حضرت آدم بعد از دويست سال كه گريه كرد، سبب قبول شدن توبه اش اين شد كه جبرييل آمد و گفت : ((اى آدم ! بگو: يا حميد بحق محمد و يا عالى بحق على و يا فاطر بحق فاطمه و يا محسن بحق الحسن و يا قديم الاحسان بحق الحسين .
همين كه آدم اسم حسين را بر زبان جارى كرد دلش شكسته شد و اشكش جارى شد پرسيد: برادر جبرييل ، چرا در اسم پنجم لم شكسته شده و اشكم جارى شد؟
قال ولدك هذا يصاب بمصيبه تصغر عندها المصائب . گفت : ((اى آدم ! فرزند تو مصيبت زده مى شود به مصيبتى كه همه مصيبت ها پيش آن كوچك است .))
((قال و ما هذه المصيبه ))؛((كدام است آن مصيبت ؟))
قال يقتل عطشانا غريبا وحيدا فريدا؛ ((آى آدم ! فرزند تو حسين كشته مى شود در حالى كه تشنه و غريب و بى كس و تنها است . ((ليس له ناصر و لا معين )) ناصر و معينى نخواهد داشت . ولو تراه يا آدم و هو - يقول و اعطشاه و اقله ناصراه اى آدم ؟ اگر ببينى فرزند خود حسين را كه صدا مى زند امان از تشنگى امان از بى يارى )).
حتى يحول العطش بينه بين السماء كدخان حتى تشنگى آن حضرت به جايى مى رسد كه ميانه آن حضرت و آسمان دودى حايل مى شود؛ يعنى ديگر از شدت تشنگى چشمش آسمان را نمى بيند.
كى مصداق فرمايش جبرئيل ظاهر شد؟ ظهر عاشورا آن وقتى كه حسين با بدن پاره پاره روى زمين افتاده بود.
گاه از سوز عطش مى كرد غش /// گاه مى فرمود اى قوم العطش
كشتنم را طعن اين لشكر بس است /// بلكه داغ يك على اكبر بس است
تشنه مى بريد از پيكر سرم /// نا مسلمانان مگر من كافرم
لم يجبه احد الا بالسيوف و شرب الحطوف . اى آدم ! كسى جوابش را نمى دهد مگر از دم شمشيرها با نيزه ها و تيرها ((فيذبح كذبح الشاه من القفا)) اى آدم ! بعد از آن حسين را مثل گوسفند قربانى سر از بدنش جدا مى كنند.
منبع : تبیان