از مورّخان او را در زمره فرزندان امام حسين عليه السلام قرار داده اند. «4» اما از حضور وى در كربلا سخنى به ميان نياورده اند، ولى برخى ديگر از مورخان مى گويند كه ابراهيم روز عاشورا به ميدان نبرد رفت و اين چنين رجز خواند:
اقْدِمْ حُسَيْن الْيَوْمَ تَلْقى احْمَدا ثُمَّ اباكَ الطّاهِرِ الْمُؤَيَّدا
وَالْحَسَنَ الْمَسْمُومَ ذاكَ الاسْعَدا وَذا الْجَناحَيْنِ حَليفَ الشُّهَدا
وَحَمْزَة اللَّيث الْكَمَّى السَّيِّدا فى جَنَّة الْفِرْدَوْسِ فازُوا سُعَدا «1»
اى حسين، پيش بيا كه امروز جدّت، پيامبر پاكيزه و تأييد شده و برادر مسمومت حسن عليه السلام و صاحب دو بال (جعفر طيّار) كه هم سوگند شهدا بود و هم چنين حمزه شير شجاع را كه رستگار شدند، در فردوس ملاقات خواهى كرد.
آنگاه چون شير حمله نمود، و پنجاه يا 84 تن را به هلاكت رساند. «2» و به قولى بار ديگر اين چنين رجز خواند:
أَضْرِبُ مِنْكُمْ مَفْصِلًا وَساقاً لِيُهْرَقَ الْيَوْمَ دَمى اهْراقاً
وَتُرْزِقُ الْمَوْتَ أَبااسْحاقاً أَعْنى بَنى الْفاجِرَةِ الْفُسَّاقاً «3»
با شمشير بر مفصل و ساق شما مى زنم تا آن گاه كه [همين ] امروز خونم ريخته شود، و ابواسحاق مرگ را روزى فرزندان گنه كار و زنازاده گرداند.
ابراهيم پس از نبرد و كشتن شمارى از نيروهاى دشمن خود به فيض عظيم شهادت نايل آمد. «4»
منبع : منبع: پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، پژوهشکده تحقیقات اسلامی