لطفا منتظر باشید
مريم 
سوره طه 
الانبياء 
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ ٨٨ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ٨٩ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ ۖ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَٰنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ٩٠ قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ ٩١ قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِ ۖ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ٩٣ قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي ۖ إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ٩٤ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ٩٥ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَٰلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ٩٦ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ ۖ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ٩٧ إِنَّمَا إِلَٰهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ٩٨
[سامری] برای آنان [از زیورآلاتِ گداخته‌شدۀ]، مجسمۀ گوساله‌ای را که صدای گاو داشت پدید آورد، پس [او و دستیارانش] گفتند: این معبود شما و معبود موسی است که آن را فراموش کرده است (٨٨) آیا درک نمی‌کنند که [پیکرِ بی‌روح، هنگامی که آن را می‌خوانند] پاسخی به ایشان نمی‌دهد، و اختیار هیچ سود و زیانی برای آنان ندارد؟ (٨٩) هارون پیش از این [که موسی بازگردد] به آنان گفته بود: ای قومِ من! شما به‌وسیلۀ این [مجسمۀ بی‌جانِ و بی‌اثر] مورد آزمایش قرار گرفته‌اید، بی‌تردید پروردگار شما خداوند رحمان است، بر شماست که از من [که پیامبر و جانشین موسی هستم] پیروی کنید، و مطیع دستورم باشید (٩٠) گفتند: ما هرگز پرستش گوساله را ترک نمی‌کنیم تا موسی به‌سویمان بازگردد! (٩١) [موسی پس از بازگشت از کوه طور] گفت: ای هارون! هنگامی که دیدی اینان گمراه شدند چه چیز تو را بازداشت‌ (٩٢) از این‌که از [روش] من [که حفظ مردم از گمراهی است] پیروی نکنی؟ آیا از فرمان من [که گفتم: اصلاحگر باش و راه مفسدان را دنبال نکن!] سرپیچی کردی؟ (٩٣) هارون گفت: ای پسرِ مادرم! نه ریشِ مرا بگیر و نه سرم را، همانا من ترسیدم که بگویی میان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارشم را [در حفظ وحدتِ آنان] رعایت نکردی‌ (٩٤) [موسی] گفت: ای سامری! از این کار [بسیار خطرناک] چه می‌خواهی؟ (٩٥) گفت: من به حقایقی آگاه شدم که [بنی‌اسرائیل] به آن آگاه نشدند، پس بخشی از آثار [آن] فرستادۀ [خدا] را برگرفتم، [و آن را از پی هواپرستی در طلاهای گداخته شده انداختم، آن‌گاه آیینِ بُت‌پرستی را انتخاب کردم،] و این‌گونه نفس [امّاره] من، [آن کار بسیار خطرناک را برای گمراه‌کردن بنی‌اسرائیل] در نظرم جلوه داد (٩٦) [موسی] گفت: [اکنون از مردم] دور شو! یقیناً [به سبب بی‌اعتنایی به تعالیم رسالت و ساختن گوساله،] کیفر تو در زندگی این است که [دچار بیماری ویژه‌ای شوی که] بگویی: [ای مَردُم! با من] تماس نگیرید. و تو را وعده‌گاهی [از عذاب شدیدِ قیامت] است که هرگز از آن تخلّف نخواهد شد، و به معبودت که همواره ملازمش بودی بنگر که حتماً آن را در آتش می‌سوزانیم، سپس [قطعات ذوب‌شده‌] آن را در دریا می‌پاشیم‌ (٩٧) معبود شما فقط خداوند یکتاست، جز او معبودی نیست، دانش او همه‌چیز را فراگرفته است‌ (٩٨)