قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نماز خوف در صحراى كربلا

نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت . يعنى انسان اگر در وطن هم باشد باز بايد دو ركعت بخواند ، براى اينكه مجال نيست و در آنجا بايد مختصر خواند، چون اگر همه به نماز بايستند وضع دفاعى شان به هم مى خورد. سربازان موظف هستند در حال نماز نيمى در مقابل دشمن بايستند و نيم به اما جماعت اقتدا كنند اما جماعت يك ركعت را كه خواند صبر مى كند تا آنها ركعت ديگرشان را بخوانند بعد آنها مى روند پست را از رفقاى خودشان مى گيرند در حالى كه امام همينطور منتظر نشسته يا ايستاده است سربازان ديگر مى آيند و نمازشان را با ركعت دوم امام مى خوانند.
حضرت ابا عبدالله عليه السلام چنين نماز خوفى خواند، ولى وضع ابا عبدالله عليه السلام يك وضع خاصى بود؛ زيرا چندان از دشمن دور نبودند لهذا آن عده اى كه مى خواستند دفاع كنند نزديك اباعبدالله ايستاده بودند و دشمن بى حياى بى شرم حتى در اين لحظه هم آنها را راحت نگذاشت در حالى كه اباعبدالله مشغول نماز بود، دشمن شروع به تيزاندازى كرد دو نوع تير اندازى هم تير زبان كه يكى فرياد كرد: حسين ! نماز تو فايده اى ندارد! تو بر پيشواى زمان خودت يزيد، ياغى هستى ، لذا نماز تو قبول نيست !
و هم تيرهايى كه از كمان هاى معمولى شان پرتاب مى كردند يكى دو نفر از صحابه ابا عبدالله كه خودشان را براى ايشان سپر قرار داده بودند روى خاك افتادند. يكى از آنها سعيد بن عبدالله حنفى به حالى افتاد كه وقتى نماز اباعبدلله تمام شد ديگرى نزديك جان دادنش بود، آقا خودشان را به بالين او رساندند وقتى به بالين او رسيدند او جمله عجيبى گفت ، عرض ‍ كرد: يا اباعبدالله ! اوفيت ! آيا من حق وفا را به جا آوردم ؟ مثل اينكه هنوز هم فكر مى كرد كه حق حسين آنقدر بزرگ و بالاست كه اين مقدرا فداكارى هم شايد كافى نباشد اين بود نماز اباعبدالله در صحراى كربلا.


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه