علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، معروف به علیاکبر، کنیهاش ابوالحسن (۳۳-۶۱ ه.ق)، فرزند امام حسین (علیهالسلام) و از شهدای کربلا در قیام امام حسین (علیهالسلام) است. در مقاتل و منابع تاریخی او را نخستین شهید از بنیهاشم در روز عاشورا و شبیهترین مردم به پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) دانستهاند. هنگام شهادتش، امام حسین (علیهالسلام) بالای سرش حاضره شده و قاتلان او نفرین کرد.
حضرت علیاکبر را پایین پای امام حسین (علیهالسلام) دفن کردهاند و امروز قبر ایشان داخل ضریح امام حسین (علیهالسلام) قرار دارد و محل زیارت مردم میباشد.
۱ - معرفی اجمالی
علی بن حسین، معروف به علیاکبر، پسر بزرگ امام حسین (علیهالسلام) مادرش لیلی بنت أبی مُرّة بن عروة بن مسعود، از قبیله بنی ثقیف بود. [۱][۲][۳][۴]
معاویه او را سزاوارترین مردم به امر خلافت میدانست، زیرا در او شجاعت بنیهاشم، سخاوت بنیامیه و فخر ثقیف، یکجا گرد آمده بود. [۵]
۲ - لقب
الف) بیشتر منابع کهن تاریخی [۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] از او با لقب علیاکبر یاد کردهاند و ابن ادریس حلّی [۱۴]
نیز شواهدی در تأیید آن آورده است.
ب) اما برخی نیز [۱۵][۱۶][۱۷][۱۸][۱۹][۲۰] او را علی اصغر و امام سجاد (علیهالسلام) را علیاکبر دانستهاند.
ج) در منابع شیعی متأخر نیز، لقب علی اصغر برای فرزند نوزاد امام حسین (علیهالسلام)، که در کربلا شهید شد، ذکر شده است. [۲۱][۲۲][۲۳]
۳ - سن
از تاریخ ولادت و سوانح حیات علی اکبر، اطلاع دقیقی در دست نیست. سن او را هنگام شهادت، ۱۸، ۲۳ یا ۲۵ سال ضبط کردهاند. [۲۴][۲۵][۲۶][۲۷] از آنجا که سن امام سجاد (علیهالسلام) در کربلا ۲۳ سال، ذکر شده [۲۸][۲۹] و علیاکبر از امام سجاد بزرگتر بوده است، [۳۰] ظاهرا علیاکبر در ۲۵ سالگی شهید شده است. به علاوه، ابوالفرج اصفهانی [۳۱] تولد علیاکبر را در زمان خلافت عثمان (۲۳ـ۳۵) دانسته و گفته شده از جدش علی بن ابیطالب و عایشه، روایت، نقل کرده است، که این نیز مؤیدی دیگر، بر احتمال شهادت علیاکبر در ۲۵ سالگی است.
۴ - وقایع شهادت علیاکبر در کربلا
چگونگی شهادت حضرت علیاکبر در روز عاشورا در مقاتل ذکر شده اما درباره جزئیات آن اختلاف هست که اشاره خواهد شد.
۴.۱ - اولین مبارز بنیهاشم
روز عاشورا تا هنگامی که اصحاب (غیر هاشمی) امام حسین (علیهالسّلام) زنده بودند، عملاً آنها به میدان جنگ رفتند، و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و جنگ و مبارزه و شهادت بنیهاشم، پس از شهادت آنان آغاز شد.
بعد از اینکه اصحاب (غیر هاشمی) امام حسین (علیهالسّلام) کشته شدند و کسی نماند جز اهل بیتش که فرزندان علی (علیهالسّلام)، فرزندان جعفر، فرزندان عقیل، فرزندان امام حسن و فرزندان خود او بودند؛ آنها جمع شدند و با هم خداحافظی کردند و تصمیم به جنگ گرفتند. [۳۲]
اکثر قریب به اتفاق منابع دست اول و معتبر تاریخی، حضرت علیاکبر را اولین شهید از بنیهاشم ذکر کردهاند. [۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] گفتنی است که ابن اعثم در کتاب الفتوح [۳۹] خوارزمی در مقتل الحسین [۴۰] و ابن شهرآشوب در مناقب آل ابیطالب، [۴۱] عبدالله بن مسلم را به عنوان اولین شهید از بنیهاشم ذکر کردهاند؛ اما (طبق بررسیها) ابن شهرآشوب از خوارزمی پیروی کرده و خوارزمی نیز مطالب خود را از ابن اعثم گرفته است، لذا این نقل در بین منابع قدیم در واقع منحصر به فتوح ابن اعثم میشود و فتوح ابن اعثم از نظر اعتبار، در ردیف الاخبار الطوال دینوری و انساب الاشراف بلاذری و تاریخ طبری و الارشاد شیخ مفید قرار ندارد.
هنگامی که از میان جوانان بنیهاشم، پیش از همه، حضرت علیاکبر (آماده جنگ شد، او) که از زیبا صورتان و نیک سیرتان روزگار بود، نزد پدر رفت و اجازه نبرد خواست، پدر به او اجازه داد و (با ناامیدی از بازگشت او،) نگاهی مایوسانه به قامتش انداخت، و آنگاه چشمانش را به زیر افکند. (ابن اعثم و خوارزمی نوشتهاند: امام محاسن شریفش را به سوی آسمان گرفت [۴۲][۴۳] و گریست. سپس گفت: «اللَّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ وَ كُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَى نَبِيِّكَ نَظَرْنَا إِلَيْه.» [۴۴] [۴۵]
(این جملات را با اندکی تفاوت و با اضافاتی، ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبیین، [۴۶] ابن اعثم در کتاب الفتوح، [۴۷] و خوارزمی در مقتل الحسین، [۴۸] و با تفاوت بیشتری شیخ صدوق در الامالی، [۴۹] آوردهاند.)
«بارالها، تو شاهد باش، جوانی به جنگ این مردم رفت که در صورت و سیرت و گفتار، شبیهترین مردم به پیامبرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، و ما هرگاه مشتاق دیدن پیامبرت میشدیم، به این جوان نگاه میکردیم».)
۴.۲ - حمله و رجزخوانی
سپس علی بن حسین حمله کرد، در حالی که چنین رجز میخواند:
أَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ••• نَحْنُ وَ بَيْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِيِ
وَ اللَّهِ لَا يَحْكُمُ فِينَا ابْنُ الدَّعِي ••• أَطْعَنُكُمْ بِالرُّمْحِ حَتَّى يَنْثَنِي
أَضْرِبُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى یَلتَوِیْ ••• ضَرْبَ غُلَامٍ هَاشِمِيٍ عَلَوِی
«منم علی، فرزند حسین بن علی؛ به خدای کعبه سوگند، ما به (جانشینی) پیامبر اولی هستیم. به خدا سوگند، حرامزاده (ابن زیاد) بر ما حکومت نخواهد کرد. شما را با نیزه آنقدر میزنم تا خم گردد، و با شمشیر چنان ضربت میزنم که شمشیر در هم پیچد؛ ضربت زدن جوانی هاشمی علوی».
علیاکبر همواره میجنگید، تا جایی که ناله از کوفیان برخاست؛ زیرا شمار زیادی از آنها را کشت. [۵۰]
(در منابع تاریخی و مقتلها، رجز حضرت علیاکبر که در متن، از خوارزمی نقل شد، هم از نظر تعابیر و کلمات، و هم از نظر تعداد مصراعها، متفاوت نقل شده است. طبری فقط سه مصراع اول آن را آورده است، [۵۱]
اما شیخ مفید، علاوه بر آنها، دو مصراع دیگر نیز به این صورت نقل کرده است:
اضرب بالسیف احامی عن ابی ••• ضرب غلام هاشمی قرشی. [۵۲])
۴.۳ - اماننامه دشمن
پیش از رفتن به میدان، جماعتی از سپاه دشمن، به دلیل خویشاوندی علیاکبر با یزید (جدّه مادری علی اکبر، میمونه بنت ابی سفیان، عمّه یزید بود)، (مقصود از خویشاوندی علیاکبر (علیهالسّلام) با دودمان یزید از طرف مادر، این است که مادر لیلا، میمونه، دختر ابوسفیان بود. [۵۳][۵۴] بنابراین او، از طرف مادر، نتیجه دختری ابوسفیان بود.) [۵۵][۵۶] به او امان دادند، ولی علیاکبر نپذیرفت و در پاسخ گفت: «قرابت با رسول خدا باارزشتر از خویشاوندی با ابوسفیان است.» سپس به جنگ خود ادامه داد. [۵۷][۵۸][۵۹][۶۰]
۴.۴ - طلب آب از امام حسین
پس از آنکه حضرت علیاکبر جنگ سختی کرد و عده زیادی را به هلاکت رساند، نزد پدر برگشت و گفت: «يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي فَهَلْ اِلیٰ شَرْبَةِِ مَاء مَنْ سَبِیْل؟؛ پدر جان، تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن (زره) بی تابم کرد. آیا آبی هست؟». امام گریست و فرمود:
«پسر جان از کجا آب بیاورم؟ اندکی دیگر بجنگ، به زودی جدت رسول خدا را ملاقات میکنی و از جام سرشار او سیراب میشوی، که دیگر پس از آن تشنه نگردی». (ثُمَّ رَجَعَ إلى أبيهِ يَا أَبَتِ الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِي وَ ثِقْلُ الْحَدِيدِ قَدْ أَجْهَدَنِي فَبَكَى الحُسَین وَقَالَ: وَا غَوْثَاهُ یَا بُنَیّ مِنْ أَیْنَ أتَی بِالْماء قَاتِلْ قَلِيلًا فَمَا أَسْرَعَ مَا تَلقِى جَدُّكَ مُحَمَّدا فَیَسْقِيك شَربةََ لَا تَظْمَأُ بَعْدَها. [۶۱][۶۲][۶۳]خوارزمی گفتوگوی علیاکبر با پدر و پاسخ امام را درباره تشنگی، به گونهای متفاوت آورده است. [۶۴])
۴.۵ - حمله مجدد به دشمن
علیاکبر به میدان جنگ برگشت و مجدداً به دشمنان یورش برد و اینبار چنین رجز میخواند:
الحَرْبُ قد بانت لها الحَقَائِقُ ••• وَظَهَرَتْ من بَعْدِها مَصَادِقُ
واللهِ ربِّ العَرْشِ لاَ نُفَارِقُ ••• جُمُوعَكُمْ أو تُغْمَدَ البَوَارِقُ
«حقیقتهای جنگ آشکار گشت و آنگاه مردان جنگاور راستین هویدا شدند. به خدای آفریدگار عرش سوگند، دست از شما بر نمیداریم تا (جنگ پایان یافته،) شمشیرها غلاف شود.»
۴.۶ - آمار کشتههای دشمن
او (با وجود تشنگی شدید) جنگ نمایانی کرد و تعداد زیادی از دشمنان را به هلاکت رساند. [۶۵]
(مورخان متقدم همانند بلاذری، دینوری، طبری، ابوالفرج اصفهانی، ابن اعثم و شیخ مفید، هیچگونه آماری از کشتههای سپاه عمر بن سعد توسط حضرت علیاکبر ارائه نکردهاند. ابن نما، [۶۶] سید بن طاووس [۶۷] نوشتهاند که جمع زیادی به دست حضرت علیاکبر کشته شدند. اما مورخان مقتلنویس و محدثانی که متعرض آمار کشتهها به دست وی شدهاند. آمار کشتهها را یک گونه گزارش نکردهاند: شیخ صدوق، ۴۴ نفر، [۶۸] خوارزمی، ۲۰۰ نفر، [۶۹] ابن شهرآشوب ۷۰نفر [۷۰] و قندوزی، ۸۰ نفر [۷۱] نوشتهاند.
البته در این میان برخی نویسندگان، آمار اغراقآمیز و افسانهای از تعداد کشتهها توسط حضرت علیاکبر دادهاند. فاضل دربندی (۱۲۸۹ق)، با استناد به منبعی غیر معتبر آمار کشتهها توسط علیاکبر را، ۲۰۰۰ سواره و ۸۰ پیاده نوشته است. [۷۲]) او بارها رجز خواند و حمله کرد.
۴.۷ - قاتل
کوفیان از کشتن او پروا داشتند (گویا نمیخواستند در خون او شریک شوند) تا اینکه مرة بن منقذ بن نعمان عبدی لیثی او را دید و گفت: گناه عرب بر گردن من باشد اگر این جوان از کنار من بگذرد و این کار را تکرار کند و من پدرش را به عزایش ننشانم. علیاکبر بار دیگر به دشمن حمله کرد و با شمشیرش آنها را میزد تا آنکه مرة بن مُنقذ عبدی ضربتی بر او زد و او را نقش زمین کرد و آن گروه او را محاصره کرده، پیکر مطهرش را با شمشیر قطعه قطعه کردند. [۷۳][۷۴][۷۵][۷۶] امام حسین (علیهالسلام) در مصیبت او گفت: «دنیا پس از تو هیچ ارزشی ندارد». [۷۷][۷۸][۷۹] خوارزمی بعد از ضربت مرة بن منقذ چنین اضافه میکند. در این هنگام او دست به گردن اسبش گرفت و اسب او را به سوی لشکر دشمن برد و دشمنان، او را با شمشیر قطعه قطعه کردند. [۸۰]
۴.۸ - آخرین لحظات عمر
علیاکبر در آخرین لحظات عمر، ندا داد: «یا آبتاه علیک منی السلام هذا جدی یقرئک السّلام و یقول لک عجّل القدوم علینا؛ پدر جان، خداحافظ. این جدم رسول خداست که تو را سلام میرساند و میگوید: سریعتر به ما ملحق شو».
آنگاه علی فریادی زد و جان داد. حسین آمد و بر بالینش قرار گرفت و صورت به صورت او نهاد، [۸۱]
و گفت: «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى االلَّهِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاء». [۸۲][۸۳]
(گزارش شیخ مفید تفاوت اندکی با این نقل دارد و چنین است: َ «قَتَلَ اللَّهُ قَوْماً قَتَلُوكَ يَا بُنَيَّ مَا أَجْرَأَهُمْ عَلَى الرَّحْمَنِ وَ عَلَى انْتِهَاكِ حُرْمَةِ الرَّسُولِ وَ انْهَمَلَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ ثُمَّ قَالَ عَلَى الدُّنْيَا بَعْدَكَ الْعَفَاء». [۸۴][۸۵]) خدا بکشد مردمی را که تو را کشتند. چقدر این مردم بر خدا و هتک حرمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گستاخ و بیباک گشتهاند. بعد از تو، خاک بر سر دنیا.»
در این هنگام حضرت زینب، دختر حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) با سرعت (از خیمهها) بیرون آمد و فریاد زد: «وای برادرم، وای فرزند برادرم» و خود را بر پیکر آن جوان انداخت. حسین به سوی او آمد و او را به خیمه برد. آنگاه حسین به جوانانش گفت: «احملوا اخاکم؛ برادرتان را (به خیمهگاه) ببرید». جوانان، او را بردند و در جلوی خیمهای که در مقابل آن میجنگیدند بر زمین نهادند. [۸۶][۸۷][۸۸]
۴.۹ - نفرین امام به قاتلین
امام حسین (علیهالسّلام) زبان به نفرین گشود و چنین گفت: «خدایا اینها ما را دعوت کردند تا ما را یاری کنند؛ اما حرمت ما را نگه نداشتند و ما را کشتند. خدایا، باران آسمان را بر آنها حبس کن و برکات زمین را از آنها منع کن و اگر آنها را مدت زمانی از نعمت خویش بهره دادی، اما در میانشان تفرقه و جدایی بینداز و آنان را فرقهها و گروههای پراکنده قرار بده و همیشه حاکمان را از آنان، ناخشنود ساز». [۸۹]
آنگاه امام خطاب به عمر سعد فریاد زد. «مالک، قطع الله رحمک ولا بارک الله فی امرک و سلط علیک من یذبحک علی فراشک، کما قطعت رحمی ولم تَحفظ قرابتی من رسول الله». (طبق نقلی خوارزمی [۹۰] و ابن اعثم، [۹۱] امام این نفرین را هنگام عزیمت علیاکبر به میدان کرد، اما خود سخن امام که فرمود: کما قطعت رحمی (همچنان که نسل مرا قطع کردی (پسرم را کشتی)) نشان میدهد که پس از شهادت او بوده است.) «تو را چه شده است؟ خداوند نسل تو را قطع کند (با توجه به شواهد و قراین و با عنایت به فهم عرب، مقصود از قطع رحم در سخنان امام، قتل نسل و فرزند است، نه قطع رحم در نقطه مقابل صله رحم، و نه قطع نسل به معنای کشتن همه فرزندان. از اینرو قطع رحم به قتل فرزند ترجمه شد. نفرین امام در حق او اجابت شد و در جریان قیام مختار، پسر او (حفص) کشته شد و خود عمر سعد در بسترش به انتقام خون امام حسین (علیهالسّلام) به قتل رسید.) (فرزندت را بکشد) و کارت را مبارک نگرداند و کسی را بر تو مسلط گرداند که در بستر، سر از تنت جدا سازد، همانگونه که تو نسل مرا قطع کردی (پسرم را کشتی) و حرمت قرابت من با رسول خدا را حفظ نکردی».
سپس با صدای بلند، این آیه شریفه از قرآن را تلاوت کرد: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ [۹۲] خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید؛ فرزندانی هستند برخی از نسل برخی دیگر و خدا شنوا و داناست».
۴.۱۰ - گزارش شهادت در زیارتنامه
در روایتی که ابوحمزه ثمالی از امام صادق (علیهالسّلام) درباره کیفیت زیارت امام حسین (علیهالسّلام) نقل کرده است، در ادامه آن، کیفیت زیارت حضرت علیاکبر نیز نقل شده است و در آن، به نکاتی تاریخی درباره شهادت آن حضرت اشاره شده است که در منابع تاریخی و مقتلها نیامده است؛ از جمله اینکه امام حسین (علیهالسّلام) شهادت علیاکبر را به حساب خدا گذاشت و خون او را با دستش به سمت آسمان پاشید که یک قطره هم از آن برنگشت! در قسمتی از آن زیارت، از زبان امام صادق (علیهالسّلام) چنین آمده است:
«...پدر و مادرم فدای تو، ای سربریده و کشته بیگناه، پدر و مادرم فدای خون تو، که با آن خون به سوی حبیب خدا پر کشیدی، پدر و مادرم فدای تو، که پیش روی پدرت، روانه جنگ شدی، در حالی که او شهادت تو را به حساب خدا گذاشته و بر تو میگریست و دلش بر تو میسوخت؛ خون تو را با دستش به اوج آسمان میپاشید که قطرهای از آن بر زمین بازنگشت و هنگام وداع تو با پدرت، آه و ناله او لحظهای آرام نمیگرفت. جایگاه تو و پدرت همراه نیاکان گذشته و مادرانت نزد خداست، و در بهشت از نعم الهی برخوردارید. من در درگاه الهی از آن کسی که تو را کشت و سرت را برید، بیزاری میجویم.»
«بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مَذْبُوحٍ وَ مَقْتُولٍ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي دَمُكَ اَلْمُرْتَقَى بِهِ إِلَى حَبِيبِ اَللَّهِ وَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي مِنْ مُقَدَّمٍ بَيْنَ يَدِي أَبِيكَ يَحْتَسِبُكَ وَ يَبْكِي عَلَيْكَ مُحْرَقاً عَلَيْكَ قَلْبُهُ يَرْفَعُ دَمَكَ بِكَفِّهِ إِلَى أَعْنَانِ اَلسَّمَاءِ لاَ تَرْجِعُ مِنْهُ قَطْرَةٌ وَ لاَ تَسْكُنُ عَلَيْكَ مِنْ أَبِيكَ زَفْرَةٌ وَدَّعَكَ لِلْفِرَاقِ فَمَكَانُكُمَا عِنْدَ اَللَّهِ مَعَ آبَائِكَ اَلْمَاضِينَ وَ مَعَ أُمَّهَاتِكَ فِي اَلْجِنَانِ مُنَّعَمِينَ أَبْرَأُ إِلَى اَللَّهِ مِمَّنْ قَتَلَكَ وَ ذَبَحَكَ؛ [۹۳]».
۴.۱۱ - گزراش مقتلهای غیر معتبر
آنچه در متن نگاشته شد، گزارش چگونگی مبارزه و شهادت حضرت علیاکبر و واکنش امام و اهل بیت وی در فقدان وی بود، که مورخان و مقتلنویسان متقدم و متاخر به آن پرداخته بودند، اما برخی گزارشها و نقلها در اینباره وجود دارد که گاهی در محافل منبری و روضهخوانی نقل میشود، اما اثری از آنها در منابع کهن و معتبر تاریخی نیست و در برخی منابع متاخر نقل شده است و اعتبار ندارد.
به عنوان نمونه، این جمله که امام حسین (علیهالسّلام) وقتی با بدن بیجان حضرت علیاکبر روبهرو شد فرمود. «اما انت یا بنیّ، فقد استرحت من کرب الدنیا و غمّها، و ما اسرع اللّحوق بک؛ اما تو از غم و غصه دنیا راحت شدی و چه زود است ملحق شدن به تو». [۹۴]
یا، «یا ولدی، امّا انت فقد استرحت من همّ الدنیا و غمّها و صرت الی روح ورّاحة و بقی ابوک، فما اسرع لحوقه بک؛ ای پسرم، اما تو از غم و غصه دنیا راحت شدی و به رحمت و راحتی رسیدی، ولی پدرت تنها ماند و به زودی به تو ملحق خواهد شد». [۹۵][۹۶][۹۷][۹۸][۹۹] در منابع متقدم نیامده است و چنین نقلی از قرن یازدهم به بعد وارد مقتلها شده است و به امام حسین (علیهالسّلام) نسبت داده شده است. همچنین وقتی حضرت زینب (سلاماللهعلیهم) با پیکر بیجان حضرت علیاکبر روبهرو شد، این جمله به آن بانو نسبت داده شده است. «لیتنی کنت قبل هذا الیوم عمیاء لیتنی و سدت تحت اطباق الثری». چنانکه ملاحظه میشود. این نقل نیز در منابع متقدم یافت نشد و از قرن یازدهم به بعد در برخی مقتلها راه یافته است.
۵ - نسل
از حضرت علیاکبر، نسلی باقی نمانده است. [۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲]
۶ - محل دفن
روز بعد شهادت حضرت علیاکبر، گروهی از قبیله بنیاسد، جسد او را در کنار پدرش امام حسین (علیهالسلام) به خاک سپردند. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]
امروزه قبر مطهر حضرت علیاکبر (علیهالسّلام)، داخل ضریح نصب شده بر قبر مطهر حضرت سیدالشهداء (علیهالسّلام) قرار دارد و به همین علت، طول ضلع شرقی ضریح، در قسمت موازی قبر علیاکبر، بهاندازه حدود یک متر بیشتر از طول ضریح در قسمت موازی قبر امام حسین (علیهالسّلام) است، البته عرض ضریح در این قسمت، به مقدار دو دهانه (پنجره)، کمتر از عرض ضریح امام (علیهالسّلام) در قسمت بالاسر ایشان است. برای همین، ضریح امام حسین (علیهالسّلام)، به شکل ششگوشه، ساخته شده است.
۷ - فهرست منابع
(۱) ابن ادریس حلی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰.
(۲) ابناعثم کوفی، احمد بن محمد، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۳) ابن خشاب بغدادی، تاریخ موالید الائمة علیهمالسلام و وفیاتهم، قم ۱۴۰۶.
(۴) ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵
(۵) ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ سیدهاشم رسولی محلاتی، قم ۱۳۲۶.
(۶) ابن طاووس، مقتل الحسین علیهالسلام المسمی باللهوف فی قتلی الطفوف، قم ۱۴۱۷.
(۷) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۸) ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، چاپ کاظم مظفر، نجف ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
(۹) ابونصر سهل بن عبدالله نجاری، سر السلسلة العلویة، چاپ سیدمحمد صادق بحرالعلوم، نجف ۱۹۶۲/۱۳۸۱.
(۱۰) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۷.
(۱۱) ابن فندق بیهقی، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، چاپ سیدمهدی رجایی، قم ۱۴۱۰.
(۱۲) خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۱۳) خوارزمی، مقتل الحسین، چاپ محمد سماوی، قم ۱۴۱۸.
(۱۴) احمد بن داود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامره، قاهره ۱۹۶۰.
(۱۵) علی بن زید ذهبی، عمیر اعلام البلاد، (اختصارات).
(۱۶) مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ سوی پرونسال، قاهره ۱۹۵۳.
(۱۷) فضل بن حسن طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، چاپ موسسة آلالبیت (ع) لاحیاءالتراث، قم ۱۴۱۷.
(۱۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری (تاریخ الامم والملوک)، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ.۱۹۶۷.
(۱۹) محمد بن جریر طبری، دلائل الامامة، قم ۱۴۱۳.
(۲۰) محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
(۲۱) قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمةالاطهار، چاپ سیدمحمد حسینی جلالی، قم.
(۲۲) علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، چاپ شارل پلاّ، بیروت ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹.
(۲۳) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، چاپ مؤسسه آلالبیت (ع) الاحیاء التراث، قم.
۸ - پانویس
۱. ↑ خلیفه بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۷۹.
۲. ↑ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۵۷.
۳. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۵۸.
۴. ↑ دینوری، ابن قتیبه، المعارف، ص۲۱۳.
۵. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۲.
۶. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.
۷. ↑ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۵۷.
۸. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۰۰.
۹. ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۷.
۱۰. ↑ دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.
۱۱. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۶.
۱۲. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۲.
۱۳. ↑ ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، ص۳۰.
۱۴. ↑ حلی، ابنادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۱، ص۶۵۷.
۱۵. ↑ قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمةالاطهار، ج۳، ص۱۵۲.
۱۶. ↑ قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمةالاطهار، ج۳، ص۲۶۵۲۶۷.
۱۷. ↑ شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۳۵.
۱۸. ↑ طوسی، محمد بن حسن، رجالالطوسی، ص۱۰۲.
۱۹. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، إعلامالوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۱.
۲۰. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، إعلامالوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۹.
۲۱. ↑ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۸۱.
۲۲. ↑ بغدادی، ابنخشاب، تاریخ موالید الائمة علیهمالسلام و وفیاتهم، ص۲۱.
۲۳. ↑ ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابیطالب ج۳، ص۲۵۷.
۲۴. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.
۲۵. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۴.
۲۶. ↑ بیهقی، علی بن زید، لباب الأنساب و الألقاب والأعقاب، ج۱، ص۳۹۷.
۲۷. ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۵۷.
۲۸. ↑ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۵۷.
۲۹. ↑ علی بن زید ذهبی، عمیر، اعلامالبلاد، اختصارات، ج۴، ص۳۸۶.
۳۰. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۸۰.
۳۱. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۳.
۳۲. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰.
۳۳. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۹۷.
۳۴. ↑ دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.
۳۵. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری ج۵، ص۴۴۶.
۳۶. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۲.
۳۷. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۶.
۳۸. ↑ شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۰۶.
۳۹. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۵.
۴۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵ به بعد.
۴۱. ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۵۴.
۴۲. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.
۴۳. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۴.
۴۴. ↑ ابنطاووس، علی بن موسی، الملهوف فی قتلی الطفوف، ص۱۶۶.
۴۵. ↑ ابنشهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۵۷.
۴۶. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۷.
۴۷. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.
۴۸. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۰.
۴۹. ↑ شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۰، ص۲۲۶.
۵۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۵۱. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۶.
۵۲. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۶.
۵۳. ↑ قاضی نعمان تمیمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج۳، ص۱۵۲-۱۵۳.
۵۴. ↑ ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، ص۳۰.
۵۵. ↑ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۷۹.
۵۶. ↑ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۵۷.
۵۷. ↑ زبیری، مصعب بن عبدالله، نسب قریش، ص۵۷.
۵۸. ↑ ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، ص۳۰.
۵۹. ↑ ابن سعد، ترجمة الحسین (علیهالسّلام) و مقتله، ص۷۳.
۶۰. ↑ قاضی نعمان تمیمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، ج۳، ص۱۵۲-۱۵۳.
۶۱. ↑ سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۶.
۶۲. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۵.
۶۳. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۷.
۶۴. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۶۵. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۶۶. ↑ ابن نما، مثیرالاحزان، ص۶۸.
۶۷. ↑ سید بن طاووس، الملهرف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۶.
۶۸. ↑ شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۰، ص۲۲۶.
۶۹. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۷۰. ↑ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۱۸.
۷۱. ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۳، ص۷۸.
۷۲. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا، اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات، ج۲، ص۶۴۲-۶۴۳.
۷۳. ↑ دینوری، احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.
۷۴. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۴۰.
۷۵. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۶.
۷۶. ↑ شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۰۶.
۷۷. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۴۰.
۷۸. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۷۶.
۷۹. ↑ شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۰۶.
۸۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۸۱. ↑ سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۷.
۸۲. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۶.
۸۳. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵.
۸۴. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۶.
۸۵. ↑ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۴۶۵.
۸۶. ↑ شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۷.
۸۷. ↑ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۶-۴۴۷.
۸۸. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، ص۱۱۵.
۸۹. ↑ ابن سعد، ترجمه الحسین (علیهالسّلام) و مقتله، ص۷۳.
۹۰. ↑ خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۵.
۹۱. ↑ ابناعثم، احمد بن محمد، الفتوح، ج۵، ص۱۱۴.
۹۲. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۳۴و۳۳.
۹۳. ↑ ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۲۵۳.
۹۴. ↑ طریحی، فخرالدین بن محمد، المنتخب للطریحی، ص۴۳۸.
۹۵. ↑ ابی مخنف، لوط بن یحیی، مقتل ابومخنف، ص۸۳.
۹۶. ↑ فاضل دربندی، ملا آقا، اکسیر العبادات، ج۲، ص۶۴۴.
۹۷. ↑ بهبهانی، محمدباقر، الدمعة الساکبه، ج۴، ص۳۳۱.
۹۸. ↑ خراسانی، محمدباقر، کبریت احمر فی شرائط المنبر، ص۱۰۹، ۱۸۶
۹۹. ↑ مازندرانی، محمدمهدی، معالی السبطین، ج۱، ص۲۵۲
۱۰۰. ↑ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.
۱۰۱. ↑ ابونصر بخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، ص۳۰.
۱۰۲. ↑ ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبین، ص۵۲.
۱۰۳. ↑ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۵۰۳.
۱۰۴. ↑ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، ج۳، ص۲۵۹.
۱۰۵. ↑ شیخ مفید، محمد، الارشاد فی معرفة حججاللّه علیالعباد، ج۲، ص۱۱۴.
۱۰۶. ↑ طبرسی، فضل بن حسن، إعلامالوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۱.