فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عاشورا و انتظار( تحليل‏ها)

عاشورا و انتظار( تحليل‏ها)

1. عاشورا، پشتوانه فرهنگي انتظار
 فرهنگ ((عاشورا))، زمينه ساز فرهنگ ((انتظار)) است. ((انتظار)) ادامه عاشورا است و چشم به راه حسين ديگري نشستن در كربلايي به وسعت جهان.
 فرهنگ ((عاشورا)) آن چنان در روح انسان ها، رسوخ كرده و آتش عشقش، شراره اي در دل ها انداخته كه بدون ترديد، مؤثرترين و پايدارترين عنصر فرهنگ ساز، براي شيعيان و تمامي انسان هاي آزاده عالم است. به گفته امام راحل(ره): ((ما هر چه داريم از محرم و صفر داريم)).

 2. اشتراك در اهداف
 هدف مهدي (ع)، نجات انسان ها از بردگي فكري و برداشتن زنجيرهاي اسارت از آنان است.
 امام باقر (ع) مي فرمايد: ((اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛ هنگامي كه قائم قيام كند، هر آينه باطل از بين مي رود)).(1)
 هدف امام حسين (ع) نيز در زيارت ((اربعين)) چنين بيان شده است:
 ((و بذل مهجة فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضالة؛ خون خود را تقديم تو كرد، تا انسان ها را از ناداني و گمراهي رهايي بخشد)).
 پس هدف هر دو، احياي دين و جلوگيري از انحطاط ارزش ها است.

 3. مشابهت در زمانه
 حسين (ع) زمانه خود را چنين توصيف مي كند: ((الا ترون انّ الحق لايعمل به و انّ الهوي لايترك عنه؛ آيا نمي بينيد كه به حق عمل نمي شود و از باطل خودداري نمي گردد))،(2) ((فان السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت؛ همانا در شرايطي هستيم كه سنت پيامبر، از بين رفته و بدعت ها زنده شده است)). ((و علي الاسلام السلام اذا قد بليت الامة براعٍ مثل يزيد؛ اگر حاكم امت، فردي همچون يزيد باشد، پس بايد فاتحه اسلام را خواند)).
 زمانه مهدي (ع) نيز چنين است: ((يعطف الهوي علي الهدي، اذا عطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأي علي القرآن، اذا عطفوا القرآن علي الرأي... و يحيي ميّت الكتاب والسنة؛ چون مهدي قيام كند، خواهش هاي نفساني را به هدايت آسماني، باز گرداند؛ پس از آنكه رستگاري را به هواي نفس بازگردانده باشند. آرا و افكار را پيرو قرآن كند، پس از آنكه قرآن را تابع رأي خود گردانده باشند... پس مهدي به شما نشان خواهد داد كه روش عادلانه در حكومت، چگونه است و آنچه را كه از كتاب و سنت متروك مانده، زنده خواهد ساخت)).(3)
 زمانه مهدي (ع) و حسين (ع)، در انحراف فكري، فساد اجتماعي، رواج بي ديني و بدعت در سطح جهاني، مشابه يكديگر است.
 مشابهت در زمانه، ابعاد متعددي دارد؛ از تبليغات جبهه باطل گرفته تا حاكميت خلفاي جور و غربت دين در عرصه زندگي و جامعه. تبليغات بني اميه و معاويه عليه اهل بيت(ع) و امام حسين (ع)(4)، شباهت زيادي به تبليغات كشورهاي استكباري و صهيونيست ها، عليه ايران اسلامي دارد.

 4. مشابهت در ياران
 ياران حسين (ع) بهترين ياران و فدايي او بودند. آنان از معرفت، محبت، اطاعت و تسليم نسبت به امام خود و سبقت در اجراي خواسته ها و فرامين او برخوردارند و در عبادت، صداقت، اخلاص و شجاعت يگانه دوران بودند.
 ياران مهدي (ع) نيز چنين اند: ((هم اطوع له من الامة لسيدها؛ آنها مطيع تر از كنيز نسبت به مولاي خود هستند)).(5)
 ((كدّادون جاحدون في طاعته؛(6) ياران مهدي (عج) در فرمانبرداري از حضرتش، بسيار كوشا و مصمم اند)).
 ((لهم يسبهم الاولون و لايدركهم الآخرون؛(7) آنان [در شايستگي ها و امتيازات بر اوج رفيعي اند] نه از نسل هاي گذشته، كسي از آنان پيشي گرفته و نه از آيندگان، كسي به مقام والاي آنان مي رسد)).
 ((رهبان بالليل ليوث بالنهار، كَاَنَّ قلوبهم زبر الحديد؛ عابدان شب و شيران روزند، [در  شجاعت ] قلوبشان همچون پاره هاي آهن است)).(8)

 5. ضرورت درگيري و نبرد
 درگيري بين حق و باطل، ايمان و كفر، يك ضرورت است؛ چون حقيقت ((ايمان))، حركت و رويش و خصلت ((كفر)) ايستادگي و ماندگي است.
 ساده انديشي است اگر گمان شود، مسائل و مشكلات، تنها با گفت وگو حل مي شود. بايد به فكر پس از گفت وگو هم بود كه اگر زير بار حق نرفتند و يا خواستند بر ظلم خود باقي بمانند، چه بايد كرد؟ پس از گفت وگو و دو گروه شدن، مخاصمه و درگيري هم هست يا نه؟ ((فاذا هم فريقان يختصمون...))(9). به راستي آيا مشكل اسرائيل و فلسطين، با گفت وگو حل مي شود؟ آيا آمريكا باگفت وگو حاضر است، از خوي استكباري خود دست بردارد؟
 نبرد حسين (ع) و يزيد، جنگ مهدي (ع) و مستكبران، نبرد حق و باطل است؛ يكي در محدوده كربلا و ديگري در وسعت همه زمين.
 امام باقر (ع) مي فرمايد: ((ليس شأنه الا السيف؛(10) او فقط شمشير را مي شناسد)).
 امام صادق (ع) مي فرمايد: ((يكفّون سيوفهم حتي يرضي الله عزّوجلّ؛(11) [ياران قائم شمشيرهاي خويش را بر زمين نمي نهند تا اين كه خداي عزوجل راضي شود)).

 6. منتظران مهدي (ع)، پرورش يافتگان مكتب عاشورا
 ياران مهدي (ع)، همه عاشورايي اند و در مكتب حسين (ع) پرورش يافته و باليده اند.
 كساني مي توانند در ركاب مهدي(ع) باشند و امام حق را ياري رسانند كه در مكتب ((عاشورا)) آبديده شده و معيار جنگ و صلح را از او آموخته باشند كه حسين(ع) خود معيار سلم و حرب و تولاّ و تبرّا است.

 7. سختي و مشكلات راه
 امام صادق (ع) مي فرمايد: ((قيام امام زمان (ع) نشانه هايي دارد)). راوي پرسيد: آنها چيستند؟ امام صادق (ع) فرمود: ((ذلك قول الله عزوجل و لنبلونكم بشي ء من الخوف و الجوع(12) لو قد خرج قائمنا، لم يكن الا العَلَق و العَرَق و القوم علي السروج؛(13) اين سخن خداوند است كه ((شما را با گرسنگي و ترس آزمايش مي كند))؛ هنگامي كه قائم ما قيام كند، خون است و عرق ريختن و سوار بر مركب ها بودن در ميدان هاي مبارزه)).

 8. پيوستن و جدا شدن ياران
 به كاروان حسين(ع) كساني پيوستند كه اميد پيوستنشان نبود، همچون زهير و حرّ كه يكي عثماني بود و در صفين بر عليه علي(ع) شمشير زده و ديگري فرمانده سپاه عمر سعد بود. و كساني به بهانه هاي واهي نپيوستند، همچون طرماح بن عدي و يا پيوستند و جدا شدند و سعادت شهادت در كنار حسين(ع) را نداشتند؛ چه آناني كه در ميانه راه جدا شدند و چه آناني كه در كربلا، از ميدان معركه گريختند.
 در مورد ياران مهدي(ع) نيز داريم:
 قال الصادق(ع): ((اذا خرج القائم يخرج من هذا الامر من كان يُري انه من اهله و دخل فيه شبه عبدة الشمس والقمر؛(14) هنگامي كه قائم قيام كند از امر [ولايت ] او كساني بيرون مي روند كه همواره چنين به نظر مي رسيد از ياران او باشند. و به امر [ولايت ] او در مي آيند آناني كه شبيه خورشيد پرستان و ماه پرستانند.))
 در مورد يهوديان جزيرةالعرب، نيز داريم كه منتظر آمدن پيامبر بودند. اما وقتي آمد، به او كافر شدند. ((فلما جائهم ما عرفوا كفروا به))(15) از حسين نيز تقاضا كردند كه بيايد و نامه ها نوشتند، اما هنگامي كه آمد، به او پشت كردند و خون او را ريختند.

 9. الهام پذيري هر دو فرهنگ
 حسين(ع) با شهادت خود، پايه گذار فرهنگ شهادت شد و اين فرهنگ، آن چنان در فرهنگ مسلمين ريشه دواند و در دلها جا باز كرد كه به عنوان الگو، سرآغاز بسياري از حركتها و قيامهاي حق طلبانه در سرزمين پهناور اسلامي بر عليه خلفا و حاكمان ستمگر، شد. در عراق؛ بصره و كوفه (سليمان بن صرد، مختار، زيد بن علي)، در حجاز؛ مدينه و مكه، در خراسان (يحيي بن زيد)(16). و هنوز هم همه عدالت خواهان و مردان تاريخ، مي گويند بايد پا جاي پاي حسين و شهداي كربلا گذاشت (گاندي).
 انتظار نيز به عنوان يكي از بزرگترين، قوي ترين و انگيزه سازترين آرمان هاي انساني، نقش بي بديلي در از بين بردن يأس و نااميدي و پيروزي نهايي مظلومان بر مستكبران دارد ((و نريدان نمن... و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين)). همچنان كه مي تواند به عنوان يك راهبرد اساسي و كليدي در تمامي ابعاد سياسي - اجتماعي، تربيتي و فكري يك جامعه تأثير گذار باشد.
 از طرف ديگر منتظر ظهور مصلح، خود بايد صالح باشد.
 امام صادق (ع) فرمود: ((ان لنا دولة يجي ء بها الله اذا شاء ثم قال: من سرّه ان يكون من اصحاب القائم (ع) فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر؛(17) ما دولت و حكومتي داريم و خداوند، هرگاه بخواهد اين دولت ظهور خواهد كرد و اگر كسي خوشحال و خشنود مي شود كه از ياران مهدي (ع) باشد؛ پس منتظر باشد و در حال انتظار، اهل ورع و اجتناب از گناهان و اهل محاسن و مكارم اخلاق باشد)).
 ((يخرج اناسٌ من المشرق و يوطئون للمهدي سلطانه؛ گروهي از مشرق زمين به پا خاسته و زمينه ساز حكومت امام مهدي (ع) مي شوند)).

 10. زوال دولت هاي باطل
 حسين (ع)، با شهادت خود، باعث رسوايي و در نتيجه نابودي دولت بني اميه شد. مهدي (ع) نيز با ظهور خود، باعث رسوايي و تزلزل تمامي دولت هاي مستكبر، خواهد شد:
 ((اذا قام القائم ذهب دولة الباطل؛(18) هنگامي كه قائم قيام كند، هر دولت باطلي از بين مي رود)).
 در دعاي ندبه، ندا سر مي دهيم:
 ((اين قاصم شوكة المعتدين؟ اين هادم ابنية الشرك و النفاق؟ اين مبيد اهل الفسوق و العصيان و الطغيان؟...؛(19) كجا است درهم شكننده شوكت متجاوزان؟ كجا است ويران كننده بناهاي شرك و نفاق؟ كجا است نابودكننده اهل نادرستي و عصيان و طغيان؟...)).
 در روايات نيز آمده است:
 ((و لايكون ملك الا للاسلام؛(20) در آن روز حكومتي جز حكومت اسلام، نخواهد بود)).
 ((يبلغ سلطانه المشرق و المغرب؛(21) دولت مهدي (عج) شرق و غرب جهان را فرا گيرد)).
 ((اذا قام القائم لايبقي ارض الاّ نودي فيها شهادة ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله؛(22) هنگامي كه مهدي (عج) قيام كند زميني باقي نمي ماند مگر آن كه گلبانگ توحيد و رسالت پيامبر در آن بلند گردد)).

 11. تكيه بر سنت هاي الهي
 سنت خداوند چنين است كه تا تحولّي در وجود انسان ها پديد نيايد، وضعيت جامعه و اجتماع آنان، دگرگون نخواهد شد: ((ان الله لايغيّر ما بقوم حتي يغيّروا ما بانفسهم))(23) و سنت هاي الهي تخلف ناپذير است: ((ولن تجد لسنة الله تبديلاً)).(24)
 ظهور مهدي (ع) زمينه هاي مردمي و عدّه و عُدّه اي را مي طلبد كه بايد فراهم شود و اين به عهده ما است؛ گرچه اگر ما كاري نكنيم، ظلم فراگير و باطل خود زمينه ساز عدالت و حق خواهد بود؛ چون باطل رفتني است: ((قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقاً)).(25)
 البته اين بدان معنا نيست كه از امدادهاي غيبي و معجزات استفاده نمي شود؛ بلكه امدادهاي غيبي نيز از سنت هاي الهي است. و فرآيند خاص خود را دارد. به شهادت قرآن، پس از به كار گرفتن تمامي استعدادها، تلاش ها، تحمل سختي ها و شدايد و طلب و درخواست انسان ها، امداد و عنايت الهي فرا خواهد رسيد: ((ان تنصرالله ينصركم))(26) و ((... ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما يأتكم مثل الذين خلوا من قبلكم مستهم البأساء والضراء و زلزلوا حتي يقول الرسول و الذين آمنوا معه متي نصر الله الا انّ نصر الله قريب))(27).
 از شرايط اساسي ظهور حضرت حجّت زمينه هاي مردمي است:
 ((ان المهدي لايخرج حتي تقتل النفس الزكية... فاتي الناس المهدي فزفّوه كما تزّف العروس)).(28)
 ((...انّه لايخرج حتّي لايكون غائب احب الي الناس منه ممّا يلقون من الشرّ)).(29)

 12. نقش زنان
 نقش زنان، در هيچ حركتي از حركت هاي اسلامي و شيعي - از صدر اسلام تاكنون  - به اهميت و برجستگي نقش زن در قيام ((عاشورا)) نبوده است.
 ((عاشورا)) تنها صحنه اي است كه در آن ((زن))، در متن قرارداد و نه حاشيه و نقش زن شيعي در آن، پررنگ و پرحضور است و شايد يكي از رمزهاي جاودانگي آن همين باشد. نقش ((زينب))، اين شيرزن دريادل كربلا و همسر و دختران امام حسين (ع) - به عنوان پيام آوران واقعه عاشورا - از جايگاه خاصي برخوردار است. نقش ام وهب، دلهم (زن زهير)، طوعه، ماري(30) و حتي زنان قبيله بني همدان(31)، غير قابل كتمان است.
 مرحوم حاج شيخ ملاسلطان علي تبريزي - كه از جمله عابدان و زاهدان بود - در عالم رؤيا خدمت امام زمان (ع) رسيد و عرض كرد: آيا اين كه فرموديد: ((فلأندبنك صباحاً و مساءً و لأبكين لك بدل الدموع دماً)) صحيح است؟ فرمود: آري، صحيح است.
 عرض كردم: آن كدام مصيبت است كه به جاي اشك، خون گريه مي كرديد؟ آيا مصيبت حضرت علي اكبر است؟
 حضرت فرمود: اگر علي اكبر هم بود، در اين مصيبت خون مي گريست.
 - آيا مصيبت حضرت عباس است؟
 - اگر عباس هم بود، در اين مصيبت خون مي گريست.
 - آيا مصيبت حضرت سيدالشهدا (ع) است؟
 - اگر سيدالشهدا (ع) هم بود، در اين مصيبت خون مي گريست.
 - پس كدام مصيبت است؟
 - مصيبت اسيري زينب.(32)
 در قيام حضرت مهدي (ع) نيز چنين است و زنان از جايگاه ويژه اي برخوردار خواهند بود. نقش زن در عصر ظهور، همچون نقش مدعيان امروز و طرفداران حقوق زن نيست كه او را تا سرحد يك كالا و وسيله اي براي لذت طلبي و عيّاشي تنزل داده اند.
 جابربن يزيد جعفي از امام باقر (ع) نقل مي كند:
 و يجي ء والله ثلاث مأة و بضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امرأة يجتمعون بمكة علي غير ميعاد قزعاً كقزع الخريف؛(33) به خدا سوگند 313 نفر مي آيند كه پنجاه تن از آنان زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلي، در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد)).
 ام سلمه نيز از پيامبر (ص) چنين روايت كرده است: ((يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارد المتفرقة حتي يجتمع اليه ثلاث مأة و اربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر علي كل جبار و ابن جبار(34)؛ در آن هنگام پناهنده اي به حرم امن الهي پناه مي آورد و مردم همانند كبوتراني كه از چهار سمت به يك سو هجوم مي برند به سوي او جمع مي شوند تا اين كه در نزد آن حضرت سيصد و چهارده نفر گرد آمده كه برخي از آنان زن مي باشند كه بر هر ستمگر و ستمگر زاده اي پيروز مي شوند)).

 13. دشواري حفظ دين
 در دوران امام حسين (ع) بر اساس بدعت هاي خلفا و تبليغات بني اميه، دين بي ارزش و بازار دنيا پررونق بود: ((الناس عبيد الدنيا و الدين علي السنتهم ما درّت معايشهم فاذا محصّوا بالبلاء قلّ الديّانون؛ مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبانشان مي باشد، مادامي كه زندگي دنياي آنها تأمين شود. اما همين كه در بوته امتحان قرار گرفتند، دين داران كم خواهند بود)).(35)
 اگر نبود حسين (ع) - اين خط روشن ولايت و وارث پيامبران - چراغ دين، آخرين كورسوهاي خود را مي زد.
 در عصر انتظار نيز حفظ دين، از سخت ترين كارها است. امام صادق(ع) مي فرمايد: ((ان لصاحب هذا الامر غيبة، المتمسّك فيها بدينه كالخارط لشوك القتاد بيده - ثم اوْمأ ابوعبدالله(ع) بيده هكذا. قال: فايّكم تمسّك شوْك القتاد - ثمّ اطوق مليّاً ثمّ قال: ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتّق الله عبد عند غيبته و ليتمسّك بدينه؛(36)
 براي صاحب اين امر (حضرت مهدي (ع)) غيبتي خواهد بود. هر كس در روزگار غيبت او دين خود را حفظ كند، مانند كسي است كه تيغ هاي تيزگياه قتاد را با دستش صاف و هموار سازد؛ سپس حضرت با دست [مبارك ] خويش اشاره فرمود كه چگونه با دست، تيغ هاي قتاد را بايد هموار ساخت. آنگاه افزود: كدام يك از شما تا به حال توانسته است، خارهاي خنجرگونه قتاد را به دست بگيرد؟
 سپس حضرت سر به زير افكند و مدتي سكوت كرد؛ آن گاه افزود: براي صاحب اين امر، غيبتي است كه در روزگار دشوار غيبت، هر بنده خدايي بايد تقوا پيشه كند و دينش را حفظ نمايد)).
 در روايتي ديگر، آمده است:
 ((منْ ثَبتَ علي ولايتنا في غيبة قائمنا، اعطاه الله اجْر الف شهيد مثل شهداء بدر و احد؛(37) كسي كه در روزگار قائم ما، در امر ولايت ما ثابت قدم و استوار باقي بماند و نلغزد، چنان است كه خداوند پاداش هزارشهيد مانند شهداي جنگ هاي بدر و احد به آنان عطا مي فرمايد)).
 امام باقر (ع) مي فرمايد: ((يأتي علي الناس زمانٌ يغيب عنهم امامهم. فيا طوبي للثابتين علي امرنا في ذلك الزمان؛(38)
 روزگاري بر مردم خواهد آمد كه امام و پيشواي ايشان از [چشم ] آنان غايب و پنهان مي گردد. پس خوشا بر احوال كساني كه در آن زمان (غيبت در امر ولايت) ثابت قدم و استوار مي مانند)).
 حضرت در ادامه، فضايل فراواني براي كساني كه دين خود را حفظ مي كنند، بيان مي دارد كه اين فضايل زياد، به جهت سنگيني و عظمت كار آنان است.
 پيامبر(ص) فرمود: ((اللهمّ لقّني اخواني، مرتين... لاحدهم اشدّ بقيةً علي دينه من خرط القتاد في الليلة الظلماء او كالقابض علي جمْر الغضاء، اولئك مصابيح الدجي ينجيهم الله من كل فتنة غبراء مظلمة؛(39)
 بارالها! مرا به ديدار برادرانم نايل گردان... هر يك از ايشان در پايداري و استواري در دين، از كسي كه در دل تيره شب، شاخه پرتيغ گياه قتاد را، با كف دست صاف و  هموار مي سازد، پايدارتر است؛ يا همانند كسي كه صبورانه پاره آتشي را بر دست گيرد و در آن حال در دين خويش استوار باشد. آري، ايشان چراغ هاي هدايت [در شب تاريك و ديجور] هستند. خداوند ايشان را از هر فتنه تيره و تار رهايي مي بخشد)).

 14. سازش ناپذيري
 حسين (ع) در ردّ درخواست يزيد بر بيعت، با قاطعيت مي گويد: ((مثلي لايبايع مثله))؛(40) حضرت مهدي (ع) نيز با هيچ كس سر سازش ندارد. امام باقر و صادق عليهما السلام مي فرمايند: ((ليس شأنه الاّ السيف؛ او فقط شمشير را مي شناسد))(41)، ((يقتل اعداء الله حتي يرضي الله؛ دشمنان خدا را مي كشد تا خدا راضي گردد)).(42)

 15. تلاش جهت جذب و نيروسازي
 حسين (ع)، مدام به فكر جذب نيرو و تربيت و سازندگي بود. و با نامه به شهرهاي مختلف و سفرهاي خود و با زندگي ساده و انفاق هاي خود، سعي در جذب و تأليف قلوب و تربيت و پرورش آنان داشت. او دو سال پيش از مردن معاويه، در ((منا))، جمعي بالغ بر هزار نفر از صحابه و تابعان را گرد آورد و تمامي فضايل اهل بيت را به همراه ويژگي هاي دشمنان آنان، از قرآن بر آنان خواند.
 آن حضرت در دوره يزيد، در سفر خود از مكه به كربلا، از سياست جذب نيرو چشم نپوشيد و افرادي همچون زهير و حرّ را جذب نمود.
 مهدي(ع) فرزند حسين(ع) نيز در ميان ما و در حال تلاش و نيروسازي است و لحظه اي از اين مهم غافل نيست:
 ((ان يكون صاحبكم المظلوم، المجحود حقه، صاحب هذا الامر يتردد بينهم و يمشي في اسواقهم و يطأ فرشهم و لايعرفونه حتي يأذن الله له ان يعرّفهم نفسه؛(43) صاحب اين امر... در ميان آنان راه مي رود، در بازارهايشان رفت و آمد مي كند. روي فرش هايشان گام برمي دارد؛ ولي او را نمي شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفي كند.
 در جلد دوم موسوعه امام مهدي (تأليف شهيد محمد صدر) داستان هايي شنيدني و موثق در اين باره آمده است.

 15. انتظار
 پيامبر(ص) از خيلي پيش ترها، خبر شهادت امام حسين(ع) را داده بود. امام علي(ع) نيز مي فرمود: ((هيهنا مناخ ركاب و مصارع عشاق)). اين اخبار تا آن جا بود كه كساني، از مدت ها پيش در منطقه كربلا اقامت گزيده و منتظر ياري فرزند رسول خدا بودند و سرانجام به آرزوي خود رسيدند.(44)
 پيامبر(ص) و تمامي ائمه(ع)، بشارت ظهور مهدي(ع) و دولت كريمه او را داده اند و بايد منتظر بود كه: ((افضل الاعمال انتظار الفرج)).

 16. طلب ياري
 فرياد استنصار و طلب ياري حسين(ع)، هنوز هم از رواق تاريخ به گوش مي رسد: ((هل من ناصرٍ ينصرني؛ هل من مغيث يغيثنا؛ هل من ذابّ يذبّ عن حرم رسول الله)).
 فرياد استنصار مهدي(ع)، نيز همواره بلند است. آيا كسي هست كه مهدي آل محمد را ياري كند؟ آيا كسي هست عشق مرا در دل ها زنده كند؟ و انسان هاي بريده از مرا، با من پيوند زند؟
 مي گويند با شنيدن فرياد ((هل من ناصر حسيني))، گهواره علي اصغر تكان خورد! آيا با شنيدن ((هل من ناصر مهدوي)) نيز، دلي هست كه بلرزد و با امامش عهد و پيماني ببندد و به كمك او برخيزد؟ آن هم در اين عصر وانفسا؟!
 ((او در روز ظهور خود به ديوار كعبه تكيه داده بانگ بر مي دارد: ((اي مردم! ما از خداوند ياري مي جوييم. هر كه مي خواهد ما را اجابت كند... از شما مي خواهم كه به حق خدا و به حق رسول خدا و به حق خودم بر شما - كه حق قرابت رسول اللَّه (ص) مي باشد - ما را كمك كنيد و كساني را كه به ما ظلم مي كنند، از ما بازداريد كه ما را ترسانده و بر ما ظلم كرده اند. از شهر و فرزندانمان جدا كرده، بر ما ستم روا داشتند و شوريدند. اهل باطل حقمان را گرفته، بر ما افترا بستند. خدا را درباره ما در نظر آوريد! ما را تنها نگذاشته، خوارمان نكنيد. ياريمان كنيد كه خداوند شما را ياري مي كند)).(45)

 17. تدبير و مديريت
 مديريت حسين(ع)، مديريتي بي نظير است. اين كه جماعتي اندك در برابر سپاهي سي  هزار نفري، از پگاه صبح تا هنگام عصر مقاومت كنند؛ حكايت از مديريت عالي و تدبير بلند حسين(ع) دارد. او با تشكيل ميمنه و ميسره و علمدار و قرار گرفتن خود در قلب سپاه، به عنوان فرمانده و قرار دادن خيمه ها در جايگاهي مناسب - به طوري كه پشت آن نهري خشك شده باشد - و ريختن ني و هيزم در آن و آتش زدن آنها در فرصتي مناسب و خيمه ها را در كنار هم بستن و... به طوري كه دشمن نتواند آنها را محاصره كند و تنها از روبه رو با آنها بجنگد، نشان داد كه از تدبير و مديريتي بي نظير برخوردار است. امام با تسلّطي شگرف تمامي صحنه ها را زير نظر داشت و هم چون يك فرمانده پيروز تا آخرين لحظه، ذرّه اي ترس و واهمه به خود راه نداد. او در شب عاشورا از تمام منطقه نبرد، بازديد كرد و با گفت وگويِ با اصحاب و اهل حرم همه آنان را به آمادگي و وسعت رسانيد و خود و اهل بيت و اصحابش، با عبادت و دعا شب را به صبح رساندند. كساني كه صبح پركاري دارند، بايد شب ها را به پا خيزند و با خالق خود به راز و نياز بپردازند.
 ((يا ايها المزّمّل قم الليل ... إن لك في النهار سبحاً طويلا))(46)
 مهدي(ع) نيز در مديريت و تدبير، همچون جدّ بزرگوار خود حسين(ع) است. تشكيل يك حكومت جهاني و اداره همه انسان ها مديريتي مي خواهد سترگ، به عظمت سينه مهدي(ع) كه: آلة الرياسة سعة الصدر.

 

 

 

نویسنده:مسعود پورسيدآقايى

 

 

 

پی نوشت:

1) كافي، ج 8، ص 278.
2) تحف العقول، ص 245.
3) نهج البلاغه، خ 138.
4) تبليغات بني اميه تا آن جا بود كه مردم شام، بني اميه را اهل بيت پيامبر مي دانستند. عبدالله بن علي وقتي از شام برگشت، گفت: انهم ما علموا لرسول الله قرابة و لااهل بيت يرثونه غيربني امية. مسعودي نيز در مروج الذهب (ج 3، ص 44) نقل مي كند: ((از يكي از بزرگان اهل شام كه اهل رأي و عقل بود سؤال شد: ابوتراب كيست كه اين خطيب او را لعن مي كند؟ جواب داد: من فكر مي كنم يكي از دزدان فتنه انگيز باشد.
 ابن ابي الحديد، از امام باقر (ع) نقل مي كند: سخت ترين زمان براي شيعيان ما زمان معاويه بود كه در هر شهري آنها را مي يافتند به قتل مي رساندند و دست و پاي آنها را مي بريدند تا در زمان حاكميت عبيدالله بن زياد و حجاج در كوفه كه مردم بيشتر دوست داشتند به آنها كافر و زنديق بگويند تا شيعه علي (ع). (زمينه هاي قيام امام حسين (ع)، ص 250).
5) بحارالانوار، ج 52، ص 308.
6) همان، ص 311.
7) معجم احاديث الامام المهدي (ع)، ج 3، ص 100 (به نقل از مستدرك حاكم، ج 4،  54).
8) بحارالانوار، ج 52، ص 386.
9) نمل (27)، آيه 45.
10) الغيبة، نعماني، ص 233.
11) ]. بحارالانوار، ج 52، ص 27.
12) كمال الدين، ج 2، ص 694.
13) بحار الانوار، ج 52، ص 59 (امام رضا (ع)).
14) الغيبة نعماني، ص 171؛ بحارالانوار، ج 52، ص 364.
15) بقره (2)، آيه 89.
16) ر.ك: پيامدهاي عاشورا، سيد ابوالفضل اردكاني.
17) منتخب الاثر، ص 497، فصل 10، باب 2، ح 9.
18) كافي، ج 8، ص 38 (امام باقر (ع)).
19) دعاي ندبه.
20) الملاحم و الفتن، ج 2، ص 66.
21) كمال الدين، ج 1، ص 331 (امام باقر (ع)).
22) بحارالانوار، ج 52، ص 340 (امام صادق (ع)).
23) رعد (13)، آيه 11.
24) احزاب، 62.
25) اسراء، 81.
26) محمد(47)، آيه 7.
27) بقره (2)، آيه 214.
28) معجم احاديث الامام المهدي، ج 1، ص 478؛ الملاحم و الفتن، سيد ابن طاووس ص 139، ب 63.
29) عقد الدرر، ص 94.
30) وي اهل بصره و خانه اش،  كانون شيعيان امام علي (ع) بود. از آن كانون تني چند به ياري حسين (ع) شتافتند و شهيد شدند؛ گرچه خود وي نيامد.
31) پس از مردن يزيد، برخي از بزرگان و اشراف كوفه تصميم گرفتند عمرسعد را به عنوان اميرخود برگزينند. زنان قبيله بني همدان تا اين خبر را شنيدند، هلهله كنان داخل مسجد شدند و از اين كار ممانعت كردند. آنان مي گفتند شما مي خواهيد كسي را حاكم كنيد كه فرزند رسول خدا را به شهادت رسانده است؟
32) العبقري الحسان، ج 1، ص 98.
33) بحارالانوار، ج 53، ص 223.
34) مجمع الزوائد، ج 7، ص 315؛ معجم احاديث الامام المهدي، ج 1، ص 500.
35) تحف العقول، ص 249؛ بحارالانوار، ج 44، ص 192.
36) بحارالانوار، ج 52، ص 135.
37) همان، ج 53، ص 135.
38) همان.
39) همان، ج 52، ص 124.
40) بحارالانوار، ج 44، ص 325.
41) كمال الدين، ج 1، ص 331.
42) الغيبة شيخ طوسي، ص 32.
43) الغيبة نعماني، ص 84 و نيز ر.ك: همان، ص 72.
44) ر.ك: تاريخ دمشق، ابن عساكر، ج 14، ص 216 و نيز ر.ك: ص 224.
45) بحارالانوار، ج 52، ص 238.
46) مزمل (73)، آيات 1 - 5.

 


منبع : مجله ی انتظار
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مصائب امام حسين(ع) از زبان امام مهدی(عج)
امام حسين (ع) از نگاه امام مهدي (عج)
مؤیدات، قرابت ها، اشتراکات عاشورا و انتظار
امام باقر علیه السلام و مهدویت
وظايف منتظران وعبرت از حادثه کربلا
اعطاء لقب قائم (ع) در روز عاشورا
امام عصر(عج) و حسین(ع) در ادعیه
ياد حضرت مهدي(عج) در ميلاد امام حسين (ع)
غيبت حضرت مهدي (ع)، از نگاه امام حسين (ع)
علايم ظهور از زبان امام حسين (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

مؤیدات، قرابت ها، اشتراکات عاشورا و انتظار
امام حسين (ع) از نگاه امام مهدي (عج)
مصائب امام حسين(ع) از زبان امام مهدی(عج)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^