قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قرآن و سوگوارى حسين عليه السلام

طبق رواياتى كه در دست است ، خداوند در قرآن شريف از امامت و ولايت و شخصيّت امامان نور و سيره و روش و مسئوليّت آنان در صيانت از دين و ارزشهاى آسمانى ، ... و از شهادت و سوگ حسين عليه السلام كه در راه دين و قرآن حماسى ترين و شكوهمندانه ترين فداكارى را آفريد، سخن گفته است كه برخى آيات در اين مورد ترسيم مى گردد.
1- در مورد دوران باردارى مادرش بر او و ولادتش مى فرمايد:
وَوَصَّيْنَا الاْنْسانَ بِوالِدَيْهِ اِحْساناً اَشُدَّهُ وَبَلَغَ اَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ اَوْزِعْنى اَنْ اَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتى اَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلى والِدَىَّ وَاَنْ اَعْمَلَ صالِحاً تَرْضيهُ وَاَصْلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى اِنّى تُبْتُ اِلَيْك وَاِنّى مِنَ الْمُسْلِمينَ.
ما انسان را به نيكى كردن به پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش ‍ (بار) او را در دوران باردارى به دشوارى حمل كرد و نيز به دشوارى (بار) او را بر زمين نهاد و دوران باردارى و از شير گرفتنش سى ماه است تا هنگامى كه به مرحله كمال خود برسد و به چهل سالگى درآيد مى گويد:
پروردگارا! به من الهام فرما تا سپاس نعمتى را كه تو بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى ، به جا آورم و تا كارهاى شايسته اى كه تو آن را مى پسندى انجام دهم .
پروردگارا! نسل مرا برايم شايسته ساز، چرا كه من به بارگاه تو روى آوردم و قطعاً از مسلمانان خواهم بود.
طبق اسناد معتبر روايت شده است كه چون فاطمه عليها السلام به حسين باردار شد، فرشته وحى بر پيامبر نازل گرديد و گفت : خداوند ضمن درود، شما را به ولادت فرزند گرانمايه اى از فاطمه ، كه ستمكاران امّتت ، پس از شما او را به شهادت مى رسانند، مژده مى دهد.
پيامبر ضمن پاسخ سلام و درود الهى به وسيله فرشته وحى ، گفت چنين فرزندى را با چنين رخدادى سهمگين و افتخارات بزرگ نمى طلبد.
فرشته وحى عروج كرد و بار ديگر فرود آمد كه پيام همان بود و پاسخ نيز همان .
بار سوّم فرودآمد و گفت : خداوند مژده ات مى دهد كه امامت و پيشوايى بشريّت را در نسل اين فرزندت قرارمى دهم . و پيامبر رضايت خويش را اعلام كرد. سپس موضوع را با دخت گرانمايه اش در ميان نهاد فاطمه عليها السلام نيز همانند پدرش پس از دريافت بشارت امامت و پيشوايى در نسل حسين عليه السلام بدان رضايت داد.
حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً
آنگاه اين مادر والا، دوران باردارى او را با آگاهى به اين واقعيّت كه او در راه حقّ و عدالت به شهادت خواهد رسيد، به دشوارى و اندوه گذرانيد.
وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً
و او را با آگاهى به سرنوشت پرافتخارش به دشوارى و با اندوه به دنيا آورد
وَحَمْلُهُ وَفِصالُهُ ثَلثوُنَشَهْراً حتّى اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَبَلَغَ اَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ اَوْزِعْنى اَنْ اَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتى اَنْعَمْتَ عَلَىَّ وَعَلى والِدَىَّ وَاَنْ اَعْمَلَ صالِحاً تَرْضيهُ وَاَصْلِحْ لى فى ذُرِّيَّتى اِنّى تُبْتُ اِلَيْك وَاِنّى مِنَ الْمُسْلِمينَ
و دوران باردارى و از شيرگرفتنش سى ماه بود تا هنگامى كه به مرحله كمال خود رسيد و به چهل سالگى درآمد؛ گفت :
پروردگارا ! به من الهام فرما تا سپاس نعمتى را كه تو بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتى به جا آورم و كارهاى شايسته اى كه تو آن را مى پسندى انجام دهم . پروردگارا! نسل مرا برايم شايسته ساز....
و اگر آن حضرت مى گفت : خدايا! همه نسل مرا شايسته ساز. به لطف خدا، تمامى نسل او امام و پيشواى انسانيّت مى شدند. حسين عليه السلام از فاطمه عليها السلام دخت گرامى پيامبر و هيچ بانوى ديگرى شير ننوشيد، بلكه پيامبر به اراده الهى ، انگشت خويش را بردهان او مى نهاد و مى مكيد و اين براى دو يا سه روز او از نظر تغذيه كافى بود؛ بدينگونه گوشت و خون و پوست او از پيامبر بود و جز حسين عليه السلام و يحيى بن زكريا كودكى شش ماهه متولّد نشد.
آرى ! معناى آيه شريفه كه مى فرمايد:
حَمَلَتْهُ اُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً....
بيانگر اين مطلب است كه مادر گرامى حسين عليه السلام دوران باردارى او را با آگاهى به شهادت پرافتخارش به دشوارى و اندوه و تاءسّف بسيار گذراند و به راستى هم دوران باردارى و به دنيا آوردنش ، نگهدارى و دوران شيرخوارگى و تربيت و بازى و سرگرمى با او دركودكى اش ، با غم و اندوه همراه بود.
و نيز دميدن موج سرور و شادمانى بر قلب مصفّاى او از جانب پيامبر يا پدرش على و يا برادرش امام مجتبى عليهم السلام با اندوه قرين بود.
روزى كه نياى بزرگش با رحلت خويش او را ترك كرد و به دنبال آن مادر گرامى و پدر و برادر بزرگوارش عليهم السلام به شهادت رسيدند، همگى آنان در لحظات فراق بر او اندوهگين بودند و هر كدام به بيانى خاصّ در اين مورد سخن گفتند و همچنين خواهر قهرمانش در لحظات آخرين ، آن گرامى را با غم و اندوه در شهادتگاهش ترك كرد و با ناله و فرياد دردمندانه بر شهادت حسين عليه السلام از قتلگاه به خيمه ها بازگشت .
2-  دوّمين آيه از قرآن در اين مورد، اين آيه شريفه است كه مى فرمايد:
اُذِنَ لِلَّذينَ يُقاتَلُونَ بِاَنَّهُمْ ظُلِمُوا يَقُولُوا رَبُّنَا اللّهُ ....
به كسانى كه به جنگ بر سرشان تاخته اند و مورد ستم قرار گرفته اند، رخصت داده شد (كه قهرمانانه از خود دفاع كنند) و خداوند بر پيروز گردانيدن آنان به تجاوزكاران تواناست . آنانكه به ناحقّ از شهر و ديارشان رانده شده اند؛ جز آن نبود كه مى گفتند: پروردگار ما خداى يكتاست .
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه : اين آيه شريفه در مورد اميرمؤ منان عليه السلام ، جعفر طيّار و حمزه نازل شد و در مورد حسين عليه السلام و شهادت پرافتخار او نيز تفسير و تطبيق گرديد.
چرا كه آن سه قهرمان بزرگ توحيد از وطن خويش رانده و بدون هيچ گناه و ستم در حقّ فردى ، تنها به جرم اينكه خداى خويش ‍ را يكتا و بى همتا مى شناختند و او را اينگونه سپاس و عبادت مى كردند و در راه او پايدارى مى ورزيدند به شهادت رسيدند.
امّا آيه شريفه در مورد حسين عليه السلام به گونه اى خاصّ تفسير و تطبيق شد، چرا كه او از وطن خويش و همه پناهگاهها رانده شد و در سراسر قلمرو گسترده اسلامى براى او نقطه امنى نگذاشتند، كار به جايى رسيد كه فرمود: بخداى سوگند! اگر من در لانه پرنده اى باشم مرا بيرون خواهند آورد تا با ريختن خون من به اهداف پليد و ظالمانه خويش برسند.
و بدينگونه او را كشتند و بر او ستم كردند و بر خاندان و كودكانش ، ظلم كردند....
سوّمين آيه شريفه در سوگ حسين عليه السلام اين آيه شريفه است كه بدين واقعيّت اشاره دارد كه آن حضرت در راه پرافتخار خويش تنها بود و ياران شهامتمند و پاكباخته همراه و همدل و هم سنگر او، اندك .
اَلَمْ تَرَ اِلَى الَّذينَ قيلَ لَهُمْ كُفُّوا يَخْشَوْنَ النّاسَ كَخَشْيَةِاللّهِ اَوْ اَشَدَّ خَشْيَةً وَقالُوا رَبَّنا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتالَ لَوْلا اَخَّرْتَنا اِلى اَجَلٍ قَريبٍ ....
آيا نديدى كسانى را كه به آنها گفته شد كه اكنون ازپيكار باز ايستيد و نماز بخوانيد و زكات بدهيد، امّا هنگامى كه جنگيدن بر آنان مقرّر شد گروهى چنان از مردم ترسيدند كه بايد از خدا مى ترسيدند يا ترسى بيشتر از ترس خدا. گفتند: اى پروردگار ما! چرا پيكار را بر ما مقرّر فرمودى و به ما مهلت نمى دهى تا به مرگ خويش كه نزديك است ، بميريم ؟
در تفسير آيه شريفه از حسن بن زياد عطّار، روايت است كه مى گويد:
از امام صادق عليه السلام در مورد اين آيه شريفه پرسيدم . فرمود:
فراز نخست آيه ، در مورد امام حسن عليه السلام است كه خداوند او را به دست نگاه داشتن از پيكار فرا خواند،
اَلَمْ تَرَ اِلَى الَّذينَ....
آنگاه از فراز دوّم آيه شريفه پرسيدم :
فَلَمّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتالُ
كه فرمود: در مورد امام حسين عليه السلام است و به همه مردم روى زمين كه به همراه او در راه حقّ و عدالت ، به جهاد برخيزند.
و نيز على بن اسباط گويد: يكى از شيعيان از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمودند: اگر تمام اهل زمين در ركاب امام حسين عليه السلام جنگ مى كردند، همه كشته مى شدند.
در روايت ديگرى از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه شريفه آمده است كه : آيا ننگريستى به كسانى كه به آنان گفته شد: اينك به دستور امام حسن عليه السلام از جهاد مسلّحانه دست نگاهداريد و به جهاد فكرى و عقيدتى پرداخته و نماز را به پا داريد. پس ‍ هنگامى كه پيكار در راه خدا بر آنان به همراه امام حسين عليه السلام مقرّر شد گفتند: پروردگارا ! چرا جهاد را بر ما مقرّر فرمودى ؟ چرا تا زمانى نزديك تا ظهور و قيام آخرين امام نور به ما مهلت ندادى ؟ چرا كه قيام او همراه با پيروزى همه جانبه و غلبه كامل بر كفر و شرك و نفاق خواهد بود.
خداوند فرمود: اى پيامبر! به اينان بگو: بهره و برخوردارى دنيا اندك است و سراى آخرت براى كسى كه پروا، پيشه نمايد بهتر و زيبنده تر است .
4-  چهارمين آيه در اشاره به شهادت و شهادتگاه و شرايط و حالات جانسوز و پرافتخار آن گرامى است و آن نخستين آيه از سوره مريم است :
كهيعص
كه در بخش گذشته در مورد زكرياى پيامبر و وحى الهى بر او در مورد كربلا و شهادت خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله به دستور ديكتاتور خودكامه اموى يزيد و تشنگى و پايدارى قهرمانانه آنان در راه حقّ، روايت آن ترسيم شد.
5- پنجمين آيه در اشاره به سوگ حسين عليه السلام آيه شريفه اى است كه به هنگام شهادتش بدان ندا داده شد كه :
يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
هان اى روح با آرامش (وبا ايمان )! پيش پروردگارت خشنود و پسنديده باز گرد و به جرگه پرستندگانم درآى و به بهشتم وارد شو.
امام صادق عليه السلام فرمود: صاحب روح بزرگ و آرام و خشنود وپسنديده حسين است و اين آيه شريفه اشاره به روح بزرگ اوست .
چرا كه هر كسى به راستى خداى را شناخت و بزرگش داشت او را دوست داشته و به هر آنچه از جانب او باشد خشنود مى گردد، هيچ گرفتارى و تزلزلى در برابر آنچه از جانب خدا بر او وارد گردد دامنگير او نمى شود و در هنگامه هاى فرود سخت ترين گرفتاريها، بالاترين آرامش و اطمينان و عميقترين خشنودى و رضايت خاطر براى آنان حاصل مى گردد و از بزرگترين مصاديق آن پيشواى شهيدان بود.
6- ششمين آيه در سوگ حسين عليه السلام آيه شريفه اى است كه اشاره به خونخواهى او به هنگام رجعت دارد و مى فرمايد:
... وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً
هر كس كه به ستم كشته شود به خونخواه او (براى خونخواهى ) قدرتى داديم .
امام باقر عليه السلام در تفسير آغاز آيه شريفه فرمود: اين اشاره به حسين عليه السلام است كه مظلومانه به شهادت رسيد.
آنگاه در مورد اين جمله از آيه :
فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً
فرمود: اين اشاره به دوازدهمين امام نور حضرت مهدى عليه السلام است كه خونخواهى خون پاك او را خواهد كرد.
و در مورد اين جمله از آيه كه مى فرمايد:
فَلا يُسْرِفْ فِى الْقَتْلِ
فرمود: قاتل او در كشتن ، زياده روى نكند كه حسين عليه السلام پيروزمند است .
در برخى روايات آمده كه : ضمير
يسرف به ولىّ برمى گردد، همينطور ضمير انّه و اين بيانگر اين مطلب است كه : جز قاتل او را نكشد.
روشن است كه معناى ظاهرى آيه مباركه ، يك قانون جهان شمول ، براى همه مردم قرون و اعصار است و بيانگر اين پيام كه هر كسى به ناروا كشته شد و حقّ حيات انسانى او پايمال گرديد، حقّ خونخواهى از ظالم براى خاندان و كسان مظلوم محفوظ است ، اما آنان نيز نبايد در انتقام ، راه ستم درپيش گيرند.
بنابراين ، خونخواه حسين عليه السلام حقّ قصاص از قاتل او را دارد و هنگامى كه بخواهيم قاتل آن پيشواى بزرگ انسانيّت را مشخّص سازيم بايد پرسيد:
قاتل او كيست ؟
يزيد يا ابن زياد؟
ابن سعد يا شمر؟
سنان يا عناصر پليدى چون صالح بن وهب كه آخرين ضربات ناجوانمردانه را بر او وارد ساختند.
يا آن كوردلى كه با تير سه شاخه ، قلب مصفّاى حسين عليه السلام را كه كانون عشق به خدا و خلق خدا بود نشانه رفت ، كه ديگر از مركب ، بر خاك گرم شهادتگاه افتاد و فرمود:
بسم اللّه وباللّه .
يا قاتل آن حضرت جز اين سياه رويان سياهكارند؟
حقيقت اين است كه قاتل اين شهيد به خون خفته ، دهها هزار نفر است آن هم نه مشترك ، بلكه هر كدام به طور مستقلّ و جداگانه .
آرى ! او به دست يزيد به شهادت رسيد به همين جهت در زبان پيامبران قاتل آن حضرت يزيد است .
او را فرزند مرجانه به خاك و خون كشيد به همين جهت يزيد پسر مرجانه را قاتل او معرّفى كرد.
او را ابن سعد به شهادت رساند به همين جهت ياران پيامبر هنگامى كه او را در كودكى نظاره مى كردند مى گفتند: او قاتل حسين عليه السلام است .
آن پيشواى عدالت را، شمر و خولى و سنان و عنصر پليدى كه با تير سه شاخه قلب پاكش را نشانه رفت به خاك و خون كشيدند و بالاخره تشنگى و غيرتمندى در دين و ارزشهاى انسانى .
و همانگونه كه در روايت آمده است : كشته اشكهاست . دليلى دارد، امّا شايد بهتر همان باشد كه خودش بدان اشاره كرد و فرمود:
قتلت مكروباً
يعنى ، غم و اندوه و رنج و گرفتارى سختى كه (براى دين و جامعه از فتنه ها و بدعتهاى اموى پديد آمد) به قلب پاكش فشار مى آورد، او را از پا درآورد، به همين دليل هم او را سالار كربلا ناميده اند كه خود واژه كربلا اشاره بدين مطلب است .
علاوه بر آنچه در تفسير آيه شريفه آمد، نكات ديگرى است كه همه آنها بر آن حضرت تطبيق مى كند و او حقيقت آيه شريفه است كه آن معانى و نكات عبارتند از:
1- نخستين تفسير و معناى
قتل مظلوماً
عبارت است از كسى كه مظلومانه كشته شد. بر او ظلم و بيداد رفت و همه چيز او ظالمانه گرفته شد، ثروتش ، يارانش ، برادرانش فرزندانش اعضا و پيوندهاى وجودش با ضربات ظالمانه سلاح دگرگون شد و بر هستى او ظالمانه تاختند و مسلط شدند و او از خانه و سرزمين خود رانده شد و غريب و تنها ماند و با اين شرايط خون پاكش را ريختند و چنين مظلومى در همه ابعاد تنها حسين عليه السلام است ، به همين جهت در روايات و دعاها مظلوم ناميده شد. و مظلوم با اينكه صفت است از نامهاى گرامى او شد همانگونه كه در دعا آمده است كه :
اءنشدك بدم المظلوم
و در روايات است كه فرمود: زيارت مظلوم را رها مكن .
پرسيدند: مظلوم كيست ؟
فرمود: آيا نمى دانيد كه مظلوم حقيقى حسين است .
2-  دوّمين معناى
من قتل مظلوماً...
اين است كه كسى بدون هيچ جرم و گناهى كه مجوّز ريخته شدن خون او باشد، كشته شود نه درخور قصاص ‍ باشد و نه در خور حدّ و نه فسادى كه مجوّز قتل او باشد و حسين عليه السلام آشكارترين چهره از اين معنى است همانگونه كه خود بارها ميدان كربلا را به دادگاه تبديل ساخت و فرمود:
واى بر شما ! آيا كسى از شما را كشته ام كه خونخواهى اش ‍ مى كنيد؟
يا ثروتى از شما برده ام كه آن را مى طلبيد؟
يا زخمى بر كسى بى دليل وارد ساخته ام كه مى خواهيد قصاص ‍ كنيد؟
يا در مقرّرات آسمانى تبديل و تغييرى پديد آورده ام ؟
كه پاسخ آنها منفى بود.
3- سوّمين معناى آيه شريفه در چگونگى كشته شدن انسان مظلوم است . خداوند در همه ابعاد به احسان و نيكى دستور فرمود، حتّى در ذبح حيوانات و اجراى حدود بر افراد در خور كيفر؛
براى نمونه :
در قربانى حيوان توصيه شده است كه كارد، تيز و تند باشد، كشته حيوان ديگرى از نوع خودش به قربانى نشان داده نشود.
حيوان به شدّت به بند كشيده نشود.
پس از بريدن رگهاى مخصوص گلو، حيوان را رها سازند تا به راحتى جان دهد.
كارد را به حيوان نشان ندهند.
حيوان را مثله ننمايند.
به هنگام قربانى سيرابش سازند و ....
اينها هر كدام احسان و نيكى به هنگام ذبح قربانى است .
در مورد انسان نيز توصيه شده است كه در صورت در خور كيفر بودن ، باز هم با احسان و برخورد نيكو و انسانى با او رفتار گردد.
اوّلاً: بدون هيچ جرم و گناهى خونش مظلومانه ريخته نشود.
ثانياً: بدون رعايت شئون و حقوق و برخورد انسانى با او عمل نشود.
امّا حسين عليه السلام هم مظلومانه كشته شد و هم با شيوه و سبكى ضدّ انسانى از سوى رژيم اموى با او رفتار شد.
4- چهارمين معناى آيه شريفه اين است كه : آنكه مظلومانه كشته شد و به علاوه بر تجاوز به حقّ حياتش ، كليّه حقوق انسانى و اسلامى او نيز مورد تجاوز قرار گرفت ، تنها حسين است .
5- آنكه مظلومانه كشته شد و بدن مطهّرش قطعه قطعه و پايمال گرديد، آن حضرت بود. او بود كه پيكرش چندين شبانه روز بر بستر خاك و خون ماند و پس از شهادت ، همه لباسش ، حتّى پيراهن پاره و قديمى و فرسوده اى را كه براى پوشيده ماندن بدنش بر تن كرده بود، ربودند.
7-  هفتمين آيه در اشاره به سوگ حسين عليه السلام آيه اى است كه بيانگر انتقام از خون به ناحقّ ريخته شده او در روز رستاخيز است كه مى فرمايد:
وَاِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ
آنگاه كه از دختر زنده به گور شده سؤ ال مى شود، به كدامين گناه كشته شدى ؟
از امام صادق عليه السلام است كه فرمود: اين آيه در مورد حسين عليه السلام نازل شده است .
به نظر مى رسد از آنجايى كه اين آيه شريفه در كنار آياتى است كه ترسيم كننده رخدادهاى سهمگين رستاخيز، همچون تيره و تار شدن خورشيد و فروپاشى ستارگان ، به حركت آمدن كوههاست ؛ ناگزير بايد سؤ ال پس از آنها نيز متناسب با آنها و دگرگونى حال مردم در صحراى محشر باشد تا مردم همانطورى كه از تاريك شدن خورشيد و فروريختن ستارگان و انهدام كرات سخت وحشت مى كنند از اين سؤ ال نيز دلهايشان بلرزد كه :
به كدامين گناه كشته شد و چرا بدون هيچ جرم و گناهى زنده به گور گشت ؟
چرا كه سؤ ال ، از همه زنده به گورشدگان به دست ظالمان ، سخت و سهمگين است .
امّا به نظر مى رسد سؤ ال از بزرگمردى كه در محاصره قرار گرفت و بر او بى هيچ مجوّزى بسيار سخت گرفتند و در حقيقت در حالى كه زنده بود، خود و فرزندان و خاندانش را به مرگ تدريجى محكوم ساختند.
آرى ! سؤ ال از اين قربانيان عدالتخواه ، بسيار بزرگتر از زنده به گور شدگان است و با آيات صدر سوره متناسبتر كه حسين عليه السلام و ياران خداجويش به كدامين گناه كشته شدند؟ و شايد تناسب نزول آيه در مورد حسين عليه السلام كه در روايت آمده است ، از اين ديدگاه باشد.
آرى ! حقيقت اين است كه حسين عليه السلام و خاندان و كودكانش روز عاشورا پيش از اينكه به شهادت برسند، حتّى راه تنفّس را بر آنها بستند درست همانند كسى كه زنده به گور گردد، آن هم همين حالت از صبح عاشورا تا عصر آن روز و لحظات شهادت همچنان ادامه داشت و فرصت شهادت و مرگ با آرامش ‍ را نيز از آنها گرفتند و اين زنده به گورى است كه در روز رستاخيز سؤ ال مى شود كه : به كدامين گناه كشته شد؟
هشتمين آيه در مورد آن حضرت اين است كه مى فرمايد:
وَفَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ
و در روايت آمده است كه : ذبح عظيم حسين عليه السلام است .


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه