فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

حكايت مريضى امام حسين عليه السلام و عرب بيابان نشين‏

من وقتى مى‌خواهم مطلبى را از اهل تسنن نقل كنم، شادتر مى‌شوم تا اين كه شيعه نقل كرده باشد؛ چون از شيعه نقل كنيم، مى‌گويند: از هم مكتب خودتان است، اما ديگرى مطلبى را به نفع ما نقل كند، خيلى با ارزش است. حال دو مورد از آنها درباره آگاهى ائمه عليهم السلام براى شما نقل مى‌كنم.

وجود مبارك امام حسين عليه السلام پياده و با پاى برهنه، داشتند از مدينه به مكه مى‌رفتند. جاده‌اى كه قديم بين مكه و مدينه بود، اگر كسى با ماشين مى‌رفت، اميد نداشت كه به مكه برسد. خيلى جاده بدى بود.
من آن جاده را رفته بودم، آن سال‌ها، در آن جاده، دائم حاجى‌ها با احرام كشته مى‌شدند؛ يعنى سالى نبود كه جاده كشته ندهد. آن وقت امام حسين عليه السلام با پاى برهنه، در آن گرماى بالاى پنجاه درجه، بيست و پنج سفر از مدينه تا مكه آمدند.
در يكى از اين سفرها، پاى حضرت درد گرفت و تا زانو ورم كرد. نتوانستند راه را ادامه بدهند. لذا چادر زدند و امام عليه السلام را زير خيمه بردند و به حضرت عرض كردند: چند روز طول مى‌كشد، مى‌مانيم. پاى خود را دراز كنيد تا ورم و دردش بخوابد و هر وقت خود شما فرموديد، راه بيافتيم.
امام عليه السلام يكى از ياران خود را صدا زدند. در آن بيابانى كه اصلًا آب و علف پيدا نمى‌شد، از مدينه تا مكه فقط كوه است، فرمودند: طبق آدرسى كه به تو مى‌دهم، پشت فلان تپه مى‌روى، تعداد كمى چادرنشين هستند، مردى از گياهان خشك و تر اين بيابان در ايام بهار دوا درست مى‌كند كه براى درد و ورم پا خوب است، ولى نگو كه براى چه كسى مى‌خواهى؟ چون اگر اسم مرا ببرى، پول نمى‌گيرد.


منبع : پایگاه عرفان
  • اهل تسنن
  • مدینه به مکه
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^