لطفا منتظر باشید

«ارحنا يا بلال»


مردمى كه از كار و تلاش روزانه خسته مى‏شوند، براى رفع خستگى چه مى‏كنند؟ بسيارى از مردم‏حداقل در كشور ماعادت به نوشيدن چاى دارند؛ عده‏اى ديگر براى رفع خستگى مى‏خوابند و با خواب خستگى را فراموش مى‏كنند؛ عده‏اى ديگر با خوردن دوا رفع خستگى مى‏كنند و مى‏گويند آرام‏بخش است و ... به يقين، يكى از پركارترين انسان‏هاى تاريخ وجود مبارك پيغمبر اسلام بوده است. در روايات آمده است كه هر وقت ايشان خسته مى‏شد و بدن مباركش در فشار قرار مى‏گرفت، براى رفع خستگى نه چاى مى‏خورد، نه ميوه ميل مى‏كرد، و نه مى‏خوابيد؛ بلكه وقتى خيلى خسته مى‏شد بلال حبشى را صدا مى‏كرد و اگر بلال در مجلس نبود به دنبالش مى‏فرستاد و به او مى‏فرمود:

«ارحنا يا بلال».

بلال آن‏طور كه در تواريخ نوشته‏اند مردى لاغراندام، سياه چرده، با موى مجعد، قيافه‏اى زشت و از اهالى حبشه بود كه لكنتى هم در سخن گفتن داشت و مثلا به جاى «شين»، «سين» مى‏گفت و نمى‏توانست فصيح حرف بزند، بااين‏حال، حنجره‏اى داشت كه به خدا و به حق متصل بود. چنين خاصيتى خيلى با ارزش است و در هر انسانى يافت نمى‏شود. خيلى از افراد هستند كه قرآن را با فصاحت و قرائت عالى مى‏خوانند، اما مشكلشان اين است كه وصل به پروردگار نيستند. ازاين روست كه درباره بلال گفته‏اند:

از «اشهد» فصيح به است «اسهد» بلال.

به‏هرحال، وقتى بلال مى‏آمد پيغمبر اكرم به او مى‏فرمودند: خسته و كوبيده‏ام، به من قدرى راحتى و آسودگى ببخش! بلال هم مى‏دانست پيغمبر اسلام چه مى‏گويد:

آشنا داند زبان آشنا

 

جان من بادا فداى آشنا

     

لذا با همان گلوى ملكوتى شروع به خواندن قرآن يا گفتن اذان مى‏كرد و پيغمبر، صلى اللّه عليه و آله، با شنيدن صداى او دوباره نشاط و سرزندگى مى‏يافت.

به چنين آمدن و شنيدن و خواندنى مى‏گويند با دل آمدن، با دل شنيدن، و با دل خواندن. پس، مراد قرآن از فعل «تعالوا» اين است كه با دل و عقل بياييد تا آنچه ارزشمند است را برايتان بيان كنم.

 

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه