قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مسلم بن عقيل و مختار

هنگـامـيكه حضرت امام حسن عليه السلام ضربت خورد و بساباط مدائن رفت در آنجا بر سعدبن مسعود عموى مختار كه از طرف امير مؤ منان عليه السلام حاكم مدائن بود وارد شد، مـخـتـار عـمـوى خـود را گـفت : مى خواهى پيشنهادى كنم كه تو را به ثروت بى پايان و موقعيت عالى برساند؟
سعـد گـفـت : چـيست آن پـيشنهاد؟ مـخـتـار اظهار داشت : حسن بن عـلى را دست بستـه تـحويل معاويه بدهيم ! سعد گفت : خدا تو را لعنت كند پسر دختر پيغمبر را در بند كنم ؟ چه زشت مردى بوده اى .
از آن تـاريخ به بعد شيعيان مختار را لعن مى كردند و او را نكوهش ‍ مى نمودند تا آنكه مـسلم بن عـقـيل از جانب امام حسين عليه السلام ماءموريت كوفه يافت و به خانه مختار بن ابوعـبيد وارد شد، مختار با او بيعت كرد، و براى پيشرفت او فعاليت مى كرد و مردم را به بيعت با او دعوت مى نمود، مهماندارى مسلم و همكارى با او لكه پيشين را از دامن مختار زدود.


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه