قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بوسه بر بوسه گاه نبى

زمانى ابن عباس و عبدالله عمر با آن حضرت در وضعى كه پيش آمده بود سخن مى گفتند - تا امام از تصميمى كه داشت منصرف شود - و سخن به درازا كشيد و سرانجام هر دو منطق امام را تصديق نمودند. عبدالله عمر گفت : خدا گواه است كه تو بر خطا نيستى ، خداوند پسر دختر پيغمبر خود را به راه ناصواب قرار نمى دهد و طبيعى است كه شخصى مانند تو با اين علو شاءن در طهارت و قرابت با پيغمبر صلى الله عليه و آله ، نبايد با مثل يزيد بيعت كند؛ اما من بيمناكم از آنكه روى نيكو و زيباى شما با شمشيرها مجروح شود. با ما به مدينه باز گرد و اگر خواستى هرگز با يزيد بيعت نكن .
حسين عليه السلام فرمود، هيهات ! كه من بتوانم به مدينه برگردم و در آنجا با امنيت زندگى كنم . اى پسر عمو! اين مردم اگر به دسترسى داشته باشند و مرا بيابند يا بايد با كراهت بيعت كنم يا كشته شوم .
سپس ماجراى يحيى و سر بريده او را گفت و كشتن بنى اسرائيل هفتاد پيغمبر را بين الطلوعين اظهار فرمود و اينها را از خوارى و بى وفايى دنيا شمرد.
عبدالله بن عمر فهميد كه در تعقيب سرنوشت خود اراده شكست ناپذير دارد، لذا از آن حضرت تقاضا كرد تا سينه مبارك را كه بوسه گاه پيغمبر بود بنماياند، همين كه سينه را باز كرد عبدالله بن عمر سه مرتبه آن را بوسيد و گريست و گفت : تو را به خدا مى سپارم زيرا در اين سفر شهيد خواهى شد.
ابوهريره از حسين تقاضا مى كرد كه پيراهن شريف خود را بلند كند تا بوسه گاه پيغمبر را ببوسد، سپس سينه و ناف حسين عليه السلام را بوسيد


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه