قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پيشگوئى مختار از انتقام

مختار به سوى حجاز حركت كرد، در واقصه پسر زهير ازدى را ديد، از او پرسيد: چشمت را چه رسيده ؟ خدا بلا را از تو دور سازد، عبيدالله زياد چنين كرده است خدا مرا بكشد اگر او را نكشم و اعـضاء و جوارحش را قـطعـه قـطعـه نكنم ، مـن بايد در مـقـابل خـون حسين هفـتـاد هزار نفـر به شمـاره كسانيكه در مقابل خون يحيى بن زكريا كشته شدند بكشم .
سپـس گـفـت :والّذى انزل القـرآن ، و يبيّن الفرقان ، شرع الاديان ، و كره العصيان ، لاقـتـلنّ العـصاة مـن ازدعـمـّان ، و مـذحج و همـدان ، و نهد و خـولان و بكرو هزّان . و ثـعـل نبهان ، و عـبس و ذبيان ، و قبائل قيس عيلان ، غضبا لابن بنت نبى الرحمان ، نعم ! يابن زهيرة و حقّ السّمـيع العـليم ، العـلى العـظيم ، العـدل الكريم ، العـزيز الحكيم ، الرحمان الرحيم ، لاعر كن عرك الاديم ، بنى كندة و سليم ، و الاشراف مـن تـميم .يعنى سوگند بانكسيكه قرآن را فرستاد، و فرقانرا آشكار ساخـت ، و اديان را تشريع و وضع نمود، و گناه را ناخوش دارد، كه سركشان و گـناهكاران از ازدعـمـان ، و قـبيله مـذحج و همـدان ، و قـبيله نهد و خـولان ، و قـبايل بكر و هزان و ثعل و نبهان و عبس و ذبيان و قيس عيلان را مى كشم ، و اين از خشمى است كه به جهت كشتـن امـام حسين پـسر دخـتـر پـيغـمـبر خـدا در دل جاى كرده است ، آرى اى پـسر زهير، به حق خداى شنوا و دانا، خداى بلند مرتبه و بزرگ ، آن خـداى عـادل و كريم ، عزتمند با خرد، بخشنده بخشاينده طايفه بنى كنده و سليم و اشراف از تميم را به خاك و خون خواهم كشيد.
اكثر مطالبى كه از زبان مختار نقل شده همانند عبارت فوق مسجع و مقفى است و اين نشان مـى دهد كه مختار از علم كهانت هم بى بهره نبوده است ، كسيكه با عبارات و سخنان كاهنان مانند شق و سطيح و امثال آنان آشنا باشد تصديق خواهد كرد مختار نيز از آنان پيروى مى كند و معلوم است كه نزد آنان تلمذ كرده است .
بنابراين بعيد نيست كه از اين راه نيز از آينده مطلع شده باشد.
چـنانكه قبلا نقل شد مختار پس از آزادى از زندان و تصميم ابن زياد به خروج از كوفه به حجاز رفت ، و با ابن زبير بيعت كرد.


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه