لطفا منتظر باشید

جلسه چهارم سه شنبه (7-10-1400)

(تهران حسینیه آیت الله بروجردی)
جمادی الاول1443 ه.ق - دی1400 ه.ش
11.62 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمد لله رب العالمین، الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین، حبیب إلهنا و طبیب نفوسنا أبی القاسم محمد صلّی الله علیه و علی أهل بیته الطّیّبین الطّاهرین المعصومین المکرّمین».

 

مراتب وجودی قرآن کریم

کتاب خدا چهار مرتبه وجودی دارد؛ یک مرتبه لفظیِ قرآن است که در قدیم با قلم می‌نوشتند که قرآن‌های خطی بود، ولی بیش از صد سال است که این الفاظ را چاپ می‌کنند. این یک مرتبه از وجود قرآن است.

وجود دوم قرآن، وجود مفهومی آن است؛ ما الفاظ قرآن مجید را می‌خوانیم و با کمک ترجمه‌ها و کتاب‌ها، مفهوم آیات شریفه قرآن مجید را وارد ذهن می‌کنیم. گاهی افراد، کل قرآن را وارد ذهن می‌کنند که حافظان قرآن می‌شوند و آن قرآنی که در باطن آنهاست، وجود ذهنی قرآن یا وجود مفهومی قرآن می‌شود.

یک مرتبه قرآن هم، وجود لسانی و زبانی قرآن است و آن این است که من قرآن کریم را باز می‌کنم و طبق دستور دین، وضو می‌گیرم و با طهارت و با زبانم قرآن مجید را می‌خوانم.

یک وجود قرآن هم، وجود عینی یا به عبارت دیگر، وجود عملی قرآن است.

 

مصداق عینی و عملی قرآن کریم در وجود امیرالمؤمنین(ع)

مصداق عینی و اَکملِ قرآن بعد از رسول خدا(ص)، امیرالمؤمنین(ع) است؛ یعنی در وجود امیرالمؤمنین(ع) از آنچه که قرآن دستور داده بود، چیزی خالی نبود. در وجود امیرالمؤمنین(ع) از آنچه قرآن نهی کرده بود، در هیچ جای آن حضرت نبود. این همان وجود عینی و مصداقیِ اکمل است. وقتی با خدعه و حیله عمرو عاصِ مکار و روباه‌صفت، برای پیشگیری از شکست ارتش شام، پانصد جلد قرآن را که با خودشان آورده بودند، به نیزه‌ها بستند و این پانصد نیزه را بلند کردند و مردم شام بر سر ارتش امیرالمؤمنین(ع) داد کشیدند که ما اهل قرآن هستیم، به چه دلیل با ما می‌جنگید؟ بخش عمده‌ای از ارتش امیرالمؤمنین(ع) با شمشیر کشیده، به روی امیرالمؤمنین(ع) برگشتند و گفتند: یا بگو که مالک اشتر و جنگجویان برگردند، یا تو را می‌کشیم!

ملاحظه می‌کنید که عمرو عاص، چه حیله عجیب شیطانی و ابلیسی را بکار گرفت که زمینه کشتن امیرالمؤمنین(ع) و نجات معاویه را با کلاه‌برداری به وسیله قرآن مجید فراهم کرد! امیرالمؤمنین(ع) به مردم فرمود: من قرآن ناطقم، من قرآن عملی هستم، من قرآن عینی و مصداقی‌ هستم، اینها شما را فریب داده‌اند، اینها بر سر شما کلاه گذاشته‌اند! اما باز هم قبول نکردند. این گفتار خود امیرالمؤمنین(ع) است.[1]

 

قطره‌ای از زندگی نورانی علی(ع) در کتب مختلف

حالا شما زندگی وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) را در کتاب‌هایی که درباره زندگی ایشان نوشته شده مشاهده می‌کنید که اگر من بخواهم آدرس بدهم، کتاب‌های بسیاری است. از آن جمله، نُه جلد کتاب که هر جلدی پانصد تا ششصد صفحه است را یک انسان کُت‌شلواری در کشور مصر که چهل سال پیش، رئیس دفتر عبد الناصر ـ رئیس جمهور مصر ـ بود، درباره زندگی نورانی، ملکوتی و عرشی امیرالمؤمنین(ع)، با یک قلم سحرآمیز نوشته است. وقتی انسان از اول این کتاب تا آخرش می‌خواند، گویا با زندگی امیرالمؤمنین(ع) همراه است و قدم به قدم با حضرت پیش می‌رود و این آقای کُت‌شلواری مصری، متخصص نهج البلاغه بود. البته من خبر ندارم و شاید بقیه هم در ایران، آنهایی که این کتاب را دارند بنام «امام علی»، خبر نداشته باشند که آیا این شخص با این معرفتی که به امیرالمؤمنین(ع) داشت، شیعه شد و از مکتب ثقیفه برگشت یا نه؟ من که طبق روایات و آیات قرآن، به نظرم می‌رسد که وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) اگر بنا بود که به نویسنده این نُه جلد کتاب هدیه بدهد، از پروردگار درخواست شیعه شدن او را کرده است و ثقیفه‌ای نمرده است، چون حیف بوده که این آدم ثقیفه‌ای بمیرد! این یک کتاب بود.[2]

یک کتاب تک جلدی که مقداری ساده‌تر است و با فصل‌بندی زیبایی در قبل از انقلاب، یک سرهنگ ارتشی بنام کمپانی نوشته است که بسیار کتاب خوبی است.[3]

کتابی را مرحوم سید حسن صدر که استاد دانشگاه بود و کُت‌شلواری هم بود و من هم ایشان را دیده بودم و پای منبر من هم می‌آمد، نوشته است. چه اسم زیبایی هم برای آن کتاب گذاشته است: «علی مرد بی‌نهایت»؛ یعنی هرچه بخواهیم این مرد را بشناسانیم، فقط یک درصد می‌توانیم او را بشناسانیم و نود درصد باقی می‌ماند که عمر ما کفاف نمی‌دهد.

 

قابل احصا نبودن اعمال نورانی امیرالمؤمنین(ع)

این مضمون در روایات هم آمده است و اهل سنت هم آن را نقل کرده‌اند که پیغمبر(ص) فرمود: علی جان! اگر جن و اِنس نویسنده شوند، تمام درختان عالَم قلم بشوند، تمام آب‌های اقیانوس‌ها و دریاها مرکّب بشوند و بخواهند ارزش‌های وجودی تو را بنویسند، یک ارزش وجودی آن حضرت را ـ که در جلسه قبل شنیدید: «لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ»[4] ـ نمی‌توانند بیان کنند.[5] این یک ارزش است و ما چگونه عبادت ثَقَلین، یعنی جن و اِنس را به قلم در بیاوریم و بعد هم ارائه بدهیم و بگوییم که این تأثیر عملِ چند لحظه‌ای علی بن ابیطالب(ع) بوده است!

نماز شب‌هایی که امیرالمؤمنین(ع) خوانده که قرآن مجید می‌فرماید: هرکس این یازده رکعت را بخواند و قبل از اذان صبح تمام شود، خدا به احدی از ملائکه و جن و بشر خبر نداده که بهره این نماز چه اندازه است! حالا اگر بخواهیم بهره‌های نماز شب امیرالمؤمنین(ع) را جمع کنیم، از کجا جمع کنیم؟ خداوند فرموده که من به احدی خبر ندادم: «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ».[6]

امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر در نیمه‌های شب و در تاریکی شب، به خاطر خدا، فقط یک قطره اشک از چشم بنده مؤمن و متضرّع پروردگار بریزد ـ روایاتی را که بنده می‌گویم، به خاطر شما در مهم‌ترین کتاب‌ها می‌بینم و در می‌آورم. از کتاب‌های پیش پا افتاده در طول عمر خودم در بالای منبر نقل نکردم. باید منابع اصیل شیعه را ببینم و روایت را از آنها بگیرم و برایتان بیاورم که هم عمر شما هدر نرود و هم برای شما شادی‌آفرین باشد و هم دلگرم‌کننده باشد ـ حضرت فرمود: اگر یک قطره، نه دو تا یا سه قطره و نه ریزش اشک؛ بلکه اگر یک قطره اشک در تاریکی شب برای خدا ریخته شود که حالا یا از عشق به خداست و یا از خوف خداست، در برابر عظمت خدا فرقی نمی‌کند. یکی گریه می‌کند، چون عاشق است! یکی گریه می‌کند، چون خائف است! یکی گریه می‌کند، چون امیدوار است! یکی گریه می‌کند، چون شاد است! ما چند جور گریه داریم، این نوع گریه‌ها وقتی به پروردگار وصل بشود، بهره‌اش بسیار عظیم است.

امام صادق(ع) می‌داند که برای ما می‌گوید، چون ائمه(ع) و انبیاء(ع) که نمی‌خواستند سر مردم را کلاه بگذارند و نیازی به مردم نداشتند؛ چراکه جهان مثل حلقه انگشتر در دست انبیاء(ع) و اولیای الهی بود. اینها فقط می‌خواستند مردم را هدایت کنند و به خدا دلخوش کنند و آنها را شاد و امیدوار سازند. اگر یک قطره اشک از چشم مؤمن در شب تاریک برای خدا از چشم بیرون بیاید، امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر فرشتگان این یک قطره را بگیرند و در هفت طبقه جهنم بیندازند، کل آتش جهنم را خاموش می‌کند.[7]

مگر می‌شود عمل امیرالمؤمنین(ع) را ارزیابی کرد؟ امیرالمؤمنین(ع) قرآن مجسم است، قرآن انسانی است. امیرالمؤمنین(ع) قرآن مصداقی است. امیرالمؤمنین(ع) قرآن عینی است. کجای وجود ایشان را می‌شود ارزیابی کرد؟ او وجود عینی قرآن بود.

 

حق معنوی مؤمنان نسبت به اعمال یکدیگر

اگر کسی مثل شما، چون من به شما یقین و اطمینان دارم و شما را در همه جای ایران که پای منبر می‌آیید دوست دارم، گرچه شما را نشناسم، ولی امید دارم به این محبتی که به مردم مؤمن دارم، این محبت در قیامت دست مرا بگیرد، چون یک حالت بسیار با ارزشی است. این محبت، حق معنوی ایجاد می‌کند. در روایت دارد که در روز قیامت به شخصی می‌گویند که جاده باز است برو به جهنم، برای اینکه خوبی‌های تو کفاف نجات تو را نمی‌دهد و ضعیف است و بدی‌های تو بیشتر است! امام صادق(ع) می‌فرماید: هرچه که مرد مؤمن و زن مؤمن از زمان حضرت آدم(ع) تا قیامت آمده‌اند، همه دست‌هایشان را به طرف پروردگار بلند می‌کنند و می‌گویند: خدایا! این فرد را به جهنم نبر، برای اینکه این شخص عادت داشته که در بین راه، در خانه، در شب و نصف شب از تو یک درخواست بکند و آن این بود که به ما هم رسیده است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ»؛[8] این آدم به کل ما مردان و زنان مؤمن، از زمان آدم تا قیامت دعا کرده و دعایش هم در حق ما مستجاب شده است و خیلی از ما را به دعای او آمرزیدی! خطاب می‌رسد: ای فرشتگان! مؤمنین از من درخواست نجات این شخص را کردند، مؤمن پیش من آبرو دارد، او را برگردانید تا به بهشت برود، چون نسبت به هر چه مرد مؤمن و زن مؤمن است حق پیدا کرده است.

 

اهمیت زیارت و دعا به نیابت از کل موجودات

اگر بخواهیم این دعا را کامل‌تر بکنیم، در دعای ابوحمزه ثمالی که دعای سحرهاست، ببینید که درخواست امام زین العابدین(ع) چقدر فراگیر است: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ»‏، سپس دعا را ریز می‌کند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِيرِنَا وَ كَبِيرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا»،[9] چقدر کامل است! حضرت در سحرهای ماه رمضان اشک می‌ریزد و می‌گوید: خدایا! کُلفَت و نوکرهای ما را هم در این سحر بیامرز! من هم از امام چهارم یاد گرفتم که شب‌های احیاء، همه را اسم می‌برم؛ حتی معتادهای افتاده زیر پُل‌ها و روی مقوّاها را دعا می‌کنم. خدا جواب می‌دهد و چه بسا ـ ما که آنها را نمی‌شناسیم ـ با همین «آمین» شما، معتاد نجات پیدا بکند و خدا آنها را نجات بدهد!

من در جنوب خراسان در تربت حیدریه که نزدیک به 34 یا 35 فرسخ تا مشهد فاصله دارد، یک روز نزدیک ظهر از آنجا رَد می‌شدم، نمی‌دانم کجا می‌رفتم! می‌خواستم به شهر دیگری بروم، با خودم گفتم که اول امام جمعه شهر را ببینم و بعد بروم. ایشان از قبل با من رفیق بود، پیرمرد عالِم و مجتهدی بود. درب منزل ایشان باز بود، به داخل منزل رفتم، وقتی مرا دید خیلی خوشحال شد، من هم خوشحال شدم. پرسید: کجا می‌روی؟ گفتم: فلان شهر! گفت: بمان! گفتم: نمی‌توانم! گفت: اینجا بمان و هفت ـ هشت شب منبر برو! گفتم: می‌آیم، ولی الآن معذور هستم. بعد گفت: حالا که می‌خواهی بروی ـ ایشان در نجف درس خوانده بود ـ من عاشق ابی عبدالله(ع) هستم، یک روضه برای من بخوان تا من سیر گریه کنم و بعد برو!

چرا گریه بر ابی عبدالله ارزش دارد؟ چون امام صادق(ع) فرمود که گریه بر ابی عبدالله(ع) سه تا سود دارد: شما را مورد رحمت خدا قرار می‌دهد، شما را مورد آمرزش پروردگار قرار می‌دهد، مستحق شفاعت ما می‌شوید.[10]

گفتم: چشم! ـ چون من روضه‌خوان هستم و خوش ندارم که لقب دیگری به من بدهند. به همه مجالس و یا به کتاب‌هایی که از من چاپ می‌شود سفارش کردم که لقبی برای من ننویسید. امضاهای من هم در کتاب‌های جدیدم «الاحقر» و اینها نیست؛ بلکه «روضه‌خوان حضرت سید الشهدا(ع)» امضای من است ـ روضه خواندم و ایشان هم خیلی گریه کرد. وقتی تمام شد، گفتم: بروم؟ گفت: نه، صبر کن تا مطلبی را به شما یاد بدهم، بعد برو. گفتم: بفرمایید!

چقدر خوب است که آدم از این مؤمنان، شیعه‌ها، بازاری، اداری، کوچه‌ای، خیابانی، آخوند و طلبه، چیزی یاد بگیرد، چون همه علم که پیش یک نفر نیست، علم در همه جا پخش است و مثل باران می‌ماند که یک مقدار به من رسیده، یک مقدار به شما و مقداری هم به آن روحانی، مقداری به آن بازاری، مقداری به آن اداری، مقداری به طلبه و مقداری هم به آن دانشگاهی می‌رسد. اگر آدم زرنگی کند و در ملاقات‌ها بگوید: برای من چیزی بگو! چیزهای خوبی می‌گویند که اگر آدم یادداشت کند، خیلی خوب است. من خیلی از مطالب را یادداشت کرده‌ام، چون مطالب زیادی از این طریق، نصیب انسان می‌شود. گاهی در شهرهایی که بخش کشاورزی وجود دارد و فاصله کمی با دهات‌های اطراف دارند، به بیل‌بدست‌ها، به کلنگ‌بدست‌ها، به دهاتی‌ها، به کشاورز بی‌سواد می‌گویم که به من چیزی یاد بدهید، آنها چیزهای خوبی را تا حالا به من گفته‌اند!

آن پیرمرد عالِم به من گفت: چیزی به شما یاد می‌دهم، بعد برو! گفتم: بفرمایید! گفت: من هر وقت از این شهر به حرم مطهر امام هشتم(ع) برای زیارت می‌روم، وقتی وارد حرم یا اطراف حرم می‌شوم، اگر خلوت باشد به قسمت پیش روی مبارک می‌روم و اگر شلوغ باشد مزاحم هیچ کسی نمی‌شوم و جای هیچ کسی را تنگ نمی‌کنم؛ بلکه در یک گوشه از اطراف حرم، داخل رواق‌ها رو به حضرت رضا(ع) می‌نشینم و مفاتیح را باز می‌کنم و قبل از اینکه وارد زیارت بشوم می‌گویم: خدایا! زیارت می‌کنم امام هشتم(ع) را به نیابت از تمام فرشتگان، به نیابت از همه جن، به نیابت از همه اِنس، به نیابت از کل موجودات زنده‌ای که ما خبری از آنها نداریم، به نیابت از همه انبیاء(ع)، به نیابت از همه ائمه(ع)، به نیابت از همه اولیاء(ع)، به نیابت از همه انسان‌هایی که وارث ندارند و هر شب جمعه چشمشان به این است که چیزی در برزخ به آنها برسد، بعد زیارت را می‌خوانم.

گفتم: خیلی چیز خوبی را به من یاد دادید! حالا من در هر حَرمی که می‌روم؛ چه ایران، چه عراق، همان چیزی که ایشان به من یاد داده را می‌گویم و مقداری هم اضافه می‌کنم و می‌گویم: خدایا! به نیابت از کل کسانی که از زمان طلبگیِ من، به پای منبرهای من آمدند، به نیابت از آنهایی که از من غیبت کردند و مرا اذیت کردند و من هم دلم نمی‌خواهد که در قیامت به گیر من بیفتند، تو آنها را ببخش! من به نیابت آنها هم زیارت می‌خوانم.

آیا می‌دانید خدا چکار می‌کند؟ تعداد موجوداتی که انسان به نیابت از آنها زیارت می‌خواند چند تاست؟ ما الآن بر روی زمین، هشت میلیارد نفر جمعیت داریم، از زمان حضرت آدم(ع) تاکنون چقدر جمعیت آمده و تا قیامت چقدر جمعیت می‌آید؟ چقدر فرشته داریم؟ این را هم برای شما بگویم که خیلی جالب است، در کتاب بسیار با ارزش «کامل الزیارات» که چندین ماه طول کشید تا من این کتاب را ترجمه کردم و مردم هم خوب بردند، چون عاشق ابی عبدالله(ع) هستند، این کتاب درباره گریه بر ابی عبدالله(ع) و زیارت آن حضتر است. امام صادق(ع) می‌فرماید: روزی که حسین(ع) شهید شد، غروب آن روز که غروب روز عاشورا می‌شود، در شب یازدهم، خداوند به هفتاد هزار فرشته امر کرد که بروید حسین مرا در کربلا زیارت کنید، نه از عرش و نه از آسمان؛ بلکه فرود بیایید و به کربلا در کنار قبرش بروید. خوش به حال آنها! در شب یازدهم که هنوز ابی عبدالله(ع) دفن نشده بود، این هفتاد هزار فرشته، به کنار بدن قطعه قطعه آمدند و زیارت کردند. تا چه زمانی باید بمانند؟ تا طلوع خورشید و با طلوع خورشید برمی‌گردند. امام صادق(ع) می‌فرماید: شب بعد، هفتاد هزار ملائکه دیگر آمدند که تا قیامت نوبت به اینها نمی‌رسد و فقط یک بار نوبت آنها می‌شود. حالا عدد فرشتگان را ببینید که چقدر است که از زمان شهادت، شبی هفتاد هزار فرشته به زیارت آن حضرت آمدند و هرگز تا قیامت، دوباره نوبتشان نمی‌شود![11]

بنابراین، چقدر خوب است که زیارت را به نیابت از کل و دعا را هم برای همه بکنیم. دوباره حدیث را بخوانم تا یادتان بماند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِمَاتِ الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَهُمْ بِالْخَيْرَاتِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا»؛ این «حَیِّنَا» یعنی آنهایی که با ما پیوند دارند. «الْأَحْيَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ»؛ یعنی همه انسان‌ها. «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَيِّنَا وَ مَيِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا، ذَكَرِنَا وَ أُنْثَانَا، صَغِيرِنَا وَ كَبِيرِنَا، حُرِّنَا وَ مَمْلُوكِنَا». آیا می‌دانید که چندین انسان مدیون شما می‌شوند!؟ و اگر ما را در قیامت بخواهند به جهنم ببرند، آیا می‌دانید چقدر دست به طرف کریم و رحیم برداشته می‌شود که خدایا! همه ما به این شخص مدیون هستیم او را به جهنم نبر!

 

پیوند انسان با کل هستی در قرآن و نماز

چه برنامه‌هایی در این قرآن و روایات و دعاهاست که متأسفانه بیشتر مردم خبر ندارند و حیف است! ای کاش مردم به پای همه منبرها می‌آمدند و حقایق را یاد می‌گرفتند تا غافل نمانند، غرق در گناه نشوند، به معاصی مختلف آلوده نشوند و از طریق این منبرها، با کل هستی آشنا بشوند. قرآن مجید، ما را با کل هستی آشنا می‌کند و به کل خوبان عالَم پیوند می‌زند. آیا در قرآن نخوانده‌اید که فرمود: «وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرار»؟[12] آیا نخوانده‌اید: «إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً»؟[13] آیا نخوانده‌اید: «كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفي‏ عِلِّيِّينَ»؟[14] آیا نخوانده‌اید: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً»؟[15] آیا نخوانده‌اید: «إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ ...»؟[16] می‌بینید که قرآن کريم، چقدر ما را با طیف عظیمی از خوبان عالَم، نه با اسم؛ بلکه با رسم آشنا می‌کند، ما را از بیگانگی دور می‌سازد و از غربت و تنهایی بیرون می‌آورد!

شما همین نمازی که امشب خوانده‌اید را ببینید که خدا شما را در این نماز با چه کسانی پیوند داد! پیوند است، فقط لفظ نیست که به زبان جاری شده باشد؛ بلکه پیوند خوردن است. «السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ»،[17] خدای متعال از زمان حضرت آدم(ع) تا الآن، چند میلیارد عباد صالح دارد؟ شما به کل عباد صالح سلام می‌دهید و این سلام، سلام واجب است و در قیامت، جواب این سلام، واجب‌تر است. آیا می‌دانید وقتی که از قبر بیرن بیاییم، چقدر عباد صالح جواب سلام ما را می‌دهند!؟ بعد از این سلام می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ»؛[18] یعنی ای فرشتگان! ای اِنس! ای جن! ای ملائکه! ای خوبان عالَم! ای زنده‌های با عقل! «السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ»، جواب این سلام هم واجب است؛ چراکه در روایات آمده است؛ یعنی اگر در نماز نباشد، سلام کردن مستحب است، ولی جوابش واجب است. این نماز، ما را با کل هستی پیوند می‌دهد.

 

روضه امام حسین(ع)

«السلام علیک یا مصباح الهدی! السلام علیک یا سفینة النجاة! السلام علیک یا باب نجاة الأمّة! السلام علیک یا رحمة الله الواسعة! السلام علیک یا ابا عبدالله»!

پیغمبر(ص) در حال احتضار بود؛ دستور این است که سینه محتضر را سبک کنید. اگر پتویی بود، لحافی بود، رواندازی بود، همه را کنار بگذارید تا راحت جان بدهد. پیغمبر(ص) در آن حال احتضار، نگاهی به امیرالمؤمنین(ع) کرد و فرمود: علی جان! ـ امام مجتبی(ع) و زینب(س) و امّ کلثوم(س) هم هستند. حضرت زهرا(س) هم این صحنه را می‌بیند! ـ حسین را روی سینه من بخوابان! مرحوم مجلسی نقل می‌کند که وقتی امام حسین(ع) را روی سینه پیغمبر(ص) گذاشت، آن حضرت دستش را به گردن ابی عبدالله(ع) انداخت و شروع کرد پیشانی و صورت و لب و دندان و گلویش را بوسیدن و زار زار اشک می‌ریخت و می‌گفت: «ما لی و یزید»؛[19] مگر من با یزید چکار کردم؟

«اللهم اغفر لنا و لوالدینا! و لوالدی والدینا! و لمن وجب له حق علینا! اللهم ارحم موتانا! اللهم اشف مرضانا! اللهم اقض حوائج مؤمنین و المؤمنات! اللهم لا تسلّط علینا من لا یرحمنا! اللهم ایّد و انصُر امام زماننا»!

 


[1] . وقعة صفين، ص489.
[2] . نویسنده مصری و مؤلف کتاب الامام علی بن ابی‌طالب، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود(۱۹۱۲ ـ ۱۹۹۳م) است که این کتاب از مهم‌ترین تألیفات اوست و تصویری از زندگی و شرح حال امام علی(ع) است. متن عربی این کتاب در نُه جلد و ترجمه فارسی آن در هشت جلد، عرضه شده است.
[3] . این کتاب یک جلدی با نام «علی کیست»، نوشته فضل الله کمپانی است که زندگی حضرت علی(ع) را از زمان پیامبر اکرم(ص) روایت می‌کند.
[4] . مشارق أنوار اليقين في أسرار أمير المؤمنين عليه السلام، ص313.
[5] . تذكرة الخواص من الأمة بذكر خصائص الأئمة(سبط ابن الجوزي)، ج1، ص168؛ بحار الأنوار(ط ـ بیروت)، ج40، ص70: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَوْ أَنَّ الْغِيَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع».
[6] . سوره سجده، آیه17: «پس هيچ كس نمی‌داند چه چيزهايى كه مايه شادمانى و خوشحالى آنان است به پاداش اعمالى كه همواره انجام می‌داده‌‏اند، براى آنان پنهان داشته‌‏اند».
[7] . الكافي (ط ـ الإسلامية)، ج‏2، ص482: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ عَيْنٍ إِلَّا وَ هِيَ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا عَيْناً بَكَتْ مِنْ خَوْفِ اللَّهِ وَ مَا اغْرَوْرَقَتْ عَيْنٌ بِمَائِهَا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِرَ جَسَدِهِ عَلَى النَّارِ وَ لَا فَاضَتْ عَلَى خَدِّهِ فَرَهِقَ ذَلِكَ الْوَجْهَ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّةٌ وَ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ كَيْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدَّمْعَةُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُطْفِئُ بِالْيَسِيرِ مِنْهَا الْبِحَارَ مِنَ النَّارِ فَلَوْ أَنَّ عَبْداً بَكَى فِي أُمَّةٍ لَرَحِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ تِلْكَ الْأُمَّةَ بِبُكَاءِ ذَلِكَ الْعَبْدِ».
[8] . الأمالي(للصدوق)، ص456: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُؤْمِنَةٍ مَضَى مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ أَوْ هُوَ آتٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ إِلَّا وَ هُمْ شُفَعَاءُ لِمَنْ يَقُولُ فِي دُعَائِهِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ إِنَّ الْعَبْدَ لَيُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيُسْحَبُ فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ يَا رَبَّنَا هَذَا الَّذِي كَانَ يَدْعُو لَنَا فَشَفِّعْنَا فِيهِ فَيُشَفِّعُهُمُ اللَّهُ فِيهِ فَيَنْجُو».
[9] . إقبال الأعمال (ط ـ القدیمة)، ج1، ص70.
[10] . کامل الزیارات، باب۳۲، ص۱۰1، ح۶.
[11] . کامل الزیارات، ص۱15 و119.
[12] . سوره آل عمران، آیه193: «و ما را در زمره نيكوكاران بميران‏».
[13] . سوره انسان، آیه5: «همانا نيكان همواره از جامى می‌نوشند كه نوشيدنی‌‏اش آميخته به كافور [آن ماده سرد، سپيد و معطر] است‏».
[14] . سوره مطفّفین، آیه18: «اين چنين نيست [كه اين سبُك‌مغزان درباره نيكان می‌پندارند] بلكه پرونده نيكان در عليّين است‏».
[15] . سوره احزاب، آیه33: «جز اين نيست كه همواره خدا می‌‏خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت [كه به روايت شيعه و سنى محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم‌‏السلام‌‏اند] برطرف نمايد، و شما را چنان كه شايسته است [از همه گناهان و معاصى‏] پاك و پاكيزه گرداند».
[16] . سوره احزاب، آیه35: «مسلماً خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عبادت‏‌پيشه ...‏».
[17] . الإستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج‏1، ص347.
[18] . همان.
[19] . طبقات ابن سعد(ط ـ دار صادر)، ج۲، صف۲۶۳؛ مناقب آل ابیطالب علیهم السلام(ابن شهر آشوب)، ج۱، ص۲۳۶ و۲۳۷.

برچسب ها :