فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

شاهد همت‏ از آزرم خراسانی‏

تا ابد، برخی آن تشنه شهیدم، که فرات 

شاهد همت سیراب و، لب تشنه اوست  

 

آن جوانمرد، که لب تشنه، ز دریا بگذشت 

زانکه دریا ببر همت او، کم از جوست  

 

غرق آتش، که مگر آب رساند به حرم 

خونفشان از سرو، از بازوی آویزه بپوست  

 

دل دشمن، شده از این رجز او، در بیم 

گوش طفلان حرم خرسند، از بانگ عموست  

 

بخدا، دست ز دامان امامم نکشم 

گرچه دست ببرند و، بر آرندم پوست  

 

بمثل، دوست، بود به ز برادر، اما 

جان بقربان برادر، که چنین باشد، دوست  

 

هر خروشی که بگوش آید از امواج فرات 

عقده ی ماتم عباسش، گویی به گلوست  

 

ای صبا، هر سحر از جانب من بوسه بزن 

بر زمینی که ز خون شهدا غالیه بوست  

 

هر کجا پرچم افراشته ای دیدی، سرخ 

بیقین دان که سراپرده ی عباس، هموست  


منبع : راسخون
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


 
نظرات کاربر




گزارش خطا  

^