جلسه ششم شنبه (13-6-1400)
(قم جلسه مجازی)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- گذری بر بحث پیشین
- عامل تباهی سرمایههای وجودی انسان
- پروردگار، دوستدار نیکوکاران
- اهمیت نیکی و احسان در آیات و روایات
- حق بندگان نسبت به ثروت
- پروردگار، مالک واقعی عالم
- نصایح خوبان امت موسی(ع) به قارون
- -آخرتی آباد با استفادۀ درست از ثروت
- -فراموشنکردن نصیب خود از دنیا
- -نیکوکاری با ثروت
- -پرهیز از فساد و تباهی در دنیا
- آتش دوزخ، سرانجام اطاعت از امر شیاطین
- صلاح انسان در اطاعت از امر پروردگار
- دعای پایانی
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».
گذری بر بحث پیشین
سخن در روایت فوقالعاده مهم و باارزشی از وجود مبارک پیغمبر عظیمالشأن اسلام بود. روایتی که هشت خصلت اصولی از خصایل و ویژگیهای اخلاقی را بیان میکند. مطلبی که باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که پیغمبر(ص) در مقدمهٔ روایت میفرمایند: «إذا أحَبَّ اللهُ تَعالى عَبداً، ألهَمَهُ العَمَلَ بثَمانِ خِصالٍ»[1] هرگاه خداوند بندهای را دوست داشته باشد، به انسانی محبت داشته باشد و عاشق شخصی باشد، هشت خصلت را به او الهام میکند. حالا این محبوب خدا یا در کتابها به این هشت خصلت برمیخورد یا از زبان عالم ربانی واجد شرایطی میشنود؛ چون او محبوب پروردگار است، به کمک و یاری خداوند هم اتصال پیدا میکند که عملاً این هشت خصلت بسیار عظیم مفید را با کمال اشتیاق، رغبت و میل تحقق بدهد.
عامل تباهی سرمایههای وجودی انسان
سخن در این است که انسان چگونه محبوب خدا میشود؟ آیا بیعلت و بیسبب؟ اگر انسان بیعلت و بیسبب محبوب خدا میشد، این جمعیت و ملت روزگار ما که حدود هشتمیلیارد نفر هستند، مُلهِم و آراستهٔ به این هشت خصلت میشدند. قریب به اکثریت آنها، این خصایل را ندارند که معلوم میشود محبوب خدا نیستند. ما باید توجه داشته باشیم اگر انسان محبوب خدا نباشد، محبوب دشمنش ابلیس میشود. در واقع، ابلیس علاقه پیدا میکند که تمام سرمایههای وجودی انسان را تباه کند، چنانکه به پروردگار عالم عرضه داشت و قسم هم خورد که «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ× إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»[2] من همه را گمراه میکنم و در جادهٔ ضلالت، شقاوت، پَستی، بدبختی و تیرهبختی قرار میدهم؛ مگر بندگان مخلص تو را که نمیتوانم به آنها دسترسی پیدا کنم. آنها در حصاری از امنیت تو قرار دارند و من هیچ راه نفوذی به آن حصار ندارم.
پروردگار، دوستدار نیکوکاران
ما باید بدانیم که این هشت خصلت، علامت و نشانهٔ محبوبیت در پیشگاه پروردگار مهربان عالم است. آیا محبوبشدن نزد خدا شرایطی دارد؟ یقیناً شرایطی دارد و این شرایط در کتاب خدا، قرآن مجید، بیان شده است. سلسله مسائل بسیار مهم درونی و برونی است که انسان را محبوب پروردگار میکند و در دایرهٔ محبت الهی قرار میدهد. کل آنچه قرآن مجید دراینزمینه بیان کرده، نیکیهای باطن و ظاهر است. در آیهٔ 195 سورهٔ بقره آمده است: «أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»[3] بهطور مطلق امر شده و پروردگار مسائل خاصی را معیّن نکرده است. با همهٔ وجود، اعضا و جوارح، ثروت، متاع، زبان، علم، آبرو و قدرتتان نیکی کنید. اگر نیکی کنید، یقین بدانید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
اهمیت نیکی و احسان در آیات و روایات
پروردگار مهربان عالم نهتنها به نفع و مصلحت انسان امر به نیکیکردن دارد، بلکه شما در آیات قرآن، تبلیغات تمام پیغمبران و موعظهٔ همهٔ آنها ملاحظه میکنید که مردم را «يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ»[4] به نیکی دعوت کردهاند. در روایات اهلبیت(علیهمالسلام) هم زیاد مشاهده میکنید که ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) مردم را به هر نوع نیکیای امر کردهاند. در زبان اولیای الهی نیز میبینید و میشنوید که جامعهٔ انسانی را به نیکی دعوت کردهاند. در قرآن آمده است که خوبان زمان موسیبنعمران(ع) و شخصیتهای دینی و اخلاقی با دلسوزی، مصلحتخواهی و خیرخواهی، قارون بسیار ثروتمند را به نیکی در خصوص ثروتش دعوت کردند و به او گفتند: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَةَ»[5] قارون! با این ثروتت خواهان آخرت آباد باش؛ یعنی این ثروت را حبس نکن و نسبت به این ثروت بخل نورز؛ برای اینکه حبس ثروت و بخل از ثروت، آخرتت را ویران میکند و چیزی جز دوزخ از جهان بعد از تو برجا نخواهد گذاشت. با این ثروتت انفاق و کمک کن و مشکلات مردم را حل کن. از تو کم نمیآید؛ چون ثروت تو دائم در حال تولید است. تو اینهمه ثروت را برای چه میخواهی؟
حق بندگان نسبت به ثروت
از رسول خدا(ص) سؤال شد که حق ما نسبت به ثروت چیست؟ پیغمبر(ص) فرمودند: خانه، مرکب، لباس و خوراک مطابق شأن خودتان. حق شما نسبه به ثروت، این است که این بهرهها را از ثروت ببری؛ اما اضافهاش صدقه، انفاق، زکات و خمس دارد. اگر اینها را نپردازید، شما بخیل و اهل آتش هستید. پیغمبر اکرم(ص) در طواف کعبه بودند که دیدند مردی پردهٔ کعبه را گرفته و دعا میکند. از پروردگار عالم درخواست آمرزش میکند و خدا را سوگند میدهد: الهی! به حق این خانهات سوگند، حاجت و خواستهٔ مرا روا کن. پیغمبر اکرم(ص) درحالیکه طواف میکردند (شانهشان روبهروی کعبه بود که روی ایشان برنگردد و به طواف لطمه بخورد) دست مبارکشان را روی شانهٔ دعاکننده گذاشتند و فرمودند: سوگند بالاتر هم هست، چرا میگویی خدایا! به کعبه و به حق این کعبه سوگند؟ آن سوگند بالاتر را ارائه کن! آن شخص گفت: یا رسولالله! سوگند بالاتر چیست؟ فرمودند: اگر به حقیقت و واقعیت مؤمن هستی، خدا را به حق خودت سوگند بده. «وَ اللَّهِ إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعْظَمُ حُرْمَةً عِنْدَ اللَّهِ»[6] احترام و شخصیت مؤمن از کعبه بیتالله بالاتر است. بهراستی انسان تا کجا عروج میکند که مقام و شخصیتش از کعبه بالاتر میرود!
آنگاه این مرد عرض کرد: یا رسولالله! من عیبی در وجودم هست که نمیتوانم خدا را به حق خودم قسم بدهم. حضرت فرمودند: عیبت چیست؟ گفت: وضع مالیام خوب است، اما بخیل هستم. پیغمبر(ص) او را رها کردند و قدم اول را که در ادامهٔ طواف برداشتند، فرمودند: «الْبُخْلَ فَإِنَّهُ شَجَرَةٌ فِی النَّارِ»[7] بخل درختی در آتش است. اگر بخل در وجود هر کسی باشد، او اهل دوزخ است.
پروردگار، مالک واقعی عالم
حالا مؤمنین زمان موسی(ع) که دلسوز جامعه و خیرخواه بودند، دلشان نمیآمد قارون که از بنیاسرائیل بود، در قیامت دچار عذاب الهی بشود. برای همین خیرخواهی کردند و به او گفتند: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَة» در ثروتی که خدا عطا کرده است، کوشا باش. انسان وقتی بهدنیا میآید، عریان است و مالک هیچچیزی نیست. همان لباسی هم که خانواده به او میپوشانند، مِلک پدر است و نه مِلک نوزاد. روزی هم که ازدنیا میرود، با یک کفن وارد عالم برزخ میشود. پس این وسط، یعنی از ولادت تا مرگ، آنچه به دستش میرسد، مِناللّه، عَطاءاللّه و رزقاللّه است و نباید نسبت به متاع، پول و دارایی خودش احساس مالکیت بکند. انسان در هنگام ولادتش مالک نبود، روز مرگ هم مالک نیست و بین ولادت و مرگ نیز، پروردگار عالم مالک واقعی است و انسان مالک مجازی. در واقع، انسان با اجازه خدا حق تصرف در آن چیزی را دارد که خدا در اختیارش گذارده است. من در ایام نوجوانیام، گاهی که از تهران به قم یا اصفهان میرفتم و دانشآموز یا دانشجو بودم، اشعار خیلی زیبایی پشت کامیونها بود که یک شعرش این بود:
در حقیقت، مالک اصلی خداست ×××××××××× این امانت بهر روزی دست ماست
منظور از امانت، یعنی این ماشین، کامیون و تریلی «بهر روزی دست ماست». این ثروت که بهصورت کامیون است، امانتالله است. خدا آن را به ما عطا کرده و وسیلهٔ تأمین رزق ماست. چرا انسان احساس مالکیت بکند، درحالیکه مالک نیست؟
توجه ثروتمند در ثروتش باید به مالکیت پروردگار عالم باشد. او باید خودش را جانشین خدا در ثروت، خلیفه و امین خدا بداند و ثروت را بهصورتی خرج کند که خدا طرح داده است. یک راه خرج ثروت، انواع کارهای خیر است که آبادکنندهٔ آخرت است. اگر آدم تا وقتی زنده است، با ثروتش هر کار خیری انجام بدهد، آخرت دست خالی نیست؛ ولی اگر این ثروت را انباشته بکند و بمیرد، مثل روز ولادتش میشود که دست خالی بود و روز مرگ دست خالی رفت. روز قیامت هم چون دستش خالی است، شایستهٔ بهشت نیست؛ چون پاداشی برای او وجود ندارد.
نصایح خوبان امت موسی(ع) به قارون
-آخرتی آباد با استفادۀ درست از ثروت
اینها به قارون گفتند: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَة» خانهٔ آخرت را بخواه! با ثروت میتوان آخرت آباد، بهشت و نعمتهای ابدی ساخت و تولید کرد. تولید ثروت که فقط در دنیا نیست، بلکه تولید آخرتی هم دارد. ثروت محل طلوع رحمت، مغفرت، شفاعت، سعادت، نجات، شخصیت و نهایتاً جنتالله است. آدم با ثروتش درحالیکه مطابق طرح خدا هزینه کند، میتواند رحمت، مغفرت، نجات از عذاب، خوشبختی و سعادت و بهشت را بهدست بیاورد. غافل نباشیم و بیتوجه نباشیم! ثروتمندان با این ثروتی که در اختیارشان است، میتوانند کارهای عظیم آخرتی انجام بدهند. این یک بخش از نصیحت اولیای خدا و خوبان امت موسی(ع) به قارون بود.
-فراموشنکردن نصیب خود از دنیا
«وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» ما به تو نمیگوییم کل ثروتت را خرج کار خیر و نیکوکاری کن؛ چون این گفته درستی نیست و خودت هم از ثروتت سهم داری. سهم خودت را از ثروت پشتسر نینداز و فراموش نکن! این خوبی نیست که کل دار و ندارت را در راه خدا بدهی و خودت معطل، لَنگ، محتاج و نیازمند بشوی و به خانوادهات سخت بگذرد. خدا اجازه نمیدهد! سهم تو از ثروتت، یک خانه، مَرکب، محل کسب، صنعت و کشاورزی، هزینهکردن برای زن و بچهات، پوشاک و خوراک مطابق شأن خودت است؛ اما نه در حد اسراف و تبذیر، بلکه هزینهکردن به اعتدال، عدالت، انصاف و با یک قاعدهٔ درست اخلاقی. «وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» یعنی نصیب خودت را از دنیا فراموش نکن.
-نیکوکاری با ثروت
«وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» موعظهٔ سوم که مورد کلام و بحث هم هست، به او گفتند: با این ثروت کَلان نیکوکاری کن، چنانکه خداوند در حق تو نیکی کرده است. نیکیاش هم همین عطاکردن این ثروت کلان به تو بوده است تا اینگونه هم خودت در حد خودت از ثروتت بهرهمند بشوی و همنوعان خودت را هم بهرهمند کنی. قارون! جواب احسان و نیکی خدا را بده.
چه نصیحتها و موعظههایی! چه آیه عظیم و شریفی! این یک تابلوی ملکوتی و عرشی برای زندگی همهٔ ماست که با آن مقدار ثروتی که در اختیار داریم، خواهان آخرت آباد باشیم، سهم خود را هم برداریم و بقیهاش را نیکی کنیم. ما باید احسان خدا را پاسخ بدهیم و پاسخ به احسان و نیکوکاری خدا، این است که ما هم اهل احسان و نیکوکاری بشویم.
-پرهیز از فساد و تباهی در دنیا
«وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ» و آخرین موعظهشان به قارون این بود: بهدنبال تباهی در مملکت مصر نباش که وسایل عیشونوش حرام را برای خودت، خانوادهات و دوستانت با ثروتت فراهم کنی. مبادا ثروت را هزینهٔ لهو و لعب کنی و با ثروتت تکبر کرده، مغرورانه در بین مردم زندگی کنی و لبخند مسخره به مستحق، فقیر، یتیم، ندار و مشکلدار بزنی. همچنین اگر مستحقی به تو مراجعه کرد، دست رد به سینهاش بزنی. همهٔ این کارها فساد و تباهی است و خدا در سورهٔ بقره میفرماید: «وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الفَسادَ»[8] خدا هرگز فساد، تباهی و فتنه را دوست ندارد.
«إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ» خدا آنهایی را که با ثروتشان فساد، گناه و معصیت میکنند، مجرمانه زندگی کرده و مردم را با چشم حقارت نگاه میکنند، دوست ندارد. خدا آنکه با ثروتش، آبرویش، قدرتش، دانشش و هنرش فساد میکند و هنر و علم را در مسیر معصیت و تباهی قرار میدهد، دوست ندارد.
آتش دوزخ، سرانجام اطاعت از امر شیاطین
برادرانم، خواهرانم و جوانان بزرگوار! خدا، 124هزار پیامبر، دوازده امام، اولیای الهی و مؤمنان راستین، امر به نیکوکاری دارند؛ اما ابلیسیان و شیاطین، امر و فرمان به بدکاری دارند. در قرآن میخوانیم: «الشَّيطانُ يَعِدُكُمُ الفَقرَ»[9] شیطان شما را به فقر تهدید میکند و میگوید اگر ثروتتان را در مسیرهایی هزینه کنید که خدا گفته است، تهیدست میشوید؛ درحالیکه دروغ میگوید! پروردگار عالم در قرآن میفرماید: «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»[10] اگر کسی یک نیکی به پیشگاه من ارائه بکند، من ده برابر برای او قرار میدهم. «لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ»[11] از گامها و فرهنگ شیطان پیروی نکنید؛ چراکه شیطان شما را به شرّ، زیان و نهایتاً، «أُولَئِك يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»[12] این شیاطین و ابلیسیان روزگار، همهٔ شما را به دوزخ دعوت میکنند. اینها علنی نمیگویند ما شما را دعوت میکنیم که جهنم بروید تا حرفشان را گوش ندهید و از آنها بدتان بیاید؛ بلکه شما را به اعمال، صفات و کارهایی دعوت و تشویق میکنند که نتیجهاش آتش دوزخ است.
صلاح انسان در اطاعت از امر پروردگار
عزیزانم! وقتی خدا، همهٔ انبیا، همهٔ امامان، همهٔ اولیاءالله و همهٔ نیکان عالم، امر به نیکوکاری به شما میکنند، عقلاً، شرعاً، اخلاقاً، فطرتاً و انصافاً باید به حرف اینها گوش داد یا به حرف شیاطین و ابلیسیان روزگار؟ خودتان داور هستید، چنانکه پروردگار در قیامت هم خود انسان را به داوری در پروندهاش دعوت میکند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً»[13] قیامت است و به تمام مردم امر میکند که پروندهات را بخوان و خودت داور و حسابگر پروندهات باش. دراینزمینه هم خودتان حسابگر و داور باشید که اگر امر به نیکی خدا، انبیا، ائمه و مؤمنان را گوش بدهید، به صلاح است یا دعوت ابلیسیان را گوش بدهید؟!
ما یک قاضی در باطنمان به نام عقل، خِرد و لُبّ داریم؛ یک لحظه به داوریاش گوش بدهیم و ببینیم در داوری چه میگوید! آیا میگوید به خدا، انبیا و امامان پشت کرده و رو به شیاطین کنید یا به شما میگوید به پروردگار، انبیا، ائمه و اولیا روی بیاورید و به شیاطین پشت کنید و حرفشان را گوش ندهید؟!
دعای پایانی
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ یَا مِصْباحَ الهُدیٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ یَا بَابُ نجَاةِ الاُمَّةِ، السَّلامُ عَلَيْكَ یَا یَا رَحْمَةِ اللّهِ الْوَاسِعَة، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه».
خدایا! در حقیقت، به همهٔ ما و این ملت، خانوادههای ما و نسل ما، توفیق گوشدادن به دستورات خودت، انبیا، ائمه، اولیا و مؤمنان واقعی عنایت کن.
خدایا! لغزشها، کمبودها و خلأهای ما را که بر اثر گناه بهوجود آمده است، با لطف، رحمت، مغفرت و آمرزشت برطرف کن.
خدایا! همهٔ بیماران، بخصوص بیماران کرونایی را شفای عاجل عنایت فرما و دل خانوادههایشان را به سلامت آنها خوش کن.
خدایا! عاقبت همهٔ ما را ختم به خیر بگردان.
[1]. المواعظالعددیه، ص336.
[2]. سورهٔ ص، آیات 82-83.
[3]. سورهٔ بقره، آیهٔ 195.
[4]. سورهٔ آلعمران، آیهٔ 104.
[5]. سورهٔ قصص، آیهٔ 77.
[6]. روضةالواعظین، ج2، ص293؛ بحارالأنوار، ج۶۴، ص۷۱.
[7]. دلائلالإمامة، ص71.
[8]. سورهٔ بقره، آیهٔ 205.
[9]. سورهٔ بقره، آیهٔ 268.
[10]. سورهٔ انعام، آیهٔ 160.
[11]. سورهٔ نور، آیهٔ 21.
[12]. سورهٔ بقره، آیهٔ 221.
[13]. سورهٔ إسراء، آیهٔ 14.