لطفا منتظر باشید

جلسه چهارم؛ دوشنبه (28-9-1401)

(تهران حسینیه آیت الله بروجردی)
جمادی الاول1444 ه.ق - آذر1401 ه.ش
13.18 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

«بسم الله الرحمن الرحیم؛ الحمد لله رب العالمین، الصلاة و السلام علی سید الأنبیاء و المرسلین حبیب إلهنا و طبیب نفوسنا أبی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

انتقال علوم الهی به علی(ع)

همۀ علوم پیغمبران الهی و کتاب‌های آسمانی به وجود مبارک رسول خدا(ص) رسید. پیغمبر اسلام(ص) هم به امر پروردگار همۀ آن علوم را با علمی که به خودش عنایت شده بود، به امیر‌المؤمنین(ع) انتقال داد. اگر در کتب شیعه و غیر‌شیعه روایتی نداشتیم که امیرالمؤمنین(ع) به گذشته و آیندۀ عالم آگاه بود، بس بود که ما خبرهای امیر‌المؤمنین(ع) از گذشته و حتی از شروع تا آیندۀ جهان را در فرمایشات، سخنرانی‌ها، نوشته‌ها و روایاتشان ببینیم. بخش اول خطبۀ اول نهج‌البلاغه نشان‌دهندۀ آگاهی امیر‌المؤمنین(ع) از نقطۀ شروع جهان و از معجزات علمی حضرت مولی‌الموحدین است. 

 

اخبار امیرمؤمنان(ع) از ابتدای هستی

دو‌سه سال دهۀ دوم محرم و دهۀ آخر صفر در انگلستان منبر می‌رفتم. آنجا به من گفتند که یک مرکز علمی در حدود دو ساعت فیلم به‌وجود‌آمدن جهان را نشان می‌دهد. اولین مادۀ جهان گازی به نام «سدیم» بود که این گاز متراکم را معارف الهی شیعه طبق قرآن، «دُخان» می‌گویند: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ».[1] تحقق این آیه چندمیلیارد سال طول کشیده که از به‌وجود‌آمدن گاز «سدیم» شروع شده تا بنای هفت آسمان و کرۀ زمین و جهان.

وجود مبارک امیر‌المؤمنین(ع) در خطبۀ اول (بخش اول)، ریز‌به‌ریز پدیدۀ اول را که گاز چه شد، چه منازل، مراتب و زمان‌هایی را طی کرد تا آسمان‌ها و زمین برپا شد، بیان فرموده است. من وقتی در آن مرکز علمی رفتم، بیش از هزار نفر شرکت داشتند؛ سالن هم دایره‌ای و سقف سالن هم گنبد بسیار بزرگی بود که این فیلم را روی گنبد انداخته بودند و آدم واقعاً حس می‌کرد که خلقت جهان شروع می‌شود. اگر به من ایراد و اشکال نمی‌گرفتند و اعتراض نمی‌کردند، لحظات آخر فیلم بر مظلومیت امیر‌المؤمنین(ع) با صدای بلند گریه می‌کردم؛ چون عین این فیلمی که دانشمندان جهان‌شناس ساخته بودند و نمایش آن دو ساعت طول کشید، کمترین تفاوتی با خطبۀ امیرالمؤمنین(ع) نداشت! گفتم بی‌انصاف‌ها را ببین که در کتابخانۀ بریتیش صد شکل نهج‌البلاغۀ خطی دارند و خبر هم دارند از نهج‌البلاغه است، اما نگفتند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) به‌وجود‌آمدن عالم در مرحله‌های مختلف را بیان کرده و ما به حرف‌های او چیزی اضافه نکردیم. واقعاً هم گریه داشت! این خبر امیرالمؤمنین(ع) از ابتدای جهان است.

 

معنای لغوی و اصطلاحی «شیعه»

می‌خواهم خدمتتان عرض کنم این علم آقایی است که می‌خواهد هفت خصلت مؤمن واقعی را برای ما توضیح بدهد؛ آیا می‌شود از وی رو‌برگرداند و گفت ما این هفت خصلت را قبول نداریم؟! باید دید چه کسی گفته، چه گفته و برای چه گفته. چرا نباید قبول داشت؟! اگر من شیعه‌ام، شیعه یعنی مأموم و پیرو؛ «شَیَعَ» یعنی دنبال او رفت؛ تشییع جنازه یعنی دنبال جنازه رفتن. شیعه یعنی کسی که به‌دنبال امیر‌المؤمنین(ع) زندگی و حرکت می‌کند.

بعضی از روشن‌فکرهای ایرانی که اسمشان را نمی‌برم و بعضی از غیر‌شیعه که مدعی علم هستند، می‌گویند کلمۀ «شیعه» من‌در‌آوردی زمان صفویه است که در این زمینه یکی از همین روشن‌فکران کتابی به اسم «شیعۀ علوی و شیعۀ صفوی» دارد؛ ولی این کلمه من‌در‌آوردی دولت صفوی نیست، بلکه در قرآن دربارۀ ابراهیم(ع) هم به‌کار گرفته شده که چرا ابراهیم(ع)، ابراهیم(ع) شد. آدم که بیهوده به مقامات بالا نمی‌رسد! سعدی یک شعر دارد که در مدرسه یاد ما داده‌اند. این واقعیت است! بیشتر شما هم این شعر را حفظ هستید:

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

 

پیروی ابراهیم(ع) از دین نوح(ع)

ابراهیم(ع) چه‌کار کرد که ابراهیم(ع) شد؟ این داوری و نگاه پروردگار است! قبل از ابراهیم(ع) اولین پیغمبر اولو‌العزم حضرت نوح(ع) بوده و ابراهیم(ع) دومین پیغمبر اولو‌العزم است که بالاترین نسل را در کرۀ زمین داشته. تمام انبیا از زمان خودش تا مسیح از نسل او بودند. فقط وجود مبارک رسول خدا(ص) و ائمۀ طاهرین از نسل اسماعیل(ع) هستند. از نسل اسماعیل(ع) احتمالاً فقط پیغمبر اسلام و دوازده امام است. پیش از ابراهیم(ع) حضرت نوح(ع) هادی و هدایتگر امت بوده، حال به چه شکلی آیین او به ابراهیم(ع) در بابل رسیده، نمی‌دانم و دنبالش هم نرفته‌ام. شاید در کتاب‌ها باشد!

کشتی نوح(ع) وقتی که آب فروکش کرد، در دامنۀ کوه «آرارات» در همین منطقۀ خاور‌میانه نشست (من آن کوه را از نزدیک دیدم). شوروی‌ها چندهزار سال بعد از فرود‌آمدن کشتی تخته‌پاره‌های این کشتی را پیدا کردند و الآن هم در موزۀ کشور روسیه است. روی یکی از الوارهای کشتی نقشی به‌صورت ستاره هست با خط زمان نوح(ع) که هفت دانشمند باستان‌شناس روسیه این خط را با نزدیک‌ترین خط آن زمان تطبیق دادند و بالأخره فهمیدند که این نوشته چیست. نوشته بود: خدایا! به حق پیغمبر آخر‌الزمان، به حق علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‌السلام) ما کشتی‌نشینان را به ساحل برسان. من عکسش را هم دیدم. 

چگونه آیین توحیدی نوح(ع) به ابراهیم(ع) در منطقۀ بابل رسیده؟ شما از نجف با ماشین به مرز مهران می‌آیید، جادۀ آن از کنار استان «بابل» رد می‌شود. شهر از دور پیداست؛ آنجا محل حکومت نمرود و محل ولادت حضرت ابراهیم(ع) بود. من نمی‌دانم این دین نوح(ع) چگونه رسیده، اما حتماً در کتاب‌های تاریخی هست. پروردگار می‌فرماید: «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ»[2] ابراهیم شیعه توح بود؛ یعنی ابراهیم(ع) دائماً تا زنده بود، در توحید، اخلاق، عمل صالح، حلال و حرام، و حقایق الهیه پیرو نوح(ع) بوده که ابراهیم(ع) شده است.

 

شیعیان علی(ع)

اگر این هشتاد میلیون جمعیت حس کنند که شیعۀ واقعی‌شدن، افرادی مثل سلمان، ابوذر، عمار و این‌همه عالمان بزرگ و چهره‌های برجستۀ عملی و عرفانی شیعی را می‌سازد یا می‌خواهید بدانید که اگر از تشیع پیروی شود، چه می‌سازد؛ من به شما می‌گویم (این مطلبی که عرض می‌کنم، حداقل است، نه حداکثر و حد وسط) کتابی در شصت جلد به‌ نام «اعیان‌الشیعه» نوشته شده است، دقیقاً نمی‌دانم که اسم و زندگی چندهزار عالم، شاعر، خطیب کم‌نظیر، عارف و اثر‌گذار کم‌نظیر در این کتاب است (قبر نویسندۀ این کتاب[3] در دالان ورودی حرم حضرت زینب (علیها‌السلام) است). از پیرو واقعی امیر‌المؤمنین(ع) یک معدن ارزش‌ها از کار در‌می‌آید.

 

نتیجۀ پیروی از غیر علی(ع)

آنهایی که پیرو دیگران بودند و الآن هم هستند، تعدادشان هم کم نیست (یک میلیارد نفر هستند) از بزرگ‌ترین عالمانشان تا کوچک‌ترین عوامشان واقعاً چه ‌درآمدند؟ فتواهای فقهی، حرف‌ها و تهمت‌هایشان را به پیغمبر در کتاب‌هایشان ببینید! اصلاً بهتتان می‌برد. من حیا می‌کنم مطالبی را که دربارۀ پیغمبر نوشته‌اند، برای شما بگویم.

«سلمان رشدی» که حکم اعدامش داده شد، سخنرانی کرد و گفت: من چیز جدیدی در این کتاب ننوشتم که محکوم به اعدام شدم. البته باید محکوم به اعدام می‌شد؛ چون کفر در سر‌و‌پایش نشان داده می‌شد، ولی نوشته بود نود درصد این کتاب «آیات شیطانی» را از کتاب‌های غیر‌شیعه نوشتم. نمی‌دانید چه توهین‌هایی به رسول خدا شده! نمی‌دانم چرا اینها را نوشته‌اند؟! اینها تاریک، ظلمانی و پست بودند. من نمی‌توانم بگویم، اصلاً طاقت گفتن مطالبشان راجع‌به رسول خدا را ندارم؛ اما در کتاب‌هایشان پر است. 

اینها شش کتاب دارند که خیلی به آنها افتخار می‌کنند: صحیح بخاری و مسلم، سنن ترمذی، سنن نسائی، سنن ابن‌ماجه و ابو‌داود. می‌گویند اینها اصلاً در دنیا بی‌نظیر و بعد قرآن، بهترین کتاب‌اند؛ اما علمای شیعه حرف‌های مزخرف این کتاب‌ها را درآورده و چاپ کرده‌اند. آیا این کتاب‌ها با این اباطیل، مزخرف‌ها، دروغ‌ها و تهمت‌هایی که در آن به پیغمبر زده شده، بهترین کتاب هستند؟!

علمای غیر‌شیعه این تیر سه‌شعبه را فقط به پیغمبر نزدند، بلکه به همۀ انبیا زدند؛ علتش هم این است که دیدند اربابان خودشان به همه‌چیز آلوده بودند، گفتند انبیا و پیغمبر را هم آلوده کنیم و سطح آنها را تا سطح اربابانمان پایین بیاوریم که دیگر امتیازی برای کسی نماند، کسی هم به ما ایراد نگیرد که چرا فلان حاکم این کار را کرد! به او بگوییم پیغمبر(ص)، موسی و عیسی هم این کار را کرده‌اند. حالا شما می‌خواهید از یک مشت بی‌سواد دفاع بکنید و اینها را در جامعۀ اسلامی رو کنید، چرا به انبیا و پیغمبر(ص) توهین می‌کنید؟!

 

رستگاران واقعی دنیا و آخرت

این حرف خداست: «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ»[4] ابراهیم(ع) به‌سبب شیعۀ نوح(ع) بودن ابراهیم(ع) شد؛ اما شما عزیزانم! شما که اهل هیئت، مسجد، منبر، کربلا، حضرت رضا(ع)، گریه، کمک، کار خیر و سهم امام هستید (جزو واجبات مالی دین است و در سورۀ «انفال» مدرکش هست)، باید آرامش داشته باشید. پیغمبر(ص) ۲۳ سال، از زمانی که در مکه بود تا آخر عمرش (شخصی که وقت دارد، این را باید از کتاب‌های اهل‌سنت و شیعه درآورد. من چون خیلی با کتاب سر‌و‌کار دارم، در کتب اهل‌سنت زیاد دیدم و در کتاب‌های خودمان هم زیاد است) معلوم نیست چند بار تکرار کرد: «یا عَلی أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ»[5] فقط تو و پیروان واقعی‌ات اهل نجات هستید؛ بقیه دلشان خوش است و فکر می‌کنند مسلمان‌اند، آنها مسلمان نیستند. روایت این را می‌گوید، چه می‌گوید؟! آن هم ۲۳ سال پشت‌سر‌هم اعلام کرد: «أَنْتَ وَ شِيعَتُكَ هُمُ اَلْفَائِزُونَ». 

 

معنای آیۀ «السابقون السابقون»

این را هم اهل‌سنت نقل می‌کنند که یک نفر نزد پیغمبر آمد و گفت: آقا! من قرآن می‌خوانم، دلم می‌خواهد قرآن را بفهمم؛ ‌دو‌سه آیه در اول سورۀ واقعه است که نمی‌فهمم. فرمود: بخوان! برابر پیغمبر خواند: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُون»[6] پیشتازان (این کلمه دو بار و کنار هم است)، پیشتازانی که به‌سوی نجات و سعادت پیش تاختند. بعد خدا می‌فرماید: «أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ»[7] اینها بندگان نزدیک به من هستند و فاصله‌ای با توحید ندارند. گفت من این دو آیه را نمی‌فهمم. «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُون (10) أَولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» چه کسانی‌اند؟

آن زمانی که این عرب این آیه را پرسید، پیغمبر(ص) زنده بوده، امیرالمؤمنین زمان سؤال این آیه احتمالاً ۲۴ سالش نشده بود. گفت: این «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُون (10) أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» یک نفر که نیست؛ معلوم نیست چند نفرند که خداوند جمع بسته است. «پیشتازان که پیشتازان به‌سوی سعادت‌اند؛ اینها بندگان مقرب من هستند»، اینها چه‌کسانی‌اند؟ پیغمبر(ص) دستش را روی شانۀ امیرالمؤمنین(ع) گذاشت و فرمود: این و پیروانش «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُون» هستند.[8] جای دیگری نرو! در خانۀ دیگر را نزن! نزد کسی غیر از علی‌بن‌ابی‌طالب نرو! اگر از علی چشم بپوشی و جای دیگر بروی، تمام درهای رحمت به‌رویت بسته می‌شود. 

 

بهترین نعمت الهی

من اینها را از مهم‌ترین کتاب‌های روایی یادداشت کردم که عالمان شیعه جان کندند تا نوشتند؛ از هزار سال پیش بیشتر، کتاب‌های «شیخ طوسی» برای اوایل قرن چهارم است، یعنی پنجاه‌شصت سال از شهادت امام عسکری(ع) گذشته بود. خیلی از کتاب‌های مهم ما برای قرن چهارم‌پنجم و نزدیک به عصر ائمه است. امشب یک آیه برایتان بخوانم که خیلی دلتان خوش بشود! 

کسی نزد حضرت صادق(ع) آمد، به امام صادق(ع) گفت: ما این دعا را در قنوت، طواف بیت و گاهی هم خودمان می‌خوانیم: «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»[9] (دقت دارید که «حسنه» الف‌و‌لام ندارد، الحسنه نیست و حسنه است. چون الف‌و‌لام ندارد، نکره است. اگر الف‌و‌لام داشت، معرفه بود؛ اما چون نکره است، دلالت بر تفخیم، تعظیم و عظمت مسئله دارد)، معنای آن چیست؟ این دعاست؟ چقدر زیباست! امام امام معصوم و آگاه به قرآن است، اصلاً قرآن در خانۀ اینها نازل شده. اهل‌بیت وحی‌اند، اینها ظاهر، باطن و حقایق آیات را می‌دانند؛ اگر نمی‌دانستند که مثل ما مأموم بودند؛ چرا امام‌اند؟ چرا خدا در قرآن می‌گوید «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً»[10]؟ چون علم، ایمان، اعتقاد، عمل و اخلاقشان از همۀ مردم تا روز قیامت بالاتر است. می‌دانند یک آیه به هفتاد رشته معنا وصل است، تأویل و منطوق[11] دارد. به‌نظر من آدمی که این آیه را پرسید، آدم لایق و دنبال حق بود. امام صادق(ع) فرمود: معنی آیه این است: خدایا! در دنیا و آخرت (من فارسی‌اش را می‌گویم) دست من را در دست علی بگذار؛ چون بدون علی راه نجات بسته است، آدم به جایی نمی‌رسد، یک بدن می‌ماند و دیگر عقل، فکر، کوشش و حرکات باطنی به جایی نمی‌رسد. 

 

صفات مؤمن

این آگاهی امیر‌المؤمنین(ع) به گذشتۀ عالم بود؛ حالا این که خطبۀ اول نهج‌البلاغه است، حضرت روایاتی دارد که یکی‌اش خیلی مفصل است. این روایت را روز بیستم ماه رمضان در بستر در مورد گذشتگان عالم بیان کرد. خیلی داستان فوق‌العاده‌ای است! اما راجع‌به آیندۀ عالم هم، هر حادثه‌ای که در این زمان در شرق، غرب، شمال و جنوب کرۀ زمین می‌بینید، امیر‌المؤمنین(ع) در روایاتش بیان کرده که در کتاب‌های قدیمی‌مان است. این چیزها آن زمان که نبوده، ولی بیان کرده؛ معلوم می‌شود که علم امیر‌المؤمنین(ع) چشم خدا بوده که گذشته را تا ابتدای کار و آینده را تا پایان کار می‌دیده.

ایشان می‌فرماید که مؤمن هفت خصلت دارد (من متن کلام مولا را بخوانم؛ فردا‌شب با‌خواست خدا یک مقدمه راجع‌به علم امیرالمؤمنین(ع) بگویم و ترجمه کنم): «الْمُؤْمِنُ مَنْ طَابَ مَكْسَبُهُ وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ وَ صَحَّتْ سَرِيرَتُهُ وَ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ وَ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ كَلَامِهِ وَ كَفَى النَّاسَ مِنْ شَرِّهِ وَ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ».[12]

 

مظلوم عالم

علی جان! تو چشمۀ جوشان «علم‌الله» بودی. عبادتت، عملت و اخلاقت از همان زمانی که در مکه بودی، برترین‌ها بود، به چه جرمی تو را خانه‌نشینت کردند، در خانه‌ات را آتش زدند، طناب به بازویت انداختند و گره زدند و با اینکه نمی‌خواستی بروی، به مسجد کشیدند؟! علی جان! به چه جرمی به شما تهمت زدند؟! به چه جرمی معاویه، طلحه و زبیر و خوارج با شما جنگیدند؟! علی جان! چقدر بلا سرت آمد که روی منبر گفتی: مردم! دلم را در سینه‌ام مثل نمک در آب، آب کردید. چه کردند؟! علی جان! جرمت چه بود که با زبان روزه، سحر ماه رمضان و روز قدر، با شمشیر زهر‌آلود فرقت را شکافتند که دیگر از آن بستر بلند نشدی؟! داغ سنگینت به قلب شیعه تا قیامت ماند! 

 

دعای پایانی

اللهم! نوّر قلوبنا بنور معرفتک.

اللهم! لا تسلط علینا من لا یرحمنا.

اللهم! اشف مرضانا.

اللهم! اصلح امورنا.

اللهم! اید و احفظ امام زماننا. 

 


[1]. سورۀ فصلت: آیۀ ۱۱.
[2]. سورۀ صافات: آیۀ ۸۳.
[3]. سید محسن امین حسینی عامِلی (۱۲۸۴- ۱۳۷۱ق‌) فقیه، ادیب و شرح‌حال‌نگار شیعی اهل جبل عامل در لبنان است که نسب وی به زیدبن‌علی می‌رسد. او برای پیگیری علوم دینی به‌ نجف اشرف هجرت‌ کرد و آنجا به‌ درجه اجتهاد رسید. وی‌ افزون‌ بر علوم‌ دینی‌، در ادب‌ نیز دستی‌ داشت‌ و شعر می‌سرود و نقد شعر می‌کرد. در ۱۳۰۸ق‌‌ به‌ نجف‌ هجرت‌ کرد و تا ۱۳۱۹ق‌ از محضر بزرگانی‌ چون‌ ملا حسینقلی همدانی، محمدطه نجف، حاج‌آقا رضا همدانی، محمدحسن مامقانی و آخوند خراسانی بهره‌ جست‌. وی همچنین نزد محمدباقر نجم‌آبادی و سید احمد کربلایی سطوح‌ و خارج فقه و اصول را آموخت‌ و به‌ درجه اجتهاد نائل‌ شد و خود نیز شاگردانی‌ تربیت‌ کرد. مهم‌ترین اثر وی کتاب «اعیان‌الشیعه» نام دارد.
[4]. سورۀ صافات: آیۀ ۸۳.
[5]. تفسیر برهان، ج۲، ص۴۹۲؛ ارشادالقلوب، ج۲، ص۲۵۹.
[6]. سورۀ واقعه: آیۀ ۱۰.
[7]. سورۀ واقعه: آیۀ ۱۱.
[8]. شواهدالتنزیل، ج۲، ص۲۹۵: «أَخْبَرَنَاهُ أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَحْمَدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الصُّوفِيُّ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحَلِيمِيُّ الْبُخَارِيُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْحَسَنِيُّ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُبَيْدٍ السُّكَّرِيُّ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيّ الثَّقَفِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، عَنْ مُقَاتِلِ بْنِ سُلَيْمَانَ، عَنِ الضَّحَّاكِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‌ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِ اللَّهِ: "السَّابِقُونَ السَّابِقُون» أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ‌" قَالَ: حَدَّثَنِي جَبْرَئِيلُ بِتَفْسِيرِهَا- قَالَ: ذَاكَ عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ إِلَى الْجَنَّةِ».
[9]. سورۀ بقره: آیۀ ۲۰۱.
[10]. سورۀ انبیاء: آیۀ ۷۳.
[11]. معنای ظاهری آیات را منطوق همان آیه می‌گویند.
[12]. خصال، ج۲، ص۳۵۲.

برچسب ها :