حسین جان، میلادت رؤیای عاشقانه فرشتگان بود؛ فرشتگانی که به یمن آمدنت، بال های خویش را در زمین گسترانیدند تا با رایحه دل انگیز وجودت، عطر و بویی تازه یابند. آن گاه که گل های سپید و ارغوانی به پاس آمدنت، رنگ و بویی شادمانه به خود گرفتند و آن زمان که قنداقه سپیدت در آغوش رسول اللّه جای گرفت، مدینه زیباترین لحظه ها را سپری می کرد و شادمانه ترین روز را می گذراند. ای چراغ هدایت و ای کشتی نجات! خوش آمدی.
هدیه بهشتی
منزل امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام با ولادت دومین فرزند آن حضرت و پنجمین عضو اصحاب کساء روشن شده است. همه غرق در شادی و سرورند. هزاران فرشته درگاه خداوند، همراه با جبرئیل امین به محضر رسول اکرم می آیند و تبریک می گویند. همراهشان لباس های بهشتی نیز با خود آورده اند. ام سلمه همسر با وفای پیامبر صلی الله علیه و آله می گوید: «پیغمبر لباس ها را به حسین علیه السلام پوشانید و فرمود: «این لباس، هدیه ای است که خداوند به حسین بخشیده است. آن را به حسین می پوشانم و او را به این لباس می آرایم؛ زیرا بسیار دوستش دارم».
هم کلام فرشتگان
امام حسین علیه السلام در محضر خداوند متعال آن قدر احترام دارد که فرشته ای هم چون جبرئیل باید در خدمت او باشد. روزی جبرئیل به خانه حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام رفت و دید آن حضرت در خواب است و حسین در گهواره گریه می کند. دراین هنگام، گهواره را به حرکت درآورد و برای آرام کردن نوزاد، با او سخن گفت. ناگهان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بیدار شد و صدایی شنید و هر چه به اطراف نگریست، کسی را ندید. بعدها پیامبر به او خبر داد که صاحب صدا جبرئیل بوده است.
سرور بهشتیان
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، محبت عمیقی به امام حسین علیه السلام داشت و به مناسبت های مختلف در میان اصحاب خود از او یاد می کرد؛ از جمله فرمود:«حسن و حسین، دو سید و سرور جوانان اهل بهشت اند.» به گفته برخی بزرگان، این روایت از احادیث متواتر و مسلم بوده و در میان مسلمانان، معروف و مشهور است و بیشتر صحابه همچون ابن مسعود، حذیفه، جابربن عبداللّه انصاری، ابی سعید خدری، اسامه و انَس بن مالک آن را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده اند. این روایت غیر از کتاب های شیعه، در بسیاری از کتاب های اهل سنت نیز آمده است.
محرم راز
امام حسین علیه السلام تنها کسی بود که می توانست حتی به جلسات خصوصی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شود. انس بن مالک می گوید: «حاکم قطر» اجازه گرفت به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بیاید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به او اجازه داد. آن روز حضرت در خانه امّ سلمه بود و به او فرمود: «در را ببند، کسی وارد نشود.» در لحظه ای که امّ سلمه می خواست در را ببندد، حسین علیه السلام در را گشود و وارد شد و به آغوش رسول خدا صلی الله علیه و آله پرید. پیغمبر نیز او را بویید و بوسید. حاکم قطر به آن حضرت عرض کرد: آیا این کودک را دوست داری؟ پیامبر فرمود: آری.
دوستدار دوست حسین علیه السلام
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله همراه گروهی از یارانش در راهی می رفتند و عده ای از کودکان را مشغول بازی دیدند. آن حضرت صلی الله علیه و آله یکی از بچه ها را گرفت و روی دامانش گذاشت و چند بار بوسید و به او بسیار محبت کرد. برخی از همراهان پرسیدند: یا رسول اللّه ! علّت چیست که به این کودک این همه محبت فرمودید؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «روزی این کودک را دیدم که با حسین بازی می کند. من این کودک را به خاطرعلاقه ای که به فرزندم حسین دارد، دوست دارم و جبرئیل به من خبر داد که این کودک در آینده جزو یاران او خواهد بود».
استمرار نسل
«بنت الشاطی» بانوی دانشمند اهل سنت مصری، درباره محبت پیامبر صلی الله علیه و آله به امام حسن و حسین علیهماالسلام می نگارد: «نام حسن و حسین، برای او آهنگ خوش و صدای دلنوازی بود که پیغمبر از تکرار آن خسته نمی شد و آنها را پسران خود می خواند. خداوند، زهرا علیهاالسلام را به نعمتی بسیار بزرگ برگزید که ذریّه پیغمبر خود را منحصرا در فرزندان او قرار داد و علی علیه السلام را به این کرامت، مخصوص گردانید که نسل خاتم الانبیاء از طریق او ادامه یابد. زهرا علیهاالسلام از میان تمام دختران پیغمبر باقی ماند تا پیغمبر فرزندی داشته باشد که او را پدر صدا بزند و فرزندان زهرا علیهاالسلام باقی ماندند تا پیغمبر از تکرار اسم شیرین و لفظ گوارای «پسرهایم» لذت ببرد».
بازی کودکانه
دل و جان پیامبر صلی الله علیه و آله لبریز لطف و مهربانی فرزندش حسین علیه السلام بود. یکی از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند: چشم هایم دید و گوش هایم شنید که پیغمبر هر دو دست حسین را گرفته بود و پاهای حسین روی پاهای پیغمبر بود و آن حضرت فرمود: بالا بیا و حسین از پاهای پیغمبر بالا رفت تا پاهای خود را بر سینه پیغمبر گذاشت. در آن هنگام آن حضرت، او را گرفت و بوسید و سپس فرمود: «خدایا! او را دوست بدار؛ زیرا من او را دوست می دارم».
انتظار سخت
آیینه جان پیغمبر صلی الله علیه و آله تجلی محبت و عطوفت پدرانه به امام حسین و حسن علیهماالسلام بود. مهربانی آن حضرت صلی الله علیه و آله تا بدان جا بود که آن دو را به دوش می گرفت و با آنان بازی می کرد؛ به طوری که آن دو زینت دوش نبی بودند و در حال نماز و حالت های دیگر بر کتف پیامبر صلی الله علیه و آله می نشستند. روزی پیامبر صلی الله علیه و آله منتظر آن دو بود که بیایند، همین که آنان را دید، جلوشان برخاست و از دیرآمدنشان پرسید. سپس آن دو را بر دوش خود گذاشت و فرمود: «چه خوب مرکبی است مرکب شما و شما هم چه خوب سوارهایی هستید.»
محبت واجب
احادیث بسیاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره وجوب دوستی امام حسین علیه السلام نقل شده است که نمونه ای از آن چنین است: روزی امام حسن و حسین علیهماالسلام از دور به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله می دویدند، در حالی که از یکدیگر در رسیدن به محضر جد بزرگوار خویش پیشی می گرفتند. یکی از آن دو زودتر از دیگری رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را به گردن او انداخت و او را به سینه خود چسباند و بوسید. سپس دیگری را بوسید، آن گاه به اطرافیان خود فرمود: «من این دو را دوست دارم، شما نیز آنها را دوست بدارید.» در روایتی دیگر هم از آن حضرت نقل شده که فرمود: «هرکس مرا دوست بدارد، باید این دو را نیز دوست داشته باشد».
هم نشین پیغمبر صلی الله علیه و آله
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، بسیاری از زمان ها به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام ابراز محبت می کرد و لزوم دوستی آنان را به یاران و مسلمانان یادآور می شد. یکی از یاران آن حضرت نقل می کند: روزی پیغمبر صلی الله علیه و آله از منزل خود بیرون آمد، در حالی که حسن را بر یک دوش و حسین را بر دوش دیگر نهاده بود. یک بار حسین را می بوسید و بار دیگر حسن را، تا اینکه پیش ما رسید و فرمود: «هر کس اینها را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس آن ها را دشمن بدارد، مرا دشمن دانسته است.» آن حضرت در روایتی دیگر فرمود: «هر کس مرا و این دو کودک و پدر و مادر این دو را دوست بدارد، در روز قیامت همراه من و در درجه من خواهد بود».
مردی از بهشت
امامان، مظهر پاکی و تجلی اسمای الهی در زمینند. آنان با علوم اولین و آخرین خویش، بیان کننده دین خدا و حجت خداوندگاری هستند و تقدس و احترام والایی در پیشگاه باری تعالی دارند. پیامبر صلی الله علیه و آله در عظمت شأن امام حسین علیه السلام ، او را سرور جوانان اهل بهشت معرفی می کند. جابربن عبداللّه انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: خودم از پیامبر شنیدم که فرمود: «هرکس دوست می دارد یا شادمان می شود که به مردی از اهل بهشت یا سید و سرور جوانان اهل بهشت بنگرد، به حسین بن علی علیه السلام نگاه کند».
میوه درخت نبوت
جابر بن عبداللّه انصاری می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله در عرفات بود. به من و علی علیه السلام اشاره کرد، ما هم خدمت ایشان رفتیم. آن حضرت به علی علیه السلام فرمود: نزدیک من بیا. امام علی علیه السلام نزدیک رفت و پیغمبر فرمود: دستت را در دست من بگذار، سپس فرمود: «ای علی! من و تو از یک درختیم. من اصل و ریشه، تو ساقه و حسن و حسین علیهماالسلام شاخه های آن هستند. هر کس به یکی از شاخه های آن آویزان گردد، خدا او را وارد بهشت می نماید.» در روایتی دیگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، امام حسین علیه السلام را میوه درخت نبوت معرفی می کند و می فرماید: «من ریشه و اصل درخت] نبوت]، علی ساقه آن، حسن و حسین علیهماالسلام میوه و ثمر آن و شیعیان برگ های آن درخت هستند».
مظهر تجلی حق
سلمان فارسی رحمه الله ضمن حدیثی ارزشمند، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که آن حضرت فرمود: «خداوند برای ما نام هایی از اسمای خودش مشتق ساخته است. خداوند محمود است و من محمد؛ خداوند اعلی است و برادرم علی است؛ خداوند فاطر است و دخترم فاطمه؛ خداوند محسن است و دو پسرم حسن و حسین هستند».
برنامه هدایت
هنگام بیماری رسول خدا صلی الله علیه و آله و نزدیک رحلت آن بزرگوار، حضرت زهرا علیهاالسلام دو فرزند خود، حسن و حسین علیهماالسلام را به نزد ایشان آورد و عرض کرد: یا رسول اللّه ! این دو پسران تو هستند. آنها را ببخش و عطایی مخصوص فرما. پیغمبر فرمود: «به حسن، عظمت و بزرگواری و به حسین جود و مهربانی می بخشم». آن حضرت در روایت دیگری فرمود: «هیبت و آقایی من برای حسن است، و جود و جرأت و شجاعت من برای حسین می باشد». این تعبیرات، به روش خاص امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و چگونگی رهبری آن دو اشاره دارد وگرنه هر دو روش، از سیره پیامبر جدا نیست و هردو بزرگوار، جامع تمام کمالات اخلاقی هستند.
جان رسول صلی الله علیه و آله
روایات و تاریخ گویای این حقیقتند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ، حضرت علی علیه السلام ، فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین علیهماالسلام را از تمام مردم و نزدیکان خویش بیشتر دوست می داشت و دوستی آنان، فقط دوستی ساده پدر به فرزند نبود؛ بلکه ریشه آن بر مبانی عمیق و یگانگی روحی استواری داشت و رمز یک اتحاد و اتصال ناگسستنی معنوی و توافق کامل فکری بود. از این جهت است که آن حضرت فرمودند: «حسین از من است و من از حسین.» یا در روایتی دیگر فرمودند: «هر کس با اینان در صلح و سازش باشد، من نیز در صلح و سازشم و با هر کس که در جنگ و نبرد باشند، من نیز در نبردم».
گل خوشبوی پیامبر
بسیاری از محدثان نامدار اهل سنت، از اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده اند که پیامبر فرمود: «حسن و حسین، دو ریحانه و گل خوشبوی من در دنیا هستند.» از اختلاف کلمات حدیث معلوم می شود که آن حضرت، این مضمون را فراوان و با جمله های مختلف فرموده اند. از جمله سعید بن راشد می گوید: حسن و حسین به سوی پیغمبر می دویدند. پیامبر آن ها را در آغوش گرفت و فرمود: «حسن و حسین دو ریحانه و گل خوشبوی من از دنیا هستند. هر کس مرا دوست می دارد، باید آن ها را نیز دوست داشته باشد».
مولود مبارک
امامان معصوم علیهم السلام ، حجت خدا در زمین هستند و به واسطه وجود ایشان است که چرخه هستی می چرخد و جهان پایدار است. آنان هستند که قلبشان مالامال از معارف الهی و سینه شان آکنده از حقایق هستی است. خداوند در حدیثی قدسی، در مدح امام حسین علیه السلام می فرماید: «مبارک باد مولودی که صلوات و رحمت من بر اوست». نیز در جای دیگری، امام حسین علیه السلام را نور اولیا، حجت خدا بر خلق، و خزانه دار علم الهی معرفی می نماید.
زیور هستی
پیامبر صلی الله علیه و آله ، امام حسین علیه السلام را با صفات شگفتی مدح کرده است. از جمله روزی فرمود: «مرحبا بر تو ای زینت آسمان و زمین.» ابی بن کعب عرض کرد: آیا غیر از تو کسی زینت آسمان و زمین است؟ فرمود:«قسم به خداوندی که مرا به راستی به رسالت فرستاده، حسین بن علی در نزد اهل آسمان ها، بزرگ تر است از آنچه در زمین است. به درستی که خداوند بر طرف راست عرش نوشته حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است». رسول خدا صلی الله علیه و آله دست امام حسین علیه السلام را می گرفت و می فرمود: «این حسین بن علی است. او در بهشت است و دوستان او و دوستان دوستان او نیز در بهشت خواهند بود».
جلوه ای از حقیقت
همه امامان معصوم علیهم السلام صاحب کرامت بودند و آنجا که برای اثبات امامت و هدایت برخی اشخاص به بروز آن نیاز می شد، جلوه ای از علم خدادادی و کرامت های خود را نشان می دادند. امام سجاد علیه السلام در این باره فرمودند: یکی از اعراب اطراف مدینه که قدرت امام حسین علیه السلام به گوشش رسیده بود، برای یقین کردن به این امر وارد مدینه شد و به خدمت آن حضرت آمد. همین که امام حسین علیه السلام او را دید فرمود: «آیا حیا نمی کنی که ناپاک پیش امام خود می آیی؟» آن مرد به مقصود خود رسید و از حضور ایشان بیرون رفت و خود را تطهیر نمود و سپس برگشت و پرسش هایی که در دل داشت، از آن حضرت پرسید.
کرامات
شیخ حر عاملی، یکی از محدثان بزرگ شیعه، در کتاب اثبات الهداه، ۸۶ کرامت از امام حسین علیه السلام نقل کرده است. عبداللّه بن عباس از مفسران هم عصر آن حضرت نقل می کند: نزد حسین بن علی علیه السلام نشسته بودم. یک نفر عرب روستایی آمد و به ایشان گفت: شتری داشتم که گم شده و من شتر دیگری ندارم. تو پسر پیغمبری، مرا در یافتن آن راهنمایی کن. امام حسین علیه السلام محل شتر را به او گفت و آن مرد رفت و شترش را پیدا کرد.
در محضر امام حسین علیه السلام
بهره گیری از عمر
امام حسین علیه السلام درباره غنیمت شمردن روزگار و سپری شدن عمر آدمی می فرماید: «ای فرزند آدم! تو مانند روزگاری، پس هر روز که از عمر تو بگذرد، قسمتی از وجود تو کاسته شده و رفته است».
گهر وقت بدین خیرگی از دست مده آخر این درّ گران مایه بهایی دارد
پروین اعتصامی
سخنان ماندگار
امام حسین علیه السلام در سخنانی به ابن عباس، چنین فرمود: «درباره چیزی که برای تو اهمیت ندارد، سخن مگو ؛ زیرا می ترسم که در اثر سخن بیهوده، به گناه آلوده شوی، نیز بی مورد سخن مگو، مگر آن که بدانی سخن گفتن به جاست. هرگز با دو کس به گفت وگو و مشاجره و مجادله نپرداز، یکی با افراد بردبار و دیگری با افراد نادان؛ زیرا افراد بردبار با صبر خود بر تو پیروز می شوند، و افراد نادان اذیت و آزارت خواهند رساند. در غیاب برادر مؤمنت پشت سرش سخنی بگو که دوست داری او پشت سر تو بگوید. مانند کسی رفتار کن که می داند در برابر جرم و گناهش کیفر می شود و در برابر نیکی هایش پاداش نیک خواهد دید».
نگاه اهل معرفت
امام حسین علیه السلام درباره اولیای خدا و نظر آنان به دنیا می فرماید: «آنچه در روی کره زمین آفتاب بر آن می تابد، از غرب تا شرق، از دریا تا صحرا، از کوه تا جلگه، همه و همه در نظر فردی که اهل معرفت است و از اولیای خداست، همچون سایه ای زود گذر و بی ارزش است که شایسته دلبستگی ندارد». ایشان سپس فرمود: «آیا آزادمردی نیست که همت کند و این ته مانده بی ارزش دنیا را برای اهل خود واگذارد و خود را به این دنیای پست نفروشد. آگاه باشید که چیزی جز بهشت نمی تواند بهای وجود شما باشد. پس هر کس دل به دنیا ببندد و در پیشگاه الهی به همین دنیا راضی باشد، به چیزی پست راضی شده است».
قدوم پربرکت
روزی امام حسین علیه السلام غلامی را دید که لقمه ای نان می خورد و لقمه ای دیگر مقابل سگ می انداخت. پیش او رفت و فرمود: چرا به این سگ مهربانی می کنی؟ غلام با اندوه گفت: ای پسر رسول خدا! غمزده ام؛ می خواهم این سگ را خوشحال سازم تا خود نیز بدان مسرور شوم. اندوه من این است که اربابم یهودی است و آرزو دارم از دست او رهایی یابم. امام حسین علیه السلام با آن غلام نزد صاحبش رفت و دویست دینار به یهودی داد تا غلام را از او بخرد و آزاد کند. مرد یهودی که نوری از محبت اهل بیت در دل داشت، با دیدن امام حسین علیه السلام عرض کرد: غلام من فدای قدمت یا حسین! آن باغ را هم به او بخشیدم و این پولی را که هم با آن می خواستید او را بخرید به شما بر می گردانم. امام حسین علیه السلام فرمود: من هم این پول را به شما می بخشم. مرد یهودی دوباره گفت: بخشش شما را می پذیرم و همه آن را به غلام می بخشم. امام حسین علیه السلام نیز فرمود: من هم غلام را آزاد می کنم. همسر مرد یهودی که ناظر این نیکوکاری ها بود، مسلمان شد و گفت: من هم مهریه ام را به شوهرم بخشیدم. در این لحظه مرد یهودی نیز مسلمان شد و گفت: خانه ام را به همسرم می بخشم.
شیعه حقیقی
مردی به امام حسین علیه السلام عرض کرد: یابن رسول اللّه ، من شیعه شما هستم. حضرت به او فرمود: «ای مرد! از خدا بترس و چیزی را ادعا نکن که خداوند تکذیبت کند و تو را در ادعایت گناهکار به حساب آورد ؛ زیرا شیعیان واقعی ما کسانی هستند که قلبشان از غل و غش و خیانت پاک باشد. پس تو چنین ادعایی نکن که از شیعیان مایی، بلکه فقط بگو که از دوستان و علاقه مندان ما هستی».
همراه حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در مورد دوستداران اهل بیت علیهم السلام فرمود: «هر کس ما را برای خدا دوست بدارد، در روز قیامت، ما و او همراه یکدیگر به پیشگاه پیامبرمان، رسول خدا وارد خواهیم شد. هر کس هم ما را برای دنیا دوست داشته باشد، به درستی که دنیا برای خوب و بد وسیع بوده و در دنیاست که خوب و بد با هم می باشند».
بزرگواری و گذشت
روزی امام حسین علیه السلام با جمعی از دوستان وارد باغ خود در مدینه شد که غلام آن حضرت به نام «صافی» نگهبان آن بود. صافی که مشغول خوردن غذا بود، متوجه ورود امام نشد. او درغذا خوردن هر قرص نانی که بر می داشت، نصف آن را به سوی سگی که پیش روی او بود، می انداخت. غلام وقتی غذا را تمام کرد، متوجه ورود امام شد و با خوشحالی فراوان سلام داد و پوزش طلبید. امام حسین علیه السلام پرسید: چرا این چنین غذا می خوردی؟ صافی گفت: وقتی سفره انداختم، این سگ در مقابلم نشست و به من نگاه کرد. حیا کردم که او گرسنه بماند و من غذا بخورم. وقتی امام حسین علیه السلام پاسخ غلام خود را شنید، فرمود: «اگر چنین است، تو را در راه خدا آزاد کردم و دو هزار دینار نیز به تو بخشیدم.» غلام گفت: اگر مراآزاد کنی، دست از تو بر نمی دارم و به عنوان باغبان تو در این باغ می مانم. هنگامی که امام وفاداری او را دید، همه آن باغ را به او بخشید.
اجابت کن
امام حسین علیه السلام با گروهی از یاران گرد هم بودند که شخصی یکی از همراهان امام را به سفره غذایی فرا خواند، اما او عذرخواهی کرد و دعوت او را رد کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: «برخیز و دعوت برادر مؤمن را اجابت کن. در دعوت عذرخواهی وجود ندارد، دعوت برادر مؤمن را بپذیر و اگر روزه نداری بر سر سفره بنشین و از غذاهای آن بخور و اگر روزه داری، مقداری از غذا را بردار و تبرک کن».
سخنان درس آموز
امام حسین علیه السلام در یکی از سخنرانی های خود، برخی از ارزش های اخلاقی را این چنین بیان می کند: «ای مردم! با ارزش های والای اخلاقی زندگی کنید و برای به دست آوردن سرمایه های سعادت شتاب کنید. ستایش رابا کمک کردن به دیگران به دست آورید. بدانید حاجت های مردم به سوی شما، نعمت های پروردگار برای شما هستند؛ پس نعمت ها را از دست ندهید که دچار عذاب الهی می شوید. ای مردم! کسی که انفاق کند، بزرگوار است و کسی که بخل ورزد، پست می باشد. همانا بخشنده ترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که به او امیدی نداشته باشد و با گذشت ترین انسان ها کسی است که به هنگام قدرت عفو کند. کسی که اندوه دل مؤمنی را برطرف سازد، خدا اندوه و مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف خواهد ساخت و کسی که با مردم خوش رفتار باشد، خدا با او خوش رفتار است».
مدارا کن
مدارا کردن بامردم، بسیاری از مشکلات رفتاری را برطرف می سازد. در این صورت، هم روان و اعصاب انسان آرامش مطلوبی دارد و هم دیگران از اخلاق خوش ما بهره مند می شوند. حضرت حسین علیه السلام در این باره می فرماید: «کسی که در مشکلات سرگردان شده و نمی داند چه باید بکند، کلید حل مشکلات او، نرمی و مهربانی و مدارا کردن بامردم است».
صله رحم
دین اسلام که در همه جنبه های زندگی، درس های اخلاقی دارد، همگان را به صله رحم و دیدار با خویشان دعوت می کند و ره آوردهای بسیاری برای آن ذکر می نماید. امام حسین علیه السلام در این مورد می فرماید: «کسی که دوست دارد عمرش طولانی و روزی اش فراوان شود، باخویشان خود ارتباط داشته باشد».
سفارش به مسئولان
قدرتمندانی که ایمان و تقوای الهی ندارند، دنیا و لذت های زودگذر، آنان را به خود بزرگ بینی می کشاند و از اخلاق انسانی و ارزش های اخلاقی دور می مانند. از این رو امام حسین علیه السلام خطاب به چنین افرادی می فرماید: «بدترین صفت فرمانروایان، ترس از دشمنان، سنگدلی به ناتوانان و از پا افتادگان و تنگ چشمی و بخل در وقت بخشش و احسان است».
پند تمام
بسیاری از کتاب ها و گفتارها، کهنه می شود و فراموش می گردد، ولی آن سخن که از زلال حقیقت بجوشد و ازدل برخیزد، بر دل ها جاودانه خواهد ماند. امام حسین علیه السلام می فرماید: «شرافت و بزرگی، تقوای الهی است و قناعت، عامل آسایش تن آدمی است. کسی که تو را دوست دارد، از زشتی ها بازت می دارد و کسی که دشمن توست، تو را مغرور می سازد». نیز از آن حضرت است که: «پنج نعمت بزرگ است که در هر کس نباشد، از زندگی فراوان بهره مند نمی شود؛ عقل، دین، ادب، حیا و اخلاق خوش».
دوری از ظلم
ستم درحق بندگان خدا، گناهی نابخشودنی و در اجتماع بشری بسیار ناپسند است. اگر خاکستر ناجوانمردی در دل فردی بنشیند، او بی رحمانه تیغ ناساز ستم رابه دل انسان های مظلوم فرود خواهد آورد و آنان را داغدار ظلم خویش خواهد کرد. امام حسین علیه السلام در این باره خطاب به فرزندش فرمود: «فرزندم! بر تو باد به دوری کردن از ستم در حق کسی که یاری کننده ای جز خدا ندارد».
خوراک سگ های جهنم
دوری گزیدن از گناهان، انسان را در حرم لطف الهی وارد می کند و روح و دل او را از گزند طوفان و وسوسه های شیطان حفظ می نماید. پرهیز از گناهان، لوح دل را همچنان که بود، پاک نگه می دارد و از سیاهی و آلودگی ها دور می کند ؛ ولی انجام معصیت ها افزون براین که در این دنیا انسان را از زلال رحمت خداوند بهره مند نمی سازد، عواقب بسیار سخت و دشوار اخروی نیز به همراه دارد. حضرت سیدالشهداء علیه السلام ، به مردی که در حضور ایشان، غیبت مرد دیگری کرد، فرمود: «ای مرد! از غیبت کردن دوری کن؛ زیرا غیبت کنندگان خوراک سگ های جهنم می شوند».
پرهیز از گناه
آیینه جان مؤمن، پاکی ها را منعکس می کند و قلبش خزانه خوبی هاست. از این رو، روح و جانش با بدی آشنا نیست و وجودش به دنبال گناه نمی رود تا در پیامد بد آن گرفتار آید و در پی عذرخواهی و توبه باشد، ولی منافقان سست دل و بی ایمان پس از هر عملی که از آنان سرمی زند، چون نفسشان به بدی فرمان می دهد و تیرهای گناه و اشتباه به سوی آنان نشانه رفته است، باید عذرخواهی نمایند و توجه همگان را برانگیزند. شاید به این دلیل است که حسین علیه السلام می فرماید: «بپرهیز از کاری که به عذرخواهی ات بینجامد؛ همانا مؤمن نه کار خلاف می کند و نه عذر می خواهد، ولی منافق هر روز هم بد می کند و هم عذر می خواهد».
جلب رضایت اهل بیت علیهم السلام
عبادت، در محضر اهل بیت علیهم السلام معنا می شود؛ آنان که وجودشان پرتوافشان انوار الهی است. ایشان، مخزن اسرار خدا و چشمه جوشان معرفت و حکمت پروردگار و حجتی زنده و مانا در جهانند. کلامشان نوری است در دیار حقیقت و معنا، بندگان نیازمند خدا همواره باید دل زنگار گرفته را در چشمه زلال عرفانشان بشویند و خود را به آنان نزدیک کنند؛ زیرا رضایت و خشنودی خدا، در رضایت اهل بیت است. آنان هستند که بر بلاها و مصیبت ها صبر می کنند و شکر خدا را به جا می آورند. اسوه صبر و استقامت، امام حسین علیه السلام می فرماید: «رضایت خدا، در رضایت ما اهل بیت است. ما بر بلاها صبر می کنیم و خدا هم به ما پاداش صابران خواهد داد».
شجاعت امام حسین علیه السلام
کلید شخصیت
سراسر زندگی حضرت سیدالشهداء، آکنده از شجاعت و دلیرمردی است. شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد: «اگر کسی بگوید کلید شخصیت کسی مانند حسین بن علی را به دست آورده ؛ انصافا ادعای گزافی است و من جرئت نمی کنم چنین سخنی بگویم ؛ ولی این قدر می توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخ زندگی او را خوانده ام و سخنان او را به دست آورده ام و در حدودی که تاریخ عاشورا و خطابه ها و نصایح و شعارهای حسین را مطالعه کرده ام، می توانم این طور بگویم که از نظر من، کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است».
روح حماسی
یکی از نمونه های بارز روحیه حماسی امام حسین علیه السلام ، در بدرقه ابوذر آشکار می شود. خلیفه سوم، ابوذر را به سرزمین ربذه تبعید می کند و اعلام می دارد کسی حق ندارد او را بدرقه کند. حضرت علی، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بدون اعتنا به این مطلب، او را بدرقه می کنند و هرکدام جمله هایی به او می گویند. حسین علیهم السلام در این ملاقات فراموش ناشدنی به ابوذر چنین می گوید: «عموجان! از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص و بی تابی بر تو غالب شود به خدا پناه ببر».
حمایت از ولایت علی علیه السلام
در کتاب های تاریخی و حدیثی، داستان های فراوانی از رفتار شجاعانه امام حسین علیه السلام در دوران نوجوانی و جوانی آن حضرت در برخورد با زمامداران و انحرافات دستگاه حکومتی نوشته شده است. ابن حجر عسقلانی یکی از سیره نویسان بزرگ اهل سنت می نویسد: امام حسین علیه السلام روزی وارد مسجد شد و دید خلیفه دوم بر فراز منبر نشسته است و سخنرانی می کند. بادیدن این صحنه به او گفت: از منبر پدرم پایین بیا و بالای منبر پدرت برو. خلیفه دوم نیز گفت: پدرم منبر نداشت. آن گاه او را در کنار خود نشانید و پس از آن که از منبر پایین آمد، او را به منزل خود برد و پرسید: این سخن را چه کسی به تو یاد داده است؟ او پاسخ داد: هیچ کس.
دفاع از حق خویش
زمانی که «ولید بن عقبه» فرماندار مدینه بود، می خواست اموالی را که به امام حسین علیه السلام تعلق داشت، به زور تصاحب کند. آن حضرت در این باره قاطعانه پیغام داد: «به خدا سوگند! یا حق مرا می دهی و یا شمشیر خود را برداشته در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله به پا می خیزم و آنان را که با من هم سوگند و هم پیمان هستند به قیام دعوت می کنم.» وقتی دیگر بزرگان و شجاعان مدینه پیام امام حسین علیه السلام را شنیدند، آنها نیز گفتند: یا اموال حسین را به او برمی گردانی، یا ما هم شمشیرها را برداشته و به جنگ مسلحانه روی می آوریم. فرماندار مدینه، وقتی از شجاعت امام و یاران او باخبر شد، اموال آن حضرت را بازگرداند.
دعاهای امام حسین علیه السلام
دروازه نیایش
دعا کردن، سلاح مؤمن است و به وسیله آن می توان حرف دل خویش را به پروردگار هستی بخش منتقل نمود. راز و نیاز، دروازه ای است به سوی بوستان عشق و معرفت الهی. امام حسین علیه السلام مردم را این گونه تشویق می کند: «عاجزترین مردم کسی است که از دعا کردن ناتوان باشد».
دعای هر روز
امام حسین علیه السلام در هر صبحگاه و شامگاه این دعا را می خواند: «پروردگارا! جانم را به سوی تو تسلیم کرده، چهره ام را به سوی تو گردانده، کارم را به تو واگذار کرده و از تو عافیت و سلامت از هر بدی در دنیا و آخرت را خواهانم. پروردگارا! تو مرا از هر کس کفایت می کنی و هیچ کس مرا از تو کفایت نمی کند. پس مرا از موارد ترس و هراس از هر که باشد کفایت فرما و در کارم راه گشایش و رهایی قرار ده. به درستی که تو می دانی و من نمی دانم، و تو توانایی و من قادر نیستم و تو بر هر کاری توانایی. به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان».
دعای جامع
دعای جامع، یکی از دعاهای امام حسین علیه السلام است که انواع ارزش های اخلاقی و معنوی را از خداوند بزرگ درخواست می کند: «خدایا! من از تو موفقیت هدایت شدگان و اعمال پرهیزکاران، و نصیحت کردن توبه کنندگان، و عزم و اراده صابران، و ترس و پرهیز آنان که از تو می هراسند، و تلاش و کوشش علم خواهان، و زینت پرهیزکنندگان را درخواست می کنم. نیز ترس زاری کنندگان را تا آنکه از تو بترسم؛ ترسی که مرا از ارتکاب گناهان باز دارد و به انجام اطاعت تو وادار کند؛ اعمالی که با آن کرامت تو را به دست آورم و پندپذیر باشم؛ ترسی که تنها برای تو نصیحت کنم و دوستی تو را بخواهم؛ ترسی که در تمام کارها به تو توکل کنم و به تو خوش بین باشم. ستایش توراست ای آفریننده نور، ستایش توراست ای خدای بزرگ و ستایش تنها از آن توست».
دعای سجده
شُرَیح می گوید: وارد مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله شدم، امام حسین علیه السلام را دیدم که صورت روی خاک گذاشته و این دعا را در سجده می خواند: «ای آقا و مولایم! آیا برای گرزهای آتشین اعضای بدنم را خلق کرده ای؟ یا اندام درونی مرا برای نوشیدن آب های گرم جهنم آفریده ای؟ خداوندا! اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی، من تو را به کرم و بخششت می خوانم. اگر مرا با خطاکاران قرار دهی، دوستی ام با تو را به اطلاع آنان می رسانم. ای آقای من! اطاعتم تو را بهره ای نداده و گناهم به تو ضرری نمی رساند، پس آنچه را به تو سود و بهره ای نمی رساند به من عنایت کن و آنچه را به تو ضرر نمی رساند به من ببخشای. به درستی که تو مهربان ترین مهربانانی».
شرایط استجابت
امام حسین علیه السلام درباره شرایط استجابت دعا می فرماید:«اگر مردم به هنگام دعا کردن، خدا را با نام محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاک او و با نیت درست و با اعتقاد قلبی صحیحی بخوانند که از پیامبر و خاندانش نافرمانی نکنند، خداوند با جود و کَرَم خود، خواسته های آنان را می دهد، ولی مردم در مورد محمد صلی الله علیه و آله و خاندانش کوتاهی کردند و دنیای پست را برگزیدند و در پی لذت های برخاسته از هوای نفس حرکت کردند و از این رو، دعایشان به اجابت نمی رسد».
منبع : سبطین