میشود. در حقیقت، عمل او قطع نمیشود و نمیبرّد. خودش از دنیا قطع شده، اما آثار اعمالش قطع نشده است.
-هلاکت انسان در چاه بخل
«وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»[7] به دست خودتان خودتان را به هلاکت نیندازید؛ یعنی خودتان را با دست خودتان در چاه بخل نیندازید که شمشیر بخل شما را هلاک میکند. یک نکتهای در اینجا بگویم؛ پیش از انقلاب اسلامی، ما افرادی که در حد خودمان ظلمستیز بودیم و انتقادهای شدید در منابر به حکومت طاغوت میکردیم، اینگونه سخنرانیها و انتقادها عوارض ظاهری مثل زندان، ممنوعیت از منبر، ممنوعیت از رفتن به مکه و مشاهد مشرفهٔ بیرون و گاهی هم شهادت داشت. کجاندیشان و آنهایی که کجفهم در آیات قرآن بودند و در همهٔ شهرها حضور داشتند، به ما نصیحت میکردند و میگفتند شما چرا با طاغوت و ستمگران درگیر میشوید و اینهمه عوارض (تبعید، زندان، محرومیت، ممنوعیت و گاهی کشتهشدن) برای خودتان ایجاد میکنید؛ مگر قرآن نفرموده است: «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ»؟!
آدم کجفهم! چرا کل آیه را با هم مقایسه نمیکنی؟ جملهٔ «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» هیچ ارتباطی با امربهمعروف، نهیازمنکر و ستیز با ستمگران ندارد. مگر حجربنعدی، عمربنحمق خُزاعی، رشید حَجری، میثم تمار، قیسبنمُسهر صیداوی و انسانهای والایی که تکنفره مبارزه کردند و شهید شدند، خودشان را با دست خودشان در چاه هلاکت انداختند؟ اینها چهرههای باعظمتی بودند که امامان زمانشان برای شهادتشان گریه کردند. هیچ امامی هم نداریم که تکنفرههای مبارزهکنندهٔ با ستم را از مبارزه منع کرده و فرموده باشند «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ».
«وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» در این آیهٔ شریفه در رابطهٔ با انفاق است؛ یعنی ترک انفاق، افتادنِ در چاه هلاکت بر اساس بخل است. بخیل، هم در سورهٔ آلعمران و هم در سورهٔ توبه است که دوزخ او را در قیامت خواهد گرفت. «التَّهْلُكَةِ» در آیه این است، نه اینکه امربهمعروف و نهیازمنکر را ترک کن که مبادا گرفتار شوی و به محرومیت بخوری. بعضیها این کجفهمی را از قرآن مجید داشتهاند؛ نه اینکه بین مردم باشند، بلکه بین هم لباسیهای خود ما دقت نمیکردند که قید «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ» به انفاق فیسبیلالله میخورد. با بخل نسبت به ثروت خود، خودتان را به هلاکت و عذاب الهی نیندازید.
-نیکی با اموال و دارایی
«وَ أَحْسِنُوا» با پول، جنس و متاع خودتان، نیکی کنید. نیکیهای بسیاری را میتوان با پول انجام داد. نیکوکاران امت از اوایل غیبت صغری با ساختن مساجد، حسینیهها، درمانگاهها، بیمارستانها، حوزهها و مدارس، همچنین ایجاد بنا برای مستضعفین امت، ایجاد یتیمخانهها برای تربیت اسلامی ایتام، ساختن راه، پل و حمام، به کل امت چقدر نیکی کردند! شما همین الآن هم اگر به مناطق کمآب ایران سفر کنید، میبینید محلهایی را در کویر ساختهاند که آبهای باران در آنجا جمع میشده، روی آن هم یک گنبد آجری یا خشتی ساختهاند تا کاروانهای روزگاران قدیم از این جادهها که میرفتند، به کمآبی نخورند. در واقع، تربیتشدگان مکتب اهلبیت(علیهمالسلام) انواع نیکوکاریها را داشتند.
در پروندهٔ زندگی وجود مبارک حضرت سیدالشهدا و امام مجتبی(علیهماالسلام)، دیگر ائمه و انبیا، نیکوکاریهای اعجابانگیزی را میبینید؛ اینان در نیکیکردن دین کسی را لحاظ نمیکردند و برایشان فرقی نداشت که مستحق تهیدست مشکلدار کیست و متدین به چه دینی است! امام صادق(ع) از سفری به مدینه برمیگشتند و هوا بسیار گرم بود. امام سواره بودند، دیدند یک نفر در بیابان افتاده بود و به قول ما، از تشنگی شدید زبان به لب میزد و نزدیک به مرگ بود. امام صادق(ع) به یکی از یارانشان که پیاده بود و مَشک آبی داشت، فرمودند: عجله کن و دهانهٔ مَشک را کنار دهان این تشنهٔ افتاده بگیر تا آب بنوشد. نزدیک است که از تشنگی نابود شود. عرض کرد: یابنرسولالله! او مسیحی است. امام با رنجش و ناراحتی فرمودند: من به دین او چهکار دارم! میگویم یک انسان تشنه است، به دادش برس. یار امام سریع رفت و آن مسیحیِ تشنه را آب داد.
-پروردگار، دوستدار محسنین و نیکوکاران
آیا آیه ما را مقید کرده است که «أَحْسِنُوا» به مؤمنین، مسلمانها و همکیشان خودمان؟ خیر، آیه میفرماید: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» این یک علت محبوبیت انسان است که آیه میفرماید خدا یقیناً نیکوکاران را دوست دارد. انسان با نیکیکردن در انواع نیکیها به همهٔ افراد، محبوب پروردگار میشود. خداوند به عیسیبنمریم(ع) فرمود: وقتی صبح از خانه بیرون میروی، مانند خورشید باش. خورشید به همهٔ خانهها میتابد و به این کاری ندارد که خانهٔ عبدالله، خانهٔ کافر، خانهٔ منافق، خانهٔ مسیحی، خانهٔ مشرک یا خانهٔ یهودی است. آفتاب به همهٔ خانهها جود و عطا میکند و میتابد. مسیح مانند آفتاب باش!
این که پیغمبر(ص) در اول روایت میفرمایند «إذا أحَبَّ اللهُ تَعالى عَبداً، ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ»، چطوری آدم محبوب خدا میشود؟ یک راهش، نیکوکاری با ثروت، آبرو و قدرت است.
دعای پایانی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ».
خدایا! به حقیقت اولیائت، همهٔ ما، دوستان، اهل مملکت، زن و بچهها و نسلمان را نیکوکار قرار بده؛ یعنی انسانی بشویم که خیر و منفعتمان مثل خورشید به همگان برسد.
خدایا! ریشهٔ این ویروس خطرناک را از کل کرهٔ زمین قطع کن؛ بیماران، مخصوصاً بیماران این ویروس را شفای کامل عنایت فرما.
خدایا! وجود مبارک امام زمان(عج) را دعاگوی ما و زن و بچهها و نسل ما قرار بده.
[1]. سورهٔ مریم، آیات 30-31.
[2]. بحارالأنوار، ج71، ص341.
[3]. المواعظالعددیه، ص336.
[4]. تفسیر قرطبی، ج15، ص247.
[5]. سورهٔ بقره، آیهٔ 195.
[6]. سورهٔ یس، آیهٔ 12.
[7]. سورهٔ بقره، آیهٔ 195.