براى سيدالشهداء عليه السلام تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اينكه اين امت را اصطلاح كند، تا اينكه اين علم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد. خونش را داد و خون پسرهايش را داد و اولادش را داد و همه چيزهاى خودش را داد براى اسلام .
اعتراض خونين
چرا امام به مردم بصره نامه نوشت و آنها را دعوت كرد؟ آيا اين خود نوعى نقشه خونريزى و انقلاب نبود؛ بالاتر اينكه چرا در شب عاشورا ((حبيب بن مظهر)) را به ميان بنى اسد فرستاد؟ چرا ياران و كسان خود را الزام نكرد كه خود را به كشتن ندهند؟
امام مخصوصا مى خواست اعتراض و انتقاد و اعلام جرم و فرياد عدالتخواهى خود را با خون خود بنويسد كه هرگز پاك نشود.
رنگ آميزى صحنه عاشورا
در روز عاشورا، حر مى آيد توبه مى كند بعد مى آيد خدمت اباعبدالله ، حضرت مى فرمايد: از اسب بيا پايين !
مى گويد: نه آقا اجازه بدهيد من خونم را در راه شما بريزم . خونت را در راه ما بريز يعنى چه ! آيا يعنى اگر تو كشته شوى ، من نجات پيدا مى كنم ؟ من كه نجات پيدا نمى كنم . و حضرت به هيچ چيزى نگفت : اينها نشان مى دهد كه اباعبدالله عليه السلام ، خونين شدن اين صحنه را مى خواست و بلكه خودش آن را رنگ آميزى مى كرد. اينجاست كه مى بينيم قبل از عاشورا، صحنه هاى عجيبى به وجود مى آيد كه گويى آنها را عمدا به وجود آورده اند تا مطلب بيشتر نمايانده شود، بيشتر نمايش داده بشود. اينجاست كه جنبه شبه پذيرى قضيه ، خيلى زياد مى شود.
منبع : تبیان