امام حسين عليه السلام در شكيبايى نمونه بود و در همه مراحل به شكيبايى سفارش مى كرد او به هنگام آخرين وداع با خاندانش ، آنان را توصيه به صبر كرد و ضمن اندرز حكيمانه آنان را از وارد آوردن خراش و صدمه بر چهره و پاره كردن گريبان و جزع و بى تابى نهى فرمود؛
ولى از گريه بازشان نداشت .
آزى ! تنها از دخترش خواست تا پدر زنده است نگريد و قلب او را شعله ور نسازد و فرمود:
لا تحرقى قلبى بدمعك حسره //// مادام منى الروح فى جسمانى
فاذا قتلت فانت اولى بالذى //// تاءتينه ياخيره النسوان
آرى ! شكيبايى حسين عليه السلام به گونه اى بود كه فرشتگان آسمان را شگفت زده كرد. بر وضعيت او بينديش و شرايط سخت او را در نظرت ترسيم كن .
آنگاه كه با زخم هاى بى شمار و فرق شكافته و پيشانى شكسته و سينه درهم كوبيده و سوراخ شده از تير سه شعبه بر ريگ هاى تفتيده نينوا افتاده است و در همان حال تيرهاى ستم در گلو و حلق و گردنش فرو نشسته ، زبان از شدت عطش و بسيارى حركت ، مجروح و جگر شعله ور و لب ها خشك است ، قلب مباركش از سويى با ديدن انبوه شهيدان بر خون طپيده اش سوخته و از دگر سو، با نظاره بر خاندان محاصره شده اش ، سخت بريان و در تب و تاب است .
دست مبارك با ضربت شقاوت پيشه اى قطع و نيزه هاى بر انتهاى پايش نشسته و محاسن و سر و صورت به خون آغشته است در همان شرايط از يك طرف فرياد دادخواهى خاندانش را مى شنود و از طرف ديگر صداى شادمانى و شماتت دشمنانش را، چون چهره از خاك بر مى دارد و ديده به اين سو و آن سو مى گشايد؛ پيكرهاى به خون آغشته اى را مى نگرد كه در كنار هم چيده شده اند؛ ولى با همه اين پيشامدهاى سهمگين و مصائب بزرگ و طاقت فرسا، چون كوهى ثابت و استوار بر موضع بر حق و قهرمانه اش ايستاده است ، نه آهى مى كشد نه دريغى مى دارد و نه يك قطره اشك ضعف ، در برابر دشمن مى ريزد و تنها زير لب زمزمه دارد كه :
صبرا على قضائك ، لا معبود سواك ، يا غياث المستغيثين !
بار خدايا! من در برابر حكم تو شكيبايم ! جز تو معبودى نيست ، اى فرياد رس دادخواهان
منبع : تبیان